همه چیز درباره سریال جذاب house of cards«خانه پوشالی» | معرفی و نقد بررسی سریالهای جدید خارجی

  • ۱۷:۵۲


کشتن آن سگ در اولین اپیزود فصل یک، حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، به نوعی مایه غرور و افتخار است اما در همان لحظه زیاد درباره آن فکر نکردم.
وب‌سایت 7 فاز: بو ویلیمون به سوالات امپایر درباره غافلگیرکننده ترین لحظات دو فصل گذشته به علاوه اپیزود اول فصل جدید پاسخ داده است. بهتر است سه فصل این سریال را کامل تماشا کرده باشید، چراکه خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

بو ویلیمون خالق سریال از 9 نکته ناگفته درباره «خانه پوشالی/ House of Cards» پرده برمی‌دارد

1. "هنگامی که درباره یک لحظه غافلگیرکننده صحبت می‌کنیم ذهن من دچار یک حس خوشحالی بچگانه می‌شود و با خودم می‌گویم که "آه، قرارست به آن نقطه برسیم...". معمولا اگر در هر اپیزود حداقل یک کار نگران‌کننده وجود نداشته نداشته باشد به نظرم کارمان را به درستی انجام نداده‌ایم و این غفلت باعث می‌شود که در ادامه مسیر سکندری بخوریم.

فکر می‌کنم که خانه پوشالی هم مانند هر سریال دیگری نقص‌های خود را دارد، اما من ترجیح می‌دهم اشتباه کنم و با دنبال کردن احتمالات در مسیرهای جدیدی وارد شوم تا اینکه همه‌چیز همیشه در موقعیت امنی به سر ببرد."

2. "صحنه تریچام - تریسام با حضور میچام- یکی از این لحظات بود. کاش ایده ساخت کلمه تریچام مال من بود. اما فکر کنم که اولین بار با هشتگ تریچام به طور اتفاقی رو به رو شدم و به نظرم عالی بود.

برخلاف اتفاقی که در اپیزود کتابخانه افتاد نمی‌توانم بگویم که برای این تریسام در فصل اول از پیش آماده بودیم، فقط کندوکاو در تمایلات جنسی این آدم‌ها و امیال آن‌ها تنها چیزی بود که از همان ابتدای کار درباره آن صحبت می کردیم."

3. "هنگامی که زویی جلوی قطار می افتد؛ آن لحظه بسیار بسیار بزرگی بود. در ورژن اصلی سریال (شبکه بی‌بی‌سی) ماتی استورین (همتای انگلیسی کاراکتر زویی) در فصل اول سریال که تنها چهار اپیزود است از بالای ساختمان پارلمان به پایین هل داده می‌شود، آن سریال کاملا چیز متفاوتی بود که در زمانی متفاوت و با حال و هوایی متفاوت پخش شد.

و البته نگرانی‌هایی هم وجود داشت که شاید چنین صحنه‌ای خیلی به قد و قواره سریال نیاید، شما همیشه در رابطه با سرنوشت یک کاراکتر خوب مردد خواهید شد، که آیا بگذارید از صحنه خارج شود یا نه. و بعد درست چنین صحنه‌ای را در آغاز یک فصل قرار می‌دهید...

تماشاگران زیادی آن را دوست داشتند، اما شما که چنین چیزی را از قبل نمی‌دانید. بسیاری هم ممکن‌ست بگویند: "گور پدرش! دیگه کاری با این سریال ندارم!" بنابراین شما باید ریسک‌پذیر باشید."

4. "فصل سوم مثال خوبی‌ست، چراکه سی دقیقه آغازین با حضور داگ استمپر می گذرد و این یک انتخاب جدی‌ست. به اندازه پرت شدن زویی جلوی قطار دل‌خراش نیست اما ما داستان فرانک و کلر آندروود را به مدت دو سال دنبال می‌کردیم و حالا ادامه این مسیر از نگاه کاراکتری دیگر و درحالی که فرانک و کلر پس از این رئیس جمهور و بانوی اول آمریکا هستند نقطه عزیمت بزرگی برای ما بود.

مطمئن هستم که مردم زیادی از خودشان پرسیدند که "کلر و فرانک کجا هستند؟ من به خاطر آن‌ها سریال را تماشا می‌کردم." اما هدف اصلی چیست اگر بخواهیم چنین چیزهایی را امتحان نکنیم؟ در آن صورت سریال در ورطه تکرار می‌افتد."

5. "کشتن آن سگ در اولین اپیزود فصل یک، حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، به نوعی مایه غرور و افتخار است اما در همان لحظه زیاد درباره آن فکر نکردم. نمی دانستم که آیا قرار است به میله برق‌گیر فصل تبدیل شود یا نه.

بو ویلیمون خالق سریال از 9 نکته ناگفته درباره «خانه پوشالی/ House of Cards» پرده برمی‌دارد

فقط می‌خواستم که کوین اسپیسی ورودی جذاب داشته باشد. از آن در دولنگه عبور می‌کند و درحالی که لباس رسمی‌اش را بر تن کرده از پله‌ها پایین می‌آید. همچنین می‌خواستم که چیزی تاریک و غیرقابل‌انتظار خلق کنم. چیزی که در ورژن بی‌بی‌سی سریال اتفاق نیافتاده باشد.

سگ آن‌جا روی زمین دراز کشیده بود و ناله می‌کرد ـ واضح است که یک سگ واقعی نبود - و فرانک به شیوه خودش مرگی آسان را به سگ هدیه کرد. چنین کاری از فرانک آندروود برمی‌آید.

کسانی هم در تیم تهیه فکر می‌کردند چنین کاری یک اشتباه بزرگ است و باعث از دست رفتن نیمی از تماشاگران می‌شود. اما آیا این یک قانون است؟ حق کشتن سگ را ندارید؟ من مشکلی در این قضیه نمی‌دیدم. آن سگ بالاخره قرار بود بمیرد، مگر انسان است؟ شما هر آدمی را که اراده کنید می‌کشید و هیچ مشکلی هم در آن نیست، اما کشتن یک سگ ممنوع است؟

من با فینچر صحبت کردم و به او گفتم که "می‌گویند با نمایش این صحنه نیمی از تماشاگران‌مان را از دست خواهیم داد" او لحظه‌ای فکر کرد و بعد گفت: "دوزار برایم مهم نیست." جواب دادم که "من هم همین‌طور. نگه اش خواهیم داشت."

 البته بی‌اهمیت هم نبود، ما فقط با خودمان فکر کردیم که "اگر از این صحنه استقبال نمی کنید پس خانه پوشالی هم سریال مناسبی برای شما نیست." حداقل بهترست که این موضوع را در سی ثانیه اول سریال متوجه شوید..."

6. "و مرگ پیتر روسو، آن هم محدوده خطرناکی بود. فرانک این موضوع را به این شکل برای خودش توجیه کرده بود که "روزهای خود ویرانگری این مرد در هرصورت شروع شده بودند." از جهاتی به همان سگ شباهت دارد؛ بخشش یک مرگ آسان.

او خلاص شود ما هم خلاص خواهیم شد... شما شاهد درد او بودید. فرانک یک جامعه ستیز نیست، او به پیتر علاقه داشت، و ترجیح می‌داد که مجبور به انجام چنین کاری نباشد، اما ضرورت آن را هم حس می‌کرد. تاریکی این تصمیم با مرگی که در فصل دوم داشتیم کاملا در تضاد است، آن‌جا ما با یک برنامه از پیش تعیین شده و تصمیمی عاری از هرگونه احساس روبه رو هستیم.

من فکر نمی‌کنم که فرانک جامعه ستیز باشد. حتی درحال حاضر هم چنین ادعایی درمورد او درست نیست. هر قاتلی لزوما یک جامعه ستیز نیست. فرد جامعه ستیز توانایی همدردی کردن با اطرافیانش را ندارد. من فکر کنم که در عشق فرانک به همسرش همدردی وجود دارد، در روابط دوستانه‌اش هم همین‌طور...

 او به آن نقطه از ذهن‌اش که اجازه ارتباط با مردم را می‌دهد دسترسی دارد. تنها بعضی اوقات باید آن را سرکوب کند. همه سیاستمداران این گونه عمل می‌کنند، تا حدودی، اما در هر صورت فکر نمی‌کنم که او یک جامعه ستیز باشد. ما چنین نگاهی به او نداریم. ما نگاهی انسان‌دوستانه به او داریم. تماشای تقابل انسانیت و بیدادگری در او چیز جذابی‌ست.

مردم زیادی به پیدا کردن شباهت‌ها علاقه‌مندند: فرانک شبیه به فلانی‌ست، کلر شبیه به فلانی‌ست. من این کاراکترها را گرفتار در جریان ثابتی از گداختگی و ریزش می‌بینم. کلر در لحظاتی قابل انعطاف و جذاب است و در لحظاتی دیگر فرانک چنین حالتی پیدا می‌کند. او مرد آسیب پذیری‌ست، کلر کسی‌ست که بیشتر خونسرد است و این توازن مدام در حال بالا و پایین شدن است."

7. "یکی از چیزهایی که در نظر داشتیم در فصل دوم به آن برسیم، درکنار کاری که فرنک با زویی می‌کند، وارد عمل کردن کلر بود، چیزی که مناسب شرارت نهفته در او باشد. کلر رو به یک زن باردار می‌‌گوید که "حاضرم بچه تو درون شکم‌ات بمیرد و بپوسد، اگر این من را به چیزی که می‌‌خواهم برساند." و شما در آن لحظه کاملا فکر می‌کنید که او مایل است این کار را انجام دهد، بنابراین این چیزی‌ست که در وجود کلر پیدا می‌شود.

بو ویلیمون خالق سریال از 9 نکته ناگفته درباره «خانه پوشالی/ House of Cards» پرده برمی‌دارد

ما کاری را که کلر با بادیگارد قبلی‌اش در بیمارستان انجام داد "هندجاب در بیمارستان" می‌نامیم. وقتی که در اتاق نویسندگان بخواهیم به این صحنه اشاره کنیم مثلا می‌گوییم که "یادتان هست در آن صحنه هندجاب در بیمارستان...؟" سرطان لوزالمعده؟

فکر کنم که این ایده من بود. چنین ایده‌هایی از همان ابتدا با ظاهری کامل سراغ شما نمی‌آیند. یادم نیست که دقیقا با وصل کردن چه نقاطی به هم به آن ایده رسیدم.

تا آن لحظه ما رفتاری مهارشده با کلر داشتیم، لحظات برون‌گرایانه در قبرستان، اخراج کردن کارکنان‌اش... اما می‌خواستیم که او به وضوح درباره واقعیت خود صحبت کند، درباره اینکه ازدواج‌اش با فرانک چه معنایی برای او دارد.

یکی از ورژن‌های بد این صحنه وقتی‌ است که او با دوستش نشسته باشد و درحال نوشیدن شراب از روزی که فرانک از او خواستگاری کرد صحبت کند.

اما ما به این فکر می‌کنیم که غیرعادی‌ترین و غیرمحتمل‌ترین شرایط برای صحبت کردن از این موضوعات چه زمانی‌ است و می‌گذاریم که کاراکترها دقیقا آن زمان به حرف بیایند.

در 99 درصد موارد این ایده بدی‌ست. این مکالمه هنگام پرش آزاد از ارتفاع بدترین چیز ممکن خواهد شد... این یک مثال از یک ایده بد است. اما ما برای نیم ثانیه از این ایده لذت می‌بریم، تنها برای اینکه بفهمیم ما را به کجا خواهد برد. چنین چیزی با این مکالمه چه خواهد کرد؟

 هنگامی که با سرعت یک گلوله شلیک شده در حال سقوط هستید؟ اما سپس با نگاه به کاراکترها و با نگاه به اپیزود متعجب خواهید شد، عجیب نیست اگر که او با بادیگارد رو به موت‌اش درباره این چیزها حرف بزند؟ این کاری نیست که شما بطور خودکار انجام دهید.

شما فکر می‌کنید که او با مرگ فاصله زیادی ندارد، بنابراین مرگ و زندگی را وارد مکالمه خود می‌کنید، و اینجاست که اتفاقات زیادی رخ می‌دهند. آنوقت یک قدم جلو می‌روید و می‌گویید "اگر این مرد اعتراف کند که زن را دوست دارد چطور؟

این اتفاق غیرمحتمل نیست"، بنابراین اینجا دیگر یک صحنه واقعی خواهید داشت. حالا همین صحنه را چگونه می‌توان بار دیگر یک قدم جلوتر برد؟

اگر زن چیزی را که مرد می‌خواهد به او بدهد چطور؟ نه به دلیل احساساتی شدن، که مثلا بخواهد با خود بگوید "من به یک مرد رو به موت می‌گویم که همیشه به او علاقه‌مند بودم..."

بلکه با گفتن حقیقتی بی‌رحمانه کارش را انجام می‌دهد، این چیزی‌ست که درخواست کردی و حالا من هم اینگونه آن را به تو می‌دهم. با چنین حرکتی همه چیز واقعی و زنده خواهد شد. این هدفی‌ست که ما تمام مدت در سر داریم. البته معمولا کوتاه می‌آییم اما من واقعا به آن صحنه افتخار می‌کنم."

8. "لحظات زیادی وجود دارند که دوست دارم به گذشته بازگردم و تغییراتی در صحنه‌های مختلف سریال ایجاد کنم. گاهی اوقات فکر می‌کنم که در نوشتن یک صحنه همه قدرت و خلاقیت‌ام را به کار نگرفتم.

گاهی اوقات هم فکر می‌کنم که فرصت‌هایی را از دست دادم، یا چیزهایی را می‌توانستم اضافه کنم که کاملا آن‌ها را کنار گذاشتم. این موضوع می‌تواند مربوط به اجراها باشد، جایی که آرزو می‌کنم کاش به بازیگر چیز دیگری داده بودم یا اینکه از کارگردان چیز دیگری می‌خواستم. میلیون‌ها مورد این چنینی وجود دارد."

بو ویلیمون خالق سریال از 9 نکته ناگفته درباره «خانه پوشالی/ House of Cards» پرده برمی‌دارد

9. "در فصل اول صحنه‌ای وجود دارد که من به شکلی عجیبی هم به آن می‌بالم و هم احساس شرمندگی می‌کنم. بین این دو حالت در حال نوسان‌ هستم. درباره این موضوع هم در اتاق نویسندگان شوخی می‌کنیم و هم با دیوید فینچر...

این پرنده اوریگامی لعنتی! چه معنی‌ای می‌دهد؟ چرا وجود دارد؟ آیا به شکلی غیرعامدانه کمیک نیست؟ برای هیچ‌کدام جوابی ندارم. به این افتخار می‌کنم که تنها یک چیز عجیب است.

چیزی که ما در این صحنه‌ها یا آن صحنه قبرستان به دنبال آن هستیم این است که درواقع چیزهایی را جستجو کنیم که ارتباطی مشخص با هیچ نقطه از داستان ندارند. چیزهایی اتفاقی و تصادفی، چیزهایی که فقط محض خاطر اتفاق افتادن‌شان اتفاق می‌کنند.

 شاید چیزهایی که کلر به آن‌ها توجه می‌کند و فرانک نه. فکر کردیم که این نکته‌ها بتوانند نوعی تفاوت نیمه خودآگاهانه در این کاراکترها ایجاد کنند. و در برخی موارد همین هم شد، درباره آن اوریگامی اما...

 واقعا نمی‌دانم، بعضی‌ها آن را دوست داشتند و بعضی‌ها هم از خودشان پرسیدند که این اوریگامی لعنتی چه کاره‌ست؟ فکر کنم که من جزء هر دو دسته حساب می‌شوم."
دانلود فیلم و سریال
دانلود سریال خانه پوشالی House of Cards

دانلود سریال خانه پوشالی House of Cards با لینک مستقیم و زیرنویس فارسی

دانلود سریال هوس آف کارد کیفیت 720p BluRay نسخه کامل

قسمت هشتم (آخر) فصل ششم اضافه شد

دوبله فارسی اضافه شد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan