نقد بررسی کامل فیلم سیانور ساخته جدید بهروز شعیبی

  • ۱۱:۵۶

«سیانور»؛ لعنت به سیاست که مرا از تو جدا کرد

برترین ها - ایمان عبدلی: کمبود ساخت آثار سیاسی در سینمای ایران، ساخت هر اثر با رنگ و بوی سیاسی را با واکنش های زیادی مواجه می کند. در مورد «سیانور» هم می شد حدس زد که اهالی رسانه و فرهنگ با ذوق زدگی با این فیلم برخورد کنند. تا همین امروز کلی پرونده ریز و درشت در نشریات حوزه ی علوم انسانی در رابطه با این فیلم ترتیب داده شده. این یعنی با کمبودهای جدی در سینما مواجهیم واصلا صرف ساخت آثاری با این مضامین خودش تکانه ای است در اکران بی توقف فیلم های معمولی و خنثی! این اتفاق بزرگ تر می شود، اگر فیلم مورد اشاره از حداقل های کیفی برخوردار باشد که لااقل در مورد «سیانور» خیلی بیشتر از حداقل است.
 
 سیانور



«سیانور» در دسته بندی گونه های مختلف فیلم سیاسی، یک فیلم تماما سیاسی است. «سیانور» نه مثل فیلم هایی چون «پل جوبی» از کوچه های کناری سیاست می گذرد و نه مثل «آژانس شیشه ای» فضای سیاسی را به شکل نمادین مقابل ما می گذارد. در واقع سیاست در جای جای فیلم حضور دارد و داستان اصلا پر از اسامی و اتفاقات واقعی است و سیاست در اینجا بستر اتفاقات دیگری نیست.
 
وقتی در سینمای نحیف ایرانی فیلمی کاملا سیاسی ساخته می شود که حداقل در لایه های رویی سفارشی به نظر نمی رسد، باید اذعان کنیم با یک اتفاق مطلوب و شجاعانه مواجهیم. رضوی و شعیبی و هر که در این فیلم سهم زیادی دارد به نوعی سری را بسته اند که درد نمی کند و مطمئنا پیه کلی غرولند راست و چپ و پوزیسیون و اپوزیسون را به جان خریده اند که همچین سوژه ای را فیلم کنند، فارغ از کیفیت فیلم باید ممنون چنین نگاه فراخی بود.

اما مگر می شود در این جغرافیا فیلمی ساخت که سیاسی باشد و سفارشی نباشد؟  تا قبل از «سیانور» این گونه فکر می کردیم، اما ظاهرا نقطه عطفی اتفاق افتاده، نقطه عطفی که با یک نکته منصفانه همراه شده. «سیانور» در عین حال و به موازات هم انصاف را در مورد مجاهدین اولیه و ساواک و بچه مذهبی ها و حتی یکی مثل تقی شهرام رعایت کرده. ساواکی داستان با بازی مهدی هاشمی تنها ساواکی باهوش و ذکاوت سینمای بعد از انقلاب است. او یکپارچه سیاه نیست، حتی تیمسار شهامت که تقریبا همان پرویز ثابتی است هم کاردان و دقیق است.
 
 سیانور
 
مجاهدین مذهبی داستان آدم هایی هستند که در راه مبارزه پا پس نمی کشند و سهم زیادی در انقلاب دارند. حتی در تصویر مستبد تقی شهرام هم خیلی تاکید نشده و از همه جالب تر کاراکتر وحید افراخته است که کلی آدم لو داده و به طرز عجیبی از چریک به چروک (نقل به مضمون) تغییر ماهیت داده! حتی او با توجه به جایگاهی که در داستان دارد هم می تواند واکنش همدلانه داشته باشد. نگاه کنید البته به مرتضی صمدیه لباف که می توانست چهره ای پیامبر گونه داشته باشد، اما با طرح ترور تیمسار زندی در خلال بازجویی ها تصویر تمام مثبت او فرو می ریزد به هر حال او جایی دست به ترور می زده و مگر می شود ترور جایی خوب باشد و جای دیگر بد؟  

با این گروه های بحث برانگیز وارد یک داستان شدن مثل حرکت بندبازی است که دائما رو به سقوط است، اما خودش را حفظ می کند. چنین اثری اما حیف است از برخی بی مبالاتی های فیلمنامه ضربه بخورد. «سیانور» آغاز راهی است که باید با نور روشن شود و کم و کاستی هایش دیده شود تا در ادامه با اشتباهات کمتری داشته باشد.

