معرفی شرکت دی سی کامیکز "DC Comics" |معرفی محبوبترین شخصیت ها و شخیت های کمیک های لیگ عدالت

  • ۲۱:۲۳

معرفی شرکت دی سی کامیکز "DC Comics"



شرکت دی‌سی کامیکس (DC Comics, Inc)‏ در سال ۱۹۳۴ تحت نام National Allied Publications تشکیل شد. این شرکت بخش انتشاراتی دی‌سی انترتیمنت که خود از زیرمجموعه های برادران وارنر می باشد، به شمار می‌رود. از مشهورترین شخصیت‌هایی که دی‌سی کامیکس تا کنون آن را خلق کرده‌است می‌توان به سوپرمن، بتمن، زن شگفت انگیز، رابین، ژوکر و پیکان سبز اشاره کرد،
نام دی‌سی در نام شرکت مخفف کامیک جنایی (Detective Comics)‏، که خود از سری‌های مشهور دی‌سی کامیکس است گرفته شده‌است.


مشخصات:

نام شرکت : DC comics
مالک : Time Warner
حمایت شده توسط شرکت "برادران وارنر" (Warner Bros)
تاسیس شده در سال 1934، توسط "مالکوم ویلر- نیکلسون" Malcolm Wheeler - Nicholson
افراد کلیدی :
"دایان نلسون" Diane Nelson ( رئیس )
"دان دیدیو" Dan DiDio ( همکار نشر کمیک های DC )
"جیم لی" Jim Lee ( همکار نشر کمیک های DC )
"باب هاراس" Bob Harras ( سردبیر )
"جئوف جانز" Geoff Johns ( مسئول ارشد خلاقیت و نو آوری )
"جان رود" John Rood ( معاون اجرای رئیس ، فروش ، بازاریابی ، توسعه کسب و کار

تاریخچه:

شروع به کار DC Comics به سال 1934 میلادی و به زمانی برمی گردد که هنوز کامیک بوک ها به صورت نامنظم و پراکنده و به صورت بخشی مجزا و پاورقی در مجلات سرگرم کننده منتشر می شدند. در زمانی که نه محتوای داستانی و تصویری این کامیک ها نسخه اصلی بودند و نه استانداردی برای شکل و شمایل چنین محتوایی وجود داشت، شخصی به نام "مالکم ویلر – نیکلسون" کمپانی نشری به نام National Allied Publications را راه اندازی کرد.
بعد از این اتفاق بود خود ویلر – نیکلسون بر آن شد تا به عنوان اولین کسی که به صورت تخصصی مجلات یا کتاب های مصور منتشر می کند حق نشر و چارچوبی معین (مانند قطع مجله که 10 در 15 اینچ بود) را به ثبت برساند. یا به چاپ رسیدن New Fun: The Big Comic Magazine که از دل انتشاراتی ویلر – نیکلسون بیرون می آمد، دنیا در سال 1935 شاهد اولین کتاب مصوری بود که تمام اجزای آن (از داستان، تصاویر و ...) به صورت نسخه اصلی و نه کپی کار شده بود. تاثیرگذاری New Fun و چارچوبی که برای کتاب های مصور تعریف کرد به حدی بود که نویسنده ای به نام "نیکی رایت"، ویلر – نیکلسون را بدعت گذاری نوین در این عرصه خواند.
با انتشار نسخه ششم New Fun در سال 1935، نویسندگانی مانند "جری سیگل" و "جو شاستر" به جمع دیگر کارکنان ویلر – نیکلسون پیوستند. ویلر – نیکلسون در همان سال دومین مجله خود را به نام New Comics منتشر کرد که بعدها به نام Adventure Comics تغییر نام داد. این مجله کامیک که تا سال 1983 منتشر شد با 503 نسخه به عنوان یکی از طولانی ترین سری کتاب های مصور در دنیا شناخته می شود.
در آن زمان "مالکوم ویلر نیکلسون" پول چندانی از بابت چاپ کمیک استریپ هایش (که یکی از آنها New Fun بود) بدست نمی آورد و پول زیادی به چاپخانه بدهکار بود. در نتیجه او مجبور شد برای چاپ این مجله با پخش کننده خود یعنی "هری دانفلد" شریک شود. و همین کافی بود تا کمتر بتواند در امور کمپانی شرکت کند اکثر داستان های این مجله مایه های ضد چینی داشتند به طوری که چینی ها عمده شخصیت های خبیث ماجراها را تشکیل می دادند. یکی از این داستان ها را با عنوان "پنجه های اژدهای سرخ" را خود آقای مالکوم نیکلسون نوشت. "جری سیگل" و "جو شوستر" نیز داستانی را خلق کردند که در آن شخصیتی به نام "اسلم برادلی" حضور داشت. این شخصیت شباهت زیادی به شخصیت دیگری که چند سال بعد به نام "سوپرمن" توسط آنها خلق شد، داشت. در واقع از همان صفحه اول که با حادثه ای هیجان انگیز همراه است تا صفحات دیگر که طی آن قهرمان سخت کوش موفق به نجات دختر مورد علاقه خود می شود، می توان به شیوه خاص این طرح و نویسنده در روایت کمیک استریپ های قهرمانی پی برد. این شیوه در آینده از سوی دیگران بسیار مورد تقلید قرار گرفت.
سومین محصول National Allied Publications مجله ای بود به نام Detective Comics که اولین شماره آن در سال 1936 منتشر شد. این آخرین عنوانی بود که ویلر – نیکلسون آن را شخصاً و به تنهایی نامگذاری کرد.
داننفلد موفق شد تا سال ۱۹۳۸ حقوق قانونی کمیک استریپ های دیگر مالکوم نیکلسون را بخرد و بدین ترتیب تنها صاحب شرکت شد. و سرانجام ویلر- نیکلسون بعدها به خاطر تشدید فشارهای مالی به کل از کمپانی خارج شد.
بعد از رفتن ویلر – نیکلسون، چهارمین عنوان از سری مجله های کامیک که Action Comics نام داشت منتشر شد. از این سری به عنوان یکی از رازهای موفقیت و ماندگاری National Allied Publications که بعدها آن را DC Comics نامگذاری کردند یاد می کنند؛ چرا که شخصیت ماندگاری مانند "سوپرمن" از دل همین مجله بیرون آمد.
پس از این بود که داننفلد با دوست حسابدار خود یعنی "جک لیبوتیز" شریک شد. آنها شرکت خود را به National Periodical Publication تغییر نام دادند. لیبوتیز بعدها مدیر بخش حسابداری دیسی کامیکز شد اما داننفلد با کمک شرکت شخصی خود سیستم پخش کمیک استریپی دیسی کامیکز را گسترش داد. او حتی رئیس دیسی کامیکز شد و تا پایان عمر خود در سال ۱۹۶۵ ریاست خود را حفظ کرد.
سال 1967 کمپانی "برادران وارنر" شرکت DC Comics را خرید و تمام حق تألیف آن را به نام خود کرد. این اتفاق باعث شد خون تازه ای به رگ های این کمپانی در روزهایی تزریق شود که رقیب اصلی آنها یعنی Marvel Comics داشت همه بازار کتاب های مصور را از آن خود می کرد.
لیبوتیز نیز تا سال ۱۹۷۰ در شرکت دیسی کامیکز باقی ماند و در سال های پایانی عمر خود عضو هیأت مدیره شرکت برادران وارنر شد و سرانجام در سال ۲۰۰۰ با زندگی وداع کرد.
باید بدانید که Detective Comics با سابقه ترین کمیک استریپ کمپانی دیسی کامیکز است که چاپ آن هرگز متوقف نشده است. زیرا پس از دو سال از زمان چاپ بود شخصیتی افسانه ای در آن حضور یافت. که حتماً نام اورا شنیده اید؛بت من!
شرکت DC Comics پس از اینکه توسط کمپانی برادران ورانر خریداری شد اوضاع بهتری پیدا کرد و آنها توانستند آنقدر ادامه دهند تا در DC Comics 2011 اعلام کنند اولین کمپانی هستند که محصولات خود را به صورت دیجیتالی عرضه خواهند کرد.
نکته ای که ممکن است برای شما جالب باشد این است شخصیت سوپرمن که توسط این شرکت خلق شد به سبب سابقه تاریخی بسیار و همچنین محبوبیت و جذابیت زیادی که دارد نماد این شرکت نیز محسوب میشود. و در برهه زمانی خاصی حتی به عنوان لوگوی شرکت نیز انتخاب شده بود.








مشخصات


نام اصلی: کال- ای
نام مستعار: کلارک کنت
ناشر: DC کامیکز
خالق: جری سیگل، جو شاستر
توانایی و استعداد خاص: قدرت بسیار، دویدن با سرعت بسیار زیاد، پرواز، جهش های بلند و طولانی، چشمانی که دارای دید تلسکوپ مانند، اشعه ایکس، لیزر، توانایی بسیار در مقابل سرما و قدرت انجماد
محل تولد: سیاره کریپتون
گروه هایی که در آنها حضور داشته: اتحادیه عدالت آمریکا
نژاد : انسان جهش یافته
شغل: خبرنگار
والدین: جور-ال (پدر)، لارا (مادر)
اولین حضور: شماره 1 اکشن کامیکز- Action Comics سال 1938
محدودیت ها: ضعف بسیار در مقابل جادو و طلسم و حساسیت بسیار در مقابل وردهای اسرار آمیز، کریپتونایت (کریستالهایی سبز رنگ باقیمانده از سیاره نابود شده کریپتون)، اشعه خورشید قرمز
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: در هر قسمت برنامه تلویزونی ساینفلد اگر نظاره کرده باشید یک عکس یا اسباب بازی یا چیزی مرتبط با سوپر من وجود دارد.


بیوگرافی

"سوپرمن" از آخرین نسل مردم در حال مرگ "سیاره کریپتون" است. نام کریپتونی او "کال- ال" می باشد. پدرش "جور- ال" دانشمند بزرگی بود و علایم هشدار دهنده‌ای را مشاهده کرد که نشان می‌داد سرنوشت سیاره آنها ویرانی است. انجمنی نتیجه کشفیات او را شنید. اما به آن اهمیتی نداد. به همین علت او با ایمان به این که خانواده‌اش در خطر است شروع به ساختن موشکی کرد که او، همسرش "لارا" و پسرش را از کریپتون دور کند. اما خیلی دیر شده بود. چرا که او تنها یک مدل کوچک از موشک ساخته بود. موقعی که مصیبت فرود آمد، لارا تصمیم گرفت تا کنار همسرش بماند تا به فرزندشان فرصت بهتری برای زنده ماندن بدهند. آنها بچه شان را درون موشک گذاشتند و او را به سمت زمین روانه کردند. او روی زمین فرود آمد و "جان" و "مارتا کنت" در نزدیکی شهر "اسمالویل- Smallville" او را پیدا کردند.
هنگامی که کال- ال جوان که به وسیله والدین زمینی اش "کلارک" نامیده می‌شد بزرگ شد، نیروهای جالبش را در سرعت، قدرت و آسیب ناپذیری و در نهایت پرواز کشف کرد. در اسمال‌ویل و با خانواده کنت بود که کلارک بسیاری از درس‌های زندگی‌اش را آموخت. بعد از این که فارغ التحصیل شد، به دانشگاه متروپولیس رفت و در روزنامه نگاری متخصص شد. در نهایت در نشریه "دیلی پلنت- Daily Planet" به عنوان گزارشگر استخدام شد.
سوپرمن در میان مردم "متروپلیس- Metro Police" شخصیت یک خبرنگار را به خودر می‌گرفت. یک عینک طبی هم به چشم می‌گذاشت، تا شناخته نشود. او می‌توانست، در یک چشم به هم زدن، تغییر لباس دهد. او قادر بود به سادگی بالای ساختمان‌های بلند رفته و از روی آن‌ها بپرد. می‌توانست ساختمان‌های محکم را درهم بکوبد، با چشمش فولاد را بشکافد، و با یک اشاره قطاری با سرعت زیاد را از حرکت باز دارد.
در همین نشریه بود که کلارک برای اولین بار جامه سوپرمن را به تن کرد و همچنین با همکار گزارشگرش "لوییس لین" دیدار کرد و دچار رابطه عاشقانه با او شد.
یکی از تاریک‌ترین دوره‌های زندگی سوپرمن موقعی بود که با فرد شرور غیر قابل توقفی به نام “Doomsday” روبرو شد. نبرد روزها به طول انجامید. اما موقعی که گردوغبار فرو نشست، هم قهرمان و هم فرد شرور کشته شده بودند. سوپرمن مرده بود.
بعدها مشخص شد که سوپرمن کشته نشده و دوباره بدون قدرت‌هایش ظاهر گشت. او در نهایت آنها را دوباره به دست آورده و به لوییس که بعداً با وی ازدواج کرد پیوست.



سوپرمن از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
"سوپرمن" توسط داستان نویسی به نام "جری سیگل- Jerry Siegel" و طراحی به اسم "جو شاستر- Joe Shuster" خلق شد. آن‌ها در شهر اوهایو، از ایالت "کلیولند" آمریکا به دنیا آمدند و در دوره نوجوانی، به فکر خلق سوپرمن افتادند. اما هنگامی که این دوهنرمند جوان، سعی کردند تا در سال ۱۹۳۳ ایده خود را به سندیکای روزنامه‌ای آمریکا بفروشند، مورد بی‌اعتنایی قرار گرفتند. زیرا ناشران فکر می‌کردند که هیچ خواننده‌ای نمی‌تواند، قهرمانی را با چنین نیروهای فوق بشری‌ باور کند، حتی اگر از سیاره دیگری آمده باشد. آن‌ها به هر روزنامه‌ای که می‌رفتند، با تحقیر سردبیر روبه رو می‌شدند تا جایی که حتی یک بار جو شاستر از فرط ناراحتی، طراحی‌های سوپرمن خود را پاره کرد. اما آن‌ها نا امید نشدند و پس از ۶ سال، به شهر نیویورک رفتند و در آنجا با شخصی به نام "مکس گینز"، پدر "ویلیام گینز" ناشر فقید مجلات فکاهی “MAD” دیدار کردند. مکس ناشر شرکت انتشاراتی “All American Comics” بود که بخشی از غول کمیک استریپی آن دوران، یعنی شرکت "دی‌سی" محسوب می‌شد. مکس با نگاهی به طراحی‌های سوپرمن گفت برایش امکان پذیر نیست که ازچنین شخصیتی استفاده کند، اما می‌تواند آن را برای ناشر دیگری، به نام "شلدون مایر" بفرستد. مایر قصد داشت که عنوان جدیدی چاپ نماید و به شخصیتی جدید نیاز داشت، تا از آن برای جلد مجله استفاده کند. بنابراین بلافاصله پس از دیدن قد وقواره سوپرمن، با پرداخت چکی به مبلغ ناچیز ۱۳۰ دلار، تمام حقوق قانونی آن را خرید. او سپس از "جو شوستر" خواست تا طراحی جلد مجله را نیز، بر عهده بگیرد و بدین ترتیب “Action Comics” روی پیش خوان روزنامه ‌فروشی‌ها آمد. در این کمیک استریپ، خوانندگان، با نحوه تولد سوپرمن آشنا شدند.
در آن زمان وقتی نویسندگان دیگر با محبوبیت خاص این کاراکتر با قدرتهای مافوق بشری رو به رو شدند، تصمیم به خلق شخصیتهای دیگری گرفته شد. از این رو شرکت DC Comics تصمیم به خلق شخصیتهای دیگری گرفت و شخصیتهایی چون "بتمن"، "فلش"، "پیکان سبز"، "زن شگفت انگیز"، "فانوس سبز" پا به دنیای کامیک و ابرقهرمانی گذاشتند. اما زمانیکه این شرکت پی به محبوبیت شخصیتهای خود برد، در اقدامی جالب تصمیم به گرد هم آوردن آنها گرفت و نتیجه شکل گیری گروهی بود به نام "اتحادیه عدالت- Justice League" با حضور این شخصیتهای جالب و ابرقهرمان در کنار هم که با جرم و جنایت و دشمنانی بسیار خطرناک مبارزه می کردند.
سوپرمن نماد فرهنگ آمریکایی است و مشخصه بارز او که لباسی با رنگ آبی و شنلی قرمز به همراه حرف S بزرگی که بر روی سینه اش نقش بسته به نوعی از پرچم این کشور الگو برداری شده است.
او قویترین شخصیت و ابرقهرمانی است که تاکنون خلق شده و به خاطر قدمت بسیار و سابقه طولانی (چیزی نزدیک به 80 سال یا بیشتر) حتی برخی او را "پدر" شخصیتهای ابرقهرمانی می دانند. چرا که پس از خلق و محبوبیت بسیار سوپرمن بود که سایر ابرقهرمانان داستانها خلق شدند.
سوپرمن در داستانهای کامیک بوک با برخی ابر قهرمانان بیش از سایرین ارتباط دارد که از آن میاد می توان به افراد زیر اشاره کرد:
Batman
Flash
Green Arrow
Green Hornet
Wonder Woman
Super Girl
و همچنین دشمنان بسیاری دارد که خطرناکترین آنها به شرح زیر می باشند:
Doomsday
Lex Luther
Darkseid
Brainiac


انیمیشن:
سوپرمن شخصیت بسیار محبوبی داشت و این امر هیچ وقت قابل کتمان نبود. به همین علت اینکه از روی این کاراکتر محبوب و موفق تاریخ DC Comics انیمیشن و کارتون هایی ساخته شود نیز چندان دور از ذهن نبود. اگر قرار بر معرفی تعدادی از محبوبترین عناوین انیمیشنی این شخصیت باشد می توان از لیست زیر یاد کرد. سال 1996 مجموعه انیمیشنی به نام "سوپرمن- Superman" بر اساس این شخصیت ساخته شد که تا سال 2000 ادامه داشت. انیمیشنی به شدت موفق که باعث شد حتی این شخصیت بیش از پیش شناخته شود. سال 1997 نیز انیمیشنی دیگر ساخته شد که تک قسمتی بود. نام این اثر "فیلم بتمن، سوپرمن: بهترینهای جهان- The Batman Superman Movie: World's finest" نام داشت. یکی از نکات جالب و قابل توجه در این انیمیشن حضور دو ابر شرور دنیای DC بود که از هوش و ذکاوت بالایی نیز برخوردار بودند. لکس لوتر از کامیک های سوپرمن و جوکر از دنیای بتمن. در سالهای آینده نیز انیمیشن های فیلم مانندی از این کاراکتر ساخته و تولید شد. "سوپرمن/بتمن: دشمنان مردم- Superman/Batman: public Enemies" در سال 2009 و "سوپرمن: رها شده- Superman: Unbound" در سال 2013 از این دست عناوین بودند.

