- پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۹۵
- ۱۶:۱۳
به فصل ویژهای در تقویم سینماروها و فیلمسازها رسیدهایم؛ زمانی که کمپانیهای هالیوودی سیل بلاکباسترهای پرخرج و پرزرقوبرقشان را روی سر ما سرازیر میکنند. خب، برای اینکه بهتان کمک کنیم باید در ماههای آینده حواستان به چه فیلمهایی باشد و اینکه چه فیلمهایی بحث و گفتگوهای سینمایی ما را گرم خواهند کرد، فهرستی تهیه کردهایم که در آن ۴۵تا از مهمترین و موردانتظارترین فیلمهای «تابستانی» سال ۲۰۱۶ را معرفی میکنیم. باشد که این فیلمهای جذاب بعد از اکران هم همینقدر جذاب باقی بمانند و تابستان پرباری را برایمان رقم بزنند!
کاپیتان امریکا: جنگ داخلی
Captain America: Civil War
یکی از سه بلاکباستر برتر تابستانی ۲۰۱۶، یکی از اولین فیلمهایی است که میتوانیم زودتر از بقیه ببینیم. در سالی که به برخورد قهرمانان با قهرمانان خلاصه میشود، دی سی با «بتمن علیه سوپرمن» اگرچه گیشهها را به آتش کشید، اما نزد منتقدان توفیق چندانی کسب نکرد. این باعث شد تا عطش و هیجان طرفداران آثار کمیکبوکی برای «کاپیتان امریکا: جنگ داخلی» غیرقابلتحملتر و داغتر شود. سوال این بود که آیا جنگ تیم کاپیتان و تیم مرد آهنی میتواند بهتر از بزرگترین رقیبشان در دنیای دیسی ظاهر شود؟ فعلا که جواب دادن به این سوال زود است، اما از گوشه و کنار خبر میرسد که «جنگ داخلی» یکی از بهترینهای مارول است. اصلا بیخیال منتقدان! به نظرتان مگر میشود تماشای فیلمی که بلک پنتر و اسپایدرمن را در خود دارد، پشت گوش انداخت؟
تاریکی
The Darkness
سر تا پای «تاریکی» فریاد میزند که قرار است تبدیل به یکی دیگر از فیلمهای مزخرفِ ترسناک سال شود. اما بعضی چیزها هستند که باعث میشود تا آن را کاملا رد نکنیم و در عوض نیمنگاهی به آن داشته باشیم. اول از همه این فیلم را گرگ مکلین، کارگردان «وولف کریک» (Wolf Creek) ساخته که منتقدان آن را فیلم ترسناک تاثیرگذاری توصیف کرده بودند و دوم اینکه «تاریکی» محصولِ استودیوی تقریبا خوشنامِ بلامهواس است؛ استودیویی که ساختههای موفق و همهگیری همچون «فعالیت فراطبیعی»، «موذی» و «پاکسازی» را در کارنامه دارد. داستان فیلم اما دربارهی خانوادهای است که پس از بازگشت از تعطیلاتشان در گرند کنیون، متوجه میشوند موجود ماوراطبیعهای نیز همراه آنها به خانه آمده و کوچکترین پسر خانواده را تسخیر کرده است.
هیولای پول
Money Monster
جودی فاستر در جدیدترین کارگردانیاش امیدوارکننده به نظر میرسد. فیلم تریلری دربارهی لی گیتز با بازی جرج کلونی است؛ یک مجری مشهور و پرزرقوبرقِ برنامهی پربینندهی اقتصادی که به تماشاگران در رابطه با خرید و فروش سهام پیشنهاد میدهد. اما یکی از تماشاگران (جک اوکانل) سر یکی از پیشنهادات او تمام داراییهایش را از دست میدهد. بنابراین او تصمیم میگیرد به استودیوی برنامه سری بزند و جرج کلونی را گروگان بگیرد. فیلم که در زمان واقعی جریان دارد، به تلاش پتی (جولیا رابرتز) تهیهکننده برنامه و خودِ لی میپردازد که میخواهند جلوی اوکانل را از ترکاندن ساختمان بگیرند و از راز پشت اتفاقی که برای او افتاده سر در بیاورند. یک چیزی در مایههای «باجهی تلفن»، با این تفاوت که اینجا لوکیشن اصلی یک استودیوی تلویزیونی است.
