- يكشنبه ۱۰ مرداد ۹۵
- ۱۹:۱۱
برترین مالکان حلقه ی قدرت در دنیای DC
در طول تاریخ شرکت دی سی کامیکز فانوس
ها یا لنترن ها نقش های مهمی را بر عهده داشته اند اما این مقاله صرفا جهت
آشنایی با قویترین آنهاست؛ لازم است بدانید معیار برای انتخاب اشخاص میزان
قدرت و مهارتی که در کار با حلقه های مختلف از خود نشان داده اند است و
صرفا باحال بودنمعیار ما نبوده است پس شخصیت هایی مثل
سوپرمن ،بتمن ،فلش و … که این حلقه هارا برای مدت های کوتاه یا تحت شرایط
خاص بدست آورده اند و کار خاصی در آن مدت نکرده اند در لیست ما جایی
ندارند.
۱۰- سینت واکر:
رهبر فانوس های آبی ، سینت واکر،شاید جزو سرسخت ترین فانوس ها نباشد اما قطعا در کار با حلقه ی آبی ماهر و در مقیاس کلی جزو قویترین فانوس های دنیا است. اما او همیشه سبک زندگی آرام و ملایمی را دنبال میکرده است.شخصیتی که در دنیای دی سی خود را به عنوان کاراکتری اپتیمستیک یا خوش بین ثابت کرده است.حتی زمانی که خورشید سیاره اش در حال مرگ بود او هنوز بارقه های امید را در دل داشت و همین ماجرا باعث شد که به عنوان اولین فانوس آبی (امید) انتخاب شود و بتواند با قدرت خودش خورشید سیاره اش را به حالت ۹میلیون سال گذشته اش برگرداند.از آن موقع تا به الان واکر یکی از یاران همیشگی ارتش فانوس های سبز بوده و هست.اما در مورد قدرت واکر…واکر در اکثر مواقع نقش پشتیبانی و به قول معروف بک آپ دارد و با تکیه بر قدرت های حلقه اش کارهای بزرگی کرده است از جمله افزایش قدرت حلقه ی سبز با قدرت حلقه ی آبی و درمان بسیاری از مجروحان(به حدی که وی جان استوارت را موقعی که فانوس قرمز شده بود شفا داد) اما صلح دوستی واکر اصلا به معنی این نیست که او در مقابل حملات به ارزش هایش یا دوستانش بی حرکت بشیند… مانند زمانی که سیاره ی مرکزی فانوس های آبی (اودیم) تحت حمله ریچ قرار گرفته بود و واکر با استفاده از قدرت حلقه ، قدرت بدنی خود را افزایش داد و شجاعانه جنگید.اگرچه سیاره اودیم در نهایت تسخیر شد ولی واکر تنها بازمانده حمله بود و حتی در این شرایط نیز نور امید در قلب او با شدت میدرخشید.
۹- سایبورگ سوپرمن:
هنری هنشاو شاید یکی از ویلن های معروف سوپرمن و یا لیگ عدالت باشد ولی در زمینه های کنترل حلقه های متعدد،قتل عام فانوس های سبز و زرد و دزدیدن حلقه های آنها ؛کارنامه ای عریض و طویل دارد.اما او بخش بزرگی از مهارت های کنترل حلقه خود را در طی جنگ ارتش سینسترو نشان داد زمانی که طی حمله ارتش سینسترو به سیاره OAخود را نجات داد، بدن جدیدی برای خود ساخت و در نهایت در کنار سینسترو ، آنتی مانیتور، سوپربوی پرایم و کایل راینر (که در آن زمان توسط پارالاکس تسخیر شده بود) به تیم رهبران جنبش پیوست… ولی با یک فرق کوچک… اون به جای یک حلقه ، ده حلقه در انگشتان خود داشت. لازم به یادآوری نیست که او با وجود مهارت های خودش و ده حلقه زرد چندین فانوس سبز و چندین قهرمان زمینی و فضایی را سلاخی کرد…اما در نهایت هنشاو هدفی جز مردن نداشت؛ او با آنتی مانیتور پیمان بسته بود که در صورت کمک به سینسترو ، او نیز متقابلا هنشاو را بکشد…البته در نهایت هم کشته شد ولی نه به دست آنتی مانیتور؛ هنشاو در میدان نیروی حلقه های سبز گیر کرد و در نهایت انفجاری که برای آنتی مانیتور تدارک دیده شده بود به او خورد و در نهایت اورا کشت ولی او در اخرین لحظات خود از فانوس های سبز بابت مرگش تشکر کرد.البته بعدها جسد او توسط خدمتکاران من هانتر ها پیدا شد و دوباره از نو ساخته شد.این بار نیز او به دنبال مهار کردن قدرت فانوس های آلفا بود ولی هیچوقت وحشیگری را تا حد زمانی که فانوس زرد بود به اتمام نرساند.
