- سه شنبه ۱۹ مرداد ۹۵
- ۱۷:۳۸
ماندگارترین لحظات جانی بلیز / گوست رایدر در دنیای کمیک قسمت اول
دهه 70 میلادی دهه ای تاریخیست که بسیاری از قهرمانان مارول و دی سی در
این دهه جان تازه ای گرفتند و داستان های مصور بسیار زیبا و به یادماندنی
برایشان خلق شدند که بعضی از آن ها تا سال ها ادامه یافتند.
گوست رایدر نیز اینچنین بوده و همچین کمیک های نابی داشته که جوهره شخصیت
جانی بلیز را بی عیب و نقص و در آرمانی ترین شرایط ممکن به تصویر کشیده میشوند.
متاسفانه فیلمی که از گوست رایدردر سال 2007 ساخته شد زیاد نتوانست جانی
بلیز خوب و همیشگی کمیک ها را تحویلمان دهد برای همین با سری مقالات
"ماندگار ترین لحظات جانی بلیز/گوست رایدر" در خدمت شما هستیم تا یاد این
شخصیت را دل ها مجددا زنده کنیم و اطلاعاتتان را درباره این شخصیت و
ماجراهای تکرارنشدنی اش بالا ببریم
گوست رایدر،جانی بلیز،ماندگارترین لحظات کمیک بوکی
توجه : در قسمت اول از این مقاله بیشتر موارد از سری اول کمیک های گوست
رایدر گلچین شده اند و شماره ها بیانگر رتبه بندی نیستند.
همانطور که گفته شده جانی بلیز یک موتور سوار ماهر بود که نامزدی به نام
روکسان سیمپسون داشت. پدر روکسان سرطان داشت و گوست رایدر برای درمان او
روح خود را به شیطان دنیای مارول یعنی "مفیستو" فروخت و در عوض قدرت های
شیطانی و افسانه ای به خود گرفت. این جلد از سری کمیک های مارول اسپات لایت
با عنوان : "The Origin of the Ghost rider" در سال 1972 به چاپ رسید و
این شخصیت دوست داشتنی اولین حضور خود را در دنیای کمیک تجربه کرد. خالق
اصلی این شخصیت روی توماس است. در دهه 80 سری داستان های ادامه دار
(ongoing series) برای این شخصیت چاپ شد.
در شماره 10 از سری اول این کمیک های دنباله دار با فلش بکی به گذشته این
اتفاقات را برای بار دوم مرور میکنیم اما این بار دقیق تر و با دیدی گسترده
تر به ماجرا و اریجین این شخصیت.
همانطور که میدانید هالک مدت زیادی به عنوان یک قهرمان جدی گرفته نمیشد و
از آنجایی که اشعه گاما مغز بروس بنر را فاسد کرده بود هالک تنها یک غول
بیابانی طرد شده به حساب می آمد و در غار زندگی میکرد. روزی جانی بلیز از
بیابانی عبور میکرد که اتفاقی هالک را رویت کرد.گوست رایدر که هالک را یک
موجود خطرناک به حساب می آورد از پشت به او گلوله ای آتشین پرتاب میکند.
هالک نیز قصد حمله به گوست رایدر را داشت که پس از آن گوست رایدر با
هوشمندی هالک را شکست میدهد. هالک که عطش انتقام و خشم او از گوست رایدر
فوران میکند قصد میکند دفعه بعدی که گوست رایدر را میبیند یه گوشمالی حسابی
به او بدهد ولی در عوض گوست رایدر نیز که از ابتدا قصد آسیب زدن به هالک را
نداشت و فقط به خاطر محافظت از موتورسواران هالک را به ستوه آورده بود،
تمام قدرتش را نمایان میکند و در نبردی سخت هالک را شکست میدهد!
