- يكشنبه ۱۷ مرداد ۹۵
- ۱۷:۰۰
جنجال و حواشی بر سر مجلات کامیک به فاصله کوتاهی از آغاز نشر آنها در دهههای ۱۹۳۰ شروع شد. اولین گروهی که به مخالفت با آنها برخاستند مسئولین آموزشی بودند که کامیک را به عنوان یک عنصر نامطلوب بر روی تواناییهای خوانشی و ذوق ادبی دانش آموزان قلمداد میکردند. به همین خاطر شروع به پر کردن نشریات حرفهای با پیشنهاداتشان برای چگونگی دور کردن دانش آموزان از داستانهای ابرقهرمانی کردند. داستان کامیک تهدیدی برای سلطه همه جانبه آنها هم به شمار میرفت زیرا برای اولین بار بود که کودکان میتوانستند خودشان موارد مورد علاقهشان برای مطالعه تفننی را انتخاب کنند.
کلیسا و گروههای مدنی نیز به این تظاهرات ملحق شدند. اعتراض آنها به موارد ناپسندی همچون زنان در کمیکهای Jungle Comics که از پوشش مناسب برخوردار نبودند و برجسته سازی و مهم جلوه دادن افراد نابکار در کامیکهای جنایی بود. حتی دفتر بررسی آثار مناسب کلیسای کاتولیک کامیکها را در لیست بررسی خود قرار داده بود.
در ایالت متحده آمریکا که هم اکنون در دوران پسا جنگ به سر میبرد، توجه جدیدی به مسئله بزهکاری نوجوانان پای گروه دیگری را نیز به موضوع تاثیر کامیکها باز نمود و آن هم متخصصان سلامت روان بودند. در میان آنها یک روان پزشک شناخته شده اهل نیویورک سیتی به نام Fredric Wertham وجود داشت که کمپینی برای جلوگیری از فروش کامیک به کودکان ایجاد کرد. او مدعی بود که کودکان رفتارهای درون مجلات را تفلید میکنند و مطالب موجود آنها را به سمت خشونت سوق میدهد.
ورتام معمولا به صورت یک دانشمند اجتماعی شکست خورده به تصویر کشیده میشود که مطالعاتش در زمینه اثرات کامیک بوکها هیچ گونه سندیتی ندارند اما این گونه شخصیت پردازی از وی صحیح نیست. پرونده او علیه کامیک در حقیقت بر مبنای مطالعات وی بر روی روانپزشکی اجتماعی بنا شده بود که تاثیرات اجتماعی و فرهنگی را بر روی رفتار بررسی میکند. او با ارائه آثارش در مراسمهای حرفهای، با شهادت دادن در جلسات تصویب قانون و با اعلان سراسری عقایدش در رسانههای پرطرفدار شروع به حمایت از تصویب قانون برای کامیک بوکها نمود. تلاشهای او باعث جلب توجه ملی در زمینه کامیک شد اما به تصویب هیچ گونه قانونی منجر نشد. او که سر خورده شده بود شروع به نوشتن کتابی نمود که امید داشت به بالابردن توجه همگانی در زمینه کامیک منجر شود. سرانجام کتاب خود به نام فریفتن بیگناه (Seduction of the Innocent) را در بهار سال ۱۹۵۴ به چاپ رساند.
حمله مجدد ورتام به کامیک سرانجام باعث شد تا کمیته بزهکاری نوجوانان سنای آمریکا شروع به انجام تحقیق در زمینه تاثیر رسانههای جمعی کند. تحقیقی که اولین موضوع آن نیز درباره کامیکها بود. سناتورها در تاریخ های ۲۱-۲۲ آپریل و ۴ جون ۱۹۵۴ اقدام به برگزاری جلسات سخنرانی و شنیدن نظرات در شهر نیویورک کردند و از تعدادی از شاهدان برای شهادت دعوت به عمل آوردند.
در میان یکی از افرادی که برای شهادت دادن حاضر شده بودند، ویلیام گینس (William Gaines) ناشر EC Comics نیر حضور داشت. سناتور Estes Kefauver با طرح چندین باره و تحت فشار قرار دادن وی را مجبور نمود تا اعلام کند که کاور جانی کریگ برای مجله داستانهای تعلیقی جنایی، که در آن تصویر یک سر قطع شده و تبر وجود داشت برای یک کامیک ترسناک ایده خوبی بوده است. این اظهار نظر وی بلافاصله تبدیل به تیتر صفحه اول روزنامه نیویورک تایمز به این مضمون شد: «وحشت هیچ گونه ضرری ندارد»
البته از آن جایی که وی از آینده خبر نداشت اما همین جلسات جرقه شروعی برای پایان کمپانی کامیک بوک وی بود. وی تلاش کرد تا افراد صنعت را دور هم جمع کند تا از خودش دفاع کند اما بقیه فقط به دنبال یک راه حل سریع برای مشکلی بودند که تجارت آن ها را تهدید میکرد. در اکتبر سال ۱۹۵۴، ناشران اتحادیه مجلات کامیک آمریکا (Comics Magazine Association of America) را تشکیل دادند و شروع به استفاده از یک نوع کد تعدیلی نمودند.
