- جمعه ۱۶ مهر ۹۵
- ۱۷:۳۳
همشهری
جوان: او اولین کسی بود که آمیزهای از فنون رشتههای مختلف را در
فیلمهایش به کار گرفت. حرکات بروس لی تلفیقی بود از تکواندو، مشتزنی و
سبک مبارزات وینگ چان. همین تلفیق باعث شد که بروس به یک سبک منحصر به فرد
برسد و انواع شیوههای مبارزه را در یک فیلم به کار بگیرد. این شیوه بعدها
به «جیت کان دو» مشهور شد.»
«تا اسم فیلم رزمی میآید همه ما به یاد «بروس لی» میافتیم. این تصور وجود دارد که او نخستین کسی بوده که به طور جدی سینمای رزمی را به ژانرهای موجود در سینمای جهان افزوده است اما حقیقت این است که ماجرای این سینمای سرشار از بزنبزن و تحرک به مدتها پیشتر برمیگردد.
هنرهای
رزمی در چندین فیلم به عنوان چاشنی صحنههای کتککاری مورد استفاده قرار
گرفته بود اما اولین بار در سال ۱۹۴۹ بر اساس یک افسانه بومی چینی به نام
«داستان وونگ فی - هانگ» پای رزمیکاران به دنیای سینما باز شد. نمونههای
اولیه بر اساس شخصیتهای افسانهای و دارای قدرتهای جادویی ساخته میشدند
اما کمکم این قهرمانان نیز همرنگ جماعت شدند و بدل شدند به شخصیتهایی که
قدرت جادویی نداشتند و کسی بودند مثل من و شما اما با این تفاوت که از
هنرهای رزمی در مبارزات و زندگیهایشان سود میبردند. بعدها برادران شاو به
عنوان تهیه کننده به طور جدی وارد این عرصه شدند و فیلمهایی چون «مشت
خشم» و «شمشیرزن یکدست» را ساختند که صحنههای مبارزه بسیار پرتحرک و
باورپذیری داشت. استودیوی آنها با کارگردانی به نام «چانگ چه» همکاری
میکرد.
اما مرد تاریخساز فیلمهای رسمی بدون شک «بروس لی» اسطورهای است. او نخستین کسی بود که با فیلمهایش توانست ژانر رزمی را به ژانری پرهوادار و مقبول عامه تبدیل کند. او اولین کسی بود که آمیزهای از فنون رشتههای مختلف را در فیلمهایش به کار گرفت. حرکات بروس لی تلفیقی بود از تکواندو، مشتزنی و سبک مبارزات وینگ چان. همین تلفیق باعث شد که بروس به یک سبک منحصر به فرد برسد و انواع شیوههای مبارزه را در یک فیلم به کار بگیرد. این شیوه بعدها به «جیت کان دو» مشهور شد. بروس لی با خشونت و انتقام و جدیت سروکار داشت اما بعد از مرگ او این ژانر دستخوش تغییراتی جدی شد. کمکم پای شوخی و خنده هم به سینمای رزمی باز شد و جکی چان تبدیل شد به مهمترین ستارهی رزمیهای سرخوشانه.
اما مرد تاریخساز فیلمهای رسمی بدون شک «بروس لی» اسطورهای است. او نخستین کسی بود که با فیلمهایش توانست ژانر رزمی را به ژانری پرهوادار و مقبول عامه تبدیل کند. او اولین کسی بود که آمیزهای از فنون رشتههای مختلف را در فیلمهایش به کار گرفت. حرکات بروس لی تلفیقی بود از تکواندو، مشتزنی و سبک مبارزات وینگ چان. همین تلفیق باعث شد که بروس به یک سبک منحصر به فرد برسد و انواع شیوههای مبارزه را در یک فیلم به کار بگیرد. این شیوه بعدها به «جیت کان دو» مشهور شد. بروس لی با خشونت و انتقام و جدیت سروکار داشت اما بعد از مرگ او این ژانر دستخوش تغییراتی جدی شد. کمکم پای شوخی و خنده هم به سینمای رزمی باز شد و جکی چان تبدیل شد به مهمترین ستارهی رزمیهای سرخوشانه.
جکی چان تلاش کرد تا خشونت فیلمهای این ژانر را تلطیف کند. کمکم برای
چشمبادامیها رقبایی اروپایی و آمریکایی هم پیدا شد و حتی سینمای هنری نیز
به این ژانر توجه نشان داد. «ببر خفته، اژدهای خیزان» توانست جایزه اسکار
بگیرد و سینماگران صاحبسبک و مهمی چون «کوئینتین تارانتینو» نیز به آن
توجه نشان دادند. حالا سینمای رزمی بخشی از فرهنگ عامه تمام دنیاست.
آرزوها و فانتزیهای بشری که قدرت و سرکوب دشمن و دفاع از خویش را دوست
دارد، ولو به ضرب مشت و لگد.
مرور کارنامه ستارگان رزمی سینمای جهان که اتفاقا طرفداران زیادی هم در ایران دارند و روزگاری فیلم هایشان بین جوانها دست به دست میشد، بهانهای شد تا فهرست ده نفره ستارگان سینمای رزمی را مروری کنیم.
۱۰- جت لی
رشته: ووشو
مرور کارنامه ستارگان رزمی سینمای جهان که اتفاقا طرفداران زیادی هم در ایران دارند و روزگاری فیلم هایشان بین جوانها دست به دست میشد، بهانهای شد تا فهرست ده نفره ستارگان سینمای رزمی را مروری کنیم.
۱۰- جت لی
رشته: ووشو

