- چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵
- ۱۳:۵۹
روایت سیدمحمدرضا هاشمیان (پژوهشگر و کارگردان) از این مستند را بخوانید:
* از عنوان فیلم مشخص است که با مستندی سیاسی و اجتماعی روبهرو هستیم، «رییسالوزراء» دقیقا درباره چیست؟
فیلم
روایت مستندی است از دوره چهارم نخستوزیری احمد قوامالسلطنه. در آن زمان
یعنی سال ۱۳۲۴ ایران دوران بسیار پرآشوبی را پشتسر میگذاشت. نیروهای
نظامی شوروی برخلاف توافق تهران از خارجکردن نیروهای خود از شمال ایران
خودداری میکردند تا بتوانند با فشار بر دولتها، امتیاز استخراج و اکتشاف
نفت شمال ایران را از آن خود کنند، همچنین با حمایت از گروههای جداییطلب
مانند حزب دموکرات آذربایجان و کردستان، استقلال کشور را در خطر قرار داده
بودند. در چنین دوران پرآشوبی بود که احمدقوام برای چهارمین بار به
نخستوزیری رسید تا بتواند با تلاش و مدیریت خود کشور را از ورطه بحران
خارج کند.
* چه جنبههایی از شخصیت یا زندگی او برای شما جالب بود که سراغ این شخصیت تاریخی رفتید؟
ساخت
این فیلم توسط مسئولان وقت مرکز به من پیشنهاد شد. من در فیلم قبلیام
«شناسنامه» اشاره کوچکی به نقش قوامالسلطنه در پایان دادن به بحران
آذربایجان کرده بودم، به همین دلیل با این شخصیت تاریخی آشنایی داشتم. اما
بعد از پذیرش این کار بهصورت جدیتر به این موضوع پرداختم. مهمترین
جنبهای که مرا به ساخت این فیلم تشویق کرد، کیاست قوام در همان دوره چهارم
نخستوزیری بود که با پختگی خاصی توانست بازی سیاسی جذابی را بین دولتهای
آمریکا، شوروی و انگلستان آغاز کرده، امتیازات فراوانی را از آنها دریافت
کند و درنهایت کشور را از خطر فروپاشی نجات دهد.
* دو اثر قبلی شما هم به نوعی با تاریخ مرتبط است، این علاقه به تاریخ از کجا میآید؟
به
نظرم تمام مشکلاتی که ما در حال حاضر داریم در بیاعتنایی به تاریخ ریشه
دارد. بارها شده وقتی درباره مسالهای تاریخی تحقیق میکنم، متوجه میشوم
که ما در حال حاضر هم با چنین مسالهای روبهرو هستیم. این گرفتاری
تقریبا در تاریخ معاصر مخصوصا از مشروطه به این طرف بیشتر به چشم میخورد و
وقتی آزاردهنده میشود که شاهد اشتباهاتی هستیم که مدام تکرار میشود.
مثال معروفی وجود دارد که میگوید در کشورهای پیشرفته با بروز مشکلی برای
جامعه ابتدا به سابقه و تاریخ رجوع میشود تا ببینند گذشتگان با این
مساله چه کردهاند، اگر تصمیم درستی گرفته باشند که مسیر را به همان منوال
ادامه میدهند اما اگر تصمیم اشتباه بوده باشد، پس در پی ترمیم آن
برمیآیند، اما در ایران چرخها هر روز از نو اختراع میشود.
* چه مدت زمان صرف پژوهش و تحقیق پیرامون این سوژه کردید؟
حدود دو سال پژوهش کار به طول انجامید و بسیار کار سخت و طاقتفرسایی بود.
* برای این کار از چه منابعی استفاده کردید؟
سعی
کردم تقریبا از تمام منابع مکتوب و تصویری که چه در ایران و چه در خارج از
ایران در اینباره وجود داشت، بهره ببرم. بالغ بر دهها کتاب و صدها مقاله
ایرانی و خارجی را مطالعه کردم تا بتوانم درک درستی راجع به شخصیت قوام
پیدا کنم، همچنین با پژوهشگران و افراد صاحبنظر مختلفی که در اینباره
تحلیلی داشتند، مصاحبت حضوری و تلفنی داشتم و برای بهدستآوردن بخشی از
تصاویر آرشیوی، سفری به مسکو کردم و بخشی دیگری از تصاویر هم از انگلستان و
آمریکا خریداری شد، در ضمن به مراکز اسناد مختلفی سر زدم و سعی کردم اسناد
درجه اولی را برای استفاده در فیلم تهیه کنم.
* فرم و نحوه روایت این مستند چگونه است؟ از چه شیوهای برای به تصویر کشیدن این موضوع استفاده کردید؟
در
این مستند فرم و شیوه جدیدتری نسبت به دو مستند قبلیام انتخاب کردم؛ به
این صورت که در چهار اپیزود با زوایای دید مختلف به موضوع پرداختم که به
نظرم شیوه تجربه نشدهای حداقل در حوزه مستند بود، البته با توجه به کمبود
منابع تصویری در برخی قسمتها دست به بازسازی زدم و سعی کردم از گرفتن
مصاحبه پرهیز کنم.
*مهمترین سختیها و مشکلات تولید «رییسالوزرا» چه بود؟
سختی
کار را به دو بخش تقسیم میکنم؛ ابتدا آمدن خود کاراکتر قوام در فیلم
بود. قوام جزو معدود افرادی در تاریخ ایران است که کتب و مقالات زیادی
دربارهاش وجود دارد و بحث اصلی هم درمورد او خدمت یا خیانت است. درواقع
برخی از صاحبنظران او را فردی خودفروخته، خائن و فرصتطلب معرفی میکنند و
بخشی دیگر او را شخصی خدوم که همیشه حامی منافع ملی بوده، میدانند. به
نمایش درآوردن چنین شخصیتی در فیلم بسیار کار سخت و دشواری بود که بتواند
بدون موضوعگیری حق مطلب را ادا کند. بخش دوم سختی کار، کمبود منابع تصویری
درباره قوام بود. واقعیت این است که برای ساخت این فیلم فقط یک فیلم دو
دقیقهای از قوام و حدود ۳۰ عکس در اختیار داشتم که باید با آن یک فیلم
بلند میساختم. باید اعتراف کنم که کار فوقالعاده سختی بود، به همین خاطر
ساخت فیلم حدود سهسالونیم طول کشید.
* به نظر خودتان برجستهترین ویژگی این مستند چیست؟
در
این سالها همیشه تلاش کردهام روی موضوعاتی کار کنم که مخاطب بعد از دیدن
فیلم به اهمیت موضوع یا شخص پی ببرد. شاید مهمترین کارکرد فیلم «سبز،
سپید، سرخ» که درباره تاریخچه پرچم ایران است این باشد که دیگر کسی
بیاهمیت از کنار پرچمی که روی پل نصب شده، عبور نکند یا «شناسنامه» هم
همینطور. درباره قوام هم این موضوع صادق است. شاید اکثر مردم نامهای
بزرگی در تاریخ مثل مصدق، امیرکبیر، ابنسینا و … را به خاطر دارند، اما
موضوعات یا اشخاص زیادی هستند که با توجه به نقش بزرگی که در تاریخ این
مملکت داشتهاند، لیشتر افراد جامعه شناخت درستی از آنها ندارند. امیدورام
مخاطبان بعد از دیدن این فیلم به اهمیت شخصیتی مثل قوام در تاریخ ایران پی
ببرند. به نظرم همین که یک شخصیت بتواند در دو حکومت (قاجار و پهلوی) که
با هم عناد داشتند به نخستوزیری برسد، معنی خاصی دارد.
* مخاطبان این فیلم چه کسانی هستند؟
افراد اهل اندیشه و کسانی که نسبت به گذشته، حال و آینده مملکت دغدغه دارند.
* آیا فیلم ویژگیهای دیگری هم دارد که برای مخاطب عام هم جذابیت داشته باشد؟
به
نظرم شکل جدید روایت اپیزودیک این مستند میتواند مورد توجه قرار بگیرد،
اما از نظر عام شاید مهمترین عامل جذابیت این فیلم، پخش تصاویر آرشیوی غنی
همراه با صداست که برای نخستینبار به نمایش درمیآید.
* با توجه به
اینکه مستند شما در بخش مسابقه ملی جشنواره سینما حقیقت حضور دارد،
پیشبینیتان از این حضور و احتمال موفقیت فیلمتان چیست؟
واقعیت را
بخواهید خیلی نمیتوانم پیشبینی دقیقی نسبت به اتفاقات داوری داشته باشم.
روایت فیلم از شکل معمول اغلب مستندهای تاریخی که الگویی شبیه ویکیپدیا
دارد، متفاوت است و همین متفاوتبودن ریسک کار را بالا میبرد. همانقدر
که ممکن است موردتوجه قرار بگیرد، به همان اندازه هم میتواند مورد
بیمهری واقع شود، اما به قول معروف انسان با امید زنده است.
* نظرتان
درباره گروه سینمای هنر و تجربه که امکان اکران آثار مستند را فراهم
آوردهاند، چیست؟ آیا پیشنهادی برای افزایش کیفیت این طرح دارید؟
من
اعتقاد شخصی دارم که جایگاه اصلی مستند، تلویزیون است. بسیاری از شبکههای
مطرح و معروف دنیا بهترین ساعات پخش خود را معطوف به پخش مستندهای جذاب
میکنند. حال با توجه به اینکه نوع سیاستگذاری صداوسیما در ایران
بهگونهای است که امکان پخش هرگونه مستندی وجود ندارد، بنابراین گروه هنر و
تجربه فرصت مغتنمی است که امکان دیدن مستندهای جذاب را برای علاقهمندان
فراهم میکند و من آن را به فال نیک میگیرم.