با این همه چرا «سیانور» موفق نمی شود خیلی از مخاطبانش را راضی نگه دارد؟ ناراضیان از چه شاکی هستند؟ فیلم شعیبی اتفاقاتی مربوط به چهار دهه قبل را روایت می کند. مجاهدین خلق پس از افت و خیزهای رنگارنگ این چهار دهه حالا موجودیت قابل توجهی ندارد و بیشتر کاریکاتوری از یک فعالیت سیاسی است. ماجراهای مجاهدین خلق جز برای عده ای علاقه مند و درگیر فضای سیاسی مضمون جذابی نیست. 
 
 سیانور
 
چه ضرورتی می تواند دوباره بحث های مربوط به آن ها را روی پرده بیاورد؟ فضای امروز جامعه ی ما چه نسبتی با آن ها دارد که بازخوانی آرا و اندیشه هایشان نه لازم، بلکه حداقل جذاب به نظر برسد؟ پاسخ را همان ابتدای فیلم از زبان امیر فخرا (پدرام شریفی) می گیریم؛ «نحوه ی برخورد حکومت با مخالفان آن ها را به سمت فعالیت های چریکی و خشن هدایت می کند». این جمله هنوز هم شنیدنی است.

 آن چه که در پایان نامه فخرا و در میان ماموران امنیتی رژیم سابق شنیده می شود تاریخ مصرف ندارد. جمله ای که به برای هر حکومتی با هر نگرشی در هر تاریخی کاربرد دارد. شعیبی خوب تشخیص داده، حتی بعدتر که داستانش عمیق تر می شود و از حکومت داری به فلسفه سیاسی می رسد هم حرف حساب می زند؛ مبارزه بدون تفکر و مبارزانی که مصلوب سازمان می شوند. حرف ها همه درست و به جاست اما در داستان «سیانور» تمرکز و عمق ندارند، پس نمی تواند حداقل به یک تماشاچی دور از فضای سیاسی و ناآشنا با مجاهدین و آن چه که گذشته نفوذ کند.

فیلمنامه در شخصیت پردازی عمق کافی ندارد و تا پایان هم  پیدا نمی کند. مصالح یک سریال 26 قسمتی در ظرف یک فیلم صد دقیقه ای ریخته شده، فیلم میان کلی سوژه و داستان ( نه خرده روایت) پرسه می زندو شتابزده نمی خواهد هیچ کدام را از دست بدهد؛ لیلا زمردیان و مجید شریف واقفی، تقی شهرام و تضاد مارکسیست ها و مذهبی ها، ماجرای کاملا داستانی وارد شده به روایت (عشق امیر فخرا و هما) و حتی وحید افراخته. فیلم به همه ی این ها نزدیک می شود و از همه ی این ها دور است. این عدم عمق کافی باعث می شود که برای دیدن فیلم نیاز به یک فرد آشنا به فضای کار داشته باشید که دائما در گوشتان اطلاعات تکمیلی را پچ پچ کند، وگرنه قطع ارتباط با آن چه که در پرده روایت می شود، کاملا محتمل است.
 
 سیانور

روایتی که تلاش شده با رفت و برگشت های زمانی متعدد حالتی از گره و گره گشایی داشته باشد که البته انتخاب خوب و متناسبی با حال و هوای داستان دارد. داستانی تو در تو و سیاسی، باید روایتی معمایی و اسرار آمیز داشته باشد. ایجاد ابهام و بعد رفع ابهام علاوه بر این که تماشاچی را جلب می کند، به محتوای کار هم می آید. در واقع ساختار و محتوا در فیلمنامه «سیانور» با هم همنشین شده است. اما با همه ی این ها وقتی شخصیت های داستان عمق کافی نداشته باشند و وقتی تماشاچی نتواند به اندازه ی کافی به آن ها نزدیک شود، طبیعتا درام دچار مشکل خواهد شد.
 
