- چهارشنبه ۱۶ تیر ۹۵
- ۱۴:۵۱
بزرگ ترین چالش مردان ایکس!
توجه: این نقد، داستان فیلم را فاش نمیکند.
فیلم : مردان ایکس : آپوکالیپس
کارگردان: برایان سینگر
نویسنده: سایمون کینبرگ
بازیگران: جیمز مک آووی – مایکل فسبندر – جنیفر لاورنس – اسکار آیزاک – نیکلاس هولت و ….
کمپانی: قرن ۲۱ فاکس
مدت زمان: ۱۴۴ دقیقه
بودجه: ۲۳۴ میلیون دلار
منتقد: تونی گوئیررو (منتقد کمیک واین)
امتیاز: ۳ از ۵
مترجم : محمد سوری
فیلم “مردان ایکس : آپوکالیپس” با داشتن ویلنی درگیر کننده، تهدیدی جهانی و بزرگ و سکانس های احساسی به بار نشسته ی فراوان، افزودنی مهیج و خوبی برای جهان سینمایی رو به گسترش “اکس-من” فاکس محسوب می شود. به راحتی می توان ادعا کرد این فیلم یکی از جاه طلبانه ترین فیلم های مجموعه است؛ گرچه به خاطر تعداد خیلی زیاد کاراکترهای استفاده شده در آن، در کل کمی شلوغ و درهم به نظر می رسد.
آپوکالیپس ششمین فیلم در این فرانچایز به شمار می رود (با احتساب فیلم
های اسپین آف، نهمین فیلم است). از زمان آغاز نخستین فیلم در سال ۲۰۰۰
تاکنون، همه مان با تعداد زیادی شخصیت آشنا شدیم و میوتنت های زیادی را
دیده ایم که آمده اند و رفته اند و هر قطعه از مجموعه به فراخور خود، به
درجه ی اکشن موجود در فیلم ها و خطراتی که مردان اکس را تهدید می کنند
افزوده، ولی سوال اینجاست که این فیلم چطور می تواند در قبال این دو فاکتور
(اکشن و خطر) از تمام فیلم های پیوسته ی قبلی که چون مازی پیچیده به هم
متصل شده اند پیشی بگیرد؟ خب، جواب ساده است! با معرفی کردن میوتنتی
باستانی که هدفش نابودی تمام جهان است!
ویلن اصلی فیلم، آپوکالیپس (با نام دیگر نور الصباح) ، تاریخچه ی عمیق و پیچیده ای در کمیک ها دارد که در فیلم به نحوی قابل فهم و ساده شده تشریح شده است. داستان اورجین او در فیلم به این شکل خلاصه شده که : او نخستین میوتنت تاریخ بود که در مصر باستان به عنوان یک خدا پرستیده می شد! آپوکالیپس از تمام خطراتی که مردان ایکس تا پیش از این با آن ها مواجه شده اند، تهدیدی سطح بالاتر و خطرناک تر به شمار می رود، و فرمی که در فیلم بدان معرفی و ارائه شده که همزمان فوق العاده قدرتمند و دهشتناک و در عین حال به شکل یک استاد بازی های روانی تصویر می شود، او را بدل به ویلنی درگیر کننده و جذاب می سازد. در جبهه ی او چهار اسب سوار آخرالزمان پرقدرتش قرار دارند، میوتنت هایی که او کمکشان کرده تا به حداکثر پتانسیل ممکنشان برسند و حالا به عنوان محافظین آپوکالیپس به او خدمت می کنند.
تهدید آپوکالیپس ده سال پس از وقایع فیلم قبلی مجموعه، Days of Future Past (در جهان اکس-من سال ۱۹۸۳) سایه ی خود را بر جهان می گستراند؛ و سوال بزرگ این است : آیا تیمی از مردان اکس وجود دارد که بتوانند او را شکست دهند؟ مواجهه ی تیم پروفسور اکس و سواران آپوکالیپس چیزی است که مخاطبین بی شک حریصانه منتظرش خواهند بود؛ ولی تهدید ارعاب انگیز آپوکالیپس صرفا متوجه اکس-من نیست. او تمام سیاره را هدف گرفته است. نتیجه ی این امر می شود مجموعه ای از نبردهای بزرگ و کوچک در سراسر جهان که عواقب و نتایجش بسیار فراتر از دایره ی داخلی و محدود مردان ایکس می رود و بین المللی می شود!
“مردان اکس: آپوکالیپس” فیلمی به غایت پیچیده و در هم تافته است و تلاش شعبده بازانه ی فیلم برای آنکه موفق شود این تعداد کاراکتر را در زمان محدودش بگنجاند، دقیقا جایی است که موجب لکنتش می شود. فیلم های قبلی سیاهه ی طویلی از میوتنت های ریز و درشت را به ما معرفی کرده بودند، ولی این فیلم نسخه های جدیدی از تمام کاراکترهایی که قبلا میشناسیمشان را در کنار بسیاری از کاراکترهای دیگر که قبلا با آن ها آشنایی داریم به ما ارائه می دهد. از آنجا که فیلم “روزهای گذشته ی آینده” تایم لاین تمامیت سه فیلم اصلی را پاک کرد و تغییر داد، بعضی از کاراکترهای کلاسیک با چیزی که از آن ها می دانیم تفاوت هایی دارند و تغییر کرده اند. با چنین خیل عظیمی از شخصیت ها که محتاج توجه مخاطبند و به سبب همین احتیاج با هم می جنگند، طبیعتا کاراکترها آنطور که باید قوام نیامده اند و پرداخته نشده اند.
