- شنبه ۳ مهر ۹۵
- ۱۷:۰۴
همه چیز درباره منوچهر آذری گوینده باسابقه رادیو
شرح حال
منوچهر آذری متولد 1322 تهران، فارغ التحصیل از هنرکده هنرهای دراماتیک فن بیان هنرپیشگی و کارگردانی است. وی فعالیت هنری را با همکاری در رادیو و تلویزیون آغاز کرد. او عضو انجمن بازیگران سینمای ایران و عضو انجمن گویندگان فیلم (دوبلاژ) است و به عنوان بازیگر و کارگردان در رادیو مشغول به کار است.
هنرمندی او در برنامه های طنز رادیو و تلویزیون به ویژه صبح جمعه با شما یادآور خاطرات زیادی برای شنوندگان رادیو و بینندگان تلویزیون میباشد.
فیلم شناسی
منوچهر آذری در فیلم های زیر به ایفای نقش پرداخته است:
- دیوار (۱۳۸۶)
- زن بدلی (۱۳۸۵)
- مجردها (۱۳۸۳)
- تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
- ماه و خورشید (۱۳۷۴)
- حسرت دیدار (۱۳۷۳)
- یک مرد یک خرس (۱۳۷۱)
- سایه خیال (۱۳۶۹)
- دزد عروسکها (۱۳۶۸)
- عبور از غبار (۱۳۶۸)
- آخرین لحظه (۱۳۶۷)
- در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
مطالب مرتبط با موضوع
آنقدر صدایش آشنا و مهربان است که حتی اگر او را نبینید، بلافاصله میتوانید او را بشناسید زیرا از سالهای دور تا به امروز خاطرات فراوانی از او داریم. از برنامه موفق رادیویی «صبح جمعه با شما» گرفته تا سریال «هزار دستان» و «آشپزباشی». منوچهر آذری هنرمندی است که طی سالهای حضورش در عرصه هنر هدفی جز شادی و خنداندن مردم نداشته است. او این بار از خانواده موفق خود برایمان صحبت کرد...منوچهر آذری (زاده ۱۳۲۲) بازیگر ایرانی فارغ التحصیل از هنرکده هنرهای دراماتیک فن بیان هنرپیشگی و کارگردانی است.
آقای آذری! بیشتر مردم شما را به واسطه کارهای خوب و متفاوتتان در رادیو و بهخصوص برنامه صبح جمعه با شما میشناسند اما کارتان را از تلویزیون شروع کردهاید و بعد به رادیو پیوستید. این اتفاق چگونه افتاد؟
من همیشه به بازیگری تمایل داشته و دارم و معتقدم گوینده رادیو پشت میکروفن هم به نوعی با دست و صورت خود بازی میکند. به هر حال دوست دارم تماشاگر یا شنونده را چنان در کنترل خود داشته باشم که لحظهای از تاثیر من غافل نشود. یادم میآید «احمد قدکچیان» به من گفت: «در رادیو باش، اما تلویزیون، تئاتر و سینما را نیز فراموش نکن» و من دقیقا همین کار را کردم.
فکر کنم شما در زمینه تولید نوار قصه برای کودکان هم فعالیت داشتهاید. درست است؟
بله، شرکتی که تهیهکننده این نوارها بود، «سلام بچهها» نام داشت و تحتنظر مرحوم «حمید عاملی» بود. اوایل انقلاب، تلویزیون برنامه چندانی برای کودکان نداشت و برای همین این نوارها بین خانوادهها بسیار محبوب شده بود و حتی دوستانی خارج از کشور هستند که هنوز از این کاستها یاد میکنند. جالب است بدانید هنوز کاست «خروس زری پیرهن پری» (شعر احمد شاملو) خریدار دارد و مردم آن را سفارش میدهند. ما برای تولید این اثر خیلی زحمت کشیدیم، بهخصوص من و مرتضی احمدی، اما الان دیگر کسی دنبال اینگونه کارها نیست و متاسفانه کودکان با رایانه و ماهواره بزرگ میشوند.
شاید برای همین هم است که کودکان امروز، کودکان با خاطره و شادی نیستند.
بله، درست است که در قدیم امکانات رفاهی مثل امروز گسترده نبود اما دل همه آدمها شاد بود و کسی دغدغهای نداشت. متاسفانه بچههای امروز به بچههای آپارتمانی تبدیل شدهاند و مجبورند تنهایی بازی کنند اما کودکان دیروز با هم و در کنار هم بزرگ میشدند و واقعا شاد بودند.