۸- مانگول:
زمانی رسید که سینسترو توسط فانوس های سبز بازداشت شده بود فانوس های زرد یا همان ارتش سینسترو خود را بی رهبر یافتند؛ دقیقا در این زمان مانگول وارد داستان میشود،او به راحتی یک فانوس زرد را میکشد (با درد و ترس بسیار !) و حلقه ی اورا تصاحب میکند سپس روزها صرف آموختن روش کار حلقه و … میکند و در نهایت شروع به سفر کردن در سرتاسر کهکشان کرد تا لنترن های زرد را به عضویت در آورد، قوانین او برای ثبت نام ساده بود؛ واجدین شرایط یا رهبری اورا قبول میکردند یا میمردند و از بقایای کسانی که در دسته ی دوم بودند تنها حلقه هایشان به اون می رسید که در نهایت مانگول را به ۵ حلقه رساند.
او در نهایت بعد از تسخیر سیاره ی Daxam به نبرد با آرکیلو(دست راست سینسترو) پرداخت که به کنده شدن زبان آرکیلو منجر شد و به مانگول فرصتی داد تا خود را رسما رهبر فانوس های زرد بنامد. وی همچنین پس از تسخیر سیاره ی مادری سینسترو (سیاره کروگار) نام فانوس های زرد را به ارتش مانگول تغییر داد.
اگرچه سلطنت مانگول چندی بیش نپایید و با بازگشت سینسترو اوضاع عوض شد؛ سینسترو که ادعای رهبری دوباره ارتش خود را داشت مانگول را وادار به مبارزه با خود کرد؛اگرچه در طی مبارزه مانگول به نظر بر سینسترو چیره می آمد اما این برتری نیز مانند سلطنت مانگول دوام زیادی نداشت و سینسترو موفق شد با از کار انداختن پنج حلقه ی مانگول او را شکست دهد ؛ سینسترو نیز مانگول را در باطری مرکزی ترس زندانی کرد تا بعدا به او رسیدگی کند.
مانگول با اینکه مدت کوتاهی دسترسی به حلقه های زرد داشت ولی خود را بع عنوان یکی از قویترین مالکان حلقه ثابت کرد اگرچه او نشان داد که وحشت و خشونت بی پروا نمیتواند کلید تبدیل شدن به برترین ترس افکن ممکن شود و بر خلاف سینستروکه از ترس به عنوان ابزاری برای برقراری نظم استفاده میکند او نمیتواند رهبری لایق باشد.
۷-بلک هند
وقتی شخصی از کودکی وسواس شدیدی نسبت به مرگ در ذهن خود داشته باشد و خلوتگاه دوران کودکی اش میان اجساد باشد نتیجه ای جز ویلیام هند پدید نمی آید.اون گاه گاه به عنوان شرور در مقابل ارتش فانوس های سبز قرار میگرفت و با کمک دستگاهی انرژی حلقه های سبز را منحرف و بر علیه فانوس های سبز استفاده میکرد اما این ها بازیچه هایی بیش در مقابل نقطه ی قدرت گیری اصلی هند نبود…تاریک ترین شب ؛اتفاقی که طی آن هند تبدیل به یکی از قویترین مردان کل مولتی ورس شد.او بعد از کشتن کل خانواده ی خود دست به خودکشی زد و توسط حلقه ی سیاه به زندگی بازگشت و تبدیل به اولین فانوس سیاه شد.وی به همراهی اسکار(یکی از نگهبانان هستی) به اتفاقات تاریک ترین شب دامن زدند و باعث شدند که تمامی رنگ های موجود علیرغم اختلافاتشان بر علیه آنها متحد شوند تا برای زندگی بجنگند.
البته سرنوشت هند نیز مانند بسیاری از شرور های دیگر به شکست منتهی شد و او در نهایت توسط موجودیت زندگی به حیات بازگشت و توسط قبیله ی ایندیگو اسیر شد و یک حلقه ی بنفش (همدردی) نیز به او غالب شد تا تهدید اورا برای همیشه پایان دهد.
