8 کمیک ماندگار کنستانتین Constantine | معرفی شخصیت های کتابهای کمیک دی سی کمیکس

  • ۱۸:۵۲




8 کمیک برتر "کنستانتین"

سریال تلویزیونی "کنستانتین" (Constantine) میتواند از این داستان های برتر
الهام بگیرد!

*مقدمه*: همانطور که میدانید از جمعه گذشته پخش سریال تلویزیونی جدیدی به
نام "کنستانتین" شروع شده است. این سریال براساس سری کمیک بوک های مشهور
"هل بلیزر" (Hellblazer) که توسط انتشارات "ورتیگو" (وابسته از به "دی سی")
منتشر میشوند ، ساخته شده . در این کمیک ها کارآگاهی به نام "جان
کنستانتین" به عنوان متخصص پرونده های ماورالطبیعه یا supernatural مدام با
ماجراهای ترسناک و عجیب و غریب دست و پنجه نرم میکند. داستان های زیر
برترین های کنستانتین هستند که توسط سایت comicbook.comانتخاب شده اند و
میتوانند مورد اقتباس سازندگان این سریال قرار بگیرند.

 

*8- جان کنستانتین بر علیه روح گرسنه*

جان کنستانتین بر علیه روح گرسنه

منتشر شده در شماره های 1 و 2 کمیک /Hellblazer/

جان کنستانتین در اولین حضور در سری اختصاصی خود با موجودی به نام Mnemoth
روبرو میشود. Mnemoth در واقع یک روح گرسنه است که قدرت خود را از میل
افراد به مصرف دریافت میکند. این داستان دو قسمتی که  "گرسنگی"  (Hunger)
نام دارد دقیقا مثل یک اپیزود پایلوت تلویزیونی عمل میکند و خواننده را به
طور موثری با دنیای تاریک و  مرموز کنستانتین و همینطور با شخصیت پردازی او
که از نظر اصول  اخلاقی مبهم است، آشنا میسازد. این داستان در عین حال
شخصیت خبیثی دارد که به طرز قابل باوری تهدید آمیز است (Mnemoth لشگری از
ملخ دارد که وارد جسم افراد میشوند و او را از درون میبلعند)



کنستانتین برای غلبه بر Mnemoth از کمک شخصیتی به نام "پاپا میدنایت" بهره
مند میشود  که متخصص جادو و جنبل است (این شخصیت هم برای اولین بار در این
داستان خلق شد) .

در هر حال این داستان با شخصیت های جذاب و داستان سر راست خود میتواند
گزینه خوبی باشد برای مورد اقتباس قرار گرفتن توسط سازندگان سریال "کنستانتین"

 

*7- جان کنستانتین بر علیه تاریکی بزرگ*

جان کنستانتین بر علیه تاریکی بزرگ

منتشر شده در شماره های 49 و 50 کمیک /Swamp Thing/

قبل از آنکه جان کنستانتین در کمیک اختصاصی خود حضور یابد ، به عنوان یک
کاراکتر فرعی در کمیک های تحسین شده "موجودی از باتلاق" (Swamp Thing)
نوشته «الن مور» حاضر بود. او و دستیارانش (که به "خدمه نیوکاسل" یا
Newcastle Crew معروف هستند) در این داستان به صورت کسانی که سعی دارند
"موجودی از باتلاق" را تحت کنترل خود دربیاورند به تصویر کشیده میشوند
(البته کنستانتین در این داستان هنوز آن شخصیت جذابیت معروف خود را نداشت).

در ادامه کنستانتین و یارانش یک جلسه احضار روح انجام میدهند تا به "موجودی
از باتلاق"  و گروهی از دیوها بر علیه موجودی به نام "تاریکی بزرگ"  (Great
Darkness)  که موجودیت بهشت را تهدید میکند،  کمک کنند. دیگر شخصیت های
جادویی دی سی مثل "فانتوم استرنجر"، "زاتانا" و "اسپکتر" هم در این داستان
(که برای اولین بار کنستانتین را در عالم دی سی/ورتیگو تثبیت کرد) حاضرند.

 

*6- جان کنستانتین بر علیه خانواده سلطنتی  *

*جان کنستانتین خانواده سلطنتی *

منتشر شده در شماره های  52 تا 55 کمیک /Hellblazer/

از همان ابتدا هجویه های سیاسی و به خصوص خانواده سلطنتی انگلستان و
"مارگارت تاچر" (نخست وزیر سایق انگلیس) بخش لاینفک کمیک های Hellblazer
بوده اند. اما در داستان مشهور "خون سلطنتی" (Royal Blood) این هجویه ها به
اوج خود میرسد.