این بازیگر چینی در ایران بسیار شناخته شده است. جت لی یک هنرپیشه صاحبسبک و مهم است. هر چند شروع خوبی نداشت و فیلمهای اولیهاش در آمریکا مورد تمسخر تماشاگران و منتقدان قرار گرفت. او هم به هنگکنگ رفت و کارش را در آنجا ادامه داد اما در دهه ۹۰ دوباره بختش را در آمریکا آزمود و بالاخره بخت یارش شد و در کنار مل گیبسون در فیلم «اسلحه مرگبار ۴» بازی کرد و سیر ترقیاش آغاز شد. ووشو نسبت به سایر هنرهای رزمی برای تماشاگران سینما ناشناختهتر بود و حرکات و شیوه مبارزه کند و با دقت او (خلاف سرعت عمل و خشونت سایر هنرهای رزمی) بسیار مورد استقبال قرار گرفت و کمکم او را به یک قهرمان اکشن واقعی تبدیل کرد. «بوسه اژدها»، «جنگ» و «اقیانوس بهشت» از فیلمهای مشهور این چینی ۵۳ ساله هستند.
۹- استیون سِگال
رشته: آیکیدو / کنجوتسو

شاید فیلمبازها انتظار رتبه بالاتری برای این آمریکایی صورتسنگی داشتند اما همین است که هست. البته مدتهاست که سگال را بیشتر به جای حضور در مبارزه رسمی، اسلحه به دست و در حال تیراندازی میبینیم. اما او که عاشق هنرهای رزمی بود، تمام دوران آموزشی خود را در کشور ژاپن و نزد برترین استادان فن گذراند. در اواخر دهه ۸۰ میلادی بالاخره پایش به سینما باز شد و با فیلم «فراتر از قانون» توانست خود را در هالیوود تثبیت کند. امروزه سگال یکی از مشهورترین و ثروتمندترین بازیگران رزمیکار دنیاست. او زمانی با فیلم «در محاصره» یکی از پولسازترین ستارگان هالیوود بود. البته با ۹ بار نامزدی و یک بار دریافت جایزه «تمشک طلایی» (که همه ساله بدترینهای هالیوود را معرفی میکند) برای خودش به نوعی رکورددار است. اما چه کسی اهمیت میدهد؟ سگال همیشه محبوب بوده.
۸- دُلف لاندگرن
رشته: کیوکوشین/ گوجوریو

لاندگرن را خاطرتان هست؟ همان بوکسور کلهشق و خشن روس که در فیلم «راکی۴» حریف سیلوستر استالونه بود. «سرباز جهانی» را هم اگر یادتان باشد او را در کنار ژان کلود ون دام حتما دیدهاید. با آن قد بلند و شمایل مهیب، لاندگرن انتخاب خوبی بود برای حضور در فیلمهای رزمی و اکشن. در دوران اوجش در دهه ۹۰ منتقدان از او به عنوان رقیبی جدی برای ژان کلود ون دام یاد میکردند. لاندگرن در تعداد زیادی فیلم رزمی حضور یافت. شاید به این سوئدی غولآسا اصلا نیاید که مهندس شیمی باشد. او کارش را با بازی در «نمایی بر یک قتل» از سری فیلمهای جیمز باند آغاز کرد و البته نقشش آن قدر کوچک بود که به خاطر کسی نمانده. لاندگرن را البته زیاد در نقشهای کاراتهای ندیدهایم، اما او دو بار قهرمان اروپا شده است.
۷- جیمی وانگ یو
رشته: ندارد

این یکی ستاره بازیگریاش همیشه بر مهارت رزمیاش میچربیده. جیمی وانگ یو هرگز به طور حرفهای هیچ یک از رشتههای رزمی را دنبال نکرد اما با بازی در فیلم «شمشیرزن یکدست» که از نقاط عطف سینمای رزمی هنگکنگ بود نام خود را بر سر زبانها انداخت. او در دهه ۷۰ میلادی ستاره بلامنازع فیلمهای رزمی بود و دوران افولش با ورود بروس لی به این عرصه آغاز شد. او هم بخت حضور در نقشهای اصلی را از دست داد و در اواخر این دهه بیشتر در کنار بازیگران دیگری - چون جکی چان - در نقشهای فرعی و مکمل ظاهر شد. در اوایل دهه ۸۰ متهم به ارتکاب قتل شد اما شواهد آن قدر نبود که دادگاه تایوان مجرم بشناسدش. او در قریب به صد فیلم بازی کرده و چند بار هم نامزد دریافت جوایز سینمایی تایوان و هنگکنگ شده است.
۶- جکی چان
رشته: هاپکیدو/ وینگ چون