اتحادیه مجلات کامیک آمریکا در سپتامبر ۱۹۵۴ در پاسخ به اعتراضات رو به گسترش مردمی به خاطر موارد خشونت بار و ترسناک تشکیل شد. این اتحادیه دادرس نیویورک چارلز مورفی ۴۴ ساله که متخصص در بزهکاری نوجوانان بود به عنوان سرپرست اتحادیه انتخاب کردند و یک کد اصول اخلاقی و استاندارد خود مراقبتی را ایجاد کردند. او سازمان کد کامیک ((CCA) Comics Code Authority) را تشکیل داد که مقادیر زیادی از این کد بر اساس کدی بنا شده بود که پیشنویس آن توسط اتحادیه ناشران کامیک بوک نوشته شده بود و خود این پیشنویس نیز تا حدی وامدار کد تولید هالیوود مربوط به سال ۱۹۳۰ بود. این کد به تصویر کشیدن خشونت و خشونت تصویری را در کامیکهای جنایی و ترسناک، همچنین کنایههای جنسی موجود که به عنوان “good girl art” (استفاده از تصویر زنان برای جذب مخاطب) شناخته میشود را ممنوع اعلام کرد. جلسات سخنرانی کمیته بزهکاری نوجوانان سنا که به طور اختصاصی در مورد کتابهای کامیک بود، بسیاری از ناشران را از تصویب لایجه قانونی دولتی ترساند و باعث شد که خودشان دست به کار شوند.
قبل از تشکیل سازمان کد کامیک، برخی از شهرهای آمریکا اقدام به ممنوعیت و سوزاندن مجلات کامیک کرده بودند. شورای شهرهای اوکلاهاما سیتی و هیوستن احکامی را تصویب کردند که کامیکهای ترسناک و جنایی را ممنوع میکرد اما اقدام شهر لس آنجلس کانتی برای این کار توسط محاکم برخلاف قانون اساسی تشخیص داده شد.
کد کامیک، که دیگر تبدیل به کتاب مقدس برای سانسور کتابهای کمیک شده بود، پا را از طرح مواردی درباره کمیکهای جنایی و ترسناک فراتر گذاشته بود و آیین نامه دراز و طویلی ایجاد کرده بود که به قول رئیس اتحادیه یعنی John Goldwater از انتشارات Archie Comics تمامی حوزههای مشکل دار را دربر میگرفت. همچون کد قبلی، هرگونه به نمایش دادن افراد پلیس، قضات، افراد حکومتی و دستگاههای زیر مجموعه به گونهای که باعث ایجاد عدم احترام برای سازمان حاکم شود ممنوع شد. همچنین در تمامی موارد باید خوبی بر بدی پیروز شود و همچنین هرگونه کشته شدن نیروهای نظامی به خاطر اقدامات مجرمان تقبیح شده بود. محدودیتهایی برای نمایش آدم ربایی و مخفی نمودن سلاح اعمال شد. خشونت بیش از حد و نقاشیهای ترسناک و موهش ممنوع شده بودند. خون آشامان، گرگینهها، روح ها و زامبیها نیز نباید به تصویر کشیده میشدند و همچنین هیچ مجلهای حق استفاده از کلمات ترس و وحشت را در عنوان خود نداشت. ۴۱ بند این قانون هرگونه خشونت، مسائل جنسی و هر محتوای دیگری که با استانداردهای منتقدان هم خوانی نداشت را پاکسازی کرده بود. در این قوانین بر احترام به دولت و اختیارات والدین تاکید شده بود و سانسورها حتی در حوزه نوشتار و دستور زبان نیز اعمال میشدند و استفاده از هرگونه کلمات عامیانه و به قولی کوچه بازاری حذف شده بود. کتابهای کامیک فقط در صورتی که برای جوانترین خوانندگان مناسب بودند مهر تایید میگرفتند.
گینس معتقد بود که بدنهایی که استفاده از کلماتی همچون جنایت، ترس و وحشت را ممنوع کرده بودند به طور عامدانه کامیکهای پرطرفدار و پرفروش وی یعنی (Crime SuspenStories، The Vault of Horror و Tales from the Crypt) را نشانه گرفتهاند. این محدودیتها به همراه محدودیت در به تصویر کشیدن خون آشامان، گرگینهها و زامبیها منجر به ضرر انتشارات EC Comics شد. گینس که از این جهتگیری ناشران ناراحت شده بود، از پیوستن به اتحادیه (مخفف آن CMAA) خودداری نمود و مجلاتش را برای نقد و بررسی ارسال نمود. عمده فروشان اما فقط به فروش کامیکهایی که دارای کد تایید بودند اقدام کردند (به استثنا Dell Comics و Classics Illustrated) و به این ترتیب گینس شکست خورد. تمامی عناوین انتشارات به جز MAD در طول سالهای متمادی پس از تشکیل سازمان کد کنسل شدند. نشریه معروف MAD نیز به این دلیل نجات یافت که گینس انتشار وی را به فرمت نشریه تغییر داد زیرا که این کد بر روی نشریات اعمال نمیشد. البته روایتی نیز وجود دارد که این اتفاق فقط یک افسانه است و علت تغییر فرمت MAD به خاطر مشکلات داخلی بین گینس به عنوان ناشر و هاروی کورتزمن (Harvey Kurtzman) رخ داده. گینس و کورتزمن بر سر جهتگیریهای مجله دچار اختلاف بودند و وقتی گینس Panic را به عنوان یک مجله دیگر در کنار این عنوان عرضه کرد اختلاف شدیدتر شد. گینس نیز برای دلجویی از وی تصمیم گرفت فرمت مجله را به حالت نشریه تغییر بدهد و به کورتزمن اختیار تام داد. عدهای میگویند که این امر افسانهای است که توسط کتاب Comics: A History of Comic Books in America رواج داده میشود.
رابطه وی با سایر هم صنفیهای خود نیز بسیار کوتاه مدت بود. حداقل سه روایت از اختلاف وی با اتحادیه وجود دارد. در یک مصاحبه، گینس داستانی را تعریف کرد به این مضمون که کمیکی که تصویر یک فضانورد سیاه پوست با قطره عرق بر روی صورتش داشت توسط اتحادیه رد شده بود زیرا کد هرگونه مسخره نمودن ادیان و یا نژادها را ممنوع کرده بود. و وقتی وی تهدید کرده بوده که شکایت میکند، مدیر مسئول اتحادیه عقب نشینی میکند. یک روایت دیگر از داستان به این صورت است که گینس موفق نشده بود کد را اخذ کند اما با این حال کامیکهای خود را با کد چاپ میکند. روایت سوم که توسط مدیر تجاری گینس بیان میشود این است که EC story به این دلیل رد شد که در داستان آن رباتی وجود داشت و این امر با تفکرات مذهبی مدیر کد چارلز مورفی که عقیده داشت فقط انسانها دارای توانایی تفکر هستند منافاد داشت. روایت اول داستان را با هم بررسی میکنیم؛ گینس داستان”Judgment Day” را که مربوط به یکی از شمارههای قبل از کد Weird Fantasy بود را در مجله Incredible Science Fiction چاپ مجدد نمود. این چاپ مجدد خود جایگزین داستان “An Eye for an Eye” شده بود که توسط سازمان تایید نشده بود. اما خود این داستان نیز توسط سازمان با مخالفت روبرو شد زیرا که شخصیت اصلی داستان فردی سیاه پوست بود. این داستان که تمثیلی از شرارت تعصب نژادی است در صورتی که شخصیت اصلی سیاه پوست نبود تمام هدف داستان خنثی میشد.