حالا مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف که به نظر داستان بیشتر برای آن ها است و روایت از ذهن آن ها گذشته و به ذهن تماشاچی رسیده، هر چقدر که در موقعیت های خاص و ملتهب قرار بگیرند چون به اندازه کافی پرداخت نشده اند، سمپات نشان نمی دهند و واکنش کافی از تماشاچی نمی گیرند. بماند که اگر بازی های قابل توجه نظیر آن چه که خود شعیبی و بابک حمیدیان و مهدی هاشمی ارائه کرده اند، نبود.
 
همین میزان واکنش و همدلی هم از تماشاچی نا آشنا با مساله ی فیلم نمی گرفت (حساب سیاسی ها و آشنایان با مسائل مجاهدین جداست که مطمئتنا مسخ فیلم شده اند، چون پیش زمینه های کافی داشته اند)، «سیانور» موقعیت های ملتهب زیادی را به خوبی بازسازی می کند با نهایت دقت و وسواس، اما آدم هایش نمی توانند یقه ی احساسات تماشاچی را بگیرند چون فیلمساز وقت کافی را نداشته به آن ها نزدیک شود و چون داستان ها زیاد بوده به آدم هایش توجه کافی نداشته و شخصیت ها انگار یتیم مانده اند. مثل پدر و مادری که کلی به بچه هایشان امکانات و رفاه می دهند، اما چون وقت کافی نگذاشته اند بچه ها از لحاظ روانی تهی اند و جایی که نباید کم می آورند، «سیانور» دقیقا مصداق همین مثال است.
 
 سیانور

 در هر صورت باید قدردان کار با وسواس عوامل سازنده باشیم، به طور مثال: طراحی صحنه فوق العاده که در بازسازی و نمایش تهران سال 1354 کاملا موفق نشان داده است. هر چه باشد «سیانور» منحصر به نماهای داخلی و اپارتمانی نیست و به حد کافی نماهای خارجی دارد. تمامی المان ها چه در خانه های تیمی مجاهدین، چه در خانه امیرفخرا و حتی در خیابان رعایت شده پوشش ها منطبق بر ان روزگار است. گریم ها هم به همین ترتیب، به طور مثال چهره ی بهنوش طباطبایی همانی شده که باید باشد؛ ابروهای نازک، فرق از وسط، روسری رنگی دقیقا شاخصه های یک دختر مجاهد متمکن آن روزهاست.  

سال پیش در بحبوحه تلاش فیلم ها برای رساندن فیلم به جشنواره شعیبی جسارت به خرج داد و فیلم را نگاتیو برداشت. اتفاقی که به القای حال و هوای مورد نظر فیلم کمک کرده (خب فیلمبردراری نگاتیو کلی هزینه و دردسر دارد، اندازه ی دوربین ها دایره حرکت را محدود می کند و برداشت ها محدود تر می شود، برخلاف فیلمبرداری دیجیتال که می توان تا هر اندازه خواست فیلم برداشت و کار کلی ارزان تر و سریعتر انجام می شوداما شعیبی و عوامل به نفع حال و هوای فیلم از خیر دیجیتال گذشته اند) جدیت قابل تقدیر کارگردان جوان که در بازیگری هم دلچسب و دلنشین است اتفاقی که در این روزهای بزن و در رو سینمای ایران کمتر مشاهده می کنیم.
 
 سیانور

«سیانور» یک پیشنهاد قابل تامل برای آن دسته از علاقه مندان به سینماست که از هجوم فیلم های کم مایه ی تلویزونی روی پرده سینما خسته شده اند و طالب یک فیلم واقعا سینمایی هستند. داستانی که دریچه هایی جدیدی را روی ذهن باز می کند و شاید برای آن ها که بخواهند شروع یک مسیر فکری تازه باشد. مسیری که در آن گمان حذف هیچ کس و هیچ تفکری نباشد...