شاید نام "رولث" تا بحال به گوشتان نخورده باشد و او را درست و درمون
نشناسید ولی بایستی گفت او یکی از قدرتمند ترین شیاطین مارول است که در این
شماره از کمیک های گوست رایدر برای اولین بار ظاهر میشود و داستانی فوق
العاده را پشت سر میگذارد. جانی بلیز که بر اثر یک تصادف زخمی شده و پلیس
ها او را میابند و بازداشتش میکنند. فردی به نام "جنسن" که فردی بظاهر عادی
و مهربان بود به بیمارستانی میرود که جانی در آن حضور دارد و پیشنهادی به
او میدهد. پیشنهادش این است که اگر برای او کار کند و از قدرت های ماورایی
اش در راه مقابله با شرارت استفاده کند فقط زیر نظر او از اینجا آزادش
میکند. جانی نیز وادار به قبول کردن میشود تا کارش غیرقانونی واقع نگیرد.
شبی جنسن با یکی از زیردستان خود راجع کلک زدن به گوست رایدر حرف میزند ولی
روکسان سیمپسون فالگوش می ایستد و حرف هایشان را میشنود در این بین جنسن از
این موضوع مطلع میشود و به شکل واقعی خود یعنی رولث در می آید. رولث از
زیردستانش میخواهد تا نگذارند روکسان فرار کند و میرود تا حقه هایش را برای
گوست رایدر سوار کند. گوست رایدر از آن طرف روکسان را نجات میدهد و به سوی
یکی از سخت ترین مبارزاتش میرود که در این بین اریجین او افشا میشود. جنسن
به همراه تعدادی از سهامدارانش روزی در مذاکره ای اختلاف پیدا میکنند و آن
ها جنسن را به قتل میرسانند. جنسن که در حال جان دادن بود ناگهان مفیستو را
میبیند و فکر معامله روحش و گرفتن قدرت های اهریمنی به سرش میزند و این کار
را عملی میکند. او قدرت های عمده ای از جمله تلپورت به هر مکانی که دلش
بخواهد، ساخت تصاویر غیر واقعی و توهمات و ساطع کردن اشعه های مرگبار به
دشمنانش اشاره کرد. گوست رایدر نیز در نبردی سهمگین او را شکست میدهد.
بله درست میبینید! درست است گوست رایدر قیافه ای وحشتناک دارد و بنظر عصبی
می آید ولی بهتر از بدانید جانی بلیز از قهرمانانی بوده که همواره به
همکاری با ابرقهرمان های دیگر توجه بسیاری داشته و همیشه از قدرتش به
بهترین نحو ممکن استفاده کرده. در شماره 7 از سری اول کمیک های گوست رایدر
یکی از افراد زودیاک به بانک دستبرد میزند. در این بین گوست رایدر در صدد
توقف گروه زودیاک است که در این شماره نابغه موتورسواری یعنی استانک
مستر(Stunk Master) که از راه برنامه های تلویزیونی موتورسواری کسب در آمد
میکن، هم در این راه تلاش میکند تا عدل را در این جامعه برقرار کند. او و
گوست رایدر در بین راه به پست هم میخورند که پس از کمی مجادله با تیم آپ
ابرقهرمانی صد راه گروه زودیاک میشوند.
در شماره 20 از همین سری دختری به نام کارل که یکی از دوستان دردویل نیز
محسوب میشود توسط فردی به نام دث استاکر دزدیده میشود که در یک تیم آپ
ابرقهرمانی بین گوست رایدر و دردویل او را شکست میدهند. نکته مهم راجع دث
استالکر این است که او قبل از اینکه تبدیل به این موجود شود هویتی مخفی
داشت به نام "دث هد" که ادعا میکرد پدر کارل نیز است!
در این شماره جانی به کلوب موتورسواران می آید. دوقلدر و یاوه گو سربه سر
او میگذارند و او را مسخره میکنند که در نتیجه یه کتک مفصل از جانی
میخورند. جالبه بدونید جانی بدون بهره گیری از قدرت های شیطانی نهفته در
درونش در یک نبرد تن به تن دو قلدر عضله ای را کتک میزند
در این شماره جانی در یک دره پرپیچ و خم رانندگی میکند و ناگهان چند دیو
شیطانی به او هجوم می آورند و او را بیهوش میکنند. جانی پس از به هوش آمدن
خود را در قلمرو مفیستو یعنی جهنم میبیند. این نقشه مفیستو و دستیارش
"آزمادئوس" بوده. مفیستو با قدرت جادویی اش گوست رایدر را از وجود جانی
خارج میکند. هردوی آن ها فرار میکنند تا از جهنم خارج بشوند. دستیار مفیستو
یعنی آسمادئوس تله هایی برای جانی و گوست رایدر میگذارد برای مثال دو دیو
شیطانی را به شکل مادر و پدرجانی در می آورد یا جن ها و ارواح شیطانی و
جهنمیان را سر راه آن ها میگذارد ولی به لطف گوست رایدر و قدرت هایش نجات
پیدا میکنند و دریچه راهیابی به دنیای اصلی باز میشود. گوست رایدر که
میخواست بار دیگر در وجود جانی نفوذ کند با مخالفت جانی روبه رو شد اما در
نهایت دوباره جانی گوست رایدر میشود.از آن سمت هم مفیستو پی میبرد که
آزمادوئوس قصد سرگرمی و جلب توجه او را داشته و از آن جایی که کارش بیهوده
بوده و با شکست روبه رو شده توسط مفیستو به خاکستر تبدیل میشود.
ر این شماره فردی ناشناس که قبلا توسط ساحره ای جادو شده بود محکوم به قتل
بود. او در هنگام اعدام شدنش به قدرت های جادویی اش فوران میکند و از آن جا
میگریزد. او برای اینکه قدرت خود را نشان دهد اولین ماشینی که در حال گذر
از اتوبان بود را به آتش میکشد. جالبه بدونید جانی بلیز راننده آن ماشین
بود! ناگهان گوست رایدر از میان شعله های آتش بیرون می آید و نجات میابد در
حالی که آن موجود اهریمنی فکر میکرد جانی زنده زنده سوخحته است. او بخاطره
کینه هایی هم که داشت نزدیکی آنجا موتورسواری به نام "نورا" را برای آتش
زدن هدف گرفت که گوست رایدر با قدرت های حریق افروزی اش فردی که خود را
اپارایشن خطاب میکرد را فراری میدهد. آن قاتل خطرناک یکی دوبار دیگر در
همان جلد توسط گوست رایدر متوقف شد که در نهایت فردی که جانی بلیز در این
شماره عشقش را به او ابراز کرده بود یعنی "نورا" را به قتل میرساند. جانی
نیز با عطش انتقام به پیش میرود و در نبردی سهمگین و پایاپای انتقام نورا
را از این هیولای آدمکش میگیرد و به همه خوانندگان ثابت میکند که چقدر
مسئولیت پذیر است.
درسته که جانی بلیز به اختیار خودش گوست رایدر شده ولی همیشه سعی داشته از
آن طفره بره و خود را از هیبت این موجود شیطانی خلاص کند و زندگی آرام با
روکسان سیمپسون داشته باشد. او پس از رقم زدن ماجراهای افسانه و اساطیری و
نبرد با دشمنان فراوان در شماره 81 از سری اول کمیک های گوست رایدر کنترل
خود را بر جسم خود از دست میدهد و متوجه میشود که ذات شرور گوست رایدر جسم
او را تسخیر کرده. او پس از تلاش های فراوان و مبارزه از درون با این موجود
شرور بالاخره آزاد میشود و به حالت انسانی خود بر میگردد و نوعی ماجرایی غم
انگیز با پایانی خوش را برای خوانندگان رقم میزند. به جرعت میتوان گفت این
داستان از بهترین داستان های گوست رایدر است که فضا و جوی متفاوت با دیگر
داستان های او دارد.