آخرین روزها در صحرا
Last Days in the Desert
هر چند هفته یکبار امکان ندارد یک فیلم دینی در جدول باکس آفیس دیده نشود؛ فیلمهایی که اکثرشان به خاطر جنبهی تبلیغاتی و یکلایهشان فقط موفق به جذب مخاطبهای خاص خود میشوند، اما به نظر میرسد «آخرین روزها در صحرا» از آن فیلمهای دین و ایمانمحوری است که وقت زیادی پای آن گذاشته شده. در این فیلم ایوان مکگرگور نقش عیسی نصرانی را بازی میکند که داستان متن «وسوسهی مسیح» را تعریف میکند. همانی که عیسی باید برای ۴۰ روز و ۴۰ شب را در صحرا سپری کند، روزه بگیرد و دعا بخواند. از قرار معلوم مکگرگور نقش شیطان را هم در این فیلم برعهده دارد. کسی که عیسی را با تصاویری از جوجهکباب و فلافل دو نون برای غذا خوردن و بازگشت به تمدن قبل از پایان رساندن ۴۰ روز حسابی وسوسه میکند!
فیلم پرندگان خشمگین
The Angry Birds Movie
اینکه اقتباس سینمایی از روی بازیهای ویدیویی آخر و عاقبت خوشی ندارد را همه قبول دارند، اما فیلم «پرندگان خشمگین» ویژگی خاصی دارد که باعث میشود برای موفقشدن غیرمنتظرهی آن امیدوار شویم. ماجرا از این قرار است که «پرندگان خشمگین» به عنوان یک بازی موبایل داستان خاصی ندارد و کاراکترهایش هم به جز یک صفت، تعریف دیگری ندارند. این مواد خام فوقالعادهای برای نوشتن دربارهی آنها دست نویسندگان میدهد. بنابراین فقط به یک گروه ساخت بامهارت نیاز داریم که حرف در دهان این پرندهها و خوکهای مسخره بگذارند. فیلم اما دربارهی رِد است؛ پرندهی بیاعصابِ قرمز رنگ که نمیتواند پرواز کند و همیشه در معاشرت با همجنسهای بالدارش مشکل داشته است. اما وقتی گروهی از خوکهای سبز در سواحل جزیرهی گرمسیری این پرندهها ظاهر میشوند، رِد باید از نقشهی آنها سر دربیاورد.
همسایهها ۲: انجمن خواهری
Neighbors 2: Sorority Rising
قسمت اول «همسایهها» از کمدیهای درجهیکی بود که منتقدان را یک صدا به تعریف و تمجید از خود وادار کرد. بعد از موفقیت همهجانبهی قسمت اول مشخص بود که دنبالهای در کار خواهد بود. حالا بعد از مدتها انتظار این تابستان گروه همسایهها که شامل سث روگن، زک افرون، رُز بایرن و دیو فرانکو میشوند، در کنار یک عضو کاملا جدید با بازی کلویی گریس مورتز باز میگردند. در «همسایهها ۲» مک (روگن) و همسرش کلی (بایرن) در انتظار به دنیا آمدن فرزند دومشان هستند. در همین حین، گروهی از دختران به همسایگیشان نقل مکان میکنند و آرامش آنها را به هم میزنند. حالا این زوج تصمیم میگیرند تا برای مبارزه با آنها، با دشمن سابقشان، تدی (افرون) تیمی را برای کم کردن روی دختران تشکیل بدهند.
آدمهای خوب
The Nice Guys
این کمدی جنایی که در لس آنجلسِ دههی ۱۹۷۰ جریان دارد، دربارهی کاراگاه خصوصی بدشانسی به اسم هولند مارچ و بادیگاردش جکسون هیلی است که باید برای حل کردن پروندهی یک دختر گمشده با هم کار کنند. وقتی تریلر «آدمهای خوب» منتشر شد، چیزهای زیادی برای هیجانزده شدن پیدا کردیم. اول از همه گروه بازیگران فیلم به رهبری راسل کرو و رایان گاسلینگ در سر و ظاهر پروتاگونیستهای قلدرِ دههی هفتادی عالی هستند. نکتهی دیگر این است که فیلم توسط شین بلکی نوشته و کارگردانی شده که از زمان «بوس بوس بنگ بنگ» بیش از یک دهه است که هیچ فیلم ارجینالی عرضه نکرده است. شین بلک با انتخاب غیرمنتظرهاش در کارگردانی «مرد آهنی۳» یکی از لذتبخشترین و متفاوتترین آثار مارول را ساخت که به یک انفجار میلیاردی در باکس آفیس ختم شد. اما همهی ما میدانیم که بلک وقتی در اوج تواناییاش قرار دارد که به خانهی اولش برگردد، آزادی خلاقانه داشته باشد و درجهبندی سنی مارولی هم دست و بالش را نبندد و اجازه داشته باشد تا بگذارد کاراکترهای دیوانهاش فحش بدهند و بکشند!