البته وقتی اثر حلقه ی بنفش کم کم رنگ باخت وی دوباره خود را کشت و تبدیل به فانوس سیاه شد و دردسرهایی برای فانوس های سبز درست کرد که در نهایت بازهم کشته شد. نکته ای که بلک هند را در دسته ی خطرناک ترین فانوس ها قرار میدهد این حقیقت است که او هرگز نمیمیرد و درنهایت یا توسط حلقه ی سیاه زنده میشود یا اگر زنده باشد خود را میکشد تا توسط حلقه ی سیاه زنده شود(!).
۶-آتروکیتوس:
آتروکیتوس یکی از پنج بازمانده ی قتل عام منطقه ی ۶۶۶ بدست من هانتر ها(ربات هایی که کار فعلی فانوس های سبز را انجام میدادند ولی بعدها سرکشی کردند) است.در طی این مدت آتروکیتوس شعله ی خشم را در قلب خود روشن نگاه داشته بود و هنگامی که فرصت مناسب پیش آمد به همراه چهار بازمانده ی قبلی درصدد قتل محافظین برآمد اما شکست خورد ودرYsmault زندانی شد.میلیون ها سال بعد بعد از اتمام وقایع جنگ ارتش سینسترو آتروکیتوس موفق به فرار و کشتن کوییل (یکی از اینورژن ها) و ساختن اولین حلقه ی قرمز شد.او در نهایت با کشتن بقیه ی اینورژن ها و استفاده از آنها برای ساختن باطری مرکزی به خلق حلقه های بیشتر و در نهایت تشکیل ارتش فانوس های قرمز منجر شد بیش از پیش خود را ثابت کرد.
برخلاف سایر فانوس های قرمز که به علت جبر زمانه خشم را درون خود پرورانده اند آتروکیتوس خشم را به چشم ابزاری برای برقراری عدالت می بیند و بیشترین درگیری او نیز با ارتش سینسترو و فانوس های سبز است.البته او گاها این اختلافات را برای جنگیدن با تهدیدی بزرگتر کنار میگذارد ولی در نهایت تنها هدفش گرفتن انتقام از گناهکاران است و اوچه با قدرت چه بدون قدرت این هدف را محقق میسازد(فراموش نکنید حتی بدون حلقه او یک استراتژیست قهار است و قدرت بدنی فوق العاده و مقاومت بسیار بالا نیز دارد).
طی مدتی او با گای گاردنر که از ارتش فانوس های سبز استعفا داده بود نزاعی بر سر رهبری فانوس های قرمز داشت که البته آتروکیتوس موفق شد با قدرت گیری دوباره ارتشش را باز پس گیرد. شاید برای مدتی آتروکیتوس فراموش شده باشد ولی جدیدا در سری کمیک های فانوس سبز : تولد مجدد (Rebirth) شاهد شکل گیری انقلابی به نفع فانوس های قرمز و در نتیجه قدرت گیری دوباره آتروکیتوس هستیم.
۵-استار سفایر:
کارول فریس شاید مهم ترین شخصیت منفی مونث (و حتی شخصیت مونث) در داستان های مرتبط با فانوس ها باشد.در ابتدا او نقش عشق هل جوردن را داشت که مانند بسیاری از کاراکترهای این چنین دائما باید توسط قهرمان اصلی نجات داده می شد اما کاراکتر کارول پارا فراتر گذاشت و چندین سال بعد (طی داستان جدایی اش از هل و مرگ پدر کارول) به عنوان نماینده ی ملت zamarons و شروری تحت عنوان استارسفایر بازگشت تا با هل جوردن به نبرد بپردازد. فریس در نهایت از شخص پرسونای شیطانی سفایر آزاد شد ولی به محض دیدن رویایی از هل جوردن که وی را در چند قدمی مرگ در جنگ روشنایی نشان میداد درخواست برای حلقه ی صورتی دیگری داد.استارسفایر جدا از اوقاتی که تحت تسخیر شخصیت شیطانی سفایر است نقش کلیدی در شکست دادن بسیاری از دشمنان مهم ارتش فانوس های سبز داشته است.او همچنین تنها سفایری است که قادر به کنترل موجودیت عشق یعنی؛ درنده (predator) است او همچنین برای مدتی هر چند کوتاه ملکه ی استارسفایرها بود.
فریس در طی حضور خود در کمیک ها همواره خود را به عنوان کاراکتر مونثی قوی و مستقل تثبیت کرده است. او همچنین یکی از مهم ترین افراد در زندگی شخصی هل جوردن نیز میباشد و در ابتدای نیو ۵۲ به نظر می آید که رابطه ی خوبی با هل دارد او در طی این ران به همراه کایل راینر و چندی از محافظین در حال سفر به نقاط مختلف کهکشان هستند.در پایان باید گفت نقش بسیار مهم استارسفایر در دنیای فانوس ها امری انکارناپذیر است.
