- شنبه ۱۱ دی ۹۵
- ۱۳:۳۷
پول چندانی با خود نیاورده بود، و برای سی سال بعدی در چند شغل کار کرد تا ما کم و کسر نداشته باشیم. به من میگفت میخواهد منطقۀ سهدره۲ را ببیند پیش از آنکه سد برقآبی عظیم آنجا ساخته شود و آب ۱۷۵ متر بالا بیایید و ۱۵۰۰ دهکده را غرق کند. برنامۀ سفرمان را برای ۲۰۰۳ ریختیم، اما او ناگهان در سن ۵۸ سالگی، سه ماه قبل از زمان سفرمان، فوت کرد.
من سفرمان را لغو نکردم. با اینکه زبان ماندرین بلد نبودم، عازم همان مسیری شدم که او در نظر داشت: از هنگکنگ به شانگهای، از شیآن به لوئویانگ و از آنجا به پکن. آنجا که رفتم، شایعۀ یک بیماری مُسری (همان که معلوم شد سارس است) درهای کشور را پشت سرم بست. احساس میکردم از دست دادن مادرم زندگیام را زیر و رو کرده است و تا سالها بعد نفهمیدم که این سفرِ تکنفرۀ سههفتهای یک تغییر پرسروصدای دیگر در زندگیام بوده است.