انتظار میرفت سلطان شیرینکاری و دلقکبازی در هنرهای رزمی را در رتبههایی بالاتر از این ببینیم اما منتقدان رحم ندارند. راستش کسانی که فیلمهای رزمی اصیل و کلاسیک را میپسندند، چندان از نمکریختنها و مبارزههای فانتزی جکی چان دل خوشی ندارند. او بیشتر آکروباتیست است تا رزمیکار. اما جکی چان نقطه عطفی در سینمای رزمی بوده و هست. او برای نخستین بار نشان داد که از این خشونت و تحرک و درگیری فیزیکی میتوان برای خنداندن مخاطب هم بهره برد. حسابی هم خاک صحنه خورد: در چند فیلم بروس لی سیاهی لشکر و کتکخور و بدلکار بود اما با «سایه عقاب» و «میمون مست» در کل دنیا - از جمله در ایران - به شهرت رسید و ستاره شد. او این ایده را مطرح کرد که فیلم رزمی باید مناسب کل خانواده و تمامی سنین باشد و خشونت ظاهری آن نباید تاثیر منفی روی بیننده بگذارد. جکی چان استاد سرعت عمل و فانتزی است و شوخیهایش هم گاهی معرکه از آب درمیآید.
۵- وسلی اسنایپس
رشته: شوتوکان کاراته / تکواندو

خشن و ترسناک و قوی تا دلتان بخواهد. اولین سیاهپوست این فهرست کلی فیلم موفق در کارنامه خود دارد. «تیغه» و «بلید» را تقریبا همه فیلمبازهای دنیا دیده و پسندیدهاند. اسنایپس هم هر چند کارش را با فیلمهای اکشن و رزمی آغاز کرد اما رفتهرفته چنان در بازیگری خبره شد که جایزه بهترین بازیگر فستیوال ونیز را بابت فیلم «رابطه یک شبه» دریافت کرد. او همه جور نقشی بازی کرده و در کنار بزرگترین بازیگر هالیوود حضور داشته. حتما او را در «مرد خرابکار» در کنار سیلوستر استالونه به خاطر دارید. اسنایپس در طراحی مبارزه و اجرای تکنیکهای ریسکی و پیچیده تبحر بسیاری دارد اما هرگز در دایره اکشن و رزمی محدود نماند. او میتواند شرور، مسخره، مصمم و عاشقپیشه باشد. کیفیتی که شاید در هیچ بازیگر رزمیکار دیگری نتوان سراغ گرفت.
۴- مایکل جی وایت
رشته: کیوکوشین کاراته/ شوتوکان

دومین سیاهپوست این فهرست کلکسیونی دارد از کمربند مشکی رشتههای مختلف رزمی. اندام ورزیده و چهره خشنش خیلی زود نامش را بر سر زبانها انداخت. تخصص او بازی در فیلمهایی است که بر اساس کمیکهای ابرقهرمانی ساخته میشوند. فیلمهایی چون «شوالیه تاریکی» و «دینامیت سیاه». شهرتش را با بازی در سریال «تایسون» در نقش مایک تایسون - بوکسور افسانهای - به دست آورد و بعد مدام پیشرفت کرد. حالا کارنامهاش خیلی عریض و طویل شده. او را چندان در فیلمهای رزمی با حال و هوای کلاسیک ندیدهایم. بیشتر در اکشنهای خشن و فانتزی حضور مییابد و ظاهرا بیشتر نان هیکلش را میخورد تا مهارت رزمیاش را. اما شکل و شمایلش واقعا به درد فیلمهای ابرقهرمانی میخورد.
۳- ژان کلود ون دام
رشته: شوتوکان/ کیک بوکسینگ

خیلی دیر فهمیدیم که «فرانکی» مشهور فیلم «رینگ خونین» یک بلژیکی است که کلی مدال و جایزه جهانی دارد و در یک مسابقه ظرف سه روز توانسته ۲۵ حریف را شکست دهد و تنها یک بار در دوران حرفهای فولکنتاکت شکست خورده. ون دام حالا یک ستاره بزرگ است با تعداد زیادی فیلم پولساز و موفق در کارنامهاش. البته این پول و موفقیت چندان برایش خوشیمن نبود. او به کوکایین معتاد شد و در یک پروسه دشوار ترک مواد مخدر توانایی و چهره و اندامش بسیار لطمه دیدند. با این حال همچنان یکی از بزرگترین بازیگران رزمی تاریخ است. یک ستاره خوشفکر و خوشتکنیک که در فیلمهای مهمی چون «سرباز جهانی» و «هدف سخت» غوغا کرده است. او محبوب جوانهای دهه ۹۰ میلادی بود. تلفیقی از خوشسیمایی و قدرت بدنی و مهارت رزمی. درست همان چیزی که آرزوی هر جوانی در دنیا میتواند باشد.
۲- چاک نوریس
رشته: چون کوک دو