۴-موگو:
سیاره ای غول آسا را تصور کنید. حال تصور کنید این سیاره یک فانوس سبز است…سیاره ای که برای اولین بار در داستان موگو معاشرت نمیکند دیده شد و در مقیاس فردی به طور قطع میتوان گفت که موگو قویترین فانوس سبز است و همین قدرت در طی قرن های متمادی سرمنشا بردهای بزرگی مانند شکست سوپربوی پرایم یا بلعیدن فانوس های سیاه در تاریکترین شب بوده است.بلا شک جایگاه موگو در میان فانوس های سبز غیرقابل تعویض است.سیاره ای که حتی میتواند خودش را ترمیم کند؛هنگامی که جان استوارت (هنگامی که در تسخیر پارالاکس بود)انرژی فانوس سیاه را استفاده کرد تا موگو را متلاشی کند موگو به آرامی هسته ی خود را ترمیم کرد و در نهایت دوباره یکپارچه شد(بدون نیاز به هیچ قدرتی).
اهمیت موگو به تنها به موارد فوق الذکر ختم نمیشود،موگو همچنین مسئول هدایت حلقه ها به سمت نامزدهایی است که میتوانند بر ترس غلبه کنند و بدون وجود موگو حلقه ها مسیر خود را پیدا نمیکنند.همچنین در زمان نابودی OA به دست Relic از موگو به عنوان خانه ی جدید فانوس های سبز استفاده میشد همه ی این عوامل در کنار هم موگو را به عنصری مهم در دنیای فانوس های تبدیل کرده است.
۳-کایل راینر:
چهارمین فانوس سبز از سیاره ی زمین…کسی که آخرین حلقه ی فانوس سبز به او داده شد. کایل راینر یک شهروند معمولی بود تا زمانی که هل جوردن که توسط پارالاکس تسخیر شده بود به OA حمله کرد و ضمن نابودکردن همه ی فانوس های سبز،باطری مرکزی را نیز متلاشی ساخت و به محافظین هم صدمه ی جدی وارد کرد.در این زمان بود که گانثت تنها محافظ باقی مانده تمام قدرت خود را به کار گرفت تا برای آخرین بار حلقه ای بسازد و به اولین شخصی که در رویت او بود بدهد.آن شخص کسی نبود جز کایل راینر ! هنرمند و گرافیستی معمولی.بر خلاف باقی فانوس های سبز راینر نه تنها در OA آموزش ندید بلکه خودش بر روی زمین مجبور به آزمایش محدودیت های حلقه شد.البته در ابتدا کایل به طور جدی تمرکزی بر روی سمت جدید خود نداشت اما به قتل رسیدن دوست دخترش باعث شد تا او این مقام و قدرت جدید را جدی بگیرد.بعدها این تلاش نتیجه داد و کایل را به عضویت لیگ عدالت رساند.
راینر شاید جزو تازه کار ترین فانوس های زمینی باشد ولی دستاورد های او تا به الان بی نهایت چشمگیر بوده است ؛ از مهار کردن Ion ،موجودیت نور سبز، تا تبدیل شدن به اولین فانوسی که با ضعف در مقابل نور زرد مقابله کرد همه و همه به اضافه ی تراژدی های دردناک در زندگی شخصی راینر را به شخصیتی قوی و فانوسی حتی از آن قویتر تبدیل کرده است.
راینر همچنین به علت ذوق هنرمندانه ی خودش سازنده ی بسیاری از سازه های خاص و کمیاب در میان فانوس ها بوده است.او همچنین در طی رویداد نیو۵۲ تبدیل به فانوس سفید شد و همانطور که در قبل تر اشاره شد او در این ران با استارسفایر به ماجراجویی در اطراف کهکشان مشغول است.
۲-سینسترو:
شخصیتی که تا قبل از رسیدن هل جوردن به عنوان برترین فانوس سبز تمامی ادوار شناخته میشد (او همچنان همین تفکر را حفظ کرده است !) و موفق شده بود تا با مشتی محکم به سرزمین زادگاه خود یعنی سیاره ی کروگار حکمرانی کند.سرانجام سینسترو به علت رفتار مذکور و خشونت زیاد خلع حلقه شد به دنیای پاد ماده تبعید شد ولی اهالی کوارد(Qward) برای او حلقه ای زرد ساختند و او را به سمت مبارزه و گرفتن انتقام از فانوس های سبز و هل جوردن سوق دادند اما سینسترو زمانی واقعا یک خطر بزرگ برای محافظین شد که ارتشی از حلقه داران زرد رنگ ساخت و آنرا ارتش سینسترو نامید.