«بهمنش(بازجوی ساواک) می گوید: یه جور بگو مام بفهمیم.../ مرتضی(صمدیه لباف): دعای موسی رو خوندم./ بهمنش: به موقعش خدمت موساتونم می رسیم./ مرتضی: شماها خیلی شبیه افراخته و دوستاشین./ بهمنش: کجامون؟ / مرتضی: اینکه هر دوتون به فکر حذف کردین»




مطالب مرتبط با موضوع    
 

همه چیز درباره فیلم سیانور

فیلم هایی نظیر «سیانور» از آن دست تولیداتی است که در سینمای ما کیمیا هستند، برای همین باید قدر چنین کارهایی را دانست و به هر نحو ممکن از آن حمایت کرد.

در جشنواره سال گذشته فیلم فجر و در اتفاقی نادر، دو فیلم همزمان درباره گروهک تروریستی منافقین به نمایش درآمد؛ یکی «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی و دیگری «سیانور» ساخته بهروز شعیبی. اولی با انتقادات و نظرات منفی برخی منتقدان و تماشاگران روبه رو شد و دومی باوجود بی اعتنایی کامل داوران تحسین های زیادی از طرف مخاطبان در پی داشت.

بهروز شعیبی کارگردان جوان سینما و تلویزیون که اثر قبلی اش «دهلیز» مورد توجه مخاطبان جشنواره سی و یکم قرار گرفته بود امسال با یک درام جنایی با زمینه های سیاسی به جشنواره فجر می آید.

این درام «سیانور» نام دارد که به مانند «دهلیز» محمود رضوی، تهیه کنندگی آن را برعهده دارد.

فیلم سیانور

فیلم سیانور به کارگردانی بهروز شعیبی

دومین ساخته سینمایی شعیبی که روزهای ابتدایی اکران عمومی را می گذراند، تا اینجا بیش از صد میلیون تومان در گیشه سینماها فروش کرده و تماشاگران خود را دارد. فیلم باوجود برخی مخالفت ها از زمان جشنواره فیلم فجر تاکنون، ویژگی های مهمی برای تماشا دارد و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. اولین نکته کنجکاوی برانگیز، موضوع آن است و سینمای ایران پیش از این کمتر سراغ زندگی و فعالیت های گروهک تروریستی منافقین رفته. مورد دوم، ترکیب بازیگران فیلم است که می تواند بهانه خوبی برای تماشای اثر باشد؛ بازیگران باتجربه و پیشکسوتی چون مهدی هاشمی و آتیلا پسیانی در کنار بازیگران جوان تر و حرفه ای مثل بابک حمیدیان، هانیه توسلی، بهنوش طباطبایی و حامد کمیلی تا بازیگر تازه وارد و آینده داری چون پدرام شریفی، تحت هدایت خوب بهروز شعیبی، مجموعه ای از بازی های خوب و باورپذیر را پیش روی تماشاگر قرار می دهند. از دیگر امتیازات فیلم، تصویرسازی تقریبا درست و دقیق و طراحی صحنه و لباس فیلم (آیدین ظریف) است که مخاطب را بدون گاف و نشانه های امروزی ـ که در بسیاری از فیلم ها و سریا ل ها آزاردهنده و غیرقابل هضم است ـ به میانه های دهه 50 می برد. بویژه این که فیلم، نماهای خارجی فراوانی هم دارد و سازندگان نخواسته اند این بازگشت به گذشته را بسادگی و در نماهای داخلی برگزار کنند.

