- شنبه ۱ خرداد ۹۵
- ۱۶:۰۸
زندگینامه آزیتا حاجیان، بیوگرافی آزیتا حاجیان
آزیتا حاجیان
را همه می شناسند، ولی شاید خیلی ها ندانند که همسر او چه کسی است و در
این مورد کنجکاو باشند. در این بخش از سایت آکاایران برای شما بیوگرافی آزیتا حاجیان را آماده کرده ایم، با ما همراه باشید.
جنسیت: زن
تولد و وفات: (1336 - ... )
محل تولد: ایران - تهران - تهران
شهرت علمی و فرهنگی: بازیگر
مدرک تحصیلی: لیسانس رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر.
مادر مهراوه و ملیکا شریفی نیا (بازیگران).
آزیتا حاجیان,آزیتا حاجیان و همسر جدیدش,آزیتا حاجیان و همسرش,ازیتا حاجیان+طلاق,آزیتا حاجیان و همسرکنونی اش,آزیتا حاجیان ازدواج مجدد,ازیتا حاجیان و همسر جدیدش,آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا,آزیتا حاجیان و همسرش آقای هراتی,آزیتا حاجیان و هراتی,بیوگرافی آزیتا حاجیان,تصاویر آزیتا حاجیان
بیوگرافی آزیتا حاجیان
آزیتا حاجیان (زاده ۲۱ دی ۱۳۳۶ در ملایر(استان همدان)) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است.
او همسر محمدرضا شریفی نیا بودکه مدتی پیش به طور توافقی از هم جدا گردیدند. او مادر مهراوه شریفی نیا و ملیکا شریفی نیا است.اکنون وی با هم دانشگاهی سابق خود ازدواج کرده است.
شروع فعالیت از سال 1354 با نمایش خورشید خانوم آفتاب کن.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم روبان قرمز.
محمد کریمی هراتی همسر آزیتا حاجیان
همسرم آقای هراتی در سال 1356 هم دانشگاهی من در دانشکده هنرهای دراماتیک بودند، ایشان طراح صحنه تئاتر هستند و در یکی از نمایش ها که من نقش ژاندارک را بر عهده داشتم به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشتند. ایشان با یکی از دوستان خوب من که هم دانشگاهی ما بود ازدواج کردند و به خارج از کشور مهاجرت کردند، اما متاسفانه همسر ایشان بر اثر بیماری از دنیا رفتند و ایشان دوباره چند سال پیش به ایران بازگشتند. آقای هراتی علاوه بر اینکه رشته طراحی داخلی را در کانادا خوانده اند، فارغ التحصیل رشته معماری نیز هستند و به طور حرفه ای نقاشی می کنند.
سال | نام فیلم | نقش | کارگردان |
---|---|---|---|
۱۳۸۷ | آینه های نشکن | جواد اردکانی | |
۱۳۸۷ | کیمیا و خاک | عباس رافعی | |
۱۳۸۷ | تاکسی نارنجی | ||
۱۳۸۷ | دل شکسته | ||
۱۳۸۶ | خواب زمستانی | ||
۱۳۸۶ | دیوار | مادر | |
۱۳۸۶ | محیا | ||
۱۳۸۴ | باغ فردوس، پنج بعدازظهر | سیامک شایقی | |
۱۳۸۲ | شمعی در باد | پوران درخشنده | |
۱۳۸۲ | معادله | ابراهیم وحیدزاده | |
۱۳۷۹ | موج مرده | فاطمه | ابراهیم حاتمی کیا |
۱۳۷۷ | روبان قرمز | محبوبه | ابراهیم حاتمی کیا |
۱۳۷۵ | ابر و آفتاب | ||
۱۳۷۳ | آدم برفی | داوود میرباقری | |
۱۳۷۳ | راه افتخار | داریوش فرهنگ | |
۱۳۷۲ | راز گل شب بو | سعید خورشیدیان | |
۱۳۷۱ | دایان باخ | ||
۱۳۷۱ | هنرپیشه | ||
۱۳۷۰ | اوینار | شهرام اسدی | |
۱۳۶۹ | سفر جادویی | ابوالحسن داوودی | |
۱۳۶۸ | دزد عروسک ها | عجوز / مادر | محمدرضا هنرمند |
مجموعه تلویزیونی
۱۳۷۳ - «آپارتمان» - اصغر هاشمی
«آوای فاخته»
«امام علی (ع)» - داوود میرباقری
«آدم برفی» - داوود میرباقری
«دبیرستان خضراء» - اکبر خواجویی
۱۳۷۵ - «دومین انفجار» - نادر مقدس
۱۳۸۰ - «سفرسبز» - محمدحسین لطیفی
۱۳۸۷ - «دومین انفجار» - جواد اردکانی
۱۳۹۰ - «تا ثریا» - سیروس مقدم
در ادامه عکس های آزیتا حاجیان را مشاهده کنید.
بیوگرافی آزیتا حاجیان
عکسهای آزیتا حاجیان
بیوگرافی آزیتا حاجیان
آزیتا حاجیان همسر سابق محمدرضا شریفی نیا مدتی اس با یکی از هم دانشگاهیان قدیمی اش به نام محمد کریمی هراتی ازدواج کرده است.
آزیتا حاجیان پس از جدایی و طلاق از محمدرضا شریفی نیا، 2 سال قبل با محمد کریمی هراتی ازدواج کرد. همسر وی در سال 1356 هم دانشگاهی او در دانشگده هنرهای دراماتیک بوده، ایشان طراح صحنه تئاتر هستند و در یکی از نمایش ها که حاجیان نقش ژاندارک را بر عهده داشت به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشتند.