اما مسئله ی مهمی که سینسترو را به یک ابرشرور چند بعدی تبدیل کرده است و باعث شده است تا به امروز اورا بزرگترین تهدید دنیای فانوس های بدانیم ایدئولوژی اوست؛سینسترو از صمیم قلب و تا عمق وجود و با منطق تمام مطمئن است راهی که او در پیش گرفته است راه درست است، به اینکه نظم فقط با وجود ترس امکان پذیر است،اشتباه نکنید سینسترو برای لذت یا هر چیز دیگری مردم را نمی ترساند او از ترس به عنوان چماقی برای برقراری نظم استفاده میکند و از انجام دادن هیچ چیزی در این راه دریغ نمیکند؛از کشتن دشمنانش گرفته تا کشتن خدمتگذاری که دستورات اورا به درستی اجرا نمیکند.شاید ترکیب آن پوست صورتی و سبیل نازک زیاد ترسناک به نظر نرسد ولی مطمئن باشید سینسترو ارباب مطلق وحشت است.
بسیاری از لحظه های ماندگار دنیای فانوس ها با سینسترو پیوندی عمیق خورده است ،لحظاتی مانند تسخیر موجودیت نور سفید در طی تاریک ترین شب تا تبدیل شدن به اولین شخصی که توانست پارالاکس را کاملا کنترل کند و نام برده شدن به عنوان بزرگترین تهدید دنیای فانوس ها. همه ی این لحظات حاکی از اهمیت بدون شک سینسترو در دنیای دیسی است.
۱-هل جوردن:
شاید دانش و اطلاعات سینسترو راجع به حلقه های قدرت زیاد باشد ولی در مبحث استفاده از آنان هیچ کس در دنیای دیسی به پای هل جوردن نمیرسد.کاراکتری که با خلقش انقلابی در دنیای دیسی و دنیای فانوس ایجاد شد (آلن اسکات اصلا “دنیایی” نداشت !) و فانوس سبز را تبدیل به یکی از رکن ها و عناصر کلیدی دنیای دیسی نمود.اولین فانوس زمینی که از وقتی پدرش را از دست داد تصمیم گرفت خلبان آزمایشی شود و هرگز نگذارد که دوباره توسط ترس لمس شود. شخصی که در ابتدا توسط تمامی فانوس ها دست کم گرفته میشود ولی با گذر زمان خود را به ارزشمند ترین مهره ی این ارتش تبدیل کرد.
اما تمامی مردان لغزش هایی در زندگی خود دارند و برای هل جوردن این لغزش تخریب کامل Coast City یعنی زادگاه او بود؛همین واقعه کافی بود تا جردن توسط پارالاکس تسخیر شود و تمامی ارتش فانوس های سبز را به فنا بسپارد.البته بعد از مردن جردن و تبدیل شدن به اسپکتر و در نهایت برگشتن او، جردن دوباره جایگاه خود را به عنوان برترین لنترن سپاه سبز تثبیت کرد و به آرامی با وجدان خود بر سر کارهای گذشته اش کلنجار میرود(همچین چیزی برای کسی که منبع قدرتش اراده است فاجعه محسوب میشود).البته در طی مدتی جوردن رهبری سپاه را نیز بر عهده داشت و با تصمیمات خود عده ی زیادی را ناراحت کرد ولی کل رهبری درخور سپاه سبز بود(توجه کنید که رهبری برای کسی که سرکشی در خونش است کار بسیار سخت است).
اما لحظاتی که جوردن در طی این سالها برای خوانندگان به ارمغان آورده است آنقدر زیادند که از بیان همه ی آنها قاصریم و به همین نقل قول از سینت واکر اکتفا میکنیم “نیروی اراده ی جردن میتواند انرژی یک روز کل فانوس های آبی را تامین کند“
اما در نهایت چیزی که جوردن را در جایگاه اول قرار میدهد کلمه ای است که از ستون های مهم و هدف های غایی دنیای دیسی است ؛ اراده !
اراده ای که اورا مجبور میکند تا با هر بار زمین خوردن مصمم تر برخیزد و هرگز تسلیم نشود…
اراده ای که شاید قویترین انرژی در میان انرژی های دیگر(خشم،طمع،ترس) نباشد ولی قطعا کارآمد ترین است و بار دیگر با ما یاد آوری میکند که هدف ما از خواندن این “کتاب های مصور” چیست.