- چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵
- ۱۹:۵۷
• پرندگان میتوانست ترسناکترین فیلمی باشد که من تا حالا ساختهام.
• من یک کارگردان تیپیکام. اگر «سیندرلا» را بسازم، تماشاگر فورا داخل کالسکه دنبال یک جسد میگردد.
•
از تخم مرغ وحشت دارم. بدتر از وحشت، حالم از آن به هم میخورد. یک چیز
گرد سفید بدون هیچ سوراخی... تا به حال چیزی حال به هم زنتر از تخم مرغی
که شکسته و آن مایع زرد از داخلش شره کرده دیدهاید؟ خون یک جور حس شاد به
آدم میدهد. قرمز است اما زردهی تخم مرغ، زرد است. واقعا حال به همزن
است!
• یکی از بزرگترین کمکهای تلویزیون، این است که «قاتل» را به خانه آورده است. جایی که به آن تعلق دارد.
•
دیالوگ فیلم باید صدایی در میان بقیة صداها باشد. یک چیزی که از دهان
آدمهایی که چشمهایشان دارد قصه را تعریف میکند، بیرون میآید.
• «مو
طلایی» ها در نقش قربانی جواب میدهند. آنها مثل برف باکرهای (دست
نخوردهای) هستند که رد خون رویشان خودش را خوب نشان میدهد.
• من علیه پلیس نیستم. فقط از آنها میترسم.
• سینما برای من قطعهای از زندگی نیست. برشی از یک کیک است.