بدترین گاف ها و سوتی های فیلم های تاریخ سینمای جهان | معرفی فیلم های برتر تاریخ سینمای جهان

  • ۱۸:۴۹


همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

روزنامه شهروند - دریا فرج پور: سینما هنر گرانی است؛ گران و پرزحمت. صدها‌میلیون تومان- یا خارج از ایران میلیون‌ها دلار- هزینه می‌شود و ده‌ها نفر ماه‌ها کار می‌کنند تا فیلمی آماده آمدن روی پرده شود. در این روند هرکس در حیطه کاری خود نهایت دقت ممکن را به عمل می‌آورد تا تبدیل ذهنیت کارگردان به عینیت فیلم بی‌کمترین خدشه و کمبودی به انجام رسد. اما در این میان گاه اتفاقاتی رخ می‌دهد که تصورش نیز ممکن نیست. گاه چیزی یا اتفاقی از ده‌ها چشم دقیق و ناظر دور می‌ماند، واقعیتی بدیهی از نگاه کارشناسان حوزه‌های گوناگون نادیده گرفته می‌شود یا حتی ساده‌تر از اینها   گوشه‌ای از چیزی که نباید دیده می‌شد، راه به قاب تصویر باز می‌کند. این اتفاق که آن را سوتی یا گاف نام می‌بریم، در دنیای سینما کم‌سابقه نیست. تاریخ صد‌واندی ساله سینما بارها و بارها شاهد چنین سهوهایی بوده و جالب این‌که فیلم‌های بزرگ و معتبر نیز از این آسیب مبرا نبوده‌اند.
 
دیگر مگر می‌توان فیلمی بزرگتر و موفق‌تر از پدرخوانده را مثال آورد که منتقدان و حتی تماشاگران عادی چندین و چند مورد از این نادیده مانده‌ها را در آن دیده و یافته‌اند...به بهانه ایراداتی که این روزها شماری از منتقدان ریزبین- تر- به فیلم زیبا و موفق فروشنده اصغر فرهادی وارد کرده‌اند، نگاهی انداخته‌ایم به گاف‌های بزرگ فیلم‌های بزرگ تاریخ سینما. گاف‌هایی که اگرچه بودن‌شان در فیلم‌هایی با چنان عظمت، آدم را شگفت‌زده می‌کند اما به این دلیل که نقش چندانی در قدرت و قوت و کیفیت روایت فیلم ندارند، بیشتر اوقات با دیده اغماض مواجه می‌شوند. اصل نیز همین است، فیلمی که داستانش را خوب و موثر تعریف می‌کند، نباید ارزش‌هایش با این موارد ریز و جزیی زیر سوال برود، البته اگر داستانش را خوب و موثر تعریف کرده باشد...

پدرخوانده
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما که می‌شود از آن به‌عنوان آغاز یک دوران جدید در سینما یاد کرد. روایت اوج‌وفرود تراژیک یک خانواده مافیایی ایتالیایی‌الاصل آمریکایی در این فیلم حاصلش تثبیت حضور شماری از هنرمندان بزرگ سال‌های بعد‌ هالیوود- چون کاپولا، پاچینو، دنیرو و... بود و چندین و چند جایزه اسکار و البته چندین و چند گاف بزرگ که معلوم نیست چگونه از چشمان ریزبین فرانسیس فورد کاپولای بزرگ دور مانده‌اند. مثلا در یک صحنه این فیلم آن‌جایی که درگیری پیش آمده و به سانی (برادر بزرگتر از مایکل) تیراندازی شده، می‌بینیم که شیشه جلوی خودرو او خرد شده و سوراخ گلوله‌ها را نیز می‌بینیم. اما درست در چند لحظه بعد، جایی که همراه او را در خودرو می‌بینیم، همان شیشه‌ها کاملا سالم است، ظاهرا یک تعویض‌کار تنددست در همان یکی دو ثانیه ترتیب شیشه شکسته را داده و خودرو را دوباره نونوار کرده است.
 
این فیلم تماشاگران را به چند گاف دیگر نیز مهمان کرده است، ازجمله جایی که مایکل کورلئونه، سولوزوی خائن را می‌کشد، دوربین از روی اجساد آنها می‌گذرد و در آخرین لحظه می‌بینیم یکی از اجساد که روی زمین افتاده، پلک می‌زند! در صحنه‌ای دیگر نیز جایی که سانی شوهرخواهرش را به خاطر بدرفتاری با خواهرش در خیابان کتک می‌زند، دوربین جایی قرار گرفته که مشخص می‌کند سانی مشت‌هایش را در هوا می‌زند و شوهرخواهر نیز الکی خودش را به در و دیوار می‌کوبد، البته این دیگر از کاپولا بعید است اما بزرگان نیز اشتباه می‌کنند دیگر؛ نه؟ مورد دیگر گاف‌های این فیلم البته نه از این جنس که گافی تاریخی است. مایکل وقتی به نیوانگلند می‌رسد، می‌بینیم که چراغ خطری با رنگ‌های قرمز و سفید نمایش داده می‌شود. این درحالی است که در زمان وقوع داستان پدرخوانده چراغ‌های خطر مشکی و زرد بودند و تازه از‌ سال ١٩٦٠ به بعد بود که به قرمز و سفید تغییر یافتند...
 


تایتانیک
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

فیلمی از جیمز کامرون که سالیان‌سال به‌عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما شناخته می‌شد. تایتانیک که شاید کمتر بتوان به کسی برخورد که این فیلم را ندیده باشد، داستان عشق و دلدادگی دو جوان را در‌ سال ١٩١٢ در جریان نخستین و البته آخرین سفر کشتی عظیم‌الجثه تایتانیک روایت می‌کند. فیلم اگرچه در کل مثل تمام فیلم‌های کامرون فیلم خوش ساخت و جذابی است، اما سوتی‌هایی هم دارد که البته یکی از آنها جزو مفرح‌ترین گاف‌های تاریخ سینماست و بارها و بارها دستمایه شوخی‌ها و طعنه‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های اینترنتی قرار گرفته است: اگر فیلم را به دقت نگاه کنید متوجه خواهید شد که خال بالای لب خانم کیت وینسلت خال فراری است و مدام در طول فیلم جابه‌جا می‌شود. ظاهرا خانم یا آقای مجری گریم یک سر داشته و‌ هزار سودا و همه‌روزه فراموش می‌کرده دیروز خال لب یار را کجای لبش قرار داده...یکی دیگر از گاف‌ها جایی است که در نمایی سه دودکش کشتی را درحال غرق‌شدن می‌بینیم، اما درست در پلان بعد یکی از دودکش‌ها غیب شده و محو می‌شود...گاف‌های دیگری هم این فیلم دارد. در جایی جک می‌گوید در جایی حوالی دریاچه ویسوتا به دنیا آمده؛ این درحالی است که دریاچه ویسوتا یک دریاچه مصنوعی است که در‌ سال ١٩١٨ یعنی هشت‌سال پس از غرق شدن تایتانیک ساخته شده است. در جایی دیگر نیز رز به نظریه‌ای از فروید درباره اشتیاق مردان به اشکال اشاره می‌کند که این نیز به این دلیل که فروید تا‌ سال ١٩٢٠ مطالعاتش در این زمینه را آغاز نکرده بود، گافی تاریخی به شمار می‌آید...
 


بر باد رفته
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

یکی از محبوب‌ترین و دیده‌شده‌ترین فیلم‌های تاریخ که براساس داستانی پولیتزر گرفته از مارگارت میچل ساخته شده، درباره زندگی و عشق و ازدواج اسکارلت اوهارای جنوبی در هنگامه جنگ