سریال و شوهای تلویزیونی:
سال 1952 بود که ایده ساخت یک سریال تلویزیونی بر اساس این شخصیت شکل گرفت، "جورج ریوز- George Reeves" بازی در نقش سوپرمن را بر عهده گرفت و سریال تولید شد. نام سریال "ماجراهای سوپرمن Adventures of Superman" بود. که استقبال خوب و مناسب از این سریال باعث شد تا سریال به مدت 6 سال ادامه داشته باشد و سرانجام در سال 1958 بود که پرونده این سریال بسته شد. اما این همه آن چیزی نبود که برای این شخصیت تدارک دیده بودند. سال 1993 سریال جدید دیگری به روی آنتن رفت، "لوئیس و کلارک: ماجراهای جدید سوپرمن- Lois & Clark: The New Adventures of Superman" عنوان جدیدی بود که راهش را به تلویزیون باز کرد. بازی در نقش سوپرمن به "دین کین- Dean Cain" واگذار شد و نقش لوئیس لین را نیز "تری هتچر- Teri Hatcher" بر عهده گرفت. علی رغم استقبال نه چندان مناسب از این سریال، اما پخش آن تا سال 1997 ادامه یافت و پس از آن پرونده سریالهای تلویزیونی سوپرمن به بایگانی فرستاده شد. همچنین در سال 2001 مجموعه جدیدی از این کاراکتر با نام "اسمالویل- Smallville" که اشاره به شهر روستایی کوچک محل زندگی سوپرمن در کودکی دارد نیز به روی آنتن رفت که ماجراهای آن مربوط به کلارک کنت جوان و ارتباطاتش با دوستان قهرمان دیگرش در شهر زادگاهش و نیز مقابله با دشمنانش می باشد، شخصیت کلارک کنت جوان را "تام ویلینگ- Tom Welling" ایفا نمود.

سینما:
اما ورود این ابرقهرمان دوست داشتنی به سینما در سال 1978 با فیلم "سوپرمن- Superman" به کارگردانی "ریچارد دانر- Richard Donner" و با بازیگری "کریستوفر ریو- Christopher Reeve" در نقش سوپرمن بود. این فیلم تا به این زمان بهترین فیلم سینمایی سوپرمن می باشد. که در آن بازیگران دیگری چون "مارلون براندو" در نقش "کال- ال" و "جین هکمن" در نقش "لکس لوتر" ایفای نقش نموده اند. موفقیت این فیلم سبب شد تا ساخت دنباله های بعدی به سرعت در دستور کار قرار گیرد و "سوپرمن2- Superman II" سال 1980، "سوپرمن3- Superman III" سال 1983، "سوپرمن4: مأموریت صلح- Superman IV: The Quest of Peace" سال 1987 کماکان با بازی کریستوفر ریو اکران شدند، که همگی آثاری نازل و فاقد ارزش بودند. پروژه ساخت فیلمها متوقف شد، تا اینکه در سال 2006 کارگردان "برایان سینگر" تصمیم به ساخت ریبوتی جدید برای این شخصیت گرفت و اینبار "براندون راث- Brandon Routh" ایفاگر نقش سوپرمن شد. اما این فیلم هم نتوانست موفقیتی بدست آورد و بار دیگر پروژه ساخت فیلم برای این شخصیت متوقف شد. سپس در حالیکه همگان گمان می کردند نخواهند توانست بار دیگر اثری مناسب و درخورد شأن این شخصیت را مشاهده کنند "زک اشنایدر- Zack Snyder" در سال 2013 ریبوت دیگری از این شخصیت را اینبار با نام "مردی از فولاد- Man of Steel" و با بازی "هنری کاویل- Henry Cavill" بر روی پرده نقره ای برد و توانست با فیلمی مناسب که تولید کرده بود، کمی از اعتبار سینمایی این شخصیت را بازگرداند. هم اکنون قرار است در سال 2015 فیلم جدیدی بر مبنای این شخصیت ساخته شود که سورپرایز بزرگی نیز با خود به همراه دارد و آن حضور کاراکتر Batman در این فیلم می باشد. فیلم که هنوز عنوانی برای آن برگزیده نشده در حال حاضر به نام "مردی از فولاد2: سوپرمن علیه بتمن- Man of Steel 2: Superman vs. Batman" شناخته می شود. و بازیگرانی چون هنری کاویل در نقش سوپرمن و "بن افلک- Ben Affleck" در نقش بتمن حضور دارند و کارگردانی این پروژه نیز در دست "زک اشنایدر" می باشد.










مشخصات


نام اصلی: بروس وین
نام مستعار: ندارد
ناشر
: DC کامیکز
خالق: باب کین، بیل فینگر
توانایی و استعداد خاص: نبوغ فکری، قدرت بدنی بالا، انعطاف پذیری و استقامت و ورزیدگی بالا، قدرت تحلیل بالا مانند یک کاراگاه حرفه ای، استاد هنرهای رزمی و خبره در مهارتهای پنهان کاری و استتار، استفاده از اسلحه و تجهیزات پیشرفته ساخته شده توسط فناوری و تکنولوژی، نشانه و هدفگیری فوق العاده
محل تولد
: شهر گاتهام

گروه هایی که در آنها حضور داشته: لیگ عدالت
نژاد : انسان
شغل : سرمایه دار
والدین: توماس وین (پدر)، مارتا آرکام (مادر)
اولین حضور
: 27 Detective Comics

حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید
: بتمن در داستانهای لیگ عدالت حتی به سیارات دیگر جهت مبارزه نیز سفر کرده است.


بیوگرافی

"بروس وین- Bruce Wayne" پسر جوانی بود که در کودکی پدر و مادر خود را به خاطر حمله جنایتکاری به آنها از دست داده بود. این امر سبب می شود تا او سوگند یاد کند که تا پایان عمر با جرم و جنایت مبارزه خواهد کرد. سالها از این واقعه می گذرد و او از سفر طولانی مدتی باز میگردد، سفرهایی که او در آنها به آموزش خود در رشته های مختلف هنرهای رزمی و مهارتهای مخفی کاری می پرداخته و در حال افزایش توانایی های خود بود، او همچنین به تقویت ذهن خود نیز پرداخته بود چرا که می دانست برای مقابله با جرم و جنایت تنها داشتن قدرت بدنی بالا کافی نیست. زمانیکه او به زادگاهش "شهر گاتهام" باز میگردد متوجه فساد بسیاری می شود که جامعه او را فرا گرفته است، تبهکاران بی شماری که در حال جولان دادن هستند و هیچ کس یارای مقابله با آنها را ندارد، فساد به قدری زیاد بود که حتی در عمیق ترین لایه های محافلی چون پلیس، اداره امنیت، انجمن های شهری و... نیز نفوذ کرده بود. این عوامل دست به دست هم می دهد تا او تصمیم بگیرد بر ضد این فساد به پا خواسته و به مبارزه با آن بپردازد. او از نقطه ضعف دوران کودکی تا همین چند سال پیش خود که ترس از خفاش بود، استفاده کرده و در قالب شخصیتی به نام "بتمن" به مبارزه با فساد موجود در جامعه می پردازد. در این میان تنها کسی که از هویت او با خبر است دوست و همراه همیشگی اش "آلفرد پنی ورث- Alfred Pennyworth" پیر است که پس از سالهای بسیار کماکان به خدمت به او مشغول است. او برای مبارزه با جرم و جنایت از هیچ قدرت خارق العاده ای برخوردار نبود، به همین علت به فکر این می افتد تا علاوه بر نیرو و توانایی های بدنی اش و هوش سرشارش از راه دیگری نیز استفاده کند و آن ساخت تجهیزات و وسایل جنگی و مبارزات تن به تن و همچنین آلات و ادواتی برای فرار بود. او با این هدف به جامعه از هم گسیخته گاتهام باز می گردد و با تمام وجود به مبارزه با تبهکاران و عوامل فساد می پردازد. اما این مبارزات نکته منفی بسیاری نیز برای او در پی داشت، او که فردی مبادی اخلاق بود، گاهی مجبور می شد برای اینکه در مقابل رقبایش عقب نماند، دست به انجام اعمالی بزند که باعث ناخشنودی حتی خود وی می گردید. و برای مبارزه با بی عدالتی و شر قانون شکنی کند. او فردی بود که بیشتر دوست داشت تا به تنهایی عمل کند، اما پس از اتفاقاتی او احساس نیاز به داشتن همکار و همراهی می کند و اینچنین است که در نزد خود شخصی به نام "دیک گریسون- Dick Grayson" را می پذیرد و هویت پنهانی او را "رابین" نام گذاری می کند. او همچنین در برخی مبارزات خود از کمک و همکاری برخی افراد دیگر نیز برخوردار می شود که از میان آنها "بت گرل" و "رئیس پلیس گوردون" از آن دست هستند. مبارزات بتمن تنها به محل تولد و زادگاهش محدود نشد، چرا که او به واسطه آشنایی با برخی ابرقهرمانان نظیر "سوپرمن"، "پیکان سبز"، "فانوس سبز"، "فلش"، "زن شگفت انگیز" به همکاری با آنان نیز می پردازد و این همکاری تا آنجا پیش می رود که سرانجام به دست سوپرمن گروهی به نام "لیگ عدالت" پایه گذاری می گردد و بروس وین نیز به این گروه پیوسته و به مبارزه با جرم و جنایت خود ادامه می دهد.


بتمن از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
شماره 27 از کامیک بوک Detective Comics در سال 1939 را می توان نقطه عطفی در دنیای کامیک بوک و ابرقهرمانان نامید. چرا که در آن سال و در این شماره بود که کاراکتری متولد و معرفی شد که توانست عنوان بهترین و محبوبترین ابرقهرمان تاریخ را از آن خود سازد. در آن سال بود که "باب کین- Bob Kane" که علاقه بسیاری به شخصیتهای دوران بچگی خود نظیر "زورو" و دوگانگی هویت و شخصیت او داشت الهام گرفته و کاراکتری را خلق کرد که مانند زورو یک اشراف زاده بود که توانایی مبارزات تن به تن داشته و از هوش سرشاری نیز برخوردار بود. همچنین او به مانند زورو برای کاراکتر خود هویت دوگانه ای نیز خلق کرد. او مردی جوان و پولدار بود که در مواقع لزوم با تغییر هویت خود به مبارزه با جرم و جنایت می پرداخت و با ماسکی به مانند خفاش که بر چشم میزد و لباسی تیره و تار به دنیای کامیک معرفی شد. زمانی که باب کین به جمع بندی نهایی رسیدی طرح خود را نزد "سالیوارن" مسئول و ناشر Detective Comics برد که با استقبال بسیار او نیز رو به رو شد و اینگونه بود که در ماه می از سال 1939 در شماره 27 این مجله برای اولین بار این کاراکتر به تصویر در آمد. او برخلاف قهرمان محبوب آن دوران یعنی "سوپرمن" شخصیتی بدخلق، عبوس و خشن داشت که اینها ناشی از سرگذشت کودکی او و به چشم دیدن کشته شدن پدر و مادرش به دست جنایتکاران و همچنین سفرها و آموزش های خاص او مربوط میشد. او قسم خورده بود که تا آخر عمر با جرم و جنایت مبارزه کند. در آن زمان باب کین زیاد به طرح داستانی این شخصیت اهمیت نمی داد و تنها خواسته او این بود که شخصیت خلق شده به دست او متفاوفت از سایر ابرقهرمانان باشد. تا اینکه او به ملاقات "بیل فینگر- Bill Finger" رفت و از این طراح که داستان نویس هم بود جهت همکاری درخواست نمود. و اینگونه بود که فینگر پایش به این داستان باز شد، او با الهام از داستانهایی چون "شرلوک هلمز" و "سه تفنگدار" شروع به نوشتن داستانهایی زیبا و جذاب برای این شخصیت کرد. همین موارد سبب شد تا بتمن به نوعی به عنوان یک کاراگاه فوق العاده نیز به جامعه ابرقهرمانان معرفی گردد. حضور بتمن در کامیک بوک Detective Comic باعث شد تا چاپ آن هرگز متوقف نشود. شخصیت خاص بتمن و هوش سرشار او و همچنین توانایی های کاراگاهی او سبب شد تا او بیشتر به عنوان یک قهرمان مرموز میان خوانندگان محبوب شده و باقی بماند، نه یک سوپر قهرمان! مهمترین عاملی که سبب محبوبیت بیش از اندازه بتمن گردید، گذشته از داستانهای جذاب و کامیک بوکهای خواندنی به شخصیت فوق العاده جالب و جذاب او باز می گردد. او (حد وسط) میان شخصیتهای قهرمان کلاسیک بود. یعنی از یک طرف او انسانی عادی بود، فاقد هیچگونه قدرتهای فوق بشری در مقابل اما دارای هوش سرشاز، ذکاوت بسیار و قدرت تحلیل بالا. از طرف دیگر او همه جیزی را که یک ابرقهرمان می بایست داشته باشد را نیز داشت، او چهره اش را می پوشاند، لباس مخصوص و شنل داشت، آلات و ادواتی خاص داشت که به او قدرتهای بی نظیری در مبارزات اعطا می کردند، قدرتهایی که برگرفته از علوم و تکنولوژی بودند، و با وجود خارق العاده و بی نظیر بودن، اما از اصلیت ابرقهرمانی فاصله می گرفتند. اولین طراحی ها برای بتمن و لباس او با آن چیزی که اکنون مشاهده می کنید تفاوت بسیاری داشته. اولین طراحی ها که به دست خود باب کین انجام شده بود شامل ماسک کوچکی مانند نقاب زورو بود که اطراف چشم را می پوشاند و دو بال خفاش مانند که به بازوهایش متصل می شد. او دستکش نداشت و رنگ لباسش قرمز و بالها، شورت و ماسکش به رنگ سیاه بود. اما پس از آنکه او با بیل فینگر ملاقات و مشورت کرد طرح لباس به یکباره دچار تغییرات بسیاری شد. نقاب تبدیل به ماسکی کوچک و گوش دار شد تا چهره او بیشتر شبیه خفاش شود، بالها به شنل تبدیل شد تا دست و پا گیر نباشد، دستکش به لباس افزوده شد تا او هیچ اثر انگشتی باقی نگذارد و در نهایت رنگ لباس از قرمز و سیاه به سیاه و خاکستری تبدیل شد تا شومتر و مخوفتر به نظر رسد. او در مبارزه از ابزار بسیاری بهره می برد که در داستانهای گوناگون به آنها افزوده یا از آنها کم می شود. اما ابزاری که بیشتر مورد او استفاده این شخصیت قرار می گیرند عبارتند از:

The Batrang: بومرنگی شبیه به طراحی خفاش که به سمت دشمنان پرتاب می شود.
Grappling Gun: تفنگی که طنابی شلیک می کند جهت بالا یا پایین رفتن از ارتفاعات.
Smoke Pellets: ابزاری جهت ایجاد دود، به منظور فرار از چشم دشمنان.Communication Device: دستگاهی ارتباطی که معمولاً در گوش ماسک بتمن جاسازی می شود، اما گاهی اوقات دستی مورد استفاده قرار می گیرد.
Bat Line: وسیله ای است که از دو طرف آن کابل های فولادی پرتاب می شود و برای حرکت از سطح به سطح (و نه سطح به ارتفاع) استفاده می شود. Night Vision Bat-Goggles: عینک فروسرخی که در ماسک بتمن جاسازی شده جهت دید در شب.
Bat Signal: هنگامی که پلیس شهر گاتهام به بتمن نیاز دارد، از نورافکنی که بر روی شیشه اش علامت خفاش طراحی شده استفاده کرده و آن را به سمت آسمان روشن می کند تا نقش خفاش بر روی ابرها نمایان گردد.
Bat Mobile: اتوموبیل مخصوص بتمن
Bat Wing: هواپیمای مخصوص بتمن

زندگی بتمن در قالب دو شخصیت خلاصه می شود. یکی شخصیت اصلی او بروس وین میلیاردر معروف که خود را فردی خوش گذران، علاقمند به راب*طه با زن ها و دختران، اهل عیاشی و مصرف ال/کل (در صورتی که هیچ گاه مصرف نمیکند)، ولخرج و خیّر معرفی می کند و دیگری شخصیت قهرمان او یعنی بتمن. بتمنی که باب کین خلق نمود فردی تنها و تکرو بود. این خصلت تنهایی و جدا کردن جهان خود از جهان دیگران در نظر باب کین باعث واقعیتر شدن داستان می شد، هرچند بعدها و برخلاف نظر او پای شخصیتهای دیگری چون رابین به داستانهای او باز شد. علاوه بر این افراد بتمن در داستانهای کامیک با ابرقهرمانان دیگری نیز در ارتباط بوده است که از میان آنها می توان به افراد زیر اشاره نمود:

Superman
Green Lantern
Green Arrow
Flash
Wonder Woman
Aquaman
دشمنان این شخصیت نیز طیف بسیار وسیعی از بسیاری ضد قهرمانان دنیای DC را شامل می شود. اما مهمترین دشمنانی که مربوط به دنیای این شخصیت باشند را می توان در عناوین زیر یافت:
Joker
Bane
Two Face
Riddler
Mr. Freeze
Potion Ivy
Penguin


انیمیشن:
محبوبیت بی نظیر بیتمن در دنیای کامیک بوک و ابرقهرمانان سبب شد تا این شخصیت کم کم به پروژه های انیمیشن راه یابد، که آثار خوب و قوی ساخته شده از روی این کاراکتر و داستانهای آن سبب شد تا محبوبیت بیشتری برای این شخصیت و شرکت DC Comics به ارمغان آورد. از معروقترین و محبوب ترین آثار انیمیشن ساخته شده بر اساس این شخصیت می توان به "بتمن: سریال انیمیشن- Batman: The Animated Series" سال 1992، "بتمن: ماسک شبح- Batman: Mask of the Phantasm" سال 1993، "فراتر از بتمن- Batman Beyond" سال 1999، "بتمن: بازگشت شوالیه تاریکی قسمت اول- Batman: The Dark Knight Returns Part 1" سال 2012، "بتمن: بازگشت شوالیه تاریکی قسمت دوم- Batman: The Dark Knight Returns Part2" سال 2013 اشاره کرد.


سریال و شوهای تلویزیونی:
پس از محبوبیت روز افزون بتمن در داستانها و مامیک بوکهایش بود که از روی این شخصیت قرار شد تا سریال و همچنین فیلمی برای تلویزیون ساخته شود، فیلم تلویزیونی که بر اساس این شخصیت ساخته شد "بتمن- Batman" نام داشت و در سال 1966 ساخته شد. این اثر بیشتر از آنکه راوی داستان حقیقی این شوالیه باشد، افسانه مرد خفاشی را دست می اندازد. البته دیدن این فیلم بدون در نظر گرفتن پیرنگ های تیره و تار کتاب های مصور بتمن و به عنوانی فیلمی جدا از مجموعه بتمن خالی از لطف نیست. اگر انتظارات بالایی داشته باشید مطمئناً این اقتباس کودکانه موجب نفرتتان می شود. فیلم مملو از صدا های زد و خورد کارتونی است و ابزارآلات بتمن بیشتر به بازیچه کودکان می ماند. "آدام وست- Adam West" نقش بتمن و "برت وارد- Burt Ward" هم در نقش رابین غلوشده ترین دیالوگ های تاریخ سینما را بر زبان می آورند! «سفر به سلامت کوچولو» یکی از دیالوگ های ماندگار بتمن در این فیلم است که رو به تبهکاری قلچماق می گوید. اما جالب است بدانید که عوامل این فیلم تمامی این دیوانه بازی ها را آگاهانه انجام داده اند. همچنین در همان سال مجموعه تلویزیونی "بتمن – Batman" نیز ساخته شده و به روی آنتن تلویزیون فرستاده شد که تا سال 1968 نیز ادامه داشت. آدام وست و برت وارد نیز بار دیگر نقش های خود را در این فیلم تکرار نمودند.

سینما:
شاید بتوان گفت در عالم سینما و در میان کاراکترهای ابرقهرمان هیچ کاراکتری به مانند بتمن افت و خیز فراوانی را تجربه نکرده است. در سال 1989 بود که اولین فیلم سینمایی بتمن ساخته شد. کارگردان "تیم برتون- Tim Burton" تصمیم گرفت تا این فیلم را بسازد و برای شخصیت بتمن از "مایکل کیتون- Michael Keaton" استفاده نمود. او همچنین اصلی ترین دشمن بتمن را نیز به این فیلم کشاند، کاراکتر "جوکر- Joker" با بازی "جک نیکلسون- Jack Nicholson" برای اولین بار در این فیلم به روی پرده سینماها آمد. بازی نیکلسون در نقش جوکر به قدری خوب بود که سایر کاراکترهای اصلی و فرعی را زیر سایه خود گرفته بود. فیلم با استقبال بسیاری رو به رو شد و بار دیگر محبوبیت بیشتری برای این کمپانی و قهرمان محبوبش به ارمغان آورد و همین سبب شد تا به سرعت دنباله بعدی از راه برسد. "بازگشت بتمن- Batman Returns" سال 1992 بار دیگر به کارگردانی تیم برتون و با نقش افرینی مایکل کیتون در نقش بتمن ساخته شد، اینبار شاهد رویارویی بتمن با "پینگوئن- Penguin" با بازی "دنی دوویتو- Danny Devito" و همچنین ملاقاتش با "زن گربه ای- Cat Woman" هستیم. فیلم نسبت قبلی افت فاحشی را تجربه کرد و این سبب شد تا تیم برتون از این پروژه کنار بکشد. زمانیکه در سال 1995 نسخه جدید بتمن ساخته شد شاهد کارگردانی "جوئل شوماخر- Joel Schumacher" و نیز حضور "وال کیلمر- Val Kilmer" در نقش بتمن بودیم. همچنین "تامی لی جونز- Tommy Lee Jones" در نقش "دو چهره- Two Face"، "جیم کری- Jim Carrey" در نقش "رایدلر- Riddler" و "کریس اودانل- Chris O’Donnel" در نقش "رابین" بودیم. نام فیلم هم "بتمن برای همیشه- Batman for Ever" انتخاب شد و از بازیگران معروف دیگری که به این پروژه پیوستند می توان به "نیکول کیدمن- Nichol Kidman" نیز اشاره نمود. فیلم سعی می کند به دنیای تیره و تار قبلی ساخته تیم برتون وفادار باشد و در این راه نیز تا حدودی موفق عمل می کند. فیلم در عین حال که خوب است، اما نشانه های خام بودن و بی تجربگی شوماخر در ساخت چنین فیلمی را نیز نشان می دهد. اما سرانجام سال 1997 فرا می رسد و عنوان "بتمن و رابین- Batman and Robin" ساخته می شود. جوئل شوماخر بار دیگر پشت دوربین می ایستد و اینبار برای نقش بتمن از "جورج کلونی- George Clooney" دعوت به عمل می آید. کریس اودانل نقش رابین را تکرار می کند و "آرنولد شوارتزنگر- Arnold Schwarzenegger" نقش "مستر فریز- Mr. Freeze" را برعهده می گیرد. همچنین "اوما تورمن- Uma Thurman" نیز برای نقش "معجون سمی- Potion Ivy" و "آلیشیا سیلورستون- Alicia Silverstone" برای نقش "بت گرل- Bat Girl" انتخاب می شوند و نتیجه اش می شود نه تنها بدترین بتمن تاریخ، بلکه یکی از بدترین فیلمهای تاریخ! فیلم به قدری افتضاح بود که بر روی کاراکترها نیز تاثیر منفی گذاشت و این امر سبب شد هیچ کارگردانی جرات نکند برای ساخت ادامه ای از این مجموعه پیش قدم شود و پرونده فیلمهای بتمن به بایگانی سپرده شد، اما درست زمانیکه همگان گمان می کردند دیگر بتمنی بر روی پرده سینماها نخواهد آمد ناگهان ناجی هویدا شد. "کریستوفر نولان- Christopher Nolan" ساخت قسمت جدید از این مجموعه فراموش شده را به عهده گرفت و بازیگران مورد نظر خود را انتخاب کرد. "کریستین ییل- Christian Bale" نقش بتمن را برعهده گرفت و "لیام نیسون- Liam Nesson" برای نقش "دوکارد- Ducard" یا همان "راس الغول- Ra’as Al ghul" انتخاب شد. و به جهت ایفای نقش "مترسک- Scarecrow" نیز از "سیلیان مورفی- Cillian Murphy" دعوت به عمل آمد. فیلم با کارگردانی خیره کننده و فیلمنامه فوق العاده ای ساخته شد، بازیها زیبا و چشم نواز بودند و نتیجه اش بازگشت قدرتمندانه بتمن به دنیای سینما بود. فیلم در سال 2005 ساخته شد و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای سال نیز معرفی شد فیلم با تمی تیره و تار و وفادار به دنیای کامیک ساخته شده بود و این امر سبب شد تا به سرعت میان تماشاگران و طرفداران این شخصیت محبوب شود. این امر سبب شد تا در سال 2008 فیلم دوم از راه برسد که برخلاف تمام نسخه های قبلی اثری از نام بتمن در عنوان بندی دیده نمیشد. نام فیلم "شوالیه تاریکی- The Dark Knight" بود. کریستین بیل برای ایفای نقش بتمن بازگشت، کاراکتر و ضد قهرمان محبوب نیز دوباره به دنیای سینما پا گذاشت. جوکر با بازی "هیث لجر- Heath Ledger" غوغا به پا نمود و تا آنجا پیش رفت که خیلی ها معتقد بودند همه فیلم و حتی بتمن نیز به زیر سایه او رفته است. فیلم عنوان بهرین فیلم ابرقهرمانی تاریخ را از طرف بسیاری از منتقدین و سینما دوستان از آن خود کرد و در تاریخ سینمای کامیک جاودانه شد. همه چیز در این فیلم در بالاترین سطح خود بود، از بازیها گرفته تا کارگردانی، فیلمنامه و داستان، طراحی سحنه، جلوه های ویژه و ... موفقیت فوق العاده این فیلم سبب شد تا فیلم بعدی در سال 2012 از راه برسد. نولان بار دیگر پشت دوربین قرار گرفت تا 3 گانه اش را تکمیل کند. او که هیث لجر و کاراکتر جوکرش را به سبب مرگ لجر از دست داده بود، تصمیم گرفت تا شخصیت ضد قهرمان جدیدی را وارد نماید و او کسی نبود به جز "بین- Bane" که تنها کسی بود که می توانست در یک نبرد تن به تن بتمن را شکست دهد. "تام هاردی- Tom Hardy" برای نقش بین انتخاب شد و فیلم همانطور که گفته شد در سال 2012 اکران گردید. سایه سنگین فیلم قبلی کماکان بر سر این فیلم بود و اجازه نمیداد به همین راحتی از زیر نام گران شوالیه تاریکی خارج شود. فیلم با نام "خیزش شوالیه تاریکی- The Dark Knight Rises" تولید گشت و هرچند نه در اندازه عنوان قبلی، اما فیلمی قدرتمند بود و توانست عنوان دومین فیلم بتمن در تاریخ سینما پس از شوالیه تاریکی را از آن خود سازد. نولان پس از پایان این فیلم اعلام کرد که دیگر قصد ساخت هیچ ادامه ای برای بتمن ندار، کریستین بیل اعلام نمود که دیگر در این نقش بازی نمی کند و این سبب شد تا ناگهان هممه ای برای بازیگر بعدی به پا شود. هیچ کس نمی توانست بتمن را بدون کریستین بیل تصور کند. اما سرانجام و پس از کش و قوس های فراوان "بن افلک- Ben Affleck" به عنوان بتمن جدید انتخاب شد و همچنین کمپانی برادران وارنر اعلام کرد در سال 2015 و در عنوان جدید قرار است تا دو کاراکتر محبوب و معروف خود را رو در روی یکدیگر قرار دهد و به این ترتیب پرده از ساخت فیلمی با نام فعلی و غیر رسمی Superman vs. Batman برداشته شد.









مشخصات


نام اصلی: پرنسس دیانا
نام مستعار: ندارد
ناشر: مارول کامیک
خالق: ویلیام مولتون مارستون، لن وین
توانایی و استعداد خاص: قدرت و سرعت بالا، بالا رفتن سطوح و پرش های بلند، حس عنکبوتی
محل تولد: شهر نیویورک
گروه هایی که در آنها حضور داشته: لیگ عدالت، حشم زنان، ستارگان مردم، جامعه عدالت آمریکا
نژاد : انسان جهش یافته
شغل : پرستار ارتش
والدین: هیپولیتا (مادر)- پدر (اطلاعاتی در دست نمی باشد)
اولین حضور: شماره 8 از All Star Comics
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: زمانیکه او پس از مدتها که جامعه اش را ترک گفته به میان آنها باز می گردد، از طرف آنها رد می شود


بیوگرافی

"پرنسس دیانا فرزند "هیپولیتا- Hippolyta" ملکه مردمان "آمازون" یک جزیره دور افتاده و ناشناس در اقیانوسی ناشناخته می باشد. او دختری جوان و قدرتمند بود و هیچ شناختی از دنیاهای دیگر نداشت. تا اینکه هواپیمای یک افسر اطلاعاتی ایالات متحده در جزیره او سقوط کرده و توسط زنان این قبلیه پیدا می شود. دیانا به همراه این مرد جوان که "استیو ترور" نام دارد به جهان انسانها پا می گذارد و در آنجا با هویتی جدید در ارتش به عنوان پرستار استخدام شده و به مبارزه با جرم جنایت می پردازد. تا اینکه سرانجام با ابرقهرمانان قدرتمندی چون "سوپرمن و بتمن" برخورد کرده و پس از کمک رسانی به آنها وارد اعضای "لیگ عدالت- Justice League" می شود. او همچنین در گروه های "حشم زنان- Female Furies"، "ستارگان مردم- All Star Squadron" و "جامعه عدالت آمریکا- Justice Society of America" می باشد.


زن شگفت انگیز از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
در مصاحبه ای که در سال 1940 با ویلیان مولتون صورت گرفت، او بیان داشته بود که در نظر دارد تا شخصیتی جدید را خلق کند، شخصیتی که به تمام تبعیضات جنسیتی بین زنان و مردان خاتمه دهد، خانواده دوست و علاقمند به عشق و دوستی باشد. او بیان کرده بود که "زن شگفت انگیز" نوعی تبلیغات روانی برای نوع جدید از زنانی است که به اعتقاد او باید بر جهان حکومت کنند. علت این امر هم این بود که در آن دوران به زنان دید مثبتی در جامعه وجود نداشت، آنها افرادی با سطح پایینتری نسبت به مردان بودند و به نوعی همیشه به عنوان یک ابزار در خدمت آنها، حتی در دنیای کامیک نیز زنها فقط تا دستیاری شخصیتهای مطرح و با قدرتهای محدود حضور می یافتند. مارستون اعلام کرد که او شخصیتی را خلق می کند تا علاوه بر جذابیت و زیبایی یک زن فردی قدرتمند، صلح دوست و علاقمند به عشق و دوستی باشد، او می خواست تا ویژگی های قدرتمند زنان را که به علت ضعف آنها مورد تنفر واقع شده بود را احیا نماید.
و اینگونه بو که در 8 دسامبر 1941 و در هشتمین نسخه از "آل استار کامیکز" شخصیت تازه "زن شگفت انگیز- Wonder Woman" حضور یافت. او به طور مداوم در کامیکهای DC ظاهر شد، اما در این میان یک وقفه کوتاه مدت در سال 1986 در انتشار داستانهای او نیز به وجود آمد. همچنین اولین حضور او به عنوان یک شخصیت پوشش دهنده و کمک کننده در داستان "حس کمیک" در ژانویه 1941 بود.
او به عنوان نماد و قهرمانی برای مبارزه برای عدالت، عشق، صلح و برابری جنسی و همچنین تبعیضات جنسیتی و نیز ضد فمینیستی خلق شد.
او یک شاهزاده خانم جنگجو از آمازون (بر اساس داستانهای اساطیری یونان باستان) است و در میهن خود به نام "پرنسس دیانا" از "تمیسیرا- Themyscira" شناخته شده است.
او در میان مردم فردی ناشناخته و پنهان بود، در جزیره ای دور افتاده و در میان قبیله ای از زنان به نام "آمازون" زندگی می کرد تا زمانیکه یک افسر اطلاعاتی ایالات متحده به نام "استیو ترور" با هواپیمایش در جزیره ای به نام "آمازون" سقوط کرد.او توسط دیانا و تعدادی از زنان نجات یافت، اما چیزی را از گذشته خود به خاطر نمی آورد. "هیپولیتا- Hippolyta" مادر دیانا و ملکه آمازون تصمیم به این می گیرد تا مسابقه ای ترتیب دهد که هر آن کس که توانست در آن پیروز شود استیو را به دست آورده و همراه با او به دنیای او منتقل شود. اما حضور در این مسابقه را برای دخترش ممنوع اعلام می کند، شاهزاده دیانا اما با لباسی مبدل و چهره ای پوشانده شده توسط ماسک اقدام به حضور در این رقابت کرده و پس از پیروزی هویت خود را آشکار می کند. مادرش علی رغم مخالفت اما سرانجام این اجازه را به او می دهد تا به آرزویش برای رفتن به جهان انسانها جامه عمل بپوشاند. او سپس استیو را در کمال آرامش به خانه اش باز می گرداند و برای دخترش نیز لباسی خاص آمده کرده و به او هدیه می دهد. پس از آن دیانا به "جهان انسانها" برای کمک و یاری رسانی به ملتها در مبارزه با جرم و جنایت و نازی ها می پیوندد.
در جهان انسانها دیانا هویت مخفی برای خود برمیگزند، همچنین به سبب اینکه نیازمند به رفع نیازهایش می باشد و برای کسب درآمد به عنوان یک پرستار در ارتش استخدام می شود. و سرانجام با استیو ازدواج می کند.
پس از سالها سرانجام این شخصیت بار دیگر مورد بازنویسی قرار گرفت و اینبار به دست "رابرت نایر- Robert Kanigher". او جهت بازنویسی قدرتهای این شخصیت به خدایان و اساطیر یونان باستان مراجعه کرد و سرانجام از هرکدام از این خدایان گوشه ای از شخصیت و قدرت آنان را در این زن قرار داد. زیبایی از آفرودیته، سرعت از هرمس، عشق و علاقه از آتنا و قدرت از هرکول!
و در پایان سال 1960 بود که این شخصیت تحت هدایت "مایم سکووسکی- Mike Sekowsky" خود را به جهانیان شناساند، او از آمازون خارج و به بُعد دیگری وارد شد و با نام "شاهزاده دیانا" وارد وازرت دفاع آمریکا می شود، همچنین شروع به فراگیری هنرهای رزمی از یک مربی چینی می کند تا بتواند از این طریق قدرتهای خود را به گونه ای بهتر در مبارزه به کارگیرد و از این جاست که او وارد انواع درگیری های می گردد.
اما بار دیگر در سال 1970 او به ریشه های ابرقهرمانی خود در زمان جنگ جهانی دوم و قبل از ورود به لیگ عدالت" باز می گردد.
سال 1985 بار دیگر این شخصیت دستخوش تغییرات گردید و این بار به دست "لن وین- Len Wein". آنها مجدداً شروع به بازنویسی این شخصیت نمودند و او را به عنوان یک سفیر و فرستاده از "تیمیسرا" به جهان دچار مشکل شده فرستادند. و شخصیت او را به روز کرده و چهره مدرن تری را از او به تصویر در آوردند.
زن شگفت انگیز جزء 3 کاراکتر معروف DC در کنار سوپرمن و بتمن می باشد، اما چگونگی رو به رویی او با سوپرمن برمیگردد به زمانیکه "لرد ماکسول-Maxwell Lord " دشمن قدرتمند سوپرمن، ذهن او را در اختیار خود گرفته بود و سوپرمن در شرف به قتل رساندن بتمن بود، این زمانی بود که او سعی کرد سوپرمن را متوقف کند و همچنین زمانیکه "دومز دی- Doomsday" سعی در کشتن "لوئیس لین" نامزد سوپرمن کرده بود نیز به کمک سوپرمن شتافت و زمانیکه او به عنوان آخرین راه چاره اقدام به کشتن ماکسول نمود همه شاهد این بودند که او اگر لازم شود می تواند حتی یک قاتل خونسرد نیز باشد و این زمانی بود که او در کنار بتمن و سوپرمن قرار گرفت و سرانجام نیز به "لیگ عدالت" پیوست. اما قبل از آن او خود را به مدت یک سال از جوامع انسانس تبعید کرد و به زادگاه خود بازگشت و در آنجا مشغول به مبارزه با دشمنان و خائنانی گردید که سعی در ایجاد هرج و مرج و به دست گیری قدرت داشتند.
در حالیکه از ابتدای خلق این کاراکتر تا به امروز تغییرات بسیاری در این شخصیت داده شده، اما چیزی که همیشه در او ثابت و دائمی باقیمانده است دل رحمی، شفقت و عشق بدون تبعیض اوست.
در خصوص تواناییها و قدرتهای او باید بیان داشت که او قدرتمندترین زنی است که تا به حال در دنیای کامیک بوکها خلق شده، و از این حیث با سوپرمن برابری می کند. قدرت او به اندازه ای است که به راحتی قادر است یک در فولادی را به راحتی به دو نیم کند، با سرعت زیاد حرکت کرده و همچنین دارای پرشهای بلند و نیز قدرت پرواز می باشد. همچنین او دارای دستبندی است که هیچ آسیبی نمی بیند، کمندی دارد که فرد را وادار به گفتن حقیقت می کند، دارای توانایی های ذهنی و روانی، ارتباط افکار و کنترل ذهن می باشد. او از نظر جسمی بسیار قوی می باشد و با وجود آنکه روئین تن نیست، اما توانایی او در برابر آسیب و جراحات وارد بسیار زیاد است و همچنین ارتباط او با زمین به گونه ای است که در صورت آسیب دیدن با نزدیکی به زمین می تواند سرعت بهبود خود را افزایش دهد. همچنین او داری هوش فوق العاده ای می باشد که به او این اجازه را می دهد تا در قابلتیها و استراتژی های نظامی نیز فعالیت چشمگیری داشته باشد. واکنش و سرعت عمل او بسیار بالاست و در کنار همه اینها او زیبایی خیره کننده و یک قلب مهربان و رئوف نیز دارد. تمامی این توانایی های ذکر شده از سوی خدایان و الهه های باستانی به او اعطا گردیده است.
همچنین او دارای مهارتهای بسیاری نیز می باشد، به عنوان یک ورزشکار او در مبارزات رزمی بسیاری قدرتمند و جنگنده ظاهر می شود، توانایی آکروبات بسیار بالایی دارد، هوش بالا و موقعیت سنجی خوبی داشته که به او قدرت استراتژیکی بسیاری می دهد. او همچنین دارای زرادخانه از سلاح های مختلف و قدرتمند است که در مبارزات مختلف از آنها استفاه می کند. اما اصلی ترین سلاح های او دستبند غیرقابل آسیب دیدن و همچنین کمند حقیقت می باشد. زمانیکه این کمند با هر موجودی تماس یابد باعث می شود تا آنها رو به گفتن حقیقت آورده و از حقه زدن و دروغ گویی خودداری نمایند.
مهمترین متحدان او اعضای لیگ عدالت و در صدر همه آنها افراد زیر می باشند:
Superman
Batman
Aquaman
Flash
Green Arrow
همچنین او دشمنان قدرتمند بسیاری نیز دارد که از میان آنها می توان به افراد زیر اشاره داشت:
Nazi Forces
Baroness Paula Von Gunther
The Cheetah
Doctor Psycho
Duke of Deception