آلیس درون آینه
Alice Through the Looking Glass
این روزها استودیوهای هالیوودی سر بازسازی لایواکشنِ انیمیشنهای کلاسیک سر و دست میشکنند، چه برسد به وقتی که با فیلمی مثل «آلیس در سرزمین عجایب» طرف باشیم که از اعضای ویژهی کلوپ «یک میلیاردیها» است. فیلمی که البته به عنوان پرفروشترین اثر تیم برتون هم شناخته میشود. خب، با چنین وضعیتی ساخت دنبالهی آن از همان موقع توسط دیزنی چراغ سبز را گرفته بود. «آلیس درون آینه» توسط جیمز رابین (ماپتها) کارگردانی میشود و داستان آلیس (میا واشیکوفسکا) است که برای پیدا کردن دوستش، مد هتر (جانی دپ) به سرزمین عجایب بازمیگردد و او را در وضعیت بدی پیدا میکند. حالا او باید در زمان به عقب برگردد و دوستانش را از دست موجودی به اسم «تایم» نجات دهد. بیایید امیدوار باشیم «درون آینه» به جمع بازسازیهای موفقی که آخرینشان «کتاب جنگل» بود، بپیوندد!
افراد-ایکس: آپوکالیپس
X-Men: Apocalypse
فیلمهای «افراد-ایکس» یکی از معدود مجموعههای موفق کمیکبوکی چند سال اخیر بوده که با هر قسمت پیشرفت کردهاند. مخصوصا با وجود برایان سینگر در مقام کارگردان و بازیگرانِ بینظیری که در این قسمت اسکار آیزاک در صدرشان قرار گرفته، «آپوکالیپس» هیچ بهانهای برای پشت سر نگذاشتن قسمت قبلی ندارد. «روزهای گذشتهی آینده» یکی از بهترین و جذابترین فیلمهای ابرقهرمانی سینما است که باری دیگر هیجان و اهمیت فروخفتهی فیلمهای «افراد-ایکس» را به اوج رساند و زمینه را برای فیلم بعدی به خوبی پایهریزی کرد. در این قسمت، میوتنتِ پرقدرت و نامیرایی به اسم آپوکالیپس از خواب بیدار میشود و از دیدن دنیای مُدرن سال ۱۹۸۳ قاطی میکند! و فقط افراد ایکس هستند که میتوانند جلوی کسی ایستادگی کنند که اسمش یادآور پایان دنیاست. اگرچه تا همین چند روز پیش برای قهرمانانمان نگران بودیم، اما وقتی مشخص شد وولورین هم در این فیلم حضور دارد، نگران آپوکالیپس شدیم!
لاکپشتهای نوجوانِ جهشیافتهی نینجا: بیرون از سایهها
Teenage Mutant Ninja Turtles: Out of the Shadows
بازخوانی مجموعهی «لاکپشت های نینجا» در سال ۲۰۱۴ با واکنشهای ضد و نقیضی از سوی منتقدان روبهرو شد. مشکل اصلی این بود که فیلم زیادی زخمت و بیکله شده بود. در حالی که ما «لاکپشتهای نینجا» را با رابطهی دوستداشتنی و انسانی کاراکترهایش میشناسیم. در «بیرون از سایهها» باز دوباره لئوناردو، رافائل، دوناتلو و مایکلآنجلو قرار است وارد ماجراجویی دیگری در نیویورک سیتی شوند و با آدمبدهای بزرگی مثل بکستر استاکمن، بیباپ و راکاستدی دستوپنجه نرم کند. بماند که سروکلهی کرنگ، این بیگانهی ترسناک هم پیدا خواهد شد. خبر خوشحالکننده اما این است که به نظر میرسد «بیرون از سایهها» بیشتر از فیلم قبلی میخواهد به بخش کمدی-اکشن داستان لاکپشتهای نینجا نزدیکتر شود. اگر سازندگان میخواهند با لبخند ما روبهرو شوند، بهتر است همین کار را کرده باشند. چون ما نمیگذاریم لاکپشتهای نینجایمان را هم به گند بکشید!