ایشان با یکی از دوستان خوب آزیتا حاجیان که هم دانشگاهی بودند ازدواج کرد و به خارج از کشور مهاجرت کرد، اما متاسفانه همسر ایشان بر اثر بیماری از دنیا رفتند و ایشان دوباره چند سال پیش به ایران بازگشتند. آقای هراتی علاوه بر اینکه رشته طراحی داخلی را در کانادا خوانده اند، فارغ التحصیل رشته معماری نیز هستند و به طور حرفه ای نقاشی می کنند.
آزیتا حاجیان (هدی حاجیان) دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر است. وی همسر سابق محمدرضا شریفی نیا (بازیگر و برنامه ریز) بود و همچنین مادر مهراوه و ملیکا شریفی نیا (بازیگران) است. او فعالیت هنری خود را از 1354 با نمایش خورشید خانم آفتاب کن آغاز کرد.
زیتا حاجیان در گفتوگو با مجله زندگی ایرانی مسائلی را درباره سینمای ایران، دو فرزند و همسر کنونیاش مطرح کرده است.
بخشهایی از سخنان آزیتا حاجیان را که سایت پارسینه آن را تلخیص کرده است بخوانید:
*متاسفانه الان در سینما دچار جمالگرایی مطلق شدهایم. این کار سینما را کم کم به ورطه نابودی میکشاند.
* شروع جمالگرایی در فیلم عروس بود که با توفیقی چشمگیر روبرو شد. فکرش را بکنید آن زمان یک نفر بود که فقط و فقط به خاطر زیبایی خانم کریمی 15 بار این فیلم را در سینما به تماشا نشسته بود. من منکر زیبایی ستارههای سینما نیستم اما این دلیل نمیشود آن بازیگری که زیبا نیست به سینما راه پیدا نکند.
*عاطفه نوری بازیگر بسیار خوبی است و بازیاش در سریال آقای تبریزی خیره کننده بود، یا خانم بادران که بازی قوی او را در فیلم آژانس شیشهای در ذهن داریم. خوب اینها مگر بازیگران بدی بودند؟ نه! اما به خاطر موج جمالگرایی سینما مجبور شدند دست به عملهای زیبایی بزنند تا در سینما بمانند. البته وقتی فیلمهایی مثل جدایی نادر از سیمین ساخته میشود مشخص است که سینما کم کم به سمت جمالگرایی عمقی پیش میرود و این بسیار خوب است.
* واقعا دیگر انرژی کار کردن ندارم. در ممالک دیگر برای کار فرهنگی مثل تئاتر ارزش زیادی قائلاند و با کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند بسیار با احترام برخورد میشود اما متاسفانه در کشور ما اینطور نیست و برای به صحنه بردن هر نمایش باید از صد نفر اجازه بگیری و ناز صد نفر را بخری تا بتوانی کار کنی!
*دخترم مهراوه در دوران کودکی خیلی بچه آرامی بود و کارهایش را خودش انجام میداد و به اصطلاح از کودکی به نوعی روی پای خودش بود. آنقدر خوب درس میخواند که من از کلاس سوم نمیفهمیدم چه زمانی امتحان دارد، همیشه نمرههایش در اکثر درسها بیست بود و هر وقت هم به مدرسه مراجعه میکردم اولیای مدرسه مرتب از او تمجید میکردند.
*اما دختر دیگرم ملیکا بر عکس مهراوه، دوران کودکی پرجنبوجوشی داشت و به اصطلاح شیطون بود. در چهارچوب کلاس قرار نمیگرفت و در نتیجه بعضی اوقات با معلمها بحث میکرد. یک بار رفتم مدرسه برای رسیدگی به امور تحصیلی ملیکا که یکی از معلمها داشت از دست او گریه میکرد و میگفت ملیکا سر کلاس از من ایراد میگیرد که: خانم شما دارید شعر را اشتباه میخوانید، چهارچوبهای موجود در مدرسه ملیکا را اذیت میکرد و مدام دوست داشت از این چهارچوبها خارج شود، الان هم که با هم صحبت میکنیم به من میگوید اگر بچهدار شوم خودم بهش درس میدهم.
*همسرم آقای هراتی در سال 1356 همدانشگاهی من در دانشکده هنرهای دراماتیک بودند، ایشان طراح صحنه تئاتر هستند و در یکی از نمایشها که من نقش ژاندارک را بر عهده داشتم به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشتند. ایشان با یکی از دوستان خوب من که همدانشگاهی ما بود ازدواج کردند و به خارج از کشور مهاجرت کردند، اما متاسفانه همسر ایشان بر اثر بیماری از دنیا رفتند و ایشان دوباره چند سال پیش به ایران بازگشتند. آقای هراتی علاوه بر اینکه رشته طراحی داخلی را در کانادا خواندهاند، فارغالتحصیل رشته معماری نیز هستند و به طور حرفهای نقاشی میکنند.
* روحیات مهراوه و ملیکا با هم خیلی متفاوت است. بخشی از این تفاوت روحیات به تقسیم ژن برمیگردد، ملیکا یکسری از ژنها را گرفته و مهراوه هم ژنهای دیگری را، نمیتوان گفت که ملیکا یا مهراوه صددرصد به من یا کاملاً به پدرشان شبیه هستند. فکر میکنم این دو هم از من و هم از پدرشان خصوصیاتی در خود دارند و در اصل مخلوطی از ما دو هستند. البته روحیات انسان اکتسابی هم هست، مهراوه در دوره دیگری بزرگ شد، از یکسالگی تا هفتسالگیاش را در شرایط سختتری سپری کرد، اما ملیکا دوره یکسالگی تا هفتسالگیاش را در شرایط آسودهتری گذراند بنابر این شاید ملیکا نسبت به دنیای پیرامونش خیلی احساس امنیت میکند و مهراوه سختیهای دنیا را از همان بچگی تجربه کرده است.