این مشکل علی الخصوص درباره ی ۳ تا از ۴ اسب سوار آپوکالیپس- استورم، سایلاک و انجل – توی ذوق می زند. با وجود آنکه ما روی پرده می بینیم آپوکالیپس شخصا سواران جدیدش را پیدا می کند و به خدمت خود در می آورد، اما چیزی جز سرنخ هایی گنگ از این موضوع که این سواران که هستند و انگیزه شان چه می تواند باشد، نصیبمان نمی شود. نتیجه می شود مشتی کاراکتر با سر و وضع جذاب و زیبا که فقدان داستان پس زمینه و عمق در شخصیتشان، جلوی پر و بال گرفتنشان را می گیرد.شخصیت هایی مثل سایلاک و انجل معرفی می شوند، ولی هرگز نمی توانند به پتانسیل نریتیو کامل خود برسند و سوالاتی از این قبیل که آن ها از کجا آمده اند و چرا چنین مشتاقانه به آپوکالیپس ملحق شده اند بی پاسخ می مانند!
بعضی از سکانس ها هم بیش از آنکه برای پیرنگ داستان ضروری باشند، به نظر می رسیده به زور به فیلم وصله و پینه شده اند. برخی لحظات در فیلم وجود دارند – از جمله یک سکانس با حضور یک میوتنت بسیار محبوب – که بیشتر حس یک فن سرویس را داشتند تا چیزی لازم و ضروری. این امر البته لزوما چیز بدی نیست، ولی این عناصر نمایشی گاه و بیگاه، حواس مخاطب را از صحنه های دیگری که برای داستان کلی حیاتی تر بودند پرت می کنند.
مانند فیلم های اکس-من پیشین، آپوکالیپس هم محتوای خود را روی تم های
بارها کاوش شده ای همچون قدرت، دوستی و خانواده سوار می کند و در بدایت
امر، این کار را با پرداختن به روابط پیچیده ی سه شخصیت اصلی خود، چارلز
اگزویر، مگنیتو و میستیک انجام می دهد. در خلال ده سال فاصله ی زمانی بین
این فیلم و فیلم قبلی، تمام این شخصیت ها از وقایع پیشین گذشته اند تا
زندگی جدیدی را آغاز کنند. دیدگاه متفاوت شکل گرفته و پخته ی آنان نسبت به
میوتنت ها و در سطحی بالاتر نسبت به خود زندگی، به تنشی که در خلال پیرنگ
فیلم آشکار می شود، م
ی افزاید. این سه حالا دیگر ارکان اساسی فرانچایز محسوب می شوند؛ و با وجود
سردرگمی ناشی از معرفی کاراکترهای فراوان، موفق می شوند مرکزیتی احساسی به
فیلم ببخشند.
داستان لایه های فراوانی دارد و اتفاقات زیادی پس و پیش در آن رخ می دهند تا بیننده را سرگرم نگه دارند. ما موفق می شویم زندگی شخصی کاراکترهایمان را فراتر از نقششان در”مدرسه ی اگزویر” ببینیم. گوشه های نامکشوف زیادی از این جهان به بیننده معرفی می شود و تدریجا درک می کنیم تلقی و برداشت دیگران از میوتنت ها در این جهان چگونه است! بیننده این توفیق را میابد تا با نیمه ی انسانی بسیاری از کاراکترها آشنا شود و در عین حال سکانس های اکشن سریع و با ضرباهنگ تند و انفجار های پرهیجانی نصیبش گردد. به عنوان مثال آرک داستانی خود مگنیتو، به شدت تراژدیک و تاثیرگذار است؛ در عین حال کوئیک سیلور هم فارغ از سکانس های پرسرعت مغتنم و چشم نوازش، داستانی احساسی و عمیق که متاثر از گذشته اش است دریافت می کند. لحن کلی فیلم جدی و محزون است، ولی هر از چندگاهی طنز هم به این تم تاریک فیلم آمیخته می شود و آن را قابل تحمل می سازد. گرچه، زمان بندی همیشه بی نقص نبوده و گاهی شوخی ها می توانند اتمسفر و حس و حال یک صحنه را به هم بزنند، ولی در عین حال تمامی این جوک ها و شوخی ها به خوبی اجرا شده اند.
سخن آخر آنکه مردان اکس : آپوکالیپس به قدر کافی اکشن، تعلیق، احساسات و دل شکستگی ها و هیجان دارد که شمای مخاطب را مشتاق نگه دارد. فیلم بیش از حد کارکترهایش را دستکاری می کند و خیلی از این کاراکترها هرگز زمان کافی نمیابند که به درستی بررسی شوند یا به کار گرفته شوند؛ ولی فیلم هرگز در امر سرگرم کردن شما در تمام طول پخشش شکست نمی خورد و این موضوع را تا حد زیادی مرهون تیم پروتاگنیست ها و آنتوگنیست هایش و به خصوص قلب آن هاست! آپوکالیپس در کمیک ها ویلن محشری است و و به عنوان یک ویلن سینمایی، سطح تهدید را تا حدی بالا می برد که نمی توانید به این فکر نکنید که سازندگان چطور می توانند در فیلم بعدی، از این فراتر بروند؟