آقای آذری! شما 4 فرزند دارید که 3 نفر از آنها پزشک و یک نفر مترجم زبان است. موفقیت فرزندانتان را مدیون چه چیزی هستید؟
سوال خوبی پرسیدید. در وهله اول محبت و لطف خدا شامل حال من و خانوادهام بوده است و پس از آن محبتهای بیدریغ همسرم. به نظر من، زن ایرانی زنی کامل و بامحبت است. همسرم در این مورد نقش بسزایی داشته و همیشه یار و یاور بچههایم بوده است. ضمن اینکه من هم آدمی نبودم که خدای ناکرده مال حرام سر سفره بیاورم و همیشه سعی کردهام سالم زندگی کنم. درست است که حقوق کارمندی دارم اما خیالم راحت است که این مال از راه حلال به دست آمده است. برای همین هم عذاب وجدان ندارم.
چرا 3 تا از فرزندانتان در رشته پزشکی تحصیل کردهاند؟ این مساله خواسته خودشان بوده یا اصرار شما؟
نه، البته من و همسرم همیشه دوست داشتیم یکی از بچههایمان پزشک شود اما در نهایت این خود آنها بودند که در مورد آینده و تحصیلات خود تصمیم گرفتند. حالا هم ما به آنها افتخار میکنیم و خدا را شاکریم.
هیچگاه دوست نداشتید فرزندانتان جا پای شما بگذارند؟
نه، به هیچوجه! چون ماندن در این عرصه، آن هم در شرایط فعلی عاقبت خوبی ندارد.
تعریف شما از یک خانواده موفق و سالم چیست؟
به نظر من اساس یک جامعه سالم در وهله اول وجود خانوادههای سالم است. تمام خاطرههای آدمی در این جامعه کوچک اما مهم شکل میگیرد و معنا پیدا میکند.
فکر میکنید چرا بیشتر خانوادههای امروزی در فشار روانی قرار گرفتهاند و حتی نمیتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؟
چون پایه و اساس این گونه خانوادهها سست و بیاساس است. مردی که عصبی است و حرمتی برای فرزندان و همسر خود قائل نیست، نمیتواند توقع داشته باشد خانوادهاش خوب و شاد باشند. متاسفانه الان شرایط بهگونهای است که همه میخواهند فشار روانی خود را سر بقیه خالی کنند که خب نتیجهاش هم همین میشود!
در این شرایط سخت، پیشنهاد شما برای گذراندن این بحران روانی سخت چیست؟
به نظر من نباید زندگی را سخت گرفت چون زندگی به اندازه کافی سخت است. تا جایی که میتوان باید سعی کرد همیشه لبخند بر لبها باشد. الان چند وقتی است دچار خارپاشنه شدهام و کمتر میتوانم راه بروم اما با این حال وقتی سر برنامهای حاضر میشوم، آنقدر روی سن بالا و پایین میپرم که همه تعجب میکنند اما باور کنید همین شادبودن و انرژی مثبتی که از تماشاگران میگیرم، باعث میشود درد پایم را فراموش کنم. البته فکر میکنم موضوع دیگری هم است که باعث تداوم این شادی در شما شده است.
مثل چی؟شاید دعای خیر پدر و مادر!
بله، دقیقا. ممنوم که به این نکته نیز اشاره کردید. اساسا نسل ما به احترام گذاشتن به بزرگترها پایبند بودند و از آنها حرف شنوی داشتند. من هرگز به پدر و مادرم بیاحترامی نکردم و از همان کودکی دوست داشتم مردم را بخندانم. به نظر من اگر کسی میخواهد عاقبت به خیر شود، تا میتواند باید به مردم محبت کند و شادی را برای آنها به ارمغان بیاورد و هرگز از والدین خود غفلت نکند. همین چند وقت پیش بود که سر مزار پدر و مادرم رفتم. هر بار که این کار را انجام دهم، بیشتر به بیارزش بودن دنیا پی میبرم.
در این روزها بیشتر دلتنگ چه کسی یا کسانی هستید؟
خیلی از یاران قدیمیام که حالا بین ما نیستند اما در وهله اول پدر و مادرم و بعد مرحوم فرهنگ مهرپرور که نزدیکترین دوست و یارم بود.
آقای آذری! شما علاوه بر اینکه سالم زندگی کردهاید، به سلامت خودتان هم توجه ویژهای داشتهاید؟
بله، همیشه سعی کردهام از دود و دم دور باشم و از غذاهای سالم و طبیعی استفاده کنم چون سلامت نعمت بزرگی است که باید قدر آن را دانست.
البته با وجود 3 پزشک در خانوادهتان نمیتوانید غیر از این رفتار کنید.
بله، دقیقا (میخندد). به هر حال هر کدام از آنها برایم یک جور نسخه میپیچند.