داستان کمیک درباره یک فضانورد است که به عنوان نماینده جمهوری کهکشانی از سیاره Cybrinia که توسط رباتها اداره میشود دیدار میکند. او متوجه میشود که رباتها به دو گونه یکسان نارنجی و آبی تقسیم میشوند که یکی از این دو گروه برتریها و حق بیشتری نسبت به گروه دیگر دارند. فضانورد تصمیم میگیرد که به خاطر تعصبات رباتها، جمهوری کهکشانی نباید این سیاره را به رسمیت بشناسد. در پنل نهایی، او کلاه ایمنیاش را برمیدارد و معلوم میشود که او یک فرد سیاه پوست است. مورفی بدون هیچ گونه حق تصرفی در کد، دستور داد که فضانورد سیاه پوست باید حذف شود. در کتاب Tales from the Crypt: The Official Archives میخوانیم:
سردبیر انتشارات فلدستین تعریف میکند که:
این واقعا باعث شده بود اونایی که تو دفتر رئیس کد بودن دیوونه بشن، قاضی مورفی که رسما روانی شده بود. واقعا میخواست دخلمون رو بیاره. من با این داستان رفتم اونجا و مورفی گفت نمیشه یه مرد سیاه پوست باشه. فلدستین هم با عصبانیت گفت که این تمام هدف اصلی داستان هست. وقتی که مورفی اصرار نموده که مرد سیاه پوست باید حذف بشود، فلدستین هم جواب داده: گوش کن، تو تمام این مدت ما رو اذیت کردی و باعث شدی که اصلا نتونیم هیچ چیزی چاپ کنیم چون شماها میخواید ما ورشکست بشیم. فلدستین گزارش جلسه خود با مورفی را به گینس میدهد، گینس نیز عصبانی شده و بلافاصله تلفن را برداشته و با مورفی تماس میگیرد: این مسخره است! من یه کنفرانس مطبوعاتی برای این کار ترتیب میدم. شما هیچ پایه و اساسی برای این کار ندارید. ازت شکایت میکنم. مورفی هم چیزی گفت که فکر میکرد دیگر انتهای رئوفت و بخشش است: خیلی خب، پس فقط اون قطره های عرق رو حذف کنید. این جا بود که گینس و فلدستین هر دو از عصبانیت به مرز انفجار رسیدند: لعنت به تو! هر دو همزمان در تلفن فریاد زدند. مورفی هم تلفن را روی آن ها قطع کرد اما داستان به شکل اصلی خود چاپ شد.
به هرحال، هرچه که داستان حقیقی بود، حقیقتی که وجود دارد این است که گینس در تاریخ ۲۵ اکتبر ۱۹۵۵ از اتحادیه کناره گیری کرد. در حالی که گینس را میتوان مهمترین قربانی کد دانست، کمپانیهای کامیک دیگری نیز در سالهای دهه ۵۰ به خاطر محدودیتهای ناشی از کد هرچند کم سر و صداتر اما باز هم از گردونه رقابت کنار رفتند. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که عوامل دیگری نیز بر صنعت کامیک در آن زمان تاثیر گذاشته بودند از جمله مشکلات توزیع و همچنین از دست دادن مخاطب به نسبت تلویزیون.
در اواخر دهه ۶۰، کامیکهای زیرزمینی رشد پیدا کردند. هنرمندانی که کامیکهایی تولید میکردند که موضوع آنها مواردی بود که توسط کد ممنوع اعلام شده بود. از آن جایی که این کامیکها توسط مجراهای خلاف عرف همچون فروشگاههای توزیع مواد مخدر قانونی عرضه میشدند موفق به دور زدن مشکل توزیع کنندههای مرسوم شدند که از توزیع کامیکهای فاقد مهر تایید سرباز میزدند. این امر منجر به موفقیت نسبی برای کامیکهای زیرزمینی شد.
نام Marv Wolfman برای مدت کوتاهی منجر به اختلاف میان دی سی و سازمان کد شد. در مجموعه ماورایی-راز آلود House of Secrets #83، مجری کتاب داستان The Stuff that Dreams are Made of را به عنوان داستانی معرفی میکند که ولفمن سرگردان (wandering wolfman) برای وی تعریف کرده است (به خاطر نحوه ادیت نشریات کامیک به صورت حروف اول تمام بزرگ هیچ تفاوتی بین wolfman و Wolfman در کامیک چاپ شده وجود ندارد و همگی بزرگ چاپ میشوند) سازمان نیز به خاطر وجود کلمه مرد گرگی در داستان آن را مردود اعلام میکند. یکی دیگر از نویسندگان به نام Gerry Conway به سازمان توضیح داد که نام نویسنده این داستان در حقیقت ولفمن است و مرد گرگ نمایی وجود ندارد و درخواست کرد که اگر نام نویسنده ذکر شود آیا باز هم در تضاد با قوانین است یا خیر. سازمان نیز با این امر موافقت نمود و نام ولفمن به عنوان نویسنده در اولین صفحه داستان ذکر شد و از این به بعد دی سی شروع به ذکر نام مولفان در مجموعههای رازآلود-ماورایی خود کرد.
در دهه ۷۰، ریبوت یک مجموعه کمیک دهه ۴۰ به نام The Spectre جنجال ساز شد. داستان در مورد یک پلیس بود که توسط گنگسترها کشته میشود و به صورت یک روح انتقام گیرنده که دارای ماموریتی از جانب خداوند است به دنیا بازمیگردد. این داستان از روشی عجیب برای دور زدن قانون خشونت استفاده کرد. از آن جایی که کد مخالف خشونت بر علیه شخصیتهای انسان بود، تیم نویسندهها و ویراستار داستان به این نتیجه رسیدند که از آن جایی که شخصیت توانایی خم کردن واقعیت را دارد، میتواند کاری کند که شخصیتهایی که میکشد در زمان مرگ دیگر از نظر تکنیکی انسان نباشند. به عنوان مثال وی یک دزد را تبدیل به یک تکه چوب و بعد وی را اره نمود یا دیگران را تبدیل به مجسمههای مومی نموده و بعد آنها را ذوب میکرد در حالی که تاکید میشد که تمامی شخصیتها درون مجسمهها بهوش هستند و زجر میکشند. و در تمام این مدت سازمان هیچ کاری نمیتوانست انجام بدهد زیرا به صورت تکنیکی هیچ گونه عمل برخلاف قانون انجام نشده بود. در حالی که مرگ شخصیتها در داستان بسیار وحشتناکتر از سری اصلی بود.
