- جمعه ۱۷ ارديبهشت ۹۵
- ۲۰:۵۷
یوگرافی و زندگینامه نسرین مقانلو
نسرین مقانلو متولد ۱ تیر ۱۳۴۷ در شهر تهران؛ دیپلمه و همسر کمال خلیلیان مهاجم تیم ملی فوتبال ایران، قهرمان جوانان آسیا و عضو باشگاههای گمرک اهواز، پاس و تاج میباشد. کمال خلیلیان هم اکنون ساکن آمریکا است.
او فعالیت بازیگری خود را با فیلم امید در سینما آغاز کرد و با بازی در فیلم همسر بیشتر مورد توجه قرار گرفت. او پس از بازی در فیلم نابخشوده چند سالی را خارج از کشور گذراند. وی سپس به ایران بازگشت و بازی در سینما و تلویزیون را ادامه داد. بازی در فیلم مهمان مامان؛ وی را به عنوان یک بازیگر توانا مطرح کرد.
نسرین مقانلو در گفت وگویی به بیان زندگی شخصی و هنریاش پرداخت که بخشی از آن را در ادامه میخوانید:
من
به واسطه فعالیت پدرم در رشته موسیقی و مادرم در تئاتر با فضای هنر آشنایی
کامل داشتم، به همین دلیل از زمان کودکی و نوجوانی فعالیتم در زمینه تئاتر
و نمایش را شروع کردم. اما زمانی که تصمیم گرفتم فعالیت حرفهایام در
سینما را شروع کنم، با فیلم «دو نیمه سیب» کیانوش عیاری استارت زدم. یادم
است برای بازی در این فیلم به همراه مادرم به رستوران رفتیم و اولین حضور
من در سینما با کار آقای عیاری رقم خورد. فردای همان روز آقای عیاری به
«رسول صدرعاملی» گفت به یک دختر تازه وارد معرفیات میکنم که همانی است که
برای فیلمت دنبالش میگشتی؛ بنابراین با بازی در فیلم «قربانی» دومین
تجربهام رقم خورد و بلافاصله بعد از آن آقای «تورج منصوری» برای بازی در
«بازیچه» از من دعوت کردند و سپس در «امید» آقای حبیب کاوش به ایفای نقش
پرداختم.
آقایان دستگردی و پاکدل از من دعوت کردند برای بازی در سریال تلویزیونی «لبخند زندگی» با حضور پیشکسوت عزیزم خانم «ثریا قاسمی»
که بدین ترتیب اولین حضور در تلویزیون هم برای من اتفاق افتاد. بلافاصله
بعد از پایان «لبخند زندگی»، فیلم «آخرین سند» پیشنهاد شد که زمانی پخش شد
که «امید» و «بازیچه» هم رفع ممنوعیت شده بودند و همزمان 3 فیلم روی پرده
داشتم.
بازگشت نسرین مقانلو به ایران…
10
سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقهام
به کارم را به او گفتم، خوشبختانه او هم قبول کرد به همراه بچهها به
ایران برگردیم تا بتوانم بدون دغدغه و استرس به کارم برسم. «دختری در قفس»
آقای صلح میرزایی اولین فیلمم بعد از آن دوران بود و بعد از آن برای بازی
در سریال «مسافری از هند» از من دعوت شد.
ماجرای ازدواج نسرین مقانلو
ماجرای ازدواج من سر فیلم «همسر» آقای فخیم زاده
بود که به خاطر اسمش سرنوشت من را رقم زد و در همان گیرودار ساختش بودیم
که برای خواستگاری از من به منزلمان آمدند و بعد از 5 -6 سال کار مداوم در
عرصههای مختلف، با همسرم ازدواج کردم و به آمریکا رفتیم. البته سالی یک
بار به ایران میآمدم و به صورت ناپیوسته کارهایی انجام میدادم، مثل کار
«نابخشوده» مرحوم «ایرج قادری» که هنگام بارداری پسر بزرگم اتفاق افتاد یا «بن بست» اصغر نعیمی که با «فرهاد اصلانی» و «دکتر عزیزی» بازی کردم. ازدواج، فرصتی برای امتحان کردن خودم بود. با ازدواج،
عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است
که آیا میتوانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن 10 سال خیلی
بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شبها مینشستم برنامه «چشم انداز»
را میدیدم، همکارانم را نگاه میکردم و گریه میکردم.
فیلم شناسی
سینمایی
- روزگاری عشق و خیانت 1392
- گناهکاران 1391
- بدون اجازه 1390
- راه بهشت 1390
- نفوذی 1387
- سوپر استار 1387
- ماه وش 1386
- مهمان مامان 1382
- دختری در قفس 1381
- بن بست (فیلم کوتاه) 1378
- نابخشوده 1375
- همسر1372
- همه دختران من 1372
- بازیچه 1372
- امید1371
- قربانی 1370
- دو نیمه سیب 1370
تلویزیونی
- آخرین سند 1371
- لبخند زندگی 1372
- مسافری از هند 1381
- مختارنامه 1383
- حس سوم 1384
- آبی، گاهی آسمان(تله فیلم) 1387
- دیدار 1387
- قلب یخی (شبکه خانگی) 1389
- اینجا تهران است 1390
عکسهای جالب از نسرین مقانلو (Nasrin Moghanloo)
نسرین مقانلو در کنار پدر و مادرش
پدر نسرین مقانلو
نسرین مقانلو در کنار همسرش و فرزندانش
نسرین مقانلو در مختارنامه
عکس کودکی نسرین مقانلو
همسر نسرین مقانلو
نسرین مقانلو بازیگر کشورمان عکس بالا را از همسرش در شبکههای اجتماعی منتشر کرد. نسرین مقانلو با انتشار این عکس از جوانی همسرش و از مهربانی او تشکر کرد. گفتههای نسرین مقانلو در این باره به شرح زیر است:
این مرد مهربان همسر من ( کمال خلیلیان ) است.
مهاجم تیم ملی فوتبال، قهرمان جوانان آسیا و عضو باشگاههای گمرک اهواز، پاس و تاج.
کسی که همیشه مدیون گذشت و مهربانییش هستم و خواهم بود.
He is my husband
(Kamal khaliliyan)
اولین کسی : که به عراق،سنگاپور و ..... گل زد.
تنت سلامت مهربانم و سایه ات برقرار
بر سر من و فرزندانمان