چند سالی است که این ستاره مشهور را در فیلمها نمیبینیم اما زمانی برای خودش اوج و افتخاری داشت. او که دو مدال طلای قهرمانی جهان در رشته کاراته را تصاحب کرده بود، با حضور در فیلم «راه اژدها» مقابل بروس لی به شهرت رسید. بعدها که هالیوود به صرافت افتاد رقبایی آمریکایی برای چشمبادامیهای فیلمهای رزمی پیدا کند، نوریس انتخاب اول بود. او هم بازیگری را خوب میدانست و هم یک مبارز حرفهای درجه یک بود. هرچند که به مرور زمان و با افول موفقیت فیلمهای رزمی به سمت فیلمهای اکشن و پلیسی روی آورد و در آثاری چون «کلانتر تگزاس» خوش درخشید. او به حق مهمترین شمایل رزمیکار سفیدپوست تاریخ سینماست. بازیگری که بیش از فنون رزمی روی احساس خود حساب میکرد اما اگر پایش میافتاد میتوانست یک صحنه بیست دقیقهای مبارزه را هم یک تنه پیش ببرد و تماشاگر را هیجانزده کند.
۱- بروس لی
رشته: جیت کان دو

بعید است کسی جز نام بروس لی در صدر این فهرست در انتظار نام دیگری بود. بهترین بهترینها یا همان رییس بزرگ. مردی که زندگی و مرگش از او اسطوره و افسانه ساخت و چیزی شد فراتر از یک ورزشکار یا بازیگر. او نماد یک فرهنگ جهانی است. همواره سودای بازیگری داشت و در کنارش به سبکی شخصی و ترکیبی از هنرهای رزمی میاندیشید. هر چند بروس لی را معمولا در صحنههای مبارزه به خاطر میآوریم اما او مرد تفکر و فلسفه بود. نخبهای که جسم و روح خود را با هم به تعالی میرساند و در فیلمهایش همواره نماد نیروهای خیر بود و نابودگر نیروهای شر.
هرگز کسی چون او در عرصه سینمای رزمی موفق نبود: آن جیغها، پنجه بر سینه
کشیدنها، نگاه نافذ و مهارت عجیب در مبارزه از او یک بت واقعی ساخت که یک
عصر خاص را در فرهنگ عامه دنیا به نامش زد. درباره مرگش افسانههای زیادی
ساختند اما حقیقت این است که بروس لی در اثر ابتلا به تومور مغزی از دنیا
رفت. تنها شش فیلم در کارنامه سینمایی خود ثبت و با همین شش فیلم دنیا را
تصرف کرد. هنوز پوسترهایش روی دیوارهاست، در موردش مستند میسازند و کتاب
چاپ میکنند. بروس لی تنها ستاره رزمی است که هرگز نمیمیرد؛ قهرمان
قهرمانان.
مطالب مرتبط با موضوع
مطالب مرتبط با موضوع
روزنامه
بانی فیلم - وصال روحانی: اگر به دنبال سری فیلم هایی بگردیم که از قسمت
های ۸ گانه «جنگ ستارگان» در عرصه فیلم های فضایی قدیمی تر و ماندگارتر
باشند، بی گمان نگاهمان متوجه «سفر ستاره ای» می شود. فیلم هایی که با یک
مجموعه تلویزیونی در نیمه دوم دهه ۱۹۶۰ شروع شد و با فیلم هایی سینمایی از
اواخر دهه ۱۹۶۰ استمرار یافت و از کاراکترهای پرشمار خود و حتی سفینه موسوم
به اینترپرایز افسانه هایی ساخت که شاید هرگز محو نشوند. امروز (در آستانه
پاییز ۲۰۱۶) این قصه ها و آدم ها و موجودات و اشیا به فولکلور سینما
پیوسته اند و شاید بتوان ۵۰ سال بعد را هم با تولید فیلم تازه ای از این
مجموعه از حالا در افق نظاره کرد.