وقتی هاشمی ساواکی می شود

مهدی هاشمی، بازیگر بزرگ و توانای تلویزیون و سینمای ایران را با انبوهی از نقش های تماشایی و ماندگار به یاد می آوریم؛ از ایفای نقش سلطان و شبان تا دکتر قریب و آقای راوندی مجموعه هزاران چشم.از دکتر حشمت در «کوچک جنگلی» تا نادر سیاه دره در فیلم «هیچ» و آقایوسف.هاشمی با پشتوانه سال ها فعالیت تئاتری، برای بازی در هر نقشی آمادگی دارد و می تواند درصورت فیلمنامه مناسب و کارگردانی با ذوق، هربار تماشاگر را غافلگیر کند.با این حال این بازیگر را کمتر در نقشی سراسر منفی و خشن به یاد داریم؛ برای همین وقتی در خبرها شنیدیم که او قرار است در «سیانور»، نقش سرگرد بهمنش، یک شکنجه گر و بازجوی ساواکی را بازی کند، این سوال پیش آمد که صورت مهربان هاشمی را چه نسبتی با چنین شخصیت مخوفی خواهد بود؟ تماشای بازی او در «سیانور»، هم به زیباترین شکل به این پرسش، پاسخ می دهد و هم موجب غافلگیری شما می شود.

تردید دردناک هانیه توسلی

هانیه توسلی در سال های ورودش به سینما در چند نقش و فیلم خوب بازی کرد و نامش را خیلی سریع بر سر زبان ها انداخت.او ستاره مشرقی «شام آخر» ساخته فریدون جیرانی و رویای «شب های روشن» به کارگردانی فرزاد موتمن بود. توسلی از همان ابتدا نشان داد که بازیگری و سینما برایش جدی است و قصد ندارد باری به هرجهت در هر فیلم و نقشی بازی کند. نتیجه این رویه، انتخاب هایی تقریبا مناسب بود که در برخی فیلم ها بیشتر جواب داد و به بار نشست؛ مثل کافه ستاره، آقایوسف و دهلیز.این فیلم آخری، نخستین همکاری او با بهروز شعیبی بود و آنقدر در این کار خوب ظاهر شد که شعیبی برای نقش دشوار هنگامه در «سیانور» باز هم سراغ او رفت.زنی که باید میان عشق، خانواده و زندگی در منجلاب گروهک تروریستی منافقین، یکی را انتخاب کند.

شریف به روایت شعیبی

اولین تصویری که از بهروز شعیبی به یاد داریم، پسر جوان حاج کاظم در «آژانس شیشه ای» است.شعیبی بعدها به کارگردانی رو آورد و اتفاقا فیلمساز خوب و قابل اعتنایی هم شد و در همه کارهایش نشان داد که سینما را خوب می شناسد و با ذائقه مخاطب هم آشناست.همکاری مستمر او با سیدمحمود رضوی، تهیه کننده تلویزیون و سینما، یکی از نمونه های خوب همراهی کارگردان و تهیه کننده است.فضای کاری او در «سیانور»، کاملا با فیلم اول سینمایی اش، «دهلیز» فرق دارد و گواه این است که او دوست ندارد سازنده آثاری تکراری باشد.او در ایفای نقش مجید شریف واقفی هم موفق است و تصویر درستی از عضو سابق سازمان مجاهدین خلق می دهد که پس از انشعاب و کژروی های تقی شهرام، حاضر نمی شود عقاید دینی و باورهای مذهبی اش را در مبارزه علیه رژیم پهلوی کنار بگذارد؛ برای همین با دستور شهرام، ترور می شود.

رضا مولایی، بازیگر نقش مامور ساواک:وقتی داوران خواب بودند!

رضا مولایی، بیشتر از سینما و تلویزیون، در تئاتر حضور چشمگیری دارد و تقریبا همیشه می توانید او را در حال بازی در یکی از سالن های نمایش ببینید، مثل همین شب ها که همراه اشکان خطیبی و در تماشاخانه کنش معاصر، مشغول بازی در نمایش «موسیو ابراهیم» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی است. همکاری مولایی با بهروز شعیبی در سریال «پرده نشین»، احتمالا یکی از دلایل حضور او در نقش کامیار در فیلم «سیانور» بوده؛ یک مامور ساواکی. مولایی با ما از «سیانور» گفته است.