وقتی که جنجالها پیرامون نشریات کامیک فروکش کرد، مهر تایید بر روی جلد مجلات کمرنگتر شد و دیگر اهمیت سابق را نداشت اما اجرای بندهای کد همچنان باعث محدود کردن پتانسیلهای این مدیوم شده بود. دلیل ندارد به خاطر فرم کمیک مانع از گفتن داستانهای متفاوت برای مخاطبین متفاوت شویم فقط به این خاطر که اینها نقاشی هستند اما اتحادیه با این دیدگاه که کامیکها ادبیاتی برای نوجوانان هستند این عقیده خود را بر صنعت تحمیل میکرد.
کد چندین بار در سال ۱۹۷۱ به خصوص ۲۸ ژانویه ۱۹۷۱ مرور شد تا اجازه برخی
از موارد از جمله به تصویر کشیدن دلسوزانه نسبت به رفتار مجرمانه و فساد
در میان مقامات (البته تا وقتی که به فساد صورت استثنا باشد و فرد فاسد به
مجازات برسد) داده شود. همچنین اجازه داده شد تا برخی از فعالیتهای
مجرمانه منجر به کشته شدن ماموران پلیس شود
و همچنین پیشنهاد اغوا نمودن افراد بدون به تصویر کشیدن آن نمایش داده
شود. همچنین به تازگی امکان استفاده از خون آشامان، غولها و گرگینهها
داده شد به شرط آن که همانند تصور کلاسیکی که از آنها وجود دارد همچون
فرانکنشتاین، دراکولا و سایر آثار ادبیات سطح بالا که توسط افرادی همچون
ادگار آلن پو، ساکی، کانن دویل و سایر نویسندگان تمجید شدهای که آثارشان
در مدارس تمام دنیا خوانده میشود به تصویر کشیده شوند. زامبیها به این
خاطر که فاقد پشتوانه ادبی بودند همچنان به صورت تابو باقی ماندند. مارول
در میانههای دهه ۷۰ در داستانهای خود پیروان به ظاهر مرده ابرشروران
مختلف هاییتی که به وسیله ذهن کنترل میشدند را Zuvembie نامید. این کار
بعدا به ابرقهرمانان مارول نیز سرایت کرد. در انتقام جویان، وقتی که
واندرمن دوباره از مرگ برگشته بود، او نیز با نام Zuvembie معرفی میشد.
در این زمان، دپارتمان سلامت، آموزش و رفاه عمومی ایالات متحده آمریکا به سراغ سردبیر مارول کامیکس یعنی استن لی رفت تا یک داستان درباره سومصرف مواد مخدر بنویسد. استن لی بارها از این صحبت کرده که چگونه کمپانی مارول کامیکس با انتشار آرک داستانی اسپایدرمن درباره سواستفاده از مواد مخدر سازمان کد کامیک را به مبارزه طلبید. لی قبول کرد و یک داستان سه قسمتی اسپایدرمن نوشت که در آن استفاده از مواد خطرناک و غیر جذاب به تصویر کشیده شده بود. اگرچه کد به طور مشخص به تصویر کشیدن مواد را ممنوع نکرده بود اما یک بند عمومی وجود داشت که اعلام میکرد هرگونه مورد یا تکنیکی که در این جا ذکر نشده اما با روح و هدف کد در تضاد است به عنوان ناقض شاخصهای موجود محسوب میشود. سازمان قبلا حداقل یک داستان که شامل مواد مخدر میشد را تایید کرده بود و آن هم نخستین حضور مرد مرده در کامیک Strange Adventures بود که در آن شخصیت اصلی با معتادان به تریاک مبارزه میکند. اما سرپرست کد Leonard Darvin در زمان داستان اسپایدرمن مریض بود و سرپرست جایگزین John L. Goldwater که ناشر Archie Comics بود از دادن مهر تایید خودداری نمود و دلیل آن را هم به تصویر کشیدن مصرف مواد مخدر، بدون توجه به متن اعلام کرد در حالی که مثلا مرد مرده فقط فروش عمده و توزیع آن را نمایش داده بود.