در سال ۲۰۰۹ و پس از چند سال رکود جی جی آبرامز وارد عرصه احیای سری فیلم های فضایی و پرحادثه «سفر ستاره ای» شد. این فیلم ها از ۱۹۶۶ ابتدا به صورت یک مجموعه تلویزیونی عرضه شد که در ایران هم به نام «پیشتازان فضا» پخش می شد و از ۱۹۷۹ ورسیون های سینمایی آن به بازار آمد که بالغ بر ۱۶ فیلم درباره نسل اولیه سرنشینان سفینه افسانه ای اینترپرایز به سرکردگی کاپیتان کرک و آقای اسپاک و سپس نسل دوم به رهبری کاپیتان لوک پیکارد می شد. این به واقع در عرصه سریال سازی از روی این داستان هم اتفاق افتاد چرا که سریال اوری ژینال در سال ۱۹۷۲ متوقف شد و مجموعه دوم از ۱۹۸۵ با نام «سفر ستاره ای: نسل جدید» از تلویزیون به نمایش درآمد و از ۱۶ فیلم سینمایی اولیه نیز قدری بیش از نیم به نسل اول با بازی ویلیام شاتنر همچنان در قید حیات به جای کرک و لئونارد نیموی فقید در رل اسپاک اختصاص داشت و بقیه به گروه پیکارد با بازی پاتریک استوارت تعلق پیدا می کرد.
یک انتخاب درست
وقتی قرار شد این فرانچیز دیرپا احیا و قسمت هایی از نو تهیه شود بانیان امر با خوش ذوقی قابل تحسینی به سراغ آبرامز رفتند که هم از مستعدترین جوانان فیلمساز هالیوود در ۱۵ سال اخیر بوده و هم در زمینه کارهای فضایی با تجربه و صاحب سبک بود. این چنین بود که فیلم تاثیرگذار و موفق تازه ای از این مجموعه که با همان نام اصلی و اوری ژینال این مجموعه یعنی «سفر ستاره ای» نامیده شده بود، در سال ۲۰۰۹ عرضه گشت و با ایجاد جذابیتی تازه ساخت قسمت های بعدی را هم میسر ساخت.
آبرامز در ساخت قسمت بعدی با نام «سفر ستاره ای به درون تاریکی» هم سهیم بود اما اینک که یک دنباله سازی دیگر با نام «در ورای سفر ستاره ای» صورت گرفته و فیلمی با این نام طی ۶ هفته اکران در آمریکای شمالی ۱۵۳ میلیون دلار و در سایر قاره ها ۲۶۵ میلیون دلار فروخته، اثری از آبرامز پشت دوربین نمی بینیم و او فقط یکی از مدیران اجرایی و تهیه کنندگان پروژه است و این بار جاستین لین کارگردان سه قسمت از ۸ قسمت سری فیلم های اکشن و پربرخورد «سریع و خشمگین» در صندلی کارگردانی نوشته و البته از طریق این هنرمند نیز یک کار جذاب و صاحب قوت ضربه زنی به بینندگان عرضه شده است. آنچه در نظام کاری «لین» انجام حفظ و ارائه مجدد روح و جان قصه های «Star Trek» است که بیش از نیم قرن پیش توسط جین رودن بری پایه گذاری و ابداع شد و اینک در پنجاهمین سال پخش اولین ورسیون های نمایشی از روی آن داستان ها و به واقع در سالگرد شروع پخش سریال تلویزیونی مربوطه جا داشت فیلمی با همان بافت و نگره ها عرضه شود و هم نوستالژی گذشته احیا گردد و هم نوگرایی های شگفت انگیز روز در آن لحاظ شود.
یک دلیل قاطع دیگر
فلسفه و دلیل دیگر ساخت این قسمت تازه این نکته بدیهی و ساده است که دو فیلم اخیر «سفر ستاره ای» مجموعاً ۸۵۵ میلیون دلار در سطح جهان کاسبی کرده بودند و طبعاً چنین متاعی نباید به حال خود رها شود. در این فیلم از دو «از دست رفته» دو سال اخیر این سری فیلم ها نیز با آوردن عبارت هایی یاد می شود و آنها لئونارد نیموی که سال ها آقای اسپاک، آن مرد مشهور و گوش دراز و هوشمند مریخی حاضر در سفینه اینترپرایز بود و همچنین آنتون یلچین هستند. دومی (یلچین) برخلاف نیموی جوانمرگ شد و اخیراً در یک تصادف رانندگی در ۲۷ سالگی کشته شد و در نتیجه یادآوری آنها در عنوان بندی فیلم نیز کافی است تا هواداران سرسخت «Star Trek» فیلم جدید را خاطره ساز و با ارزش بشمرند و از بانیان این یادآوری تشکر کنند.