پاپ استار: هرگز از هرگز دست کشیدن دست نکش
Popstar: Never Stop Never Stopping
«لونلی آیلند» یک گروه کمدی سه نفرهی متشکل از آیکوا شفر، جورما تاکنون و اندی سمبرگ است و آنها در این فیلم که در ابتدا Conner4Real نام داشت، سراغ مسخره کردن مستندهای موزیکالی مثل «جاستین بیبر: هرگز نگو هرگز» و کتی پری رفتهاند. داستان دربارهی رپری است که آخرین آلبومش با شکست روبهرو میشود. بنابراین تصمیم میگیرد تا گروه موسیقی دوران جوانیاش را گرد هم بیاورد. اندی سمبرگ اگرچه با سریال «بروکلین ناینناین» به موفقیت رسیده، اما فیلمهای لونلی آیلند به توفیقی نرسیدهاند. ولی گردهمایی آنها در این فیلم به تهیهکنندگی جاد اپاتو میتواند متفاوت باشد. خیلیها انتظار دارند تا «پاپ استار» به یکی از بامزهترین کمدیهای سال تبدیل شود.
من قبل از تو
Me Before You
دنریس تارگرین و فینیک اُدیر در یک فیلم رومانتیک! یکی که در وستروس مشغول جنگ است و دیگری هم از سربازان انقلابی کتنیس اوردین است. به نظر میرسد نقاط مشترک زیادی را در زندگی زناشویی پیدا کنند. فیلم که براساس رمانی به قلم جوجو مویرز است به دختری به اسم لویزا (امیلیا کلارک) میپردازد؛ دختر بیانگیزهی انگلیسیای که بهطور اتفاقی پرستار مرد ثروتمند و فلجی به اسم ویلیام میشود. مدتی بعد رابطهی آنها به چیزی بیشتر تبدیل میشود. امیلیا کلارک که تاکنون نقش سینمایی بهیادماندنیای نداشته است. باید دید آیا «من قبل از تو» این طلسم را میشکند یا خیر.
وارکرفت
Warcraft
داستان این اقتباس حول و حوشِ پادشاهی آزرات است که درحال آماده شدن برای مبارزه با اُرکهایی هستند که سرزمین خودشان را برای تصاحبِ محل زندگی آرامِ انسانها ترک کردهاند. اُرکها از چه چیزی فراریاند؟ در این میان، دو جنگجوی انسان و اُرک امیدوارند تا با یکدیگر به صلح برسند و از درگیری دوری کنند. بگذارید صادق باشیم: تریلرهایی که از فیلم دانکن جونز دیدهایم، مثل نسخهی شلختهتری از «هابیت»های جکسون به نظر میرسد. با توجه به تریلرها، فیلم میتواند به یک گندکاریِ احمقانهی پُر از جلوههای بصری کارتونی تبدیل شود. اما خیلیها باور دارند «وارکرفت» ممکن است همان اتفاق موردانتظار در حوزهی اقتباسهای بازیهای ویدیویی باشد. تازه، ایدهی جالب داستان این است که ماجرا از دیدگاه دو طرف درگیری روایت میشود؛ درست مثل فیلمهای اخیر «سیارهی میمونها.» نباید فراموش کنیم که تریلرهای «سیارهی میمونها» هم چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسیدند، تا اینکه فیلمها عرضه شدند و شاهد دوتا از بهترین بلاکباسترهای مُدرن بودیم. دانکن جونز هم کسی است که علمی-تخیلیهای خیرهکنندهای مثل «ماه» و «سورس کُد» را در کارنامهاش دارد. بله، فیلم بهشدت سیجیآیمحور به نظر میرسد، اما بگذارید قبل از دیدنش، اعصاب خودمان را خراب نکنیم!
حالا مرا میبینی۲
Now You See Me 2
قسمت اول «حالا مرا میبینی» یک تریلر سرقتمحور بود که اگرچه نزد منتقدان با واکنشهای ضد و نقیضی روبهرو شد، اما در گیشه به موفقیت بزرگی دست پیدا کرد. حالا چهار قهرمان اصلی فیلم اول در قسمت دوم برمیگردند: جسی آیزنبرگ، وودی هارلسون، دیو فرانکو و لیزی کاپلان که جایگزین ایزا فیشر از قسمت اول شده است. در این دنباله گروه سارق ما سعی میکنند تا پرده از کارهای غیراخلاقی یک غول تکنولوژی بردارند که نقشاش را دنیل ردکلیف بازی میکند. اما خیلی طول نمیکشد که هدفشان پیشدستی کرده و با پیچیده کردن ماموریت آنها، کاری میکند تا قهرمانانمان با چالشبرانگیزترین سرقت زندگیشان روبهرو شوند.
احضار ۲
The Conjuring 2
قسمت اول «احضار» طرفداران ژانر وحشت را با فیلم ترسناکی مواجه کرد که با وجود درجهبندی سنی زیر ۱۳ سالش موفق شده بود بدون خون و خونریزی هولناک شود. فیلم نه تنها مورد ستایش منتقدان قرار گرفته، بلکه بهترین افتتاحیهی خانگی یک فیلم ترسناک ارجینال را تجربه کرد و ۱۵ برابر بودجهاش فروخت و خلاصه اینکه در دنیا ۱۳۸ میلیون کسب کرد. پس چراغ سبز گرفتن قسمت دوم دیر یا زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت. خبر خوب دیگر اینکه جیمز وان، کارگردان قسمت اول هدایت این فیلم را بر عهده خواهد داشت.
در جستجوی دوری
Finding Dory
شش ماه بعد از اینکه نمو پیدا شده، دوری چیزی دربارهی خانوادهی گمشدهاش به یاد میآورد و با دوستانش راهی جادههای دریا میشود تا آنها را پیدا کند. دنبالهی انیمیشن «در جستجوی نمو» یکی از موردانتظارترین فیلمهای پیکسار است. چون اگرچه همیشه احتمال ساختش صددرصد مثبت بود و ردخور نداشت، اما خبری نمیشد. این روزها بعد از بزرگترین موفقیت پیکسار با «پشتورو» نزد منتقدان و در گیشه و «دایناسور خوب» که اولین شکست تجاریشان را ثبت کرد، «در جستجوی دوری» سیزده سال بعد از قسمت اول با وجود اندرو استاتون (وال-ای) در مقام کارگردان مهمترین پروژهی این روزهای پیکسار است و خوشحال میشویم اگر فیلم با تکرار فرمول لذتبخش قسمت اول و معرفی چندین کاراکتر جدید، به دنبالهای در حد و اندازهی «داستان اسباببازی۳» تبدیل شود تا «دانشگاه هیولاها» و «ماشینها۲»!
سازمان جاسوسی
Central Intelligence
طرفداران کوین هارت و دواین جانسون آماده باشند که این تابستان یکی از مشهورترین کمدینها و یکی از معروفترین اکشنکارهای سینمای این روزها همکاری میکنند. در این فیلم جانسون نقش یک مامور سی.آی.ای را بازی میکند که برای جشن گردهمایی بچههای دوران دبیرستان به خانه برمیگردد و آنجا «قلدر مدرسه»شان که حالا به یک حسابدارِ سطحپایین تبدیل شده را برای یک پروندهی فوق محرمانه جذب میکند. البته که مثل همیشه خیلی طول نمیکشد تا این دو خودشان را در تیراندازیهای مرگبار و جاسوسبازیهای خطرناک پیدا کنند.
روز استقلال: بازخیز
Independence Day: Resurgence
بیست سال بعد از دوام آوردن از زیر حملهی سنگین بیگانهها، بشریت درحال بازسازی است و با استفاده از تکنولوژی فضاییها، خودش را بهبود بخشیده. اما دشمن قدیمی درحال بازگشت است و اکنون تهدید بسیار بزرگتری محسوب میشود. تهیهکنندگان دنبالهی «روز استقلال» امید دارند تا با «بازخیز» در دسته دنبالههای نوستالژیک این روزها مثل «دنیای ژوراسیک» و «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» قرار بگیرند و یک لقمه نان از موجِ تازهای که راه افتاده در بیاورند. بنابراین، مثل آنها برخی از بازیگران اصلی فیلم اول که شامل جف گلدبلومِ دانشمند و بیل پولمن (رییس جمهور سابق امریکا) میشوند را بازگرداندهاند. هرچند ظاهرا فاکس نتوانسته حقوق درخواستی ویل اسمیت را جور کند و از همین رو خبری از او نیست. در همین حین، نسل جدیدی از کاراکترها هم برای به دوش کشیدن دنبالههای آیندهی مجموعه معرفی میشوند. برخلاف «دنیای ژوراسیک» و «نیرو برمیخیزد»، رولند امریچ برای کارگردانی این قسمت هم بازگشته است که استاد خلق خرابیهای بزرگ است. آیا «بازخیز» میتواند لذت غافلگیرکنندهی فیلم اول را تکرار کند؟
ایالت آزاد جونز
Free State of Jones
فیلم روایت واقعی گروهی به اسم «دار و دستهی نایت» (Knight Company) و رهبرشان، نیوتون نایت است. او که از درون یکی از نبردهای جنگ داخلی امریکا زنده بیرون میآید، به همراه کشاورزان و بردهها، شورشی را علیه ایالات موتلفه امریکا راه میاندازد و در این بین با بردهی سیاه پوستی هم ازدواج میکند و جامعهای بین نژادی را به وجود می آورد که در دوران بعد از جنگ سابقه نداشته است. گری راس بعد از روشن کردن موتور یک فرنچایز چند میلیارد دلاری با «بازیهای گرسنگی» در سال ۲۰۱۲، تمام این سال ها به دنبال این بود تا برای این فیلم که از پروژههای موردعلاقهاش است، چراغ سبز بگیرد. این وسط، با حضور متیو مک کانهی در نقش محوری قصه که مدتی است خبری از او نیست، باید دید راس می تواند احساسی متفاوت از این داستان نهچندان بدیع بیرون بکشد یا خیر.
آبهای کمعمق
The Shallows
تحقیقات اخیر نشان میدهند که کوسهها به اندازهای که ما فکر میکنیم برای انسانها خطرناک نیستند، اما این باعث نمیشود باز شدن آروارهها و چرخیدن آنها در کنار پاهایتان وحشتناک نباشد و البته این به این معنی نیست که فیلم کوسهای دیگری ساخته نخواهد شد. خلاصهی داستان «آبهای کمعمق» خیلی ساده است: یک دختر موجسوار جوان (بلیک لایولی) تنهایی به موجسواری میرود و آنجا مورد حملهی یک کوسهی سفید عظیمجثه قرار میگیرد و بر روی یک صخره گرفتار میشود. تریلری که از فیلم منتشر شده یک ویژگی خوب و بد دارد. اول اینکه این تریلر خیلی طولانی است و کل داستان را لو میدهد. پس، بهتر است آن را تماشا نکنید. اما حداقل از روی این تریلر میتوان امیدوار بود که «آبهای کمعمق» میتواند به یک فیلم کوسهای قوی تبدیل شود.
بیافجی
The BFG
دختر کوچکی با غولی از دنیای مخفی این موجودات آشنا میشود که به خاطر امتناعش از خوردن بچهها، طرد شده است. بعد از کارگردانی یک کار جدی و بزرگسالانه با «پل جاسوسها»، اسپیلبرگ قصد دارد با «بیافجی» به قلمروی دیگرش برگردد. فیلم برداشتی از روی کتابی نوشتهی رولد دال است که به عنوان یکی از بهترین کتابهای کودکانِ تاریخ شناخته میشود و خبر ساخته شدن فیلمی از روی آن آدم را خوشحال میکند که بالاخره میتواند شاهد یک فیلم فانتزی کودکانهی تاثیرگذار و حقیقی باشد. چون بالاخره به جای یک بلاکباستر بیمغزِ پرانفجار، اسپیلبرگی پشت دوربین قرار دارد که معنای واقعی اینجور داستانها را میفهمد. بهعلاوه، فیلمنامه توسط ملیسا متیسون، نویسندهی «ای.تی» به نگارش درآمده (کسی که متاسفانه درست بعد از اتمام فیلمبرداری فوت شد.) این درحالی است که با تصورِ مارک رایلنس در نقش غولِ مهربان قصه که تواناییاش را در «پل جاسوسها» دیدهایم، باید خیالمان را هم در این زمینه راحت کنیم. ما که امیدواریم «بیافجی» به کلاسیک دیگری برای کودکان نسلهای آینده تبدیل شود.