با توجه به نمونه های پیشین تلویزیون و سینما، وقتی صحبت از نقش مامور ساواکی پیش می آید، ذهن آدم سراغ کلیشه ها می رود، اما خوشبختانه دیدم که نقش کامیار و فیلم «سیانور» ضمن تاکید بر همان مولفه های آشنا و واقعیت هایی چون خصوصیات منفی این آدم ها، از این کلیشه ها دور است که این یکی از مهم ترین دلایل من برای پذیرش حضور در این اثر بود؛ ضمن این که خود بهروز شعیبی هم همین نگاه را داشت و نمی خواست شخصیت ها را قضاوت کند. سعی کردیم از هرچیزی که ما را در این فیلم، سمت کلیشه ها ببرد، دوری کنیم.چون اگر می خواستیم مثل برخی آثار، ساواکی ها را توسری خور و احمق جلوه دهیم، مبارزان و شخصیت های انقلابی را زیر سوال می بردیم.

برای بازی در نقش یک مامور عملیاتی و میدانی ساواک، آموزش های خوبی دیدیم و سعی کردیم براساس تحقیقات و صحبت با کارشناسان مختلف و بازدید از جاهایی مثل موزه عبرت، ریزه کاری ها و جزئیات را در بازی لحاظ کنیم؛ مثل نوع برخورد با متهم، نوع دست گرفتن سلاح و... همه چیزهایی که در سکانس های بازجویی و شکنجه این فیلم می بینید، براساس واقعیت و متکی بر تحقیقات است، مثل آن صحنه ای که سرگرد بهمنش انگشت دست شخصیت مبارز انقلابی را می شکند و کامیار آن را جا می اندازد. اینها نشان می دهد که این افراد کارشان را خوب بلد بودند و حتی با این که سواد درستی نداشتند، اما به دلیل این که از پس همین کارها برمی آمدند، از عنوان دکتر برای آنها استفاده می شد.

در راستای همان دوری کردن از نگاه کلیشه ای، سعی کردم شخصیتی انسانی از کامیار ارائه دهم.درست است که آنها کارهای خشونت بار و بدی انجام می دادند، ولی به هرحال انسان بودند؛ انسان هایی با کارهای حیوانی.این طرز نگاه و بازی، به شخصیت ها عمق می دهد و آنها را برای تماشاگر باورپذیر می کند.

به نظرم داوران جشنواره های فیلم فجر و مقاومت خواب بودند که فیلم «سیانور» را ندیدند! البته این نادیده گرفتن ها و ناداوری ها و نگاه سلیقه ای، همیشه و در جشنواره های مختلف بوده است.با این حال معتقدم قرار نبود این فیلم را در این دو جشنواره ببینند و این دیگر اسمش سلیقه نیست، اما مهم این است که مردم آن را کنار نگذاشتند و استقبال خوبی از آن می کنند.

گفتگو با فرزین صابونی؛ مردی که با پنبه سر می برد

این هم از آن اتفاقات عجیب و غریب است که فرزین صابونی، بازیگر نقش تقی شهرام ـ یکی از سران گروهک تروریستی منافقین ـ در «سیانور»، درست در همان سالی به دنیا آمده باشد که شهرام، دست به انشعاب در سازمان مجاهدین خلق می زند و حرکت پرشتاب و دیوانه وارش را به سمت مارکسیسم لنینیسم ادامه می دهد؛ 1354.

صابونی، از بازیگران توانای تئاتر ـ با مشخصه صدای پرطنین و منحصربه فرد ـ ایران است که ساعت 18 این روزها با نمایش «عاشقانه ای برای عباس» در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود و در تلویزیون و سینما هم بازی های خوبی را از او شاهد بوده ایم که خاک آشنا، 50 قدم آخر، از تهران تا بهشت و تعبیر وارونه یک رویا از آن جمله اند.به بهانه اکران «سیانور» و بازی خوب صابونی در نقش تقی شهرام، با او گفت وگویی کوتاه کرده ایم.