آمیزه ای از صلح و قاطعیت
سناریوی این فیلم تازه را سایمون پگ نوشته که به کار بازیگری هم در هالیوود می پردازد و در فیلم «در ورای سفر ستاره ای» نیز ایفاگر رل مشهور مونتگومری اسکات یکی از شخصیت های معروف فیلم ها و سریال اوری ژینال «Star Trek» است. پگ و دوگ جونگ شریک وی در نگارش فیلمنامه به سبک و سیاق فیلم ها و سریال اولیه محیطی را خلق کرده اند که همان ایده آل گرایی اولیه این سری داستان ها در آنها قابل حس کردن است و «حکومت» بر آمیزه ای از صلح طلبی و اتحاد مردم با حاکمان و قاطعیت برابر بیگانگان (موجودات سایر سیارات) استوار است. در افسانه های «سفر ستاره ای» با اینکه پیوسته در فضا در حال حرکت و سفر هستیم خانه و بنیاد خانواده مهم جلوه داده می شود و با اینکه نشانه های این رویکرد در فیلم های جدید این مجموعه به کلی متفاوت با چیزی است که در داستان های اوری ژینال با قلم جین رودن بری آمده اما به هر حال استمراری بر یکی از اصول بنیادین سریال به حساب می آید.
در سومین سال ماموریت اینترپرایز
این بار کرک (با بازی کریس پاین جوان) و اسپاک (زاکاری کینتو) با آدمی ذاتاً ناراحت و دردسرساز به نام کرال (ادریس البا) طرف هستند که در سومین سال از ماموریت ۵ ساله اینترپرایز در دل فضای نامتناهی بر این باور است که سیاست های «نوراسیون» (حکومت) باعث عدم استحکام در پایه های این نهاد شده و اوضاع محکم و قابل اطمینان نیست و آنچه این احساس های الزامی را به ارمغان می آورد، جنگجویی و قدرت نمایی بی قید و شرط و کوبیدن این و آن است. از قضا کرک و اسپاک هم در ورطه یک بحران بزرگ قرار دارند و تغییراتی را در زندگی خود طراحی می کنند. کرک به رغم تمامی جوانی ظاهری اش به سنی رسیده که از عمر مرحوم پدرش یک سال فراتر می رود و او باید لاجرم فکری برای باقی مانده یک زندگی سرشار از برخورد و ناآرامی کند. اسپاک نیز به رغم دلبستگی هایش به اوهورا (زوسالدانا) مجبور است موقتاً اینترپرایز را رها کند و به مریخ برگردد و در طرح افزایش جمعیت رو به کاهش رفته این سیاره سرخ همیشه مرموز مشارکت کند. حمله بیرحمانه کرال به این دو قهرمان آشفته و به واقع به اینترپرایز به قدری سنگین است که سفینه عظیم و شیک از حرکت باز می ایستد و کرک و همراهانش مجبور به فرود آمدن اضطراری در سیاره پرت افتاده و صحرا مانندی به التامید می شوند که پر از صخره است و هیچ چیز برای آنها دوستانه و امیدوار کننده نشان نمی دهد.
در اسارت «کرال»
این فرصت خوبی است تا جاستین لین در مقام کارگردان روی کاراکترهایی که دور از حاشیه امنیت بزرگ اینترپرایز لغزش های فکری و جسمانی شان بیشتر هویدا شده، تمرکز و روحیات پنهان مانده آنها را رو کند. کرک و چکوف (آنتون یلچین) در التامید با موجود فضایی پر رمز و رازی (لیدیا ویلسون) که آنها را به چنین روزی انداخت، مواجه می شوند و بونز (کارل اوربان) و اسپاک که به شدت مجروح شده، نیز به نقطه ای دیگر منتقل می شوند تا کاراکترهای واقعی خود را رو کنند و این در حالی است که یکی همچون جوکر ماجراجوست و دست به هر کاری می زند (بونز) و دیگری مثل همیشه یک رئالیست فاقد احساس است (اسپاک)، کرال وارد می شود و سولو (جان چو) و اوهورا را به اسارت می گیرد و در قدم بعدی تعدادی دیگر از سرنشینان اینترپرایز را هم به زندانیان خود تبدیل می کند و برای اسکاتی چاره ای نمی ماند جز اینکه با جایلا (سوفیا بوتلا) که موجودی از سیارات دیگر با صورتی همچون گورخر است و مثل آنها در وسط این سیاره سرگردان مانده، ائتلاف و بر علیه کرال اقدام کند و دیری نمی پاید که کرک و اسپاک نیز با غلبه بر زخم های جسمی و روحی شان به این مبارزه می پیوندند.
با شتابی هر چه بیشتر
همه اینها بدین معناست که انواع برخوردها و دوئل ها در این سیاره دور افتاده در راه است تا مشخص شود مردان و زنان اینترپرایز چه فرجامی خواهند داشت و جاستین لین با استفاده از همین نکته با شتابی هر چه بیشتر اتفاقات را به تصویر می کشد و لحظه ای هم توقف و استراحت را پیشه نمی کند. وجود چهار تدوینگر در فیلم نیز نشان می دهد که لین برای شناسایی بهترین سکانس ها و حذف صحنه های زاید به مشورت سایرین بسیار محتاج بوده است. جایی برای نگرانی نیست زیرا فیلم ارائه شده سریع و پرتعلیق است و موسیقی متن ساخته شده توسط مایکل جیاچینو هم بر شدت و حدت هیجانات افزوده است. مراقب خودتان باشید!
مشخصات فیلم

عنوان «در ورای سفر ستاره ای»
محصول: کمپانی های پارامونت و اسکای ونس
تهیه کنندگان: روبرتو اورکی، برایان برک، چفری چرنو و جی جی آبرامز
سناریست ها: سایمون پگ و دوگ جونگ
کارگردان: جاستین لین
مدیر فیلمبرداری: استیفن اف ویندون
تدوینگران: گرگ دوریا، دیلان های اسمیت، کلی ماتسوموتو و استیون اسپرونگ
مدیر جلوه های بصری: پیتر چیانگ
موسیقی متن: مایکل جیاچینو
طول مدت: ۱۲۲ دقیقه
بازیگران: کریس پاین، زاکاری کینتو، زو سالدانا، جان چو، کارل اوربان، سایمون پگ، آنتون یلچین، ادریس البا، سوفیا بوته لا، لیدیا ویلسون و جو تاسلیم.