در این داستان کنستانتین در مقابل دیوی به نام Calabraxis قرار میگیرد که
در واقع روح پلیدی است که قاتل معروف سریالی یعنی "جک قصاب" (Jack the
Ripper) را به تسخیر خود درآورده بود. منتهی این دفعه یکی از اعضای
 ثروتمند خاندان سلطنتی انگلستان به نام «مارستون» این روح پلید را احضار
میکند زیرا اعتقاد دارد میتواند به او در اصلاح کشور کمک کند! در نهایت
Calabraxis روح و جسم یکی از اعضای خاندان سلطنتی را تسخیر میکند (این فرد
قرار است شاهزاده ولز باشد)

در هر حال این داستان هم مثل اکثر داستان های کنستانتین خونین و خشن است
ولی دیالوگ های جالبی  هم دارد که واقعا موجب خنده خواننده میشوند. (مثلا
کنستانتین در جایی مارستون را سرزنش میکند زیرا عمداً باعث شده شاهزاده ولز
مورد تسخیر Calabraxis دربیاید تا مردم کشورش را بخورد و انگلستان را از شر
مردم ولز راحت کند!!!)

 

*5- جان کنستانتین بر علیه روح دوست دختر سابق*

دوست دختر کونستانتین

منتشر شده در شماره های 134  تا 139  کمیک /Hellblazer/

«وارن الیس» نویسنده ای بود که در انتهای دهه 90 میلادی برای مدت کوتاهی
نویسنده کمیک های هل بلیزر شد ولی در همان مدت کوتاه لایه های جدیدی از
تاریکی و جدیت به داستان های کنستانتین اضافه کرد. در نخستین آرکی که الیس
نوشت (و Haunted نام داشت)، کنستانتین ماموریت پیدا میکند تا به تعقیب و
شناسایی قاتل دوست دختر سابق خود بپردازد (جالبه که روح این دختر مدام در
جایی که اولین بار با کنستانتین ملاقات کرده ظاهر میشود)

نکته کلیدی در این داستان نحوه ای است که الیس لندن را به عنوان شهری
ناامید کننده و وحشی به تصویر میکش.. در نهایت جستجوی کنستانتین برای یافتن
قاتل او را به در خانه یک جادوگر رقیب میرساند. اصرار الیس برای تبدیل کردن
 کنستانتین به شخصیتی بسیار خشن باعث میشود تا این کمیک برای کسانی که طاقت
خواندن داستان های بینهایت دارک و چندش آور ندارند، مناسب نباشد.

 

*4- جان کنستانتین بر علیه مرد خانواده*

سریال کنستانتین

منتشر شده در شماره های  23  تا 33  کمیک /Hellblazer/

در این داستان وحشتناک شاهد هستیم که پلیدی فقط از جانب ارواح خبیث یا
دیوهای گوناگون نشات نمیگیرد. به همین دلیل میبینیم که کنستانتین به دنبال
یک قاتل سریالی است که رسانه ها بهش لقب "مرد خانواده" داده اند (چون او
تمام اعضای خانواده قربانیان را میکشد، یه خصوص زنان و کودکان را). وقتی
کنستانتین برای اولین بار با این قاتل سالخورده مواجه میشود ، ناخودآگاه به
یاد  پدرش می افتد اما سپس در ادامه داستان  "مرد خانواده" برای گرفتن
انتقام از کنستانتین ، پدر او را میکشد.

کلاً خواننده حس میکند نوعی نیروی مرموز و غریب "مرد خانواده" را در بر
گرفته اما  در کمال تعجب معلوم میشود که یک آدم کاملاً عادی است و این موضوع
بر  تنش داستان میافزاید. در پایان هم جدالی بسیار ناراحت کننده میان
کنستانتین و مرد خانواده در میگیرد ...