انیمیشن:
محبوبیت این کاراکتر سرانجام باعث شد تا پای این شخصیت به دنیای انیمیشن نیز باز شود، در میان انیمیشن های گوناگونی که از این شخصیت ساخته و پخش شد یک انیمیشن بیش از بقیه دیده شد و کیفیت بهتری نسبت به دیگر آثار ساخته شده داشت. سال 2009 بود که این انیمیشن با عنوان "زن شگفت انگیز- Wonder Woman" ساخته شد. همچنین در سال 2013 نیز سریال انیمیشنی براساس این شخصیت تولید شد که فصل 1 آن تنها 3 قسمت داشت و هم اکنون نیز هیچ اخباری مبنی بر ادامه ساخت آن به گوش نمیرسد.

سریال و شوهای تلویزیونی:
سال 1974 بود که اولین فیلم تلویزیونی بر اساس این شخصیت تولید شد، کارگردان این اثر "وینسنت مک اوییتی- Vincent McEveety" بود و "کتی لی کروسبی- Cathy Lee Crosby" نقش "پرنسس دیانا" یا همان زن شگفت انگیز را ایفا می کرد.
نام فیلم "زن شکفت انگیر- Wonder Woman" بود که نتوانست نظر مردم را به خود جلب کند. سال 2011 نیز فیلم تلویزیونی دیگری بر اساس این شخصیت ساخته و پخش شد نام فیلم بار دیگر برگرفته از نام شخصیت اصلی فیلم یعنی "زن شگفت انگیز- Wonder Woman" بود، "جفری رینر- Jeffrey Reiner" کارگردان این اثر و "آدریان پالیسکی- Adrianne Palicki" نقش اصلی را برعهده داشت. این فیلم نیز نتوانست مقبولیتی بدست آورد. اما می توان بهترین اثر ساخته شده از روی این شخصیت را در سریال تلویزیونی جستجو کرد که از سال 1975 تا سال 1979 به روی آنتن می رفت. نام این سریال نیز مانند تمامی آثار "زن شگفت انگیز- Wonder Woman" بود و به دست "ویلیام مولتن مارستون" ساخته شد و "لیندا کارتر- Lynda Carter" نیز ایفاگر نقش پرنسس دیانا- زن شگفت انگیز بود. همچنین او در سریال اسمال ویل- Smallville" نیز حضور داشته است.
سینما:
تا به حال چندین فیلم کوتاه از این شخصیت ساخته شده که برخی توانسته اند نظرات مردم و منتقدین را جلب و برخی نیز نتوانسته اند به مقبولیتی دست یابند. اما تا به حال هیچ اثری از ساخت یک فیلم سینمایی برمبنای این شخصیت تولید نشده است، با تمام اینها در سال 2015 و در فیلم بزرگ "سوپرمن مقابل بتمن- Superman vs. Batman" قرار است این شخصیت اولین حضور خود را بر پرده سینما تجربه نماید. و "گال گدوت- Gal Gadot" نیز به عنوان ایفاگر این نقش انتخاب شده است.


زن شگفت انگیز








مشخصات


نام اصلی: جک ناپیر
نام مستعار: ندارد
ناشر: DC کامیکز
خالق: باب کین، جری رابینسون
توانایی و استعداد خاص: هوش بسیار بالا
محل تولد: شهر گاتهام
گروه هایی که در آنها حضور داشته: گروه های تبهکاری
نژاد : انسان
شغل : تبهکار
والدین: اطلاعاتی در دست نمی باشد
اولین حضور: شماره 1 Batman
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: جوکر از معدود کاراکترهایی است که توانایی تغییر فضای داستان را دارا می باشد، به نحوی که گاهی اوقات می توانید مشاهده کنید ناگهان در میانه فضای روایت داستان مخاطب خود را تغییر داده و با خواننده صحبت می کند.


بیوگرافی

"جوکر" یک مهندس بود که در یک کارخانه‌ی شیمیایی کار می‌کرد. اما به علت اینکه حقوقش کفاف زندگی خود و همسر باردارش را نمی داد، از آنجا بیرون آمد تا کار خود را به عنوان یک کمدین ادامه دهد. اما او به سختی در این کار شکست خورد و در مرحله‌ی ورشکست شدن بود تا روزی که یک عده از باندهای خلافکاری به او پیشنهادی غیرقابل رد شدن دادند. پیشنهاد این بود که با همکاری یکدیگر از محل کار سابق او دزدی کنند. او با کارخانه آشنایی داشت و این می‌توانست خیلی برای او، همسر و بچه‌ در راهش "جینی" مفید باشد. او یک دست لباس از اعضای باند دریافت کرد که به پوشنده اش قابلیت های خاصی اعطا می نمود، اما در قبال آن اختیارش را نیز از دست می داد، با پوشیدن این لباس او به شخصیت "روپوش قرمز- Red Hood" تغییر نام داد.
اما طی حادثه ای همسر باردار او با دستگاه بطری گرم کن الکتریکی جان خود را از داست داد و این باعث شد تا او میل به سرقت کردن را از دست بدهد. ا ما خلافکاران او را به زور و اجبار وادار به انجام این کار کردند. در روز عملیات وقتی او ماسک را بر سر گذاشت دیگر احساساتش مانند سابق نبود و از لحاظ شخصیتی به طور کلی فرد دیگری شده بود. با این حال عملیات دزدی و سرقت طبق نقشه پیش نرفت و پلیس‌ها آنان را ردیابی کردند. بتمن آمد و او درون فاصلاب‌های شیمیایی افتاد. پس از نجات یافتن و خارج شدن از درون فاضلاب های شیمیایی او داری پوست سفید، مو و چشم‌ان سبز و گود افتاده شده بود و پس از آن حادثه او به کلی عقلش را از دست داده و دیوانه می شود. جنون و دیوانگی اش او را به سمت تبهکاری و انجام خلافکاری و خباثت بیشتر می کشاند. پس از این ماجرا او تصمیم به انتقام از "بتمن- Batman" گرفته و تصمیم می گیرد زندگی را برای او به جهنم تبدیل کند.


جوکر از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
زمانیکه "جری رابینسون" و "باب کین" تصمیم به خلق این شخصیت گرفتند، می خواستند تا با الهام از شخصیت فیلم "مردی که می خندد" کاراکتری خلق کنند که نوع خاصی از یک دلقک را به تصویر بکشد. این طراحی با کمک "جری رابینسون" ادامه یافت و جوکر هر روز شکل کاملتر و منحصر به فردتری به خود می گرفت. در واقع منشأ اصلی جوکر تصویری با همین نام موجود بر روی کارتهای بازی بود. این کاراکتر یکی از معروفترین تبهکارانی است که تا به حال توسط شرکت DC خلق شده و همچنین عنوان برترین دشمن بتمن را نیز با خود یدک می کشد. این کاارکتر بالاخره در سال 1940 و در کامیک "بتمن و جوگر- Batman and Joker" و توسط "جری رابیسون" وارد عرصه کامیک شد. در واقع رابینسون بود که ابتدا ایده خلق جوکر را مطرح کرد، او با در دست داشتن تصویری از "کنراد ویت" بازیگر فیلم "مردی که می خندد" و همچنین "کارت جوکر" از دسته کارتهای بازی وارد اتاق باب کین شد.
اما در خصوص جوکر یا ژوکر یا دلقک یا هر نام دیگری که تا به حال بر این شخصیت گذارده شده این نکته شایان ذکر است که پس از دومین حضور او در کامیک هایش ویرایشگر ماجراهای بتمن تغییر کرد. "ویتنی السورث" کسی بود که با ترتیب دادن مرگ جوکر این شخصیت را برای مدتی از داستانها خارج کرد. زمانیکه او بار دیگر به داستانها بازگشت مانند سابق قدرتمند نبود، او ضعیف بود و تنها چند شماره از حضورش بیشتر نگذشته بود که بار دیگر و اینبار توسط "جولیوس شوارتز" و این بار برای 9 سال از صحنه کامیک ها کنار رفت، یعنی از سال 1964 تا 1973. اما در این سال و زمانیکه "دنیس اونیل" وارد پروژه های کامیک بتمن شد، جوکر بازگشت و این بازگشت اینبار طولانی و قدرتمندانه بود. او در شماره 251 از کامیک بتمن بار دیگر به ریشه ها خود به عنوان یک قاتل سادیسمی و خطرناک بازگشته بود.
تا به آن زمان و با وجود اینکه این شخصیت هر روز بیشتر از قبل پیشرفت می کرد اما هنوز گذشته مشخصی برای او معین نشده بود و حتی نامی نیز نداشت و این امر علتش آن بود که حتی خود جوکر نیز از گذشته خود اطلاعی نداشت و آن را به طور کامل فراموش کرده بود. تنها اولین سرنخ ها از این موضوع در شماره 168 از مجله "کاراگاهی- Detective" که در فوریه 1951 منتشر شده بود، دیده شد. هرچند این توضیحات بسیار سطحی و گنگ بود. اما در آنجا مشخص شد که جوکر سابقاً تبهکاری خرده پا به نام "رد هود". در این داستان گفته میشد که او یک محقق شیمی بود که در کارخانه ای کار می کرد، اما روزی که برای دزدی به آنجا رفته بود، بتمن از راه میرسد و او به درون حوضچه ای از فاضلاب شیمایی سقوط می کند، پس از خروج از آنجا چهره او تغییر کرده و دیوانه شده بود.
اما محبوبترین و بهترین داستان در مورد اصلیت جوکر همان بود که در بیوگرافی ذکر شد.
همچنین در داستان دیگری به نام "شهسواران گاتهام" شماره 50 تا 55، خلافکاری به نام "ادوارد نیگما" سراغ او آمد و به او گفت که مرگ همسر و فرزندش بر اثر تصادف نبوده و آن دو خلافکار که او را مجبور به دزدی کرده بودند، این کار را انجام داده اند و جوکر برای مدت بسیار کوتاهی به حالت اول خود برگشت.
البته بیوگرافی دیگری از جوکر نیز وجود دارد که توسط "پائول دینی" و "الکس رز" درست شده بود و در آن نشان داده می‌شد که جوکر در آغاز خلافکاری بوده که به انجام کارها و قتل‌های متوالی اقدام می نمود و شخصیت رد هود نیز ساخته و پرداخته ذهن خود او بود تا خلاف‌های کوچک را در قالب این شخصیت انجام دهد، اما یک روز با بتمن روبرو شد و... . البته گفتنی است که در این داستان او دوباره عاقل شد ولی در پی انتقام از بتمن بود.
چیزی که در مورد این شخصیت جالب است این است در کامیک "شوخی مرگبار- The Killing Joker" در انتهای داستان و چند دقیقه قبل از اینکه به دست بتمن کشته شود او صحبت جالبی در خصوص گذشته خود می کند. او می گوید: "گاهی آنرا یک جور به یاد می آورم و گاهی به شکلی دیگری... اگر قرار باشد که من گذشته ای داشته باشم، ترجیح می دهم یک انتخاب چند گزینه ای باشد".
در خصوص نام او نیز می توان گفت تا به حال هیچ نام رسمی برای او در نظر گرفته نشده، اما در برخی داستانها به صورت بسیار کوتاه به این اشاره شده که نام او "جک" است و در برخی دیگر نیز به صورتی بسیار جزئی تر نام خانوادگی "ناپیر" نیز برای او در نظر گرفته شده است که البته هیچگاه به طور کامل رسمیت نیافت.
مشخصه ظاهری این شخصیت لباس چهره سفید رنگ، چشمان گود افتاده لبانی که همیشه به مانند لبخدی طراحی شده اند، لباسی بنفش رنگ و آراسته است که همیشه بر تن اوست. او همیشه می خندد، حتی زمانیکه کنک خورده و آسیب می بیند نیز می خندد. رنگ سفید چهره او در بسیاری از داستانها همانطور که گفته شد به علت پرت شدن او به درون فاضلابهای شیمیایی بوده، اما در برخی نیز به سبب گریمی است که او برچهره خود انجام می دهد. همچنین در برخی از کامیکها گفته شده که دو سوی دهان او زخمی مانند یک لبخند وجود دارد که در یکی از شماره های بتمن علت آن زخمی است که بتمن با "بترنگ- Batrang" بر چهره او می اندازد.
در مورد جوکر باید گفت تنها قدرت خارق العاده او ذهن فوق العاده قدرتمند اوست، او شخصیتی بسیار باهوش و زیرک بود که به واسطه همین زیرکی نقشه های فوق العاده دقیقی را طراحی می کرد که خنثی کردن آنها برای بتمن بسیار سخت و توان فرسا بود و بسیار مشاهده میشد که بتمن قادر به نقش برآب کردن نقشه ها و حملات او نیست. بسیاری او را دیوانه می دانند و بسیاری دیگر نیز او را فردی عاقل که در پی انجام جرم و جنایت به سبب انتقام گیری از افرادی است که زندگی را برای او جهنم کرده بودند و کم کم این انتقام گیری برای او عادت شده است.
جوکر تنها شخصیتی در میان تمام دشمنان بتمن بود که توانست بتمن را تا آن اندازه پایین کشد که او مجبور شود برای پیروز شد و فائق آمدن بر او دست به انجام اعمالی بزند که خود با رخ دادن آنها در حال مبارزه بود. "بروس وین" ی که هیچگاه بی دلیل دست به آسیب رساندن و ضرب و شتم حتی تبهکاران نمی نمود و زمانیکه آنها در بازداشت بودند با آنها مدارا می کرد در دیدار با جوکر او را به باد کتک گرفت و علت آن بود که جوکر به قدری با ذهن او بازی کرده بود که او دیگر تحمل آن را نداشت.
جوکر به سبب هوش بالا گاهاً اسلحه های عجیب و غریبی می ساخت که در حملاتش به کمک او می آمد، همچنین طراحی و جاسازی دقیق بمبها در مکانهایی که بیشترین آسیب رسانی را داشته باشند نشان از نبوغ ویژه او در جنایتکاری و خباثت می داد.
او شخصیتی ندارد که به آن افتخار کند و به همین سبب مرگ برای او تفاوتی ندارد. پول، ثروت، احترام، زن و حتی جاه و مقام نیز برای او مهم نیست و هیچ انگیزه ای نسبت به آنها ندارد. او تنها یک چیز را می خواهد، هرج و مرج بیشتر. او دوست دارد دیگران را مانند خود کند. او در مقابل بتمن اعلام می کند تا زمانیکه ماسکش را برندارد از جنایتکاری دست نمی کشد. او می خواهد بتمن را که یک آرمانگرا است، خرد کند. و تا حدودی نیز به این مهم دست می یابد. او بتمن دو روی یک سکه اند، آنها هم را کامل می کنند. بدون او بتمنِ قهرمانی وجود ندارد و بدون بتمن نیز جوکرِ تبهکاری. او در داستان "بتمن: مرگ خاندان" در سال 2013 با کشتن تمام خاندان بتمن به همه ثابت کرد پایان یک قهرمان همیشه خوش نیست.
مهمترین متحد جوکر "هارلی کوئین- Harley Quiin" بود، با آنکه بیشتر اوقات جوکر به همراه هم دستانش مشغول به خرابکاری بود، اما تنها کسی که به عنوان متحد اصلی او شناخته میشد کسی نبود جز هارلی کوئین.


انیمیشن:
جوکر به عنوان اصلی ترین دشمن بتمن نقش بسیار پر رنگی در داستانهای این شخصیت ایفا می نماید، به همین جهت بیراه نیست که در بیشتر انیمیشن ها حضور پر رنگی داشته باشد. از لیست این ساخته ها می توان به "بتمن: ماسک شبح- Batman: Mask of Phantasm"، انیمیشن های سریالی "بتمن- Batman" و از همه مهمتر به "خروج بتمن: بازگشت جوکر" در سال 2000 اشاره کرد.

سریال و شوهای تلویزیونی:
سال 1966 و در فیلم تلویزیونی که برای شخصیت بتمن ساخته شد و در آن رابین نیز بتمن را همراهی می کرد شاهد حضور جوکر در نقش دشمن بتمن بودیم، نام فیلم "بتمن- Batman" ساخته "لزلی مارتینسون- Leslie H. Martinson" بود و نقش جوکر را نیز "سزار رومرو- Cesar Romero" ایفا می کرد. سزار رومرو همچنین در سریالی که از سال 1966 تا 1968 بر اساس داستانهای بتمن و به کارگردانی "باب کین" ساخته میشد نیز ایفاگر نقش جوکر بود.

سینما:
سال 1989 زمانیکه "تیم برتون- Tim Burton" تصمیم به ساخت فیلم "بتمن- Batman" گرفت، مصمم بود تا از شخصیت جوکر به عنوان دشمن اصلی بتمن در ساخته اش استفاده کند، به همین منظور او پیشنهادی را به "جک نیکلسون- Jack Nicholson" برای نقش جوکر ارائه داد و او نیز این نقش را پذیرفت. نیکلسون آن شخصیت لاغر و بلند قدی نبود که همه از جوکر در ذهن داشتند،اما بازی او در این فیلم، خنده ها سادیسمی و دندان های ریزش که تصویری ترسناک به چهره و لبخد او می بخشید باعث شد اینها به چشم نیامده و بتمن زیر سایه او قرار گیرد. اما پس از آن و برای سالها دیگر اثری از این شخصیت جذاب در فیلمهای بتمن نبود تا اینکه در سال 2008 "کریستوفر نولان- Christopher Nolan" ساخت فیلم "شوالیه تاریکی- The Dark Knight" را آغاز نمود و از "هیث لجر- Heath Ledger" دعوات به همکاری برای این نقش نمود. لجر این نقش را پذیرفت و آنچنان بازی درخشانی از خود ارائه داد که تصور اینکه قرار باشد هر فرد دیگری به جای او شخصیت را بازی کند را از بین برد. بازی لجر به قدری درخشان و زیبا بود که به گفته شرکت DC باعث شد در سرتاسر جهان طرفداران داستانهای بتمن افزایش یافته و طرفداران جوکر نیز بیشتر از این ابرقهرمان محبوب آنها شود. لجر با ایفای نقش کاراکتر جوکر نقش بتمن را کاملاً به زیر سایه خود برده و از مهمترین عوامل موفقیت این فیلم در سطح جهان محسوب می شود.


جوکر








مشخصات


نام اصلی: اولیور کوئین
نام مستعار: اولی
ناشر: DC Comics
خالق: مورت ویسینگر، جورج پپ
توانایی و استعداد خاص: تیراندازی با کمان، هنرهای رزمی، اختفا، استتار
محل تولد: شهر استارلینگ
گروه هایی که در آنها حضور داشته: لیگ عدالت
نژاد : انسان
شغل : مالک شرکت سرمایه گذاری کوئین
والدین: رابرت کوئین (پدر)، مویرا کوئین (مادر)
اولین حضور: شماره 93 More Fun Comics
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: طی یکی از نبردهایش او کشته و پسرش جایگزین وی گردید و تصمیم بر این گرفته شد تا پسر راه پدر را ادامه دهد، اما چند سال بعد بار دیگر تصمیم بر این گرفته شد که این شخصیت محبوب بار دیگر به داستانها باز گردد و این بار زمانیکه بازگشت از دوری و مشکلاتی که در این مدت بر او تأثیر منفی گذارده بود صحبت می کرد.


بیوگرافی

"اولیور کوئین" مردی جوان، ثروتمند و عیاش بود که علاقه بسیاری به برقراری رابطه با جنس مخالف داشت. او به سبب ثروت بسیاری که در دسترس وی قرار داشت و هرگونه امکاناتی را برای وی فراهم می ساخت بیشتر شبیه به یک فرد تنبل و بی خاصبت بود که برای کوچکترین نیازهای زندگی نیز تصمیم می گرفت از اسم و رسم خانواده و ثروت بی کرانی که در اختیارش بود استفاده کند، اما در جریان یک سفر تفریحی با کشتی شخصی او دچار سانحه دریایی شده و کشتی غرق می شود، با زحمت، تلاش و شانس بسیار او به جزیره ای دور افتاده میرسد و جان خود را نجات می دهد، غافل از آنکه این مکان آن مأمنی که به نظر می رسد نخواهد بود. او در جزیره با مخاطرات بسیاری رو به رو می شود، افراد بسیاری قصد جان او را می کنند و در این میان او برای زنده ماندن می آموزد تا یک جنگجو باشد. او آموزش می بیند برای زنده ماندن در میان این افراد باید بتواند خود را از چنگ آنها نجات دهد و برای این کار نیازمند قدرت، توان و نیروی بیشتری است که او فاقد آن می باشد. در میان یکی از تعقیب و گریزهای درون جزیره او به دام شکارچیانش می افتد، اما زمانیکه با کمک فردی ناشناس نجات داده می شود، تصمیم می گیرد که از او و همراهانش طریقه مبارزه را بیاموزد و اینجاست که با تلاش بسیار و پس از گذشت چند سال درون این جزیره خطرناک او تبدیل به فردی فوق العاده خطرناک برای دشمنان و شکارچیان خود و همراهانش می شود، قدرت بدنی و نیروی او افزایش می یابد، با آموزش هنرهای رزمی و تمرین بسیار او تبدیل به یک مبارز فوق العاده نیرومند و چابک می شود، اما توانایی اصلی او در مورد دیگری بود، او به یک کماندار فوق العاده سریع تبدیل می شود، از سوی دیگر با آموزش مهارتهای نینجا و فنون فرار و اختفا او توانست چندین سال را د جزیره سپری کند. تا اینکه سرانجام روزی یک کشتی ماهیگیری او را می یابد و او بار دیگر به شهر زادگاهش باز می گردد. در قالب فردی متفاوت با آنچه که ناپدید شده بود. اکنون او احساس وظیفه و مسئولیت خاصی نسبت به شهر و مردمش داشت. او تصمیم به مبارزه با تبهکاران و جنایتکارانی می گیرد که شهر او را تهدید می کردند و آنجا را به فساد کشیده بودند. او در قالب کمانداری با لباس سبز و نام "پیکان سبز- Green Arrow" ظاهر شده و به مبارزه با کسانیکه امنیت شهر را به خطر انداخته بودند پرداخت. برای مدتها او به تنهایی با دشمنانش مبارزه می کرد تا سرانجام دادگاهی که از سوی مافیای شهرش پشتیبانی می شد با پرونده سازی دروع و استاد جعلی و ساختگی او را محکوم به اعدام کرد، با تلاتشهای بسیار وکیلش او از اعدام نجات یافت اما اموالش ضبط گردید. او که در اثر این اتفاق گوشه گیر شده بود تصمیم بر کناره گیری از فعالیشتش می گیرد چرا که اکنون معتقد بود دستگیری تبهکاران و جنایتکاران وظیفه پلیس بوده و کمک به پلیس را فرد دیگری باید انجام دهد. جرم و جنایت افزایش یافت اما او کماکان بر حرف خود پافشاری می کرد تا اینکه سرانجام از سوی "لیگ عدالت- Justice League" فراخوانده شد. او ابتدا این درخواست را رد کرد اما زمانیکه با پافشاری اعضای لیگ عدالت مواجه شد تصمیم به این گرفت که بار دیگر لباس سبز خود را بر تن کرده و کمان خود را به دست گیرد.


پیکان سبز از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
فکر می کنید او کیست؟ "رابین هود- Robin Hood"؟ پادشاه حنگل شرود؟ خیر! پاسخ شما اشتباه می باشد. او اولیور کوئین نام دارد، فردی که مانند رابین هود لباس می پوشد، مانند او تیرانداز بسیار ماهری است و در کنار این مهارت دارای توانایی های ویژه و خاصی نیز می باشد، البته توانایی های کاملاً انسانی. او مهارت بسیاری در هنرهای رزمی، استتار، اختفا و فرار از مهلکه دارد.
سال 1941 شماره 93 از کمیک "داستانهای جذاب بیشتر- More Fun Comics" عرصه ظهور شخصیتی خاص و جذاب با توانایی های کاملاً انسانی و شبیه به "بتمن" دیگر شخصیت مطرح داستانهای کمپانی DC Comics بود. در این سال "مورت ویسینگر-Mort Weisinger" و " جورج پپ- George Pep" که خالقین شخصیت محبوب "آکوامن- Aqua Man" بودند، تصمیم گرفتند تا شخصیتی را خلق کنند که بیشترین شباهت را به شخصیت معروف داستانهای انگلیسی و پادشاه جنگل شرود یعنی "رابین هود" و همچنین شخصیت مجموعه تلویزیونی "کماندار سبز- The Green Archer" بر اساس رمانی از "ادگار والاس" داشته باشد و اینجا بود که "پیکان سبز- Green Arrow" پا به عرصه ظهور گذاشت.
نام او "اولیور کوئین- Oliver Queen" بود و در شهر "استارلینگ" زندگی می کرد. او که فردی ثروتمند، عیاش و خوشگذران بود در سفری دریایی دچار حادثه شده و کشتی تفریحی او غرق می شود، او با سختی تمام خود را به جزیره ای می رساند و به سرعت متوجه می شود که برای زنده ماندن در اینجا باید در خود تغییراتی ایجاد کند. پس از سالها زمانی که او نجات یافته و به شهر خود باز می گردد تصمیم می گیرد تا با جرم و جنایت مبارزه کرده و عاملین آنرا به سزای اعمالشان برساند.
بین تمامی شخصیتهایی که تا به حال خلق شده و در طراحی شخصیت آنها سعی شده تا مانند کاراکتر محبوب "بتمن- Batman" واقعی به نظر برسند، پیکان سبز بیشتری شباهت را به او دارد. او از وسایلی چون "ماشین پیکان- Arrow Car"، "هواپیمای پیکان- Arrow Plan" برای طی کردن مسافتهای زمینی و هوایی خود و همچنین تکنولوژی "ارتبطات پیکان- Arrow Signal" جهت برقراری ارتباط با افرادش بهره می گیرد که همه اینها از عوامل شباهت بسیار او به بتمن هستند.
سال 1969 سالی بود که در آن تصمیم گرفته شد تا این شخصیت بروز رسانی شده و طرحی جدید برای چهره او در نظر گرفته شود به همین منظور "نیل آدامز- Neil Adams" برای این کار انتخاب شد و او با ایجاد تغییرات در چهره که شامل ریشی باریک و همچنین تغییر شکل و پر رنگتر کردن لباسها ظاهری جدید برای این شخصیت ایجاد کرد که از آن زمان تا کنون و در تمامی کامیکها و داستانها با همین طراحی حضور داشت است.
در شماره 75 از کامیک "لیگ عدالت آمریکا" بود که برای اولین بار این شخصیت در کنار "سوپرمن، بتمن، فانوس سبز، فلش" و دیگر ابرقهرمانان دنیای کامیک DC قرار گرفت. ماجرا از آنجا شروع شد که اولیور کوئین توسط پرونده سازی دروغین و با استفاده از اسناد و مدارک جعلی از سوی مافیا و دستگاه قضایی متهم شناخته شده و حکم اعدام او صادر می گردد، اما به واسطه مدارک معتبری که از سوی وکیل او مبنی بر بیگناهی وی فراهم شده بود موفق شد که از این جرم تبرئه گردد. اما این پایان کار نبود چرا که رأی صادر شده می گفت تمامی اموال او می بایست توقیف گردد. پس از این ماجرا بود که اولیور گوشه نشین شد و عقیده اش نسبت به کمک به پلیس برای دستگیری مجرمین تغییر کرد. در این مدت زمان بود که آمار جرم و جنایت افزایش یافت اما پافشاری اولیور بر تصمیم خود اوضاع را بحرانی تر نموده بود. تا اینکه روزی از سوی لیگ عدالت فراخوانده شد. این درخواست در ابتدا با مخالفت او رو به رو گردید، اما زمانیکه اعضای لیگ عدالت بر تصمیم خود پافشاری نمودند او نیز تصمیم خود را تغییر داد و بار دیگر کمان خود را به دست گرفت.
اما دیگر داستانهای مشترک پیکان سبز در کنار "فانوس سبز- Green Lantern" رخ داد. اوایل سال 1970 و در کمیک شماره 76 از داستانهای فانو سبز بود که این کماندار قدرتمند حضور یافت. داستان به این شکل بود که فانو سبز پی به فساد موجود در ارگانی دولتی برده و فهمیده بود که این سازمان قصد دارد تا با مجهز نمودن ارتشی به سلاح های بیوارگانیک کشور را به نابودی کشاند. فانوس سبز که احساس می کرد نمی تواند به تنهایی با آنها مقابله کند و از سوی دیگر دوستان فضایی او در ارتش فانوس سبز نیز هیچ گونه فعالیتی در قبال مسائل رخ داده در زمین ندارند به همین منظور او از پیکان سبز درخواست کمک نمود.
این حضور گرچه کوتاه بود اما تحسین منتقدین و عامه را در پی داشت و به همین منظور سال 1976 مجدداً و در پی اصرار بار دیگر این شخصیت در کنار فانوس سبز قرار گرفت. چرا که کمپانی DC معتقد بود حضور پیکان سبز جذابیتهای داستان فانوس سبز را افزایش می دهد.
مهارتهای و توانایی های اولیور با توجه به اینکه او هیچ گونه قدرت خارق العاده و فرا انسانی نداشت بسیار قابل توجه بود. او در هنرهای رزمی از قبیل کاراته، بوکس، جودو و دفاع شخصی و مهارت بسیار بالایی داشت و در زمینه مبارزات بدنی از قدرت مناسبی بهره می برد. همچنین او از توانایی قابل توجهی در بند بازی و فنون آکروبات نیز برخوردار بود و با استفاده از طنابی که همیشه همراه می داشت می توانست به سادگی از خطر بگریزد. همچنین مهارتهای او در فنون اختفا، استتار و فرار نیز بسیار قابل توجه بوده و به او در گریز از مهلکه کمک بسیاری می نمود. اما توانایی ویژه او چنانکه در بالا اشاره شد اختصاص به توانایی خاص و عجیب او در امر تیراندازی و استفاده از کمان دارد. مهارتی که بر روی نام این کاراکتر نیز تأثیر خود را نشان داده است. سرعت عمل او در تیراندازی به اندازه ای بالاست که برخی مدعی اند او می تواند در هر دقیقه 29 تیر را به صورت متوالی و با دقت بسیار بالا پرتاب کند. او همچنین از انواع مختلفی تیر بهره می گیرد که هر کدام قابلیت ویژه ای در اختیار او قرار می دهند، مواردی چون انفجار، سم، دود، دستگاه های استراق سمع تنها نمونه ای از بیشمار نوع تیری هستند که او در اختیار دارد. حتی او نمونه ای خاص از تیرهای کریپتونیک در اختیار دارد که از مواد باقی مانده از سیاره کریپتون به دست او رسیده است.

مهمترین متحدان پیکان سبز را می توان در لیست زیر جستجو کرد
Superman
Batman
Aqua MAn
Wonder Woman
Flash
Black Canary
Green Lantern
Felicity Smoak

و از سوی دیگر مهمترین دشمنان او نیز افراد زیر هستند
DeathStorke
Merlyn
China White
Constantine Drakon


انیمیشن:
متاسفانه این شخصیت تا به حال انیمیشن اختصاصی و متعلق به خود نداشته است و تنها حضورش در دنیای انیمیشن بر می گردد به سری داستانهای لیگ عدالت که مهمترین آنها عبارتند از "لیگ عدالت: اختلاف سریع- Justice League: The Flashpoint Paradox" سال 2013 و همچنین انیمیشن سریال "لیگ عدالت- Justice League" سال 2001 الی 2006 می باشند.

سریال و شوهای تلویزیونی:
سال 2012 بود که تصمیم بر این گرفته شد تا این شخصیت محبوب به تصویر کشیده شود. کار به سرعت شروع شد و بازیگران نیز به سرعت انتخاب شدند و نقش پیکان سبز به "استفن امل- Stephen Amell" رسید و افرادی چون "گای نورمن بی"، "جان برینگ"، "نیک کوپوس" و چند نفر دیگر نیز برای کارگردانی اپیزودهای مختلف این اثر انتخاب شدند. تاکنون یک فصل کامل به تعداد 22 قسمت ساخته شده و فصل دوم نیز در حال پخش می باشد. همچنین به احتمال فراوان و طبق شایعاتی که در حال حاضر نیز در حال شنیده شدن می باشد شاهد تمدید شدن این سریال برای فصل سوم نیز خواهیم بود.

سینما:
تا کنون هیچ فیلمی بر اساس این شخصیت ساخته نشده است، اما شایعاتی به گوش می رسد مبنی بر احتمال حضور این شخصیت در پروژه آینده کمپانی برادران وارنر به نام "لیگ عدالت" که به احتمال زیاد در سال 2016 یا 2017 اکران خواهد شد.








مشخصات


نام اصلی: اولیور کوئین
نام مستعار: اولی
ناشر: DC Comics
خالق: مورت ویسینگر، جورج پپ
توانایی و استعداد خاص: تیراندازی با کمان، هنرهای رزمی، اختفا، استتار
محل تولد: شهر استارلینگ
گروه هایی که در آنها حضور داشته: لیگ عدالت
نژاد : انسان
شغل : مالک شرکت سرمایه گذاری کوئین
والدین: رابرت کوئین (پدر)، مویرا کوئین (مادر)
اولین حضور: شماره 93 More Fun Comics
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: طی یکی از نبردهایش او کشته و پسرش جایگزین وی گردید و تصمیم بر این گرفته شد تا پسر راه پدر را ادامه دهد، اما چند سال بعد بار دیگر تصمیم بر این گرفته شد که این شخصیت محبوب بار دیگر به داستانها باز گردد و این بار زمانیکه بازگشت از دوری و مشکلاتی که در این مدت بر او تأثیر منفی گذارده بود صحبت می کرد.


بیوگرافی

"اولیور کوئین" مردی جوان، ثروتمند و عیاش بود که علاقه بسیاری به برقراری رابطه با جنس مخالف داشت. او به سبب ثروت بسیاری که در دسترس وی قرار داشت و هرگونه امکاناتی را برای وی فراهم می ساخت بیشتر شبیه به یک فرد تنبل و بی خاصبت بود که برای کوچکترین نیازهای زندگی نیز تصمیم می گرفت از اسم و رسم خانواده و ثروت بی کرانی که در اختیارش بود استفاده کند، اما در جریان یک سفر تفریحی با کشتی شخصی او دچار سانحه دریایی شده و کشتی غرق می شود، با زحمت، تلاش و شانس بسیار او به جزیره ای دور افتاده میرسد و جان خود را نجات می دهد، غافل از آنکه این مکان آن مأمنی که به نظر می رسد نخواهد بود. او در جزیره با مخاطرات بسیاری رو به رو می شود، افراد بسیاری قصد جان او را می کنند و در این میان او برای زنده ماندن می آموزد تا یک جنگجو باشد. او آموزش می بیند برای زنده ماندن در میان این افراد باید بتواند خود را از چنگ آنها نجات دهد و برای این کار نیازمند قدرت، توان و نیروی بیشتری است که او فاقد آن می باشد. در میان یکی از تعقیب و گریزهای درون جزیره او به دام شکارچیانش می افتد، اما زمانیکه با کمک فردی ناشناس نجات داده می شود، تصمیم می گیرد که از او و همراهانش طریقه مبارزه را بیاموزد و اینجاست که با تلاش بسیار و پس از گذشت چند سال درون این جزیره خطرناک او تبدیل به فردی فوق العاده خطرناک برای دشمنان و شکارچیان خود و همراهانش می شود، قدرت بدنی و نیروی او افزایش می یابد، با آموزش هنرهای رزمی و تمرین بسیار او تبدیل به یک مبارز فوق العاده نیرومند و چابک می شود، اما توانایی اصلی او در مورد دیگری بود، او به یک کماندار فوق العاده سریع تبدیل می شود، از سوی دیگر با آموزش مهارتهای نینجا و فنون فرار و اختفا او توانست چندین سال را د جزیره سپری کند. تا اینکه سرانجام روزی یک کشتی ماهیگیری او را می یابد و او بار دیگر به شهر زادگاهش باز می گردد. در قالب فردی متفاوت با آنچه که ناپدید شده بود. اکنون او احساس وظیفه و مسئولیت خاصی نسبت به شهر و مردمش داشت. او تصمیم به مبارزه با تبهکاران و جنایتکارانی می گیرد که شهر او را تهدید می کردند و آنجا را به فساد کشیده بودند. او در قالب کمانداری با لباس سبز و نام "پیکان سبز- Green Arrow" ظاهر شده و به مبارزه با کسانیکه امنیت شهر را به خطر انداخته بودند پرداخت. برای مدتها او به تنهایی با دشمنانش مبارزه می کرد تا سرانجام دادگاهی که از سوی مافیای شهرش پشتیبانی می شد با پرونده سازی دروع و استاد جعلی و ساختگی او را محکوم به اعدام کرد، با تلاتشهای بسیار وکیلش او از اعدام نجات یافت اما اموالش ضبط گردید. او که در اثر این اتفاق گوشه گیر شده بود تصمیم بر کناره گیری از فعالیشتش می گیرد چرا که اکنون معتقد بود دستگیری تبهکاران و جنایتکاران وظیفه پلیس بوده و کمک به پلیس را فرد دیگری باید انجام دهد. جرم و جنایت افزایش یافت اما او کماکان بر حرف خود پافشاری می کرد تا اینکه سرانجام از سوی "لیگ عدالت- Justice League" فراخوانده شد. او ابتدا این درخواست را رد کرد اما زمانیکه با پافشاری اعضای لیگ عدالت مواجه شد تصمیم به این گرفت که بار دیگر لباس سبز خود را بر تن کرده و کمان خود را به دست گیرد.


پیکان سبز از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
فکر می کنید او کیست؟ "رابین هود- Robin Hood"؟ پادشاه حنگل شرود؟ خیر! پاسخ شما اشتباه می باشد. او اولیور کوئین نام دارد، فردی که مانند رابین هود لباس می پوشد، مانند او تیرانداز بسیار ماهری است و در کنار این مهارت دارای توانایی های ویژه و خاصی نیز می باشد، البته توانایی های کاملاً انسانی. او مهارت بسیاری در هنرهای رزمی، استتار، اختفا و فرار از مهلکه دارد.
سال 1941 شماره 93 از کمیک "داستانهای جذاب بیشتر- More Fun Comics" عرصه ظهور شخصیتی خاص و جذاب با توانایی های کاملاً انسانی و شبیه به "بتمن" دیگر شخصیت مطرح داستانهای کمپانی DC Comics بود. در این سال "مورت ویسینگر-Mort Weisinger" و " جورج پپ- George Pep" که خالقین شخصیت محبوب "آکوامن- Aqua Man" بودند، تصمیم گرفتند تا شخصیتی را خلق کنند که بیشترین شباهت را به شخصیت معروف داستانهای انگلیسی و پادشاه جنگل شرود یعنی "رابین هود" و همچنین شخصیت مجموعه تلویزیونی "کماندار سبز- The Green Archer" بر اساس رمانی از "ادگار والاس" داشته باشد و اینجا بود که "پیکان سبز- Green Arrow" پا به عرصه ظهور گذاشت.
نام او "اولیور کوئین- Oliver Queen" بود و در شهر "استارلینگ" زندگی می کرد. او که فردی ثروتمند، عیاش و خوشگذران بود در سفری دریایی دچار حادثه شده و کشتی تفریحی او غرق می شود، او با سختی تمام خود را به جزیره ای می رساند و به سرعت متوجه می شود که برای زنده ماندن در اینجا باید در خود تغییراتی ایجاد کند. پس از سالها زمانی که او نجات یافته و به شهر خود باز می گردد تصمیم می گیرد تا با جرم و جنایت مبارزه کرده و عاملین آنرا به سزای اعمالشان برساند.
بین تمامی شخصیتهایی که تا به حال خلق شده و در طراحی شخصیت آنها سعی شده تا مانند کاراکتر محبوب "بتمن- Batman" واقعی به نظر برسند، پیکان سبز بیشتری شباهت را به او دارد. او از وسایلی چون "ماشین پیکان- Arrow Car"، "هواپیمای پیکان- Arrow Plan" برای طی کردن مسافتهای زمینی و هوایی خود و همچنین تکنولوژی "ارتبطات پیکان- Arrow Signal" جهت برقراری ارتباط با افرادش بهره می گیرد که همه اینها از عوامل شباهت بسیار او به بتمن هستند.
سال 1969 سالی بود که در آن تصمیم گرفته شد تا این شخصیت بروز رسانی شده و طرحی جدید برای چهره او در نظر گرفته شود به همین منظور "نیل آدامز- Neil Adams" برای این کار انتخاب شد و او با ایجاد تغییرات در چهره که شامل ریشی باریک و همچنین تغییر شکل و پر رنگتر کردن لباسها ظاهری جدید برای این شخصیت ایجاد کرد که از آن زمان تا کنون و در تمامی کامیکها و داستانها با همین طراحی حضور داشت است.
در شماره 75 از کامیک "لیگ عدالت آمریکا" بود که برای اولین بار این شخصیت در کنار "سوپرمن، بتمن، فانوس سبز، فلش" و دیگر ابرقهرمانان دنیای کامیک DC قرار گرفت. ماجرا از آنجا شروع شد که اولیور کوئین توسط پرونده سازی دروغین و با استفاده از اسناد و مدارک جعلی از سوی مافیا و دستگاه قضایی متهم شناخته شده و حکم اعدام او صادر می گردد، اما به واسطه مدارک معتبری که از سوی وکیل او مبنی بر بیگناهی وی فراهم شده بود موفق شد که از این جرم تبرئه گردد. اما این پایان کار نبود چرا که رأی صادر شده می گفت تمامی اموال او می بایست توقیف گردد. پس از این ماجرا بود که اولیور گوشه نشین شد و عقیده اش نسبت به کمک به پلیس برای دستگیری مجرمین تغییر کرد. در این مدت زمان بود که آمار جرم و جنایت افزایش یافت اما پافشاری اولیور بر تصمیم خود اوضاع را بحرانی تر نموده بود. تا اینکه روزی از سوی لیگ عدالت فراخوانده شد. این درخواست در ابتدا با مخالفت او رو به رو گردید، اما زمانیکه اعضای لیگ عدالت بر تصمیم خود پافشاری نمودند او نیز تصمیم خود را تغییر داد و بار دیگر کمان خود را به دست گرفت.
اما دیگر داستانهای مشترک پیکان سبز در کنار "فانوس سبز- Green Lantern" رخ داد. اوایل سال 1970 و در کمیک شماره 76 از داستانهای فانو سبز بود که این کماندار قدرتمند حضور یافت. داستان به این شکل بود که فانو سبز پی به فساد موجود در ارگانی دولتی برده و فهمیده بود که این سازمان قصد دارد تا با مجهز نمودن ارتشی به سلاح های بیوارگانیک کشور را به نابودی کشاند. فانوس سبز که احساس می کرد نمی تواند به تنهایی با آنها مقابله کند و از سوی دیگر دوستان فضایی او در ارتش فانوس سبز نیز هیچ گونه فعالیتی در قبال مسائل رخ داده در زمین ندارند به همین منظور او از پیکان سبز درخواست کمک نمود.
این حضور گرچه کوتاه بود اما تحسین منتقدین و عامه را در پی داشت و به همین منظور سال 1976 مجدداً و در پی اصرار بار دیگر این شخصیت در کنار فانوس سبز قرار گرفت. چرا که کمپانی DC معتقد بود حضور پیکان سبز جذابیتهای داستان فانوس سبز را افزایش می دهد.
مهارتهای و توانایی های اولیور با توجه به اینکه او هیچ گونه قدرت خارق العاده و فرا انسانی نداشت بسیار قابل توجه بود. او در هنرهای رزمی از قبیل کاراته، بوکس، جودو و دفاع شخصی و مهارت بسیار بالایی داشت و در زمینه مبارزات بدنی از قدرت مناسبی بهره می برد. همچنین او از توانایی قابل توجهی در بند بازی و فنون آکروبات نیز برخوردار بود و با استفاده از طنابی که همیشه همراه می داشت می توانست به سادگی از خطر بگریزد. همچنین مهارتهای او در فنون اختفا، استتار و فرار نیز بسیار قابل توجه بوده و به او در گریز از مهلکه کمک بسیاری می نمود. اما توانایی ویژه او چنانکه در بالا اشاره شد اختصاص به توانایی خاص و عجیب او در امر تیراندازی و استفاده از کمان دارد. مهارتی که بر روی نام این کاراکتر نیز تأثیر خود را نشان داده است. سرعت عمل او در تیراندازی به اندازه ای بالاست که برخی مدعی اند او می تواند در هر دقیقه 29 تیر را به صورت متوالی و با دقت بسیار بالا پرتاب کند. او همچنین از انواع مختلفی تیر بهره می گیرد که هر کدام قابلیت ویژه ای در اختیار او قرار می دهند، مواردی چون انفجار، سم، دود، دستگاه های استراق سمع تنها نمونه ای از بیشمار نوع تیری هستند که او در اختیار دارد. حتی او نمونه ای خاص از تیرهای کریپتونیک در اختیار دارد که از مواد باقی مانده از سیاره کریپتون به دست او رسیده است.

مهمترین متحدان پیکان سبز را می توان در لیست زیر جستجو کرد
Superman
Batman
Aqua MAn
Wonder Woman
Flash
Black Canary
Green Lantern
Felicity Smoak

و از سوی دیگر مهمترین دشمنان او نیز افراد زیر هستند
DeathStorke
Merlyn
China White
Constantine Drakon


انیمیشن:
متاسفانه این شخصیت تا به حال انیمیشن اختصاصی و متعلق به خود نداشته است و تنها حضورش در دنیای انیمیشن بر می گردد به سری داستانهای لیگ عدالت که مهمترین آنها عبارتند از "لیگ عدالت: اختلاف سریع- Justice League: The Flashpoint Paradox" سال 2013 و همچنین انیمیشن سریال "لیگ عدالت- Justice League" سال 2001 الی 2006 می باشند.

سریال و شوهای تلویزیونی:
سال 2012 بود که تصمیم بر این گرفته شد تا این شخصیت محبوب به تصویر کشیده شود. کار به سرعت شروع شد و بازیگران نیز به سرعت انتخاب شدند و نقش پیکان سبز به "استفن امل- Stephen Amell" رسید و افرادی چون "گای نورمن بی"، "جان برینگ"، "نیک کوپوس" و چند نفر دیگر نیز برای کارگردانی اپیزودهای مختلف این اثر انتخاب شدند. تاکنون یک فصل کامل به تعداد 22 قسمت ساخته شده و فصل دوم نیز در حال پخش می باشد. همچنین به احتمال فراوان و طبق شایعاتی که در حال حاضر نیز در حال شنیده شدن می باشد شاهد تمدید شدن این سریال برای فصل سوم نیز خواهیم بود.

سینما:
تا کنون هیچ فیلمی بر اساس این شخصیت ساخته نشده است، اما شایعاتی به گوش می رسد مبنی بر احتمال حضور این شخصیت در پروژه آینده کمپانی برادران وارنر به نام "لیگ عدالت" که به احتمال زیاد در سال 2016 یا 2017 اکران خواهد شد.








مشخصات



نام اصلی:
بارتولومیو هنری آلن

نام مستعار: بری آلن
ناشر: DC Comics
خالق: گاردنر فاکس، هری لامبرت، گای پاتریک
توانایی و استعداد خاص: سرعت بسیار بالا، توانایی سفر در زمان، رفلکس و سرعت عمل بسیار فرا انسانی
گروه هایی که در آنها حضور داشته: لیگ عدالت آمریکا، لیگ عدالت جوان، تایتان نوجوان
نژاد : انسان جهش یافته
شغل : دانشمند عضو نیروهای پلیس
اولین حضور: شماره 1 Flash Comic
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: تاکنون چهار شخصیت متفاوت در نقش این کاراکتر ابرقهرمان ظاهر شده اند. که معروفترین آنها بری آلن می باشد.


بیوگرافی

"بارتولومیو هنری آلن" با نام مستعار بری آلن، دانشمندی جوان بود که در نیروی پلیس شهر مرکزی (سنترال سیتی) فعالیت می نمود. یک شب که او که مشغول آزمایشات خود در آزمایشگاهش بود، به سبب طوفانی که درگرفته بود تصمیم به ترک آزمایشگاه می گیرد که در همین هنگام به سبب رعد و برق، صاعقه ای به او برخورد کرده می کند، در پی این حادثه او با شدت به قفسه مواد آزمایشگاهی اش برخورد می کند و این امر سبب می گردد قفسه به روی او برگشته و شیشیه هایی که حاوی موارد آزمایشگاهی بودند بر روی او خورد شوند. او سپس در یافت که می تواند بسیار سریع باشد،‌سریعتر از هر انسانی. او در ابتدا به تنهایی به مبارزه با مجرمین و تبهکاران می پرداخت تا اینکه با دعوتنامه ای که از گروه لیگ عدالت به دستش می رسد به آنها می پیوندد. اما سرانجام بیست سال بعد و در مبارزه با تبهکاران جان خود را از دست می دهد.


فلش از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:
اولین بار در ‍انویه 1940 و در "کامیک فلش- Flash Comic" شماره 1 بود که این کاراکتر ظاهر شد. نامه های مستعار "سرخ بادپا"، "زرشکی دنباله دار" و... همه برداشتهایی از فلش هستند که دارای سرعت فوق العاده باالا، انجام حرکات و رفلکسهای بسیار سریع و فوق انسانی می باشد. تا کنون چهار شخصیت، هر کدام متفاوت از دیگری توانسته اند در قالب این شخصیت حضور یابند.
"جی. گاریک- J. Garrick" سال 1940، "بری آلن- Barry Allen" سالهای 1958- 1985 و از سال 2008 تا کنون، "وست ولی- West Wally" از سال 1986- 2006 و 2007- 2013،‌"بارت آلن- Burt Allen" از سال 2006- 2007 و 2009 تا کنون. قبل از آنکه ولی و بارت به عنوان فلش شناخته شوند آنها تحت نظر فلش و به عنوان "بچه فلش- Kid Flash" شناخته می شدند.
اما تجسم اول و شخصیت اصلی که تا به حال عنوان فلش را بر خود داشته است، بری آلن بوده که توانسته این شخصیت را به یکی از محبوبترین شخصیتهای DC Comics تبدیل کند. به علت اینکه فلش در مقابل مجرمین و تبهکاران از خود واکنش نشان داده و به مقابله با آنها بر می خواست از سوی گروه لیگ عدالت برای او دعوت نامه ای ارسال گردید که به آنها بپیوندد و زمانیکه این شخصیت پی برد با کمک و همراهی این گروه بهتر و موثرتر از قبل می تواند به فعالیت های خود در مقابله با مجرمان بپردازد این درخواست را پذیرفت و رفته رفته در گروه به عنوان یکی از اصلی ترین اعضاء توانست جای خود را محکم کند. توانایی های او در سرعت بسیار بالا و همچنین سفر در زمان بارها و بارها به کمک سایر هم تیمی هایش آمد. که در "تایتان نوجوان" و "لیگ عدالت جوان" نیز فعالیت داشته است. در واقع تاکنون هر نسخه ای ار فلش که خلق شده به نوعی عضو حداقل یکی از گروه های اصلی DC‌ بوده است و این به سبب محبوب بودن و نیز توانایی های خاص او بود که باعث میشد هر گروهی به فردی مانند او نیاز داشته باشند.
مهمترین متحدان فلش اعضای اصلی گروه لیگ عدالت هستند که عبارتند از
Superman
Green Arrow
Bat Man
Wonder Woman
Aqua Man
Green Lantern
و همچنین از دشمنان اصلی او می توان به
Gorilla Grodd
Captain Cold
Trickster
اشاره کرد که گزینه آخر بیشتر اوقات برای او دردسرهای فراوانی به همراه داشته است.


انیمیشن:

بیشترین حضور فلش در انیمیشن ها مربوط به انیمیشن هایی است که تحت عنوان لیگ عدالت، مانند "لیگ عدالت- Justice League" از سال 2001 الی 2006، "لیگ عدالت: حکم- Justice League: Doom" سال 2012 و "لیگ عدالت: مرز جدید- Justice League: The New Frontair" سال 2008 در آنها حضور داشت. همچنین او در انیمیشن "چالش دوستان فوق العاده- Challenge of SuperFriends" در سال 1987 نیز حضور یافته است.

سریال و شوهای تلویزیونی:

سال 1990 بود که تصمیم بر این گرفته شد تا سریالی بر اساس این شخصیت ساخته شود، نام اثر "فلش- Flash" و به کارگردانی "ماریو آزوپاردی- Mario Azzopardi"، "بروس بیلسون- Bruce Billson" و "دنی بیلسون- Danny Billson" بود که "جان وزلی شیپ- John Wesley Shipp" در نقش بری آلن و فلش حضور یافت که با استقبال نسبتاً خوبی نیز رو به رو شد. همچنین در سال 1991 فیلمی تلویزیونی با نام "فلش 2: انتقام شیاد- The Flash II: Revenge of Trickster" ساخته شد که بار دیگر جان وزلی شیپ نقش فلش را بر عهده داشت و اینبار دنی بیلسون به تنهایی سکان کارگردانی را در اختیار گرفت. فیلم اثری متوسط بود که نتوانست موفقیت سریال را در پی داشته باشد. مدتها پس از این اتفاق و زمانیکه هیچ کس گمان نمی برد بار دیگر این شخصیت را در صفحه جادو ببیند در سریال "پیکان- Arrow" بری آلن ظاهر شد. قرار بود این حضور کوتاه معرفی باشد برای سریالی مختص به این شخصیت که در سال 2014 ساخت آن آغاز می شود. سریال نام "فلش- Flash" را بر خود دارد و "گرنت گاستین- Grant Gustin" نقش بری آلن و فلش را ایفا خواهد نمود. اما تاکنون کارگردانی برای آن مشخص نشده است.

سینما:

تا کنون فیلمی سینمایی بر اساس این شخصیت ساخته نشده، اما بالاخره در سال 2013 بود که گمانه زنی هایی برای ساخت فیلمی مخصوص برای این شخصیت شروع شد و از آنجا که قرار است در آینده فیلمی با عنوان "لیگ عدالت" را بر پرده سینماها داشته باشیم، عوامل کمپانی برادران وارنر و DC تصمیم بر این گرفتند تا این شخصیت را برای مردم معرفی نمایند و به همین منظور صحبتهایی برای ساخت فیلمی در سال 2016 به گوش می رسد، تا کنون نام تأیید نشده "فلش- The Flash" برای آن انتخاب شده اما هیچ فردی هنوز موفق نشده سکان هدایت آن را بر عهده گرفته و بر روی صندلی کارگردانی بنشیند، همچنین هیچ بازیگری نیز تا کنون انتخاب نشده و داستانی برای فیلم نیز نوشته نشده است.



John Constantine



مشخصات


نام اصلی: جان کنستانتین
نام مستعار: استینگ
ناشر: DC Comics
خالق: آلن مور، استیو بیست، جان تولتبین
توانایی و استعداد خاص: توانایی تردد میان جهان مردگان، توانایی دید شیاطین و ارواح و مبارزه با آنها، توانایی ذهنی بسیار، علوم ماورائی و جادو
محل تولد: لندن
گروه هایی که در آنها حضور داشته: لیگ عدالت تاریک، The Trenchcoat Brigade
نژاد : انسان
شغل : کاراگاه پلیس، جن گیر
اولین حضور: شماره 37 از داستانهای The Saga of the Swamp Thing
حقیقت جالب که احتمالاً نمی دانید: در آنچه که میان این شخصیت خلق شده در کامیکها و آنچه در فیلمهایش به تصویر کشیده شده مشاهده می کنید تفاوت بسیاری وجود دارد که مهمترین آن در ظاهر و چهره این شخصیت خلاصه می گردد.


بیوگرافی

"جان کنستانتین" پلیس جوانی معروف به "استینگ" است که چندان پای بند به تعهداتش نیست، او گناهکار است و زمانیکه در یک تصادف رانندگی و در پی آن سوختن ریه هایش توسط مصرف بیش از اندازه سیگار فوت می کند، در میابد که به علت تمام این مسائل او محکوم به عذاب در جهنم است. لذا او اقدام به معامله ای می کند. او تعهد می دهد تا با شیاطین جنگیده و آنها را شکار کند و در ازای این عمل از بار گناهانش کاسته شود. او به این دنیا باز می گردد و مشغول به انجام وظیفه می شود. اما اکنون توانایی هایی نیز به دست آورده است، او دارای توانایی ذهنی قوی، قدرت جادویی و از همه مهمتر توانایی تردد میان دو دنیای زندگان و مردگان را داراست تا بتواند با شیاطینی که قصد حضور در این دنیا را دارند مقابله کند.





جان کنستانتین از کامیک بوک تا سینما

کامیک بوک:

"جان کنستانتین- John Constantine" یک شخصیت داستانی و ضد قهرمان داستانهای کامیک شرکت DC می باشد. او شخصیت اول داستانهای "موجود باتلاق- Swamp Thing" جلد دوم، شماره 37 می باشد. که در ژوئن سال 1985 و توسط "آلن مور- Alen Moore"،"استیو بیست- Steve Bissette" و "جان تولتبن- John Toletben" خلق شد. او به عنوان رهبر در داستانهای کامیک "هل بلیزر- Hellblazer" و همچنین "کنستانتین" وارد ماجرا شد.
در داستانهای هل بلیزر، کنستانتین یک کاراگاه مخفی و کارآموز کلاسهای شعبده بازی بود که به صورت مستقل در لندن فعالیت می کرد. او به عنوان شخصیتی مکار و بی رحم که علاقه بسیاری به سیگار دارد شناخته شده است. اما در کنار همه اینها او قلبی مهربان و پرشور داشت که او را علاقه مند به انجام فعالیتهای خوب در زندگی میکرد.
داستان رسمی جان کنستانتین به این صورت آغاز شد. او پلیس گناهکاری بود که بعد از تصادف، سوخته شدن ریه هایش و سرانجام مرگ متوجه می شود که محکوم به عذاب در جهنم است. او معامله ای انجام می دهد و تعهد می دهد که به ازای هر تعداد شیطانی که شکار می کند از بار گناهانش کاسته شود. او به این دنیا باز می گردد و مشغول به انجام فعالیتهایی می شود که تعهد او را شامل می گردد. پس از بازگشت به این دنیا به او توانایی خاصی اعطا می گردد و آن قدرت سفر میان دنیای زندگان و مردگان است تا بتواند با شیاطین و موجوداتی که قصد ورود به این دنیا را دارند مبارزه کند. او هیچ لباسی را به اندازه کت و شلوار دوست ندارد و به سختی می توان تصویری از اون یافت که او بدون این لباس محبوبش در آن حضور داشته باشد.
سری کامیک بوکهای هل بلیزر موفق ترین و پر فروش ترین عنوان در میان عنوان های منتشر شده از سوی بخش "سرگیجه- Vertigo" از انتشارات DC بود. این عنوان و شخصیت اصلی آن به اندازه ای موفق ظاهر شد که توسط مجله امپایر رده 50 برترین شخصیتهای کامیک تاریخ به "جان کنستانتین" اعطا شد. در حالیکه اعضای پایگاه آماری IGN در رده بندی خود، رتبه 29 از میان 100 شخصیت و مجله ویزارد رتبه 10 از میان 200 شخصیت را به او اختصاص داده اند.
جان اولین بار زمانیکه در سال 1985 در داستانها حضور یافت، به عنوان یک کاراکتر تکراری و ترسناک و در نقش یک مشاور فوق العاده که به شخصیت اصلی کمک می کرد، حضور یافت. در این اولین حضور او به عنوان یک شعبده باز و جادوگر خلاق ظاهر شده بود.
در سال 1988 کنستانتین توانست عنوانی برای خود در سری داستانهای هل بلیزر که توسط شرکت DC منتشر میشد، بدست آورد. و سرانجام در سال 1933 که بخش داستانی "سرگیجه" تاسیس شد، هل بلیزر به عنوان نشریه رسمی آن شناخته شد. و توانست لقب طولانی ترین عنوان سرگیجه را به خود اختصاص دهد. داستانهای او در آن زمان عمدتاً توسط "جمی دلانو" نوشته میشد و در کنار آن "جان ریج وی" نیز تصویر سازی و طراحی تصاویر داستانها را بر عهده داشت.
این روند ادامه داشت تا اینکه در سال 2011 اتفاق جالب توجهی در انتشارات DC رخ داد و آن ظهور داستانهای "لیگ عدالت تاریک- Justice League Dark" بود که توسط "پیتر میلیگان- Peter Milligan" خلق شده بود و میلیگان کنستانتین را به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی وارد این گروه عجیب و قدرتمند کرد. این گروه که با الهام از گروه "لیگ عدالت" اصلی به وجود آمده بود، بیشتر درگیر حوادث ماورائی و شیطانی بود که از عهده اعضای تیم دیگر خارج بود و به عللی آنها نمی توانستند در این امور دخالت کنند. اما این امر سبب نشد تا حضور کنستانتین در داستانهای اصلی هل بلیزر متوقف شود.
در طول این سالها نویسندگان بسیاری از قبیل "گرث انیس"، "وارن الیس"، "برایان آزارلو" و در کنار آنها تصویرگرانی چون "مارک باکینگهام" و "استیو دیلان بر" نیز بر روی این داستانها کار می کردند.
داستانهای هل بلیزر و لیگ عدالت تاریک همانطور که گفته شد برخلاف داستانها لیگ عدالت و یا دیگر داستانهای انتشارات DC مانند بتمن و سوپرمن از دنیایی تیره و تار برخوردار است. این جهان، جهانی ترسناک و سیاه است که ضد قهرمانان و قهرمانان آن گاه دست به اعمالی می زنند که حتی از لحاظ اخلاقی نیز سوال برانگیز است.
جان کنستانتین نمونه بارز این افراد است، او به طور مداوم سیگار می کشد، که این امر با توجه به ریه های سوخته و از میان رفته اش سبب می شود تا او گناه خودکشی را مرتکب گردد. با زنان و د*ختران جوان بسیاری رابطه داشته و دارد. اعمالی قهرمانانه انجام می دهد که در راستای اهدافش است، اما از گاه از نظر اخلاقی مشکل دارد و با وجود انجام این اعمال هدف اصلی او زنده ماندن است، او در راستای انجام ماموریتهایش از هیچ کاری سر باز نمی زند، دشمن تراشی می کند و در مسیر دست یابی به این اهداف خیلی راحت اطرافیان خود را به کشتن می دهد و گاه از آنها به عنوان طعمه نیز استفاده می کند که این امر سبب می شود گاه ارواح سرگردان و ناراضی آنها به سراغ او آمده و مزاحمش گردند که سبب می شود تا با آنها نیز مقابله کند.



این داستانها برخلاف سایر داستانهای کامیک شرکت DC برای سنین بالا نوشته می شوند. و علاوه بر داستانهای شخصی که برای او نوشته شده است در تعدادی از کتابهای کمیک دیگر از قبیل "بتمن: انجمن هیولاها- Batman: The Order of Beasts"، "مرد شنی- The Sandman"، "کتاب جادوگری- Book of Magic" نیز حضور داشت است.
مهمترین متحدان این شخصیت اعضای گروه "لیگ عدالت تاریک" هستند و علاوه بر آنها او با

Chase Chandler
Zatanna
Swamp Thing
Timothy Hunter

نیز همکاری دارد.
همچنین مهمترین دشمنان او نیز عبارتند از:

شیاطین
اجنه
ارواح
موجودات ماورایی



سریال و شوهای تلویزیونی:

تا به حال سریال یا برنامه تلویزیونی بر اساس این شخصیت ساخته نشده، اما گمانه زنی هایی در جریان است که به احتمال زیاد در سال 2014 سریال تلویزیونی بر اساس این شخصیت ساخته شود که تا به این لحظه صحبت از این است که به احتمال زیاد این اتفاق خواهد افتاد و "دیوید اس. گویر- David S. Goyer" به همراه "دنیل سرون- Daniel Cerone" نیز بر روی داستان آن در حال کار کردن هستند و حتی بازیگر این نقش نیز انتخاب شده است و "مت رایان- Matt Ryan" قرار است نقش اصلی را بر عهده داشته باشد.

سینما:
در سال ۲۰۰۵ فیلمی ساخته شد که بیشتر بر اساس داستان "عادت‌های خطرناک" نوشته گرث انیس است. این اقتباس تفاوت‌هایی در زمینه گذشته و ظاهر شخصیت اصلی و همچنین فضای داستان با کمیک اصلی دارد. نام فیلم "کنستانتین- Constantine" و کارگردان آن "فرانسیس لاورنس- Francis Lawrence" بود و نقش جان کنستانتین نیز بر عهده "کیانو ریوز- Keanu Reeves" بود. فیلم با استقبال مناسب و نسبتاً خوب تماشاکران رو به رو شد.
در فیلم خدا به عنوان چیزی که میلیاردها قانون وضع کرده است و فرشتگان را مسئول بهشت و شیاطین را مسئول جهنم کرده است و افرادی نیمه فرشته و نیمه شیطان در این دنیا وجود دارند که تعادل را برقرار کرده یا برهم می‌زنند همچون خداوند پسر دارد شیطان هم فرزندی به نام مامون دارد.
جان کنستانتین یک جن‌گیر است. در پی کشف خودکشی ایزابلا دادسون، خواهر دوقلوی او به کنستانتین پناه می‌برد و در نتیجه می‌فهمد که مامون برای ورود به دنیا احتیاج به خون خدا دارد و این خون را می‌تواند از روی لکه‌های خون روی نیزه سرنوشت (همان نیزه‌ای که عیسی را به قتل رساند) به دست بیاورد. اما باید مامون درون بدن خواهر دوقلو حلول کند و با نیزه سرنوشت کشته شود تا بتواند جسم یابد. ولی کنستانتین خودکشی می‌کند تا خود شیطان به دنبال او بیاید تا بفهمد پسرش از او جلو زده است و از شیطان می‌خواهد تا در مقابل از مرگ خواهر دوقلو جلوگیری کند و در این صورت از یکی از تبصره‌های خدواند یعنی قربانی استفاده می‌کند و می‌تواند به بهشت برود اما شیطان ناراحت از این کار فقط نیکوتین بدن او را که موجب سرطان ریه او شده است از او می‌گیرد به امید روزی که گناهانش موجب به جهنم رفتن او شود.



همچنین شایعاتی در جریان است که احتمال دارد در 1-2 سال آینده شاهد فیلمی دیگر از این شخصیت باشیم یا حتی بزرگتر از آن پروژه "لیگ عدالت تاریک".