وقتی برای بازی در نقش تقی شهرام با شما تماس گرفتند، تعجب نکردید؟

تعجب نه، اما برایم جالب بود نقش آدمی را بازی کنم که ما به ازای واقعی دارد و نامش در تاریخ ثبت شده است.مساله ای که وجود دارد این بود که من خیلی به اصل تقی شهرام، چه به لحاظ چهره و چه رفتار و گفتار نزدیک نبودم، ولی تلاش کردم با استفاده از چند عکس و چند فایل صوتی که از او موجود بود، به این شخصیت نزدیک شوم.البته چند وقت پیش گفتند که یک سری فیلم هم از شهرام پیدا شده است. اگر موقع بازی در فیلم، به این تصاویر دسترسی داشتم، حتما جزئیات بیشتری را در بازی این کاراکتر، لحاظ می کردم.با این حال یکی از ویژگی های مهم نقش شهرام در «سیانور» این است که پرداخت شخصیت آن براساس واقعیت بود، یعنی فیلم دراین مورد جانبدارانه برخورد نکرده است، درحالی که در آثار اینچنینی، قضیه به شکل دیگری است.

کار با بهروز شعیبی چطور بود؟

خیلی خوب بود. یکی از ویژگی های او این است که چون خودش هم بازیگر است، رابطه و تعامل خوبی با بازیگران دارد.درباره من هم این اتفاق افتاد و باوجود حضور کوتاهم سرصحنه فیلمبرداری و فشردگی زمان پیوستنم به پروژه تا کلید خوردن فیلم، همراهی و همکاری خوبی با من داشت. همین طور اینجا باید از حضور و همراهی خوب علی صلاحی، بازیگردان فیلم یاد کنم.

به جز فیلمنامه، خودتان چقدر برای این نقش تحقیق کردید؟

بهروز شعیبی، نویسنده فیلمنامه و گروه سازنده اثر، تحقیقات مفصلی درباره این موضوع و شخصیت هایی چون تقی شهرام انجام داده بودند و چیزهای مهمی از جمله پرونده ها، یادداشت های آدم ها و اخبار مربوط به این موضوع را فراهم کرده بودند و در اختیار من و دیگر بازیگران قرار دادند.مطالعه آنها و شنیدن چندین باره فایل های صوتی و دیدن عکس ها، خیلی در این زمینه به من کمک کرد.

در این تحقیقات، مهم ترین ویژگی شهرام را چه چیزی دیدید؟

چون خود واقعی این آدم را ندیدم و با او برخورد نکردم، امکان قضاوت درباره او را ندارم، با این حال بر مبنای همین تحقیقاتی که آنها را مطالعه کردم، او را بیشتر شخصیتی قلدرمآب و خودمحور دیدم که علاقه زیادی به ریاست داشت. او سعی می کرد همیشه از بالا به مسائل و اطرافیانش نگاه کند و همیشه پافشاری می کرد هرچیزی که خودش می خواهد به کرسی بنشیند.

احتمالا آن مساله انشعاب در گروهک منافقین هم ریشه در همین روحیه داشت.

دقیقا. با این که خودش یکی از پایه گذاران آن گروهک بود، اما به دلیل روحیه خاص و کژروی هایش لطمه هایی اساسی به گروهک و اعضای آن زد، ضمن این که با توافقی که با کارگردان و بازیگردان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که لزومی ندارد خشونت واقعی این شخصیت در فیلم هم نمود آنچنانی داشته باشد و او را مثل یک گرگ نشان دهیم؛ بنابراین تصویری نرم تر و آرام تر از او نشان دادیم که با پنبه سر می برد و سعی می کند دیگران را با کلام مرعوب کند، نه با رفتار خشن.

نظرتان درباره بی اعتنایی جشنواره فجر و مقاومت به «سیانور» چیست؟

به نظرم هنر قابل داوری نیست. ضمن این که داوری جشنواره ها هم سلیقه ای است و داوران هر جشنواره و هر دوره ای هم سلیقه های متفاوتی دارند.اگر فیلمی یا هنرمندی برنده جایزه نشود، الزاما نمی توان گفت خصومتی در کار بوده است.البته درباره «سیانور» می شود گفت که سلیقه داوران، بیش از حد متفاوت بود!






ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan