- دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵
- ۱۴:۵۴
آزاد به قید شرط (حسین شهابی)
مردی که گناه ناکرده فردی دیگر را به عهده گرفته، بعد از گذراندن نیمی از دوران حبساش – ده سال – از زندان آزاد میشود در حالی که آزادی او تا یک سال به صورت مشروط است و در صورت مشاهده هر گونه خلافی، باید برای گذراندن ده سال باقیمانده از حبساش به زندان بازگردد. این در حالی است که اتفاقاتی در خانواده او رخ داده یا در حال رخ دادن است که به سختی میتوان در مقابل آنها انفعال به خرج داد. این ایده، دستمایه اولیه ساخت فیلمی پرانرژی است؛ کاری که شهابی پیش از این در فیلم خوب روز روشن از پس آن بر آمده بود. اما آزاد به قید شرط از فرط بد بودن غافلگیر کننده است. شخصیت اصلی فیلم پا در هوا است؛ مشخص نیست فردی کمسواد و غریزی است یا یک فیلسوف کاربلد. وضعیت بقیه شخصیتها از این هم بدتر است: اخلاقگرایی دختر شخصیت اصلی در قبال دوز و کلکهای نامزدش، وقتی در قبال واکنشهای غریزی و تند او در مقابل ناپدریاش قرار میگیرد، بیربط جلوه میکند. لیلا اوتادی عملاً در طول فیلم سرگردان است و میتوان تمام دقایق حضور او را در تدوین مجدد حذف کرد بدون این که ضربهای به فیلم بخورد. تکلیف یکی دو کارگری که خار چشم کمالی در کارگاه چوببری میشوند مشخص نیست، و چند نفر به زور در گوشه فیلم چپانده شدهاند تا ناگهان سر بزنگاه در نقش ناجی وارد شده و «قانون نوشته» را – با آن جمله عجیب که «قانون فقط برای آدمهای حسابی کارکرد دارد» (نقل به مضمون) – اجرا کنند. ریتم فیلم بسیار کند است و اطلاعات فیلم گاهی با خستی بیش از اندازه به تماشاگر منتقل میشوند. بر خلاف روز روشن، اینجا با فیلمی طرف هستیم که فیلمسازش اندازه نمیشناسد استراتژی کلی فیلم بیشباهت به روز روشن نیست: اینجا هم شهابی با خلق قطبهای مثبت و منفی سعی میکند انرژی ناشی از خشم تماشاگر نسبت به شخصیت منفی را ذخیره و آن را در یک برخورد فیزیکی آزاد کند. اما مشکل به جزییات بیکارکرد فیلمنامه و اندازه نشناختن فیلمساز بازمیگردد و همین، باعث تفاوت فاحش این دو فیلم میشود.
کافه سینما- این سوال مهمی است و نیاز به پاسخگویی دارد. شب گذشته در جشنواره فجر، فیلمی به نام آزادی به قید شرط به نمایش درآمد، که محصول بسیار نازل و پیش پا افتاده ای بود. با رویکردی بسیار متناقض و مبتذل به مشکلات اجتماعی، فیلمنامه از هم گسسته، میزانسن های بسیار ابتدایی، و بازی های بد که نمونه اش را مدت ها در میان فیلم های جشنواره ندیده بودیم. سوال کافه سینما در چنین شرایطی و مواجه شدن با چنین محصولی در جشنواره این است: مسیر تایید، تامین بودجه و تولید و اکران چنین فیلمی در جشنواره، چه بوده است؟ آیا مسئولان می توانند پای این بحث بایستند که فیلم های کنار گذاشته شده از جشنواره، از این فیلم بدتر بوده اند؟ فارابی به چه میزان در تولید چنین محصول نازلی نقش داشته است؟ آیا راش ها را دیده اند، نقش هیات انتخاب و مدیریت جشنواره، در نمایش چنین فیلمی، چه بوده است؟
منتظر پاسخ می مانیم.