در سال ۲۰۰۹ و پس از چند سال رکود جی جی آبرامز وارد عرصه احیای سری فیلم های فضایی و پرحادثه «سفر ستاره ای» شد. این فیلم ها از ۱۹۶۶ ابتدا به صورت یک مجموعه تلویزیونی عرضه شد که در ایران هم به نام «پیشتازان فضا» پخش می شد و از ۱۹۷۹ ورسیون های سینمایی آن به بازار آمد که بالغ بر ۱۶ فیلم درباره نسل اولیه سرنشینان سفینه افسانه ای اینترپرایز به سرکردگی کاپیتان کرک و آقای اسپاک و سپس نسل دوم به رهبری کاپیتان لوک پیکارد می شد. این به واقع در عرصه سریال سازی از روی این داستان هم اتفاق افتاد چرا که سریال اوری ژینال در سال ۱۹۷۲ متوقف شد و مجموعه دوم از ۱۹۸۵ با نام «سفر ستاره ای: نسل جدید» از تلویزیون به نمایش درآمد و از ۱۶ فیلم سینمایی اولیه نیز قدری بیش از نیم به نسل اول با بازی ویلیام شاتنر همچنان در قید حیات به جای کرک و لئونارد نیموی فقید در رل اسپاک اختصاص داشت و بقیه به گروه پیکارد با بازی پاتریک استوارت تعلق پیدا می کرد.
یک انتخاب درست
وقتی قرار شد این فرانچیز دیرپا احیا و قسمت هایی از نو تهیه شود بانیان امر با خوش ذوقی قابل تحسینی به سراغ آبرامز رفتند که هم از مستعدترین جوانان فیلمساز هالیوود در ۱۵ سال اخیر بوده و هم در زمینه کارهای فضایی با تجربه و صاحب سبک بود. این چنین بود که فیلم تاثیرگذار و موفق تازه ای از این مجموعه که با همان نام اصلی و اوری ژینال این مجموعه یعنی «سفر ستاره ای» نامیده شده بود، در سال ۲۰۰۹ عرضه گشت و با ایجاد جذابیتی تازه ساخت قسمت های بعدی را هم میسر ساخت.
آبرامز در ساخت قسمت بعدی با نام «سفر ستاره ای به درون تاریکی» هم سهیم بود اما اینک که یک دنباله سازی دیگر با نام «در ورای سفر ستاره ای» صورت گرفته و فیلمی با این نام طی ۶ هفته اکران در آمریکای شمالی ۱۵۳ میلیون دلار و در سایر قاره ها ۲۶۵ میلیون دلار فروخته، اثری از آبرامز پشت دوربین نمی بینیم و او فقط یکی از مدیران اجرایی و تهیه کنندگان پروژه است و این بار جاستین لین کارگردان سه قسمت از ۸ قسمت سری فیلم های اکشن و پربرخورد «سریع و خشمگین» در صندلی کارگردانی نوشته و البته از طریق این هنرمند نیز یک کار جذاب و صاحب قوت ضربه زنی به بینندگان عرضه شده است. آنچه در نظام کاری «لین» انجام حفظ و ارائه مجدد روح و جان قصه های «Star Trek» است که بیش از نیم قرن پیش توسط جین رودن بری پایه گذاری و ابداع شد و اینک در پنجاهمین سال پخش اولین ورسیون های نمایشی از روی آن داستان ها و به واقع در سالگرد شروع پخش سریال تلویزیونی مربوطه جا داشت فیلمی با همان بافت و نگره ها عرضه شود و هم نوستالژی گذشته احیا گردد و هم نوگرایی های شگفت انگیز روز در آن لحاظ شود.
یک دلیل قاطع دیگر
فلسفه و دلیل دیگر ساخت این قسمت تازه این نکته بدیهی و ساده است که دو فیلم اخیر «سفر ستاره ای» مجموعاً ۸۵۵ میلیون دلار در سطح جهان کاسبی کرده بودند و طبعاً چنین متاعی نباید به حال خود رها شود. در این فیلم از دو «از دست رفته» دو سال اخیر این سری فیلم ها نیز با آوردن عبارت هایی یاد می شود و آنها لئونارد نیموی که سال ها آقای اسپاک، آن مرد مشهور و گوش دراز و هوشمند مریخی حاضر در سفینه اینترپرایز بود و همچنین آنتون یلچین هستند. دومی (یلچین) برخلاف نیموی جوانمرگ شد و اخیراً در یک تصادف رانندگی در ۲۷ سالگی کشته شد و در نتیجه یادآوری آنها در عنوان بندی فیلم نیز کافی است تا هواداران سرسخت «Star Trek» فیلم جدید را خاطره ساز و با ارزش بشمرند و از بانیان این یادآوری تشکر کنند.

آمیزه ای از صلح و قاطعیت
سناریوی این فیلم تازه را سایمون پگ نوشته که به کار بازیگری هم در هالیوود می پردازد و در فیلم «در ورای سفر ستاره ای» نیز ایفاگر رل مشهور مونتگومری اسکات یکی از شخصیت های معروف فیلم ها و سریال اوری ژینال «Star Trek» است. پگ و دوگ جونگ شریک وی در نگارش فیلمنامه به سبک و سیاق فیلم ها و سریال اولیه محیطی را خلق کرده اند که همان ایده آل گرایی اولیه این سری داستان ها در آنها قابل حس کردن است و «حکومت» بر آمیزه ای از صلح طلبی و اتحاد مردم با حاکمان و قاطعیت برابر بیگانگان (موجودات سایر سیارات) استوار است. در افسانه های «سفر ستاره ای» با اینکه پیوسته در فضا در حال حرکت و سفر هستیم خانه و بنیاد خانواده مهم جلوه داده می شود و با اینکه نشانه های این رویکرد در فیلم های جدید این مجموعه به کلی متفاوت با چیزی است که در داستان های اوری ژینال با قلم جین رودن بری آمده اما به هر حال استمراری بر یکی از اصول بنیادین سریال به حساب می آید.
در سومین سال ماموریت اینترپرایز
این بار کرک (با بازی کریس پاین جوان) و اسپاک (زاکاری کینتو) با آدمی ذاتاً ناراحت و دردسرساز به نام کرال (ادریس البا) طرف هستند که در سومین سال از ماموریت ۵ ساله اینترپرایز در دل فضای نامتناهی بر این باور است که سیاست های «نوراسیون» (حکومت) باعث عدم استحکام در پایه های این نهاد شده و اوضاع محکم و قابل اطمینان نیست و آنچه این احساس های الزامی را به ارمغان می آورد، جنگجویی و قدرت نمایی بی قید و شرط و کوبیدن این و آن است. از قضا کرک و اسپاک هم در ورطه یک بحران بزرگ قرار دارند و تغییراتی را در زندگی خود طراحی می کنند. کرک به رغم تمامی جوانی ظاهری اش به سنی رسیده که از عمر مرحوم پدرش یک سال فراتر می رود و او باید لاجرم فکری برای باقی مانده یک زندگی سرشار از برخورد و ناآرامی کند. اسپاک نیز به رغم دلبستگی هایش به اوهورا (زوسالدانا) مجبور است موقتاً اینترپرایز را رها کند و به مریخ برگردد و در طرح افزایش جمعیت رو به کاهش رفته این سیاره سرخ همیشه مرموز مشارکت کند. حمله بیرحمانه کرال به این دو قهرمان آشفته و به واقع به اینترپرایز به قدری سنگین است که سفینه عظیم و شیک از حرکت باز می ایستد و کرک و همراهانش مجبور به فرود آمدن اضطراری در سیاره پرت افتاده و صحرا مانندی به التامید می شوند که پر از صخره است و هیچ چیز برای آنها دوستانه و امیدوار کننده نشان نمی دهد.
در اسارت «کرال»
این فرصت خوبی است تا جاستین لین در مقام کارگردان روی کاراکترهایی که دور از حاشیه امنیت بزرگ اینترپرایز لغزش های فکری و جسمانی شان بیشتر هویدا شده، تمرکز و روحیات پنهان مانده آنها را رو کند. کرک و چکوف (آنتون یلچین) در التامید با موجود فضایی پر رمز و رازی (لیدیا ویلسون) که آنها را به چنین روزی انداخت، مواجه می شوند و بونز (کارل اوربان) و اسپاک که به شدت مجروح شده، نیز به نقطه ای دیگر منتقل می شوند تا کاراکترهای واقعی خود را رو کنند و این در حالی است که یکی همچون جوکر ماجراجوست و دست به هر کاری می زند (بونز) و دیگری مثل همیشه یک رئالیست فاقد احساس است (اسپاک)، کرال وارد می شود و سولو (جان چو) و اوهورا را به اسارت می گیرد و در قدم بعدی تعدادی دیگر از سرنشینان اینترپرایز را هم به زندانیان خود تبدیل می کند و برای اسکاتی چاره ای نمی ماند جز اینکه با جایلا (سوفیا بوتلا) که موجودی از سیارات دیگر با صورتی همچون گورخر است و مثل آنها در وسط این سیاره سرگردان مانده، ائتلاف و بر علیه کرال اقدام کند و دیری نمی پاید که کرک و اسپاک نیز با غلبه بر زخم های جسمی و روحی شان به این مبارزه می پیوندند.
با شتابی هر چه بیشتر
همه اینها بدین معناست که انواع برخوردها و دوئل ها در این سیاره دور افتاده در راه است تا مشخص شود مردان و زنان اینترپرایز چه فرجامی خواهند داشت و جاستین لین با استفاده از همین نکته با شتابی هر چه بیشتر اتفاقات را به تصویر می کشد و لحظه ای هم توقف و استراحت را پیشه نمی کند. وجود چهار تدوینگر در فیلم نیز نشان می دهد که لین برای شناسایی بهترین سکانس ها و حذف صحنه های زاید به مشورت سایرین بسیار محتاج بوده است. جایی برای نگرانی نیست زیرا فیلم ارائه شده سریع و پرتعلیق است و موسیقی متن ساخته شده توسط مایکل جیاچینو هم بر شدت و حدت هیجانات افزوده است. مراقب خودتان باشید!
مشخصات فیلم

عنوان «در ورای سفر ستاره ای»
محصول: کمپانی های پارامونت و اسکای ونس
تهیه کنندگان: روبرتو اورکی، برایان برک، چفری چرنو و جی جی آبرامز
سناریست ها: سایمون پگ و دوگ جونگ
کارگردان: جاستین لین
مدیر فیلمبرداری: استیفن اف ویندون
تدوینگران: گرگ دوریا، دیلان های اسمیت، کلی ماتسوموتو و استیون اسپرونگ
مدیر جلوه های بصری: پیتر چیانگ
موسیقی متن: مایکل جیاچینو
طول مدت: ۱۲۲ دقیقه
بازیگران: کریس پاین، زاکاری کینتو، زو سالدانا، جان چو، کارل اوربان، سایمون پگ، آنتون یلچین، ادریس البا، سوفیا بوته لا، لیدیا ویلسون و جو تاسلیم.