لی که اطمینان داشت درخواست رسمی دولتی برای این داستان به او اعتبار لازم برای این کار را میدهد، با تایید ناشر خود Martin Goodman داستان را در شماره های ۹۶ تا ۹۸ The Amazing Spider-Man بدون تایید سازمان کد چاپ نمود. داستان بسیار مورد توجه قرار گرفت و توضیحات سازمان برای عدم اعطای مهر تاثیر معکوس داشت. استن لی در یک مصاحبه در سال ۱۹۹۸ بیان میکند:
این تنها مشکل بزرگی بود که ما با کد داشتیم. میتونستم اونها را درک کنم، اونها مثل وکلا بودند، افرادی که به هرچیز به طور مطلق و تکنیکی نگاه میکنند. کد اعلام کرد که شما نباید حرفی از مواد بزنید و بر اساس قوانینشون، حق با اونها بود. برای همین بود که من از دستشون ناراحت نشدم. با خودم گفتم: هرچه بادا باد و مهر تایید رو برای اون سه شماره برداشتم. بعد دوباره رفتیم سراغ کد. من هیچ وقت وقتی داشتم داستانی مینوشتم به کد فکر نمیکردم، چون هیچ وقت چیزی تو ذهنم نبود که خیلی خشن یا خیلی سـکسی باشه. من میدونستم که جوانان و افراد کم سن و سال این کتابها رو میخونند و اگه کدی هم وجود نداشت، فکر نمیکنم که باز هم در نوشتن من تغییری به وجود میامد.
اقدام لی و مارول انتقادات رئیس دی سی Carmine Infantino را برانگیخت که آنها با این کار خود کد را به مبارزه طلبیدهاند و اعلام کرد که دی سی تا وقتی که کد تغییر نکند هیچ کامیکی درباره مواد منتشر نخواهد کرد. به خاطر اتفاقات رخ داده دپارتمان سلامت، آموزش و رفاه عمومی نیز داستان را تحریم کرد.
یک جلسه ویژه اتحادیه در آن روز تشکیل شد تا در آن مارول را توبیخ کنند.
چارلز گودمن (Charles Goodman) که به عنوان نماینده کمپانی مارول در این
جلسه حضور داشت، قول داد که بعد از چاپ شمارههای اسپایدرمن (که مربوط به
ماههای می-جولای ۱۹۷۱ میشدند) دیگر هیچ کامیکی را بدون دریافت مهر تایید
چاپ نخواهند کرد. اصلاحات و تجدید نظرها در دسامبر سال ۱۹۷۰ ایجاد شدند و
ناشران موافقت کردند که کد جدید از ۱ فوریه سال ۱۹۷۱ مورد اجرا قرار گیرد.
کد سال ۱۹۷۱ اندکی از محدودیتها بر روی کامیکهای جنایی کاست و همچنین ممنوعیت چاپ کامیکهای ترسناک را نیز برداشت (البته هنوز استفاده از نامهای ترسناک (horror) و وحشت (terror) در عنوان ممنوع بود).
به علاوه آزادی جدید در استاندارهای مرتبط با مسائل جنسی به خاطر تغییرات رخ داده در جامعه و افزایش آگاهی رخ داده بود. بعد از جنجال بر سر اسپایدرمن، اتحادیه یک بخش جدید مربوط به چگونگی برخورد با به تصویر کشیدن استفاده از مواد مخدر را به شرطی که به عنوان یک تفریح نادرست به تصویر کشیده شود اضافه نمود، دی سی نیز این موضوع را در شماره مورد تایید کد قرار گرفته Green Lantern/Green Arrow #85 اجرا کرد که در آن دنی اونیل و طراح نیل آدامز آرک داستانی جدیدی را آغاز کردند، در این آرک دستیار نوجوان گرین ارو، Speedy یک متعاد به هرویین بود، عنوان روی جلد نیز به این صورت بود: دی سی به بزرگترین مشکل نسل جوان حمله میکند… مواد مخدر!
کد، هرچند که این بار کم تر سختگیرانه بود، به مصابه یک فرصت از دست رفته برای بازپس گیری جایگاه کامیک بوک به عنوان یک مدیوم برای کودکان مینمود.
در حدود اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، فقط چهار ناشر به صورت فعال در اتحادیه باقی مانده بودند که عبارت بودند از: Archie, Marvel, Harvey, و DC . با این حال یک تغییر بسیار بزرگ در توزیع کتابهای کامیک، ناشران را قادر ساخت تا نشریات خود را بدون دریافت مهر تایید به فروش برسانند و آن تغییر هم توزیع مستقیم به بازار مصرف بود.
در سیستم قدیمی، که هنوز هم پابرجا بود، فروشندگان عمده کامیکها را به همراه سایر نشریات به خورده فروشان توزیع میکردند. این عمده فروشان به عنوان بازوی مرکزی و اجرایی سازمان کد کامیک عمل میکردند؛ به این صورت که توافق کرده بودند که فقط کامیکهای دارای مهر تایید را توزیع کنند. با توزیع مستقیم، توزیع کنندگانی که به طور تخصصی فقط در عرصه توزیع کامیک بودند، تقاضاها را جمع میکردند و به طور مستقیم به خرده فروشان خارجی توزیع میکردند.
توزیع کنندگان و خرده فروشانی که مایل بودند کامیکهای بدون مهر تایید را بفروشند در جدیدی را برای ناشرانی که مایل بودند کد و سانسورهایش را دور بزنند باز نمود. حالا که دیگر از قید و بندهای کد رها شده بودند، ناشران جدید شروع به آزمایش موارد جدید که شامل کامیکهای با محوریت بزرگسالان میشد نمودند تا محدوده مخاطبان را گسترش دهند.
تغییر در توزیع و به طبع آن سربالا آوردن ناشران مستقل (به علاوه این حقیقت که اتحادیه دیگر کپی از کد سال ۱۹۷۱ نداشت) منجر به این شد که اتحادیه در سال ۱۹۸۲ برای ایجاد یک تجدید نظر دیگر اقدام کند. نمونه اولیهای که توسط یک مشاور استخدام شده توسط اتحادیه نوشته شده بود رد شد. Gladstone که کامیکهای Disney comics را چاپ میکرد به همراه Archie خواستار حفظ کد سال ۱۹۷۱ بودند و مارول نیز اعلام تمایل کرده بود که تحت کد قدیم به کار خود ادامه دهد. Harvey خواستار یک کد جدید بود اما مخالف اعطای هر گونه «آزادی بی معنی» بود.
اما دی سی اعلام کرد که در نظر دارد تا مهر تایید را از روی کتابهایش حذف کند و عقیده داشت که کد سال ۱۹۷۱ باعث شرم ساری و بستن دست و پای استعدادهای طراحان و نویسندگان است. به همین خاطر، اتحادیه یک پیش نویس دو بخشی را آماده کرد که خواستههای دی سی برای دستورالعملهای جامع را دربرمیگرفت. «اصول سازمان کد کامیک» شامل اعلاناتی کلی درباره خشونت، زبان و سایر حوزههای حساسیت زا بود، بخش مربوط به “Editorial Guidelines” شامل قوانین ویژهای برای هر کدام از حوزههای مربوط به مطالب بود. اتحادیه انتشار این لیست برای عموم مردم را ممنوع کرد.
تاثیر کد سال ۱۹۸۹ با پایین آمدن کامیکها از روی قفسههای فروشگاههای عمومی کمرنگ تر شد. فروشگاههای اختصاصی کامیک با تمایل کامیکهای بدون مهر تایید را توزیع میکردند و حتی اعضای خود اتحادیه نیز شمارههایی را برای بازار مستقیم تولید میکردند و پروسه بررسی آثار را دور میزدند.
مارول با کنار کشیدن از سازمان کد کامیک در سال ۲۰۰۱ برای استفاده از یک سیستم درجه بندی داخلی توسط خودش ضربه مهلکی را بر پیکره اتحادیه وارد کرد. تا سال ۲۰۰۱، فقط دو ناشر بودند که همچنان مهر تایید را بر روی جلد مجلاتشان چاپ میکردند: Archie و DC. کمپانی دی سی در ژانویه ۲۰۱۱ اعلام کرد که استفاده از کد را کنار میگذارد و آرچی نیز اندکی بعد از آنها پیروی کرد و این امر به معنای پایان کار CCA بود.
در سپتامبر ۲۰۱۱، انجمن نشریات کمیک آمریکا (Comics Magazine
Association of America) تمامی حقوق مهر تایید کمیک را به صندوق دفاع قضایی
کامیک (Comic Book Legal Defense Fund) فروخت. این صندوق از حق آزادی بیان
برای نویسندگان و ناشران کامیک حمایت میکند. این اتفاق که همزمان با
سالروز کمپین هفته کتابهای ممنوعه بود آخرین صفحه از دفتر این سمبل را ورق
زد.
امروزه، ناشران خود محتوای کامیکهایشان را بررسی میکنند. مرگ سازمان کد
کامیک و سمبل آن، مهر تایید، به معنای نابودی قوانین خود تنظیمی در تمام
صنعت بود، چیزی که هیچ گونه کمک قانونی در آن نبود. حالا، اجتماع کامیک
میتواند با فراخوانی نخستین حقوق ترمیمی خود که توسط صندوق دفاع قضایی
کامیک بود یاری میشود (که هدف آن حفاظت از حقوق ناشران به وسیله
معارفههای قضایی، وکالت، توصیه، راهنمایی و آموزش است) میتوانند به تمامی
نقدهای رسیده پاسخ دهند.
حال ببینیم که بندهای این کد معروف مربوط به سال ۱۹۵۴ از چه قرار است:
جرایم هرگز نباید به صورتی نمایش داده شوند که باعث برانگیختن حس ترحم نسبت به مجرم گردند، باعث کاهش اعتماد به نیروهای قانون و عدالت گردند و یا کسانی که دارای انگیزههای تقلید از مجرمان هستند را تشویق کند.
اگر یک جنایتی رخ میدهد باید به صورت یک فعالیت شرورانه و ناخوشایند باشد.
افراد پلیس، قضات و مقامات رسمی و سازمانهای تابعه نباید به گونهای به تصویر کشیده شوند که اعتماد عمومی را خدشه دار کنند.
مجرمان نباید به گونهای ارائه شوند که به صورت فریبنده به نظر بیایند و یا به جایگاهی برسند که راه را برای تقلید از آنها باز کند.
در تمامی موارد خوبی باید بر بدی پیروز شود و جنایتکار برای کارهای بدش مجازات شود.
صحنههای دارای خشونت شدید ممنوع است. صحنههای شکنجه خشونت بار، استفاده مفرط از چاقو و اسلحه، درد و رنج انسانی، خون و خشونت و جنایتهای دارای خشونت باید حذف شود.
هیچ نشریه کامیکی حق استفاده از کلمات وحشت و ترسناک را در عنوان ندارد.
تمامی صحنههای ترسناک، خونریزی بیش از حد، جنایتهای دارای خشونت، فساد، شـهوت، سادیسم و مازوخیسم ممنوع است.
تمامی تصاویر ناخوشایند و ترسناک ممنوع است.
داستانهایی که درباره شیطان است فقط باید به گونهای منتشر شود که هدف به تصویر کشیدن یک مسئله اخلاقی باشد و تحت هیچ شرایطی شیطان نباید به صورت جذاب و فریبنده به تصویر کشیده شود که باعث آسیب رسیدن به احساسات خواننده نشود.
صحنههایی که با مردگان متحرک، شکنجه، خون آشامان و خون آشامیدن، غولها، آدم خواری و گرگینهگی و یا ابزار مرتبط با اینها سر و کار دارند ممنوع است.
ناسزا، وقاحت، هزل، ابتذال یا کلمه یا علامتی که معنی نامطلوبی داشته باشد ممنوع است.
برهـنگی در هر فرمی ممنوع است از آن جایی که خارج از نزاکت و بی مورد است.
تصاویر تشویق کننده و شهوت انگیز یا وضعیت تشویق کننده غیر قابل قبول است.
جنس مونث باید به طور واقع گرایانه به تصویر کشیده شود بدون هرگونه اغراق در هر کدام از ویژگیهای فیزیکی.
روابط جنـسی نامشروع نه اشاره میشود و نه به تصویر کشیده میشود. صحنههای تجـاوز و اختلالات جنسی نیز غیر قابل قبول است.
فریفتن و تـجاوز نباید به تصویر کشیده و یا پیشنهاد شوند.
انـحراف جنسی یا هرگونه اشاره به آن شدیدا ممنوع است.
برهـنگی با هدف پیش پا افتاده و شهوت پرستی نباید در تبلیغ هیچ محصولی به کار برده شود. هیکلهای دارای لباس نباید به گونهای نشان داده شوند که توهین آمیز باشند.
این اتفاقات تاثیر بسیار زیادی بر جامعه و حتی جهان داشت. تا قبل از این اتفاق اینها مسائلی بودند که مصرف کننده عادی در معرض آنها قرار نداشت و نیازی نبود که حتما همه چیز به مذاق همگان خوش بیاید، با این اتفاق و به خاطر این که CCA تا دههها از کامیک به عنوان محصولی برای کودکان یاد مینمود، منجر به این شد که نویسندگان و طرفداران این صنعت به تکاپو بیفتند. آنها تلاش میکردند به همگان ثابت کنند که این صنعت و علاقه آنها محصول دست کودکان نیست بلکه جایگاهی است برای بیان نگاههای هنری و بیان مفاهیمی قابل تامل از دیدگاه همین بی اخلاقیها و ضد قهرمانها. اتفاقی که تا مدتها و تا زمانی که این صنعت توانست از درون این دوران تاریک بیرون بیاید رخ نداد.