 

*3- جان کنستانتین بر علیه نئو نازی ها*

جان کنستانتین بر علیه نئو نازی ها

منتشر شده در شماره های 64   تا 66  کمیک /Hellblazer/

در داستان تکان دهنده "ترس و نفرت" (Fear and Loathing)  نوشته «گارث
انیس»، گذشته کنستانتین بار دیگر یقه او و نزدیکانش را میگیرد: گروهی از
نئو نازی های افراطی سعی میکنند کنستانتین و دوست دختر او به نام "کیت" را
بکشند زیرا آنها او را بابت به فساد کشاندن یکی از فرشته اعظم خدا یعنی
"جبرئیل" مقصر میدانند. کنستانتین و کیت جان سالن به در میبرند ولی رفیق او
به نام "دز فاستر" به شدت کتک میخورد و با یک کاتر مورد حمله قرار میگرد و
آنقدر خونریزی میکند تا بمیرد.



در همین اثنا کنستانتین در حال کشیدن نقشه است تا جبریئل از بهشت رانده
شود. پس از اینکه نئو نازی ها توسط برادر انتقام جوی «دز فاستر» کشته
میشوند، کنستانتین با جبرئیل ملاقات میکند و به او میگوید که میخواهد از او
برای محافظت از خودش در مقابل "اولین فرشته سقوط کرده" (یعنی "شیطان")
استفاده کند ولی جبرئیل میگوید "هدف تو محافطت نیست، تو دوست داری هر چیزی
خالص و خوب است را نابود کنی". کنستانتین به ظاهر این انتقاد را رد میکند
ولی حتی بزرگترین طرفداران کنستانتین هم قبول دارند که جبرئیل تا حدی حق
داشته که این حرف را به کنستانتین زد.

 

* 2- جان کنستانتین بر علیه دیوهای نیوکاسل*

- hellblazer هل بلیزر

منتشر شده در شماره  11  کمیک /Hellblazer/

در ابتدا کنستانتین همیشه به "نیوکاسل" لعنت میفرستاد ولی یکسالی طول کشید
تا خوانندگان کنجکاو فهمیدند منظور او چیست. ما در یک فلش بک شاهد هستیم
کنستانتین درباره یک عملیات ناکام خارج کردن جن از یک دختر جوان صحبت میکند
در حالیکه "خدمه نیوکاسل" هم در کنار او هستند. سپس کنستانتین دیوی قدرتمند
به نام  Nergal را احضار میکند تا به کمک او دختر بیچاره از شر جنی که وارد
جسم اش شده نجات دهد.  اما به خاطر غرور  کنستانتین و تعلل یارانش Negral
از کنترل خارج میشود. در نتیجه  دختر میمیرد و محلی که جن گیری در آنجا
انجام میشد نیز با خاک یکسان میشود.

این داستان که به معنای واقعی کلمه به ژرفای شخصیتی کنستانتین نفوذ میکند و
نشانمان میدهد که او چیزی فراتر یک عوضی انگلیسی سیگاری است! این داستان
بسیار منکوب کننده است و یکی از بهترین های تاریخ کنستانتین به شمار میرود.

 

*1- جان کنستانتین بر علیه سرطان ریه*

جان کنستانتین - سرطان ریه

منتشر شده در شماره های 41 تا 46 کمیک /Hellblazer/

این داستان تحت عنوان "عادت های خطرناک" (Dangerous Habits) محبوب ترین
داستان کنستانتین است و توسط نویسنده برجسته عالم کمیک یعنی «گارث انیس»
نوشته شده. این داستان که به طور آزادانه برای فیلم "کنستانتین" (محصول سال
2005 و با شرکت «کیانو ریوز») مورد اقتباس قرار گرفت، کنستانتین را رو در
روی حریفی قرار میدهد که نمیتواند شکست اش دهد: سرطان ریه! (چون کنستانتین
به خاطر سیگار کشیدن های دائمی اش سرطان گرفته)


البته مشخصه که در پایان کنستانتین نمیمیرد ولی مسیر سادیستی  که او در
داستان طی میکند و در نهایت کلک  بزرگی که میزند از این داستان یک اثر
کلاسیک ساخته است: کنستانتین که میداند چیزی به پایان عمرش باقی نمانده روح
خود را به سه دیو پلید میفروشد و بدین ترتیب آنها را به به جان هم می
اندازد. در نهایت شیطان به این نتیجه میرسد که این جنگ به صلاح جهنم نخواهد
بود و بدین ترتیب سرطان کنستانتین را خوب میکند تا اختلاف میان دیوها بر سر
روح او  برطرف شود.

در پابان هم یکی از ماندگار ترین لحظات کمیک بوکی خلق شد یعنی جایی که
کنستانتین (که موفق شده سر شیطان را شیره بمالد) انگشت وسط خود را به شیطان
حواله میکند!

کنستانتین - شیطان

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan