- سه شنبه ۱۹ مرداد ۹۵
- ۱۸:۴۵
همانطور که میدانید گوئن عنکبوتی برای اولین بار در کمیک شماره 2 لبه
دنیای عنکبوتی
خلق و با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد. . مارول هم تصمیم گرفت
کلون گوئن استیسی
سری جدیدی براساس این شخصیت چاپ کند که شماره 1 آن چند وقت پیش به بازار
آمد را
کلیک کنید). البته این گوئن استیسی با گوئن استیسی دنیای اصلی فرق دارد و
همانطور که حتما میدانید گوئن دنیای اصلی مدتهاست که مرده است. در هر حال
سایت comicbook.com مقاله ای را به این مناسبت منتشر کرده که ترجمه آن را
تقدیم میکنم!
*1- اولین حضور در عالم کمیک*
اولین حضور گوئن استیسی - gwen stacy
چاپ شده درشماره 31 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"
ما برای اولین بار گوئن استیسی را در شماره 31 کمیک amazing spiderman
زیارت کردیم! او به عنوان شخصیتی زیبا اما مغرور معرفی شد. کسی که هم به
نوعی به پیتر پارکر علاقمند است و هم اینکه گاهی حسابی از دستش کفری میشود
چون پیتر بر خلاف دیگران انگار هیچ توجه ای به او ندارد. البته با رفتن
«استیو دیتکو
گوئن استیسی - پیتر پارکر - مری جین
چاپ شده درشماره های 47 تا 49 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"
دوره ای که استن لی و جان رومیتا کمیک های مرد عنکبوتی را خلق میکردند
اغلب به خاطر تاکید شان روی جنبه های عاشقانه و ملودراماتیک زندگی پیتر
پارکر شناخته میشود. البته در دوره استیو دیتکو هم به نوعی رابطه رومانتیک
احتمالی میان پیتر و گوئن اشاره میشد ولی با ورود مری جین در شماره 42 مرد
عنکبوتی شگفت انگیز بود که کم کم نوعی مثلث عشقی بین پیتر ، مری جین و گوئن
استیسی شروع شد. یعنی به عبارتی دیگر مری جین و گوئن مثل رقبایی شدند که به
دنبال به دست آوردن دل پیتر بودند (یه چیزی شبیه به «بتی» و «ورانیکا» در
کمیک های Archie). البته پیتر خیلی زود تکلیف خودش را روشن کرد و با گوئن
دوست شد اما مری جین هنوز هم گاهی موی دماغ گوئن میشد و سعی میکرد به نوعی
پیتر را به سمت خود بکشاند.
بعدا در شماره 90 amazing spiderman
اتفاق
تراژیک و بسیار مهمی افتاد که رابطه پیتر و گوئن را دستخوش تغییرات فراوانی
کرد: مرگ پدر گوئن یعنی سروان «جرج استیسی». در واقع اسپایدرمن مشغول یکی
از نبردهای دائمی اش با دکتر اختاپوس بود که ناگهان بخشی از ساختمانی که
رویش نبرد میکردند خراب شد و نزدیک بود روی سر یک پسربچه بیافتد ولی پدر
گوئن برای نجات پسر بچه جان خودش را فدا کرد و زیر آوار مرد. او در آخرین
لحظات به اسپایدرمن گفت که از خیلی وقت پیش هویت مخفی اش را میدانسته و ازش
قول گرفت مواظب دخترش باشد. در حقیقت مرگ جورج استیسی موجب به راه افتادن
زنجیره ای از اتفاقات شد که در نهایت به پایان رابطه پیتر و گوئن انجامید.
چون پس از این اتفاق گوئن مدام اسپایدرمن را مقصر مرگ پدرش میدانست و پیتر
هم زیاد وقت نداشت به او دلداری دهد
«جان رومیتا» تصمیم گرفتند تا بلاخره رابطه پیتر و گوئن را به نوعی به
سرانجام برسانند (هنوز دقیقا مشخص نیست که آیا آنها در این زمینه با استن
لی هم مشورت کردند یا نه) راستش را بخواهید رابطه آنها در آن دوران بیش از
حد بیمزه و ملال آور شده بود و گوئن استیسی دیگر آن جذابیت سابق را نداشت.
جری کان وی هم واقعا نمیدانست با این رابطه چکار کند . در نتیجه گوئن به
طرز غم انگزی توسط دشمن شماره 1 مرد عنکبوتی یعنی «گرین گابلین
کشته شد.
این لحظه جنجال زیادی را موجب شد (گفته میشود جری کان وی تا سالها
منفورترین نویسنده عالم کمیک به شمار میرفت!) ولی باید قبول کرد که مرگ
گوئن یکی از مهم ترین، تاریخی ترین و بیاد ماندنی ترین اتفاقات دنیای کمیک
است. تا قبل از این اتفاق، سابقه نداشت شخصیت مکمل مهم و کلیدی همچون گوئن
واقعا در عالم کمیک کشته شود. نکته جنجالی دیگر این است که وقتی گوئن توسط
گرین گابلین به پایین پل انداخته شد اسپایدرمن سعی کرد با پرتاب تور به پای
گوئن اور ا نجات دهد ولی با این کار باعث شکسته شدن گردن گوئن شد!
شکستن گردن گوئن
بنابراین پیتر هیچ وقت خودش را نبخشیده و به نوعی خودش را در مرگ گوئن مقصر
میداند. در نهایت، این داستان و اتفاقات جنجالی پس از ان باعث به جود آدن
فضایی تاریک و جدی تر در عالم کمیک شد که به آن اصطلاحا دوران برنزی کمیک
گفته میشود (the Bronze Age of Comics)
آری، مرگ گوئن تا ابد نه تنها یکی از محوری ترین داستان های مارو مرد
عنکبوتی بلکه کل صنعت کنیم باقی خواهد ماند.
گوئن پیتر را مقصر مرگ پدرش میداند
بنابراین در شماره 95 گوئن به شهر لندن رفت تا با عمویش زندگی کند. البته
او برگشت و به پیتر گفت که هنوز دوستش دارد ولی مشخص بود که رابطه او و
پیتر دیگر مثل قبل نیست . در واقع از همین جا بود که شخصیت گوئن افت کرد و
او مدام در حال گریه کردن و مقصر خواندن اسپایدرمن دیده میشد! بنابراین
نویسندگان مرد عنکبوتی به فکر چاره افتادند . تا اینکه ...
چاپ شده درشماره های 144 تا 149 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"
نه! این آن clone saga ای نیست که در دهه 90 میلادی تقریبا باعث نابودی
کمیک های مرد عنکبوتی شد! این clone saga داستاین عالی و جذاب بود که در
دهه 70 میلادی چاپ شد و در آن معلوم شد «پروفسور وارن» (ملقب به «شغال
یک کلون یا موجود شبیه سازی شده از روی گوئن استیسی ساخته است! در واقع
اقای وارن انقدر به گوئن علاقمند بود که پس از مرگش دیوانه شد و تصمیم گرفت
با استفاده از نمونه خونی که قبلا از گوئن گرفته بود، یک کلون از رویش بسازد.
و اما واکنش پیتر به بازگشت گوئن خیلی جالب بود. در واقع آن موقع رابطه او
و مری جین داشت به قول معروف گرم میشد و پیتر با دیدن گوئن واقعا شوکه شد.
او سپس فهمید که این گوئن یک کلون است و در پایان این داستان نزد مری جین
برگشت (کلون گوئن هم از شهر رفت و با پیتر خداحافظی کرد). این لحظه بسیار
مهم است و نشان میدهد که پیتر بلاخره مرگ گوئن را فراموش کرد و رابطه اش با
مری جین جدی شد.
نویسنده ای معروف به نام «جف لوب» و طراحی برجسته به نام «تیم سیل» در سال
2002 کمیکی 6 قسمتی به نام **Spider-Man: Blue خلق کردند که حالتی فلش
بک داشت: پیتر دارد وسایل قدیمی خودش رو جمع و جور میکند و به یاد خاطرات
دوران گذشته و دورانی که با هری ازبورن، گوئن استیسی و مری جین داشت می
افتد. این کمیک سعی میکند داستان خود را در بین شماره های 47 تا 49 amazing
spiderman روایت کند و در عین حال به عمق و غنای رابطه رومانتیک پیتر و
گوئن استیسی نیز بپردازد و همزمان به زمان حال هم رجوع کند و با نشان دادن
صمیمیت فعلی بین پیتر و مری جین به خواننده نشان دهد که پیتر بعد از مرگ
اولین عشق واقعی خود، توانست عشق واقعی دیگری به نام مری جین پیدا کند.
Spider-Man: Blue اطلاعات خاص و جدیدی درباره عشق پیتر و گوئن به ما نمیدهد
ولی لحظاتی دلپذیر و مهم زیادی را به خواننده یادآوری میکند.
این کمیک که مرتبط با رخداد مهم مارول در سال 2005 یعنی House of M بود،
دنیای اسپایدرمن را در یک دنیای مجازی نشان میدهد که در آن او به همه
آرزوهای خود رسیده است! به عبارتی دیگر او یک هنرپیشه و ابرقهرمان محبوب
است و با گوئن ازدواج کرده در حالیکه عمو بن و سروان استیسی هنوز در قید
حیات هستند!!! سپس معلوم میشود که این دنیا واقعی نیست و در ادامه اتفاقی
عجیب و غریب رخ میدهد.
در هر حال جالب است که در چنین دنیایی پیتر ارزویش این بوده که با گوئن
ازدواج کند، نه با مری جین! با وجود مشکلات و نقایص فراوانی که این کمیک
داشت (مثل شخصیت پردازی عجیب پیتر و بدرفتاری هایش با جیمز جونا جیمسون،
ترفند پایانی پیتر پارکر برای آنکه همه خیال کنند او مرده است و ...)
ولی در هر حال نشان میدهد که اگر مرگ نابهنگام گوئن پیش نمی آمد شاید او و
پیتر میتوانستند با هم ازدواج کنند و خوشبخت شوند. ضمنا ما در این کمیک
شخصیتی قوی از گوئن میبینیم که برای رهایی شوهرش از مشکلات دست به هر کاری
میزند.
پارکر کشته میشود (در واقع کشته شدن پیتر همچون کشته شدن عمو بن باعث میشود
تا گوئن یک قهرمان شود)! !!! این داستان در شماره 2 کمیک "لبه دنیای
عنکبوتی" روایت شد تا پیش درآمدی باشد بر داستان مهیج "دنیای عنکبوتی" ولی
شاید خود مارول هم فکرش را نمیکرد که این داستان تا این حد موفق باشد. اما
نویسنده آن یعنی «جیسون لاتور» (Jason Latour) آنچنان دنیای جالبی را با
حضور شخصیت جذاب به نام گوئن عنکبوتی خلق کرد که همگان متعجب شدند. ضمن
اینکه دنیایی که او برای گوئن عنکبوتی خلق کرد هم پتانسیل شگرفی داشت و به
همین دلیل مارول تصمیم گرفت سری مجزایی برای این دنیا خلق کند.