جان کنستانتین












تاریخچه لیگ عدالت تاریک


لیگ عدالت تاریک برای اولین بار در 31 می 2011 مطرح شد، زمانی که "پیتر میلیگان- Peter Milligan" نویسنده و "مایکل جانین- Mikel Janin" طراح، تصمیم به خلق این تیم ابرقهرمانی جدید با شخصیتهایی جدید گرفته و شروع به کار بر روی آن کردند. در 28 آگوست همان سال آنها به جمع بندی نهایی رسیده و تصمیم گرفتند شخصیتهایی خاص و مخفی از دنیای DC را گرد هم جمع آورند.
آنها سری به داستانهای "موجود باتلاق" انداخته و از میان آن "جان کنستانتین- John Constantine" را بیرون کشیدند. در ادامه از سری ماجراهای بتمن و سوپرمن شخصیت "زاتانا- Zatanna" انتخاب گردید. با نگاهی به داستانهای فلش، شخصیت "سایه- Shade" برگزیده شد و در ادامه کاراکتر "مایندوارپ- Mindwarp" معرفی گردید.
پیتر میلیگان در مصاحبه ای اعلام کرد که یکی از دلایل خلق این کامیک علاقه انتشارات DC به بازگرداندن عناصر تیره و تار به داستانهایش بود که برای نخستین بار در داستانهای "سرگیجه- Vertigo" مطرح شده بودند. عناصری که در گذر زمان اندکی کمرنگ شده و تاثیرگذاری خود را از دست داده بودند.
از آنجا که انتشارات قدرتمند DC Comics تبحر بسیاری در خلق ماجراهایی با تم تاریک، درگیرانه و جنایی داشت، تصمیم گرفته بود بار دیگر داستانهایی را مطرح سازد که با نگاهی به گذشته موفق شرکت در خلق چنین آثاری موفقیت بیشتری را برای آنها به ارمغان آورد.
اما چگونه بود که ایده خلق چنین تیم و گردهمایی چنین گروهی با خصوصیاتی اینچنین عجیب شکل گرفت؟ داستان از آنجا شروع شد که شخصیت قدرتمند "جادوگر- Enchantress" موفق شده بود "لیگ عدالت" را شکست دهد. او از نیروهایی استفاده کرده بود که علی رغم تمام قدرت و مهارت اعضای تیم لیگ عدالت، آنها از نیروها بی بهره بودند. نیروهایی که این گروه هیچ گونه موفقیتی در مهار و مقابله با آنها نداشتند. حتی شخصیتی فوق العاده قدرتمند مانند سوپرمن نیز نتوانسته بود چاره ای بر این امر بیندیشد، حتی او در مقابل نیروهای جادویی ضعیف بود. اینگونه بود که ضرورت ایجاد تیمی سازمان یافته از افرادی با نیروهای ماوراء الطبیعه احساس شد. گروه لیگ عدالت تاریک تشکیل شده و مقر خود را واقع در "قصر مرموز- House of Mystery" قرار دادند. هرکدام از اعضای این تیم مهارتی خاص در امور ماوراء الطبیعه داشتند، شناخت و آگاهی آنها از دشمنانی که با آنها به مقابله می پرداختند، درک نیروهای آنها و داشتن توانایی و قدرتهایی برابر به آنها این امکان را می داد تا در مقابل دشمنانی بایستند که از نیروهایی جادویی و فراتر از درک هر ابرقهرمان دیگری استفاده می کردند. آنها نیروهای جادویی را می شناختند، چیزی که برای ابرقهرمانان سنتی نقطه ضعف به حساب می آمد، برای این افراد توانایی، موهبت و استعدادی بود که می توانستند از آن برای کمک به دیگران استفاده کنند.
داستانها و کامیک های تیم قدرتمند "لیگ عدالت تاریک" پیرامون موضوعات و شرایط نامناسبی می گردد که پرداختن به آنها برای گروه های سنتی تر مانند لیگ عدالت نامناسب و امکان ناپذیر بود.
اعضای تشکیل دهنده، اعضایی خاص بودند، مخفی و ناشناخته که تعدادی از آنها حتی از سوی جامعه و مردم طرد شده بودند. کاراکترها و شخصیتهایی که حتی در ممکن بود در شرایط عادی از سوی ابرقهرمانان سنتی مورد تعقیب و گریز قرار گرفته و مجبور به فرار از آنها شوند. آنها افرادی بودند که سعی می کردند خود را از دیگران جدا کنند، در سایه ها باقی مانده و هر زمان که نیاز به آنها احساس می شد، آنگاه مداخله می کردند. اما زمانیکه این گروه تشکیل شده و سازمان یافت آنها به تیم قدرتمندی تبدیل شدند که حتی ابرقهرمانان سنتی و تیم های قدیمی نیز امکان انکار آنها و کاری که انجام می دادند را نداشتند. آنها آمده بودند تا کاری را انجام دهند که از دست دیگران ساخته نبود. آنها آمده بودند جهان، جامعه و مردم را از دست دشمنانی نجات دهند که توانایی های آنها ورای این جهان و موجودات آن بود. آنها موجوداتی ناشناخته، با قدرتهای ماوراء الطبیعه بودند که در بیشتر اوقات حتی به این جهان نیز تعلق نداشتند و برای متوقف ساختن آنها به اشخاصی احتیاج بود که این نیروها را شناخته و توانایی مبارزه با آن را داشته باشند.


معرفی شخصیتها


در تاریخ کوتاه پیدایش این تیم ابرقهرمانی در دنیای کمیک، شخصیتهای بسیاری به آن وارد و از آن خارج شده اند. برخی از آنها همواره پای ثابت این داستانها بوده و برخی دیگر به مرور زمان به این تیم وارد و برخی نیز آن را ترک گفته اند. از سرنوشت برخی از آنها نیز اطلاعات کاملی در دسترس نیست، اینکه آیا باز می گردند به این داستانها یا خیر، مسئله ای است که همواره به نویسندگان و طراحان داستانهای کامیک بستگی داشته و آنها هستند که مشخص می کنند چه شخصیتهایی حضور داشته باشند، چه شخصیتهایی خیر، کدام کاراکترها حذف شوند و کدام کاراکترها باقی بمانند.
اما در زیر لیستی برای شما جمع آوری شده که در آن می توانید نام برخی از این افراد و توضیح مختصری در خصوص آنها را مشاهده کنید. از کجا آمده اند، نامشان چیست، چه توانایی هایی دارند. اینها از مواردی است که می توانید در لیست زیر مطالعه نمایید.






جان کنستانتین


John Constantine
رهبر گروه لیگ عدالت تاریک، کاراگاهِ پلیس، او فردی بسیار باهوش و مکار با توانایی کنترل ذهن، توانا در سحر و جادو، دانش علوم غریبه و ماورائی، توانایی دیدن موجودات ناشناخته، تردد میان دنیای مردگان و زندگان و جن گیری بسیار قدرتمند می باشد. حضور او حتی برای شیطان مایه مزاحمت، ترس و وحشت است. کله شقی او در مبارزه با دشمنان و نیروهای تاریکی زبانزد همه می باشد. او در ابتدا در داستانهای "هل بلیزر- Hellblazer" و سپس "جان کنستانتین" مطرح شد و در نهایت پایش به این گروه باز شده و به سبب مهارتهای خاص و قدرت تصمیم گیری، درک بالا و موقعیت سنجی بی نظیرش به عنوان رهبر این گروه برگزیده شد.







ارکیده سیاه


Black Orchid
او نسخه جدید و تغییر شکل یافته از شخصیت ارکیده سیاه بود که توسط "آلبا گارسیا- Alba Garcia" ظاهر می شود. او در گروه "آرگوس- A.R.G.U.S" و تحت نظر "سرهنگ استیو ترور- Col. Steve Trevor" فعالیت می کرد. که سرانجام به این گروه پیوست و از اولین افرادی بود که به تشکیل این گروه کمک کرد. توانایی های او شامل طیف وسیعی از قدرتهایی خاص بود. ترکیب توانایی های انسانی با قدرتهای فرا بشری، سرعت و چابکی و دوام بسیار، قابلیت پرواز از جمله پرواز به فضا. قابلیت حضور در جسم های تازه،انتقال ذهنی خود به بدن میزبان. استاد تغییر چهره و استفاده از لباس مبدل و توانایی تغییر صدا. توانایی اتصال به دنیای گیاهان از طریق نیروهای سبز طبیعت.





مرد مرده


Deadman
روح کشنده ای که می تواند بدنهای مرده را در اختیار داشته باشد. در ابتدا در داستان "ماجراهای عجیب- Strange Adventures" شماره 205 ظاهر شد و اخیراً خود را در داستانهای "سیاهترین شب- Blackest Night" و "روز درخشان- Brightest Day" تثبیت کرده است. او ورزشکار و آکروبات بازی ماهر است و به عنوان یک شبح توانایی های جالب از جمله نامرئی شدن، پرواز، لمس ناپذیری و در اختیار گرفتن بدن هر موجودی را دارا می باشد. همچنین دارای قدرتهایی دیگر از جمله تلپورت، به حرکت در آوردن مردگان می باشد.





فرانکنشتاین


Frankenstein
او توسط ویکتور فرانکنشتاین خلق شد و در اولین شماره از داستان "لیگ عدالت تاریک" خلق می شود. او انتخاب می کند که در تیم بماند و به آنها کمک کند. به سبب احساس مسئولیتی که نسبت به "زاتانا- Zatana" و "تیم شکارچی- Tim Hunter" داشت. محل زندگی او در حال حاضر ناشناخته است. قدرت بدنی فوق العاده، او یک موجود زنده نیست، در نتیجه کشته نمی شود.
این شخصیت برگرفته از کاراکتر فراکنشتاین اثر "مرلی شلی" می باشد.





بانو زانادو


Madame Xanadue
او یک پیشگو و فال بین قدرتمند است که توانایی دیدن آینده را دارد. همچنین توانایی پیش آگاهی از اتفاقات و تجزیه و تحلیل نیروهای جادویی را نیز دارد. اولین بار در "راهرویی به کابوس- Doorway to Nightmare" حضور یافت و پس از آن در "یک سال بعد- One Year Later" و "سریع- Flashpoint" ظاهر شد. او سابقه همکاری با جان کنستانتین در داستان "کتاب جادو- Book of Magic" را دارا می باشد و پس از آنکه رابطه آنها دوستانه می شود، جان او را با فریب پشت سر گذاشته و جدا می شود. او کسی است که این افراد را در قالب یک تیم گرد هم آورده است. او شخصیتی جاودانه و ابدی دارد.




موجود باتلاق


Swamp Thing
اولین کمک او به تیم در داستان "شهر وحشت- Horror City" اتفاق افتاد. اما پس از جنگ ترینیتی او برای کمک به تیم و مبارزه با شرارت اعلام امادگی کرد. او موجودی با توانایی ها، قدرت و مقاومت فوق بشری می باشد. توانایی تلپاتیک و القای ذهنی با زندگی گیاهی را در اختیار دارد. پوشش بدنی او از نوعی پوشش گیاهی خاص بود و همچنین قادر به ایجاد و ساخت نهادهای گیاهی می باشد.





پاندورا


Pandora
او برای کمک به مبارزه با تاریکی در "همیشه شیطان- Forever Evil" ظاهر شد. او به زمین فرستاده شده برای مبارزه با گناهان هفت گانه و برای بیش از هزاران سال است که در زمین حضور دارد.





پرستار کابوس


Nightmare Nurse
حضورش در این تیم برای کمک به مبارزه با تاریکی در داستان "همیشه شیطان" بود. او زنی مرموز است که قادر به درمان زخمهای عمیق و ماوراء الطبیعه می باشد. او تمام تلاش خود را برای درمان کلون (شبیه ساز) موجود باتلاق به کار برد، اما زمانیکه تلاشهایش نتیجه ای در بر نداشت و این شخصیت از میان رفت، او موجود باتلاق اصلی را ترک گفت. نام اصلی او ممکن است "آسا- Asa" باشد.



سایه،
مرد متغیر


Shade
The Changing Man
قهرمانی با قدرت تغییر واقعیت و پرواز تا اندازه ای مشخص و محدود. او توسط "استیو دیتکو- Steve Ditko" خلق شده بود و توسط "پیتر میلیگان" مجدداً خلق شد. او به دستور بانو زانادو تیم را گرد یکدیگر جمع کرد. اما پس از آنکه کنترلش را در داستان "جلیقه- اِم- M- Vest" از دست داد تیم را ترک کرد.





مایندوارپ


Mindwarp
او توسط پیتر میلیگان و برای داستان "سریع- Flashpoint" خلق شد. او یکی از اعضای "راز هفت- Secret Seven" بود. "جای- Jay" جوان دارای قدرت تلپاتی و فضایی بود. او در داستان "گناه سه گانه: شبح بیگانه- Trinity of Sin: The Phantom Stranger" شماره 15 و در حالیکه مشغول آزمایش شدن توسط "فلیکس فاوست- Felix Faust" بود، کشته شد.





دکتر مه


Doctor Mist
مشاور امور ماوراء الطبیعه آرگوس. او در کنار ارکیده سیاه وظیفه محافظت از جان کنستانتین را برعهده داشت. اما بعدها آشکار کرد که برای فلیسکس فاوست جاسوسی می کند. پس از آن او تلاش می کند تا با ایجاد یک پورتال از جان خود محافظت کرده و تیم هانتر و زاتانا را نجات دهد. پس از آنکه هویت او به عنوان جاسوس فلیس فاوست آشکار گردید، گروه را ترک کرد. او یک فرد جاودانه با توانایی تشخیص و جداسازی جادوها، توهم ها و سحر ها از یکدیگر می باشد.


شاهزاده خانم امایا از قصر ارغوانی


Princess Amaya of House Amethyst
شاهزاده خانم فانتزی از دنیای "نیلا- Nilaa" و کاراکتر اصلی سری داستانهای "شمشیر جادو- Sword of Sorcery". او توسط تیم هانتر و با استفاده از جادو در شمار 1 از داستانهای لیگ عدالت تاریک به زمین احضار شده بود که در شماره 14 تیم را ترک و به نیلا باز می گردد. توانایی اصلی او در به کارگیری فوق العاده جادو خلاصه می شود.





اندرو بنت


Andrew Bennett
یک خون آشام قدیمی با چندین قرن عمر که از عنوان "من، خون آشام- I, Vampire" به عضویت گروه در آمد. او توسط القاء ذهنی جان کنستانتین و برای نفع و فایده او به عضویت لیگ عدالت تاریک در آمد. اما در شماره 14 از این عنوان او گروه را ترک می کند. او یک خون آشام است و در نتیجه توانایی های آنها از جمله حرکت و سرعت فوق العاده به همراه قدرت بسیار و همچنین توانایی تغییر شکل به غبار و دود، گرگ و خفاش و نیز قدرت هیپنوتیزم را در اختیار دارد.





تیم هانتر


Tim Hunter
او یک پسر جوان با توانایی باز کردن کتابهای سحر و افسون و به کار بردن آنها بود. جادوگری قدرتمند و فوق العاده که در به کار بردن جادو مهارت بسیار داشت. او در شماره 18 از لیگ عدالت تاریک این گروه را ترک گفت.





زاتانا


Zatanna
او یک شعبده باز و ساحر است.که در به کار بردن سحر و جادو مهارت و قدرت بسیاری دارد. عضو گروه "راز هفت- Secret Seven" بوده و در داستان "سریع- Flashpoint" نقش داشت. او زمانی رابطه ای رومانتیک و عاشقانه با جان کنستانتین داشت. او در شماره 18 از کامیک لیگ عدالت تاریک این تیم را ترک می کند.


لیگ عدالت تاریک تلویزیون یا سینما؟

داستانها و کامیک بوکهای لیگ عدالت تاریک به سبب تازه و جدید بودن در دنیای کامیک و همچنین به سبب آنکه زیاد شناخته شده نمی باشند، هنوز به عنوان برنامه ها و شو های تلویزیونی انتخاب نشده است، نه تنها تا کنون نتوانسته در جعبه جادو حضور پیدا نماید، بلکه موفق به حضور بر پرده نقره ای نیز نشده است.
سال 2012 بود که اولین شایعات در خصوص ساخت فیلمی از روی کامیک بوکهای "لیگ عدالت تاریک" بر سر زبانها افتاد، شایعات می گفتند که "گیلرمو دل تورو- Gilremo Del turo" کارگردان مطرح هالیوود قرار است فیلمی با عنوان "آسمان فرستاده خواهد شد- Heaven Sent" را کارگردانی کند که در آن شخصیتهای "جان کنستانتین، مرد مرده، بانوز زانادو، زاتانا، موجود باتلاق و تنی چند از کاراکترهای دیگر" در این اثر حضور یابند. این شایعات دوام زیادی نداشته و پس از مدتی سر و صدای آنها خوابید. اما در سال 2013 بار دیگر شایعاتی اینبار جدی تر و قدرتمندتر از گذشته به گوش رسید که این کارگردان قصد ساخت سریالی از روی این کامیک بوکها برای تلویزیون دارد، شایعاتی که با پاسخ محکم دل تور رد گردید. اما وی تاکید کرد که قصد ساخت فیلمی بر مبنای این کامیک بوکها را دارد و در انتظار پاسخ مثبت و کمکهای کمپانی برادران وارنر، کمپانی فیلمسازی که امتیاز حق ساخت بر اساس کامیک بوکهای DC Comics را برعهده دارد، می باشد. دل تورو تایید کرد که حتی عنوانی غیر رسمی برای این اثر نیز برگزیده است. "جهان تاریک- Dark Universe" عنوانی بود که دل تورو انتخاب نموده بود. او اعلام کرد که قصد دارد از حضور شخصیتهایی چون "کنستانتین، زاناتا، موجود باتلاق، بانو زانادو، مرد مرده، سایه و..." در این فیلم استفاده کند،
با شروع به ساخت سریالی تلویزیونی بر اساس شخصیت "جان کنستانتین"، دل تورو امیدواری خود را برای روند پیشرفت و تسریع در امر ساخت این فیلم اعلام کرد. او بیان داشت که امیدوار است بتواند هرچه زودتر و با موفقیت کمپانی برادران وارنر و کمکهای آنها ساخت این فیلم را شروع و به پایان برساند. او همچنین اعلام کرد که امیدوار است تا این کمپانی شرایطی را به وجود آورد تا بتوانند دنیایی وسیع از شخصیتها، ابرقهرمانان و ضدقهرمانان DC را در آن گرد هم آورند.


لیگ عدالت تاریک

























ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan