- چهارشنبه ۱۶ تیر ۹۵
- ۱۵:۰۷
نقد و بررسی سریال مطرود
ژانر : درام،وحشت
تاریخ انتشار فصل اول :۲۰۱۶
محصول ؛ آمریکا
سازنده
Robert Kirkman رابرت کرکمن
بر اساس
Kirkman و Azaceta کمیکی به همین نام اثر
بازیگران
Patrick Fugit
Philip Glenister
Wrenn Schmidt
David Denman
دربارهی سریال
این روزها که پردهی سینماها از اقتباسهای کمیکبوکی اشباع شده و شبکههای کابلی هم با سریالهایشان وارد بازی این ابرقهرمانهای تصویربهدرآمده شدهاند، اتفاق فرخنده این است که کمیکهای مستقلتر محبوب و بعضاً قدیمی از این جریان عقب نماندهاند. کمیکهایی که به جای برندها و فشار تبلیغاتی رقبای جریان اصلیِ پر سر و صدای خود، با داستانها و غنای بصریشان سعی در جذب مخاطب دارند. به خصوص که این روزها سریالی مثل “مردگان متحرک” هم راه را برای این کمیکها باز کرده. به نظر میرسد با علم به همین موضوع است که شبکهی سینهمکس به سراغ اقتباس کمیکی دیگر از خالق “مردگان متحرک” یعنی رابرت کیرکمن رفته. ” مطرود” که اخیراً خیلی بی سر و صدا روانهی تلویزیون شده است.
داستان “مطرود” از شهری کوچک که به شکلی کنایی “رم” نام دارد، شروع می شود. به مرور تعدادی از اهالی شهر را موجوداتی با منشاء نامشخص تسخیر میکنند و هویت آنها را به خود میگیرند. کشیش محلی «رورند اندرسن» که معتقد است شیاطین این افراد را تسخیر کردهاند، درگیر ماجرا میشود. اما همهی لوازم جنگیری از صلیب گرفته تا آب مقدس روی افراد تسخیرشده، تاثیری ندارد. این جاست که پای «کایل بارنز» به ماجرا باز میشود. مردی منزوی که به غیر از این که مادرش او را در کودکی مورد اذیت و آزار قرار داده، خودش نیز به خاطر اذیت و آزار دختر خردسالش به حکم دادگاه از او جدا شده. روراند متوجه میشود که تماس کایل با آدمهای تسخیر شده، موجب بیرون راندن این موجودات از بدن میزبانشان میشود. همراه شدن کایل با روراند گره از رازهای سربهمهر بسیاری میگشاید. رازهایی که یکی از مهمترینشان مربوط به گذشتهی کایل است. گذشتهای که انگار آنطور که به نظر میرسد نبوده.
کرکمن زمانی با رفتن به سراغ نوشتن “مرده های متحرک” ثابت کرد که چطور میشود یک داستان خوب و متفاوت با محور زامبیها نوشت که با همهی کارهای قبلی این سابژانر متفاوت باشد. این بار هم کرکمن با رفتن به سراغ یک سابژانر امروزه مهجور دیگر، اثبات میکند که موفقیت کار قبلیاش چندان تصادفی نبوده. کرکمن در مطرود به سراغ داستانهای جنگیری میرود. جنگیرها و فیلم و ادبیات مربوط بهشان این روزها با دوران طلاییشان فاصله ی زیادی دارد. این دوران طلایی که مربوط به دههی هفتاد و هشتاد است و بیش از هر چیزی با فیلم «جنگیر Exorcist» جاناتان فرانکن هایمر شناخته میشود. “مطرود” هم همهی این مصالح را در خدمت میگیرید اما اگر فکر میکنید کمیک و سریالی که از روی آن اقتباس شده هم صرفاً در جهت تازه کردن یاد این فیلمهاست، سخت در اشتباهید.
“مطرود” در همان ابتدا تکلیفش را با مخاطب مشخص میکند. این کار قرار نیست آن نوع کار جنگیری باشد که مخاطب انتظارش را دارد. درگیریها واقعگراتر و فیزیکیترند و در عوض تسخیرشدهها قدرتهای ماوراالطبیعهی آنچنانی ندارند. به همین ترتیب خشونت در صحنههای جنگیری به شکلی فیزیکیتر به مخاطب نشان داده میشود. کار با هوشمندی، همهی ابزارهایی که یک جنگیر کلاسیک همیشه همراه دارد را از او میگیرد و آن را با امکاناتی جایگزین میکند که پیش از این شاید به نظر نمیرسید ممکن باشد. همین طور بر خلاف اسلافش تلاشی مضاعف کرده تا کاراکترها و داستانی جذاب پدید آورد و هدف اصلیاش ترساندن صرف مخاطب نباشد. “مطرود” از ژانر استفاده میکند منتها محصولی ارائه میدهد که خود ژانر را قدمی به جلو میراند.
آنگونه که از پایلوت پخششدهی سریال هم بر میآید کار تا حد زیادی به کمیک وفادار است. البته نه آن نوع اقتباس نعل به نعل و غیر قابل دیدن که طرفداران یک کار انتظار دارند. منظور این است که سریال در عین مستقل بودن روایتی وفادار به داستان و حال و هوای کمیک را عرضه میکند و اگر بعضی ایرادهای سریال مثل استفادهی بعضاً نابجا از جلوه های ویژه را (که تا حدودی به حال و هوای روایت سریال صدمه زده) نادیده بگیریم، میتوانیم این سریال را اثری کماشکال و خوشساخت بدانیم.
این که “مطرود” در شبکه های کابلی میتواند به یک “مردگان متحرک” دیگر تبدیل شود را باید دید ولی راستش باید گفت چنین پرسشی بیاهمیت است. ممکن است این اتفاق بیفتد و ممکن است نه. اما در هر صورت آن طور که از روی پایلوت این سریال میشود قضاوت کرد اگر دیدنش را از دست بدهید احتمالاً شمایید که این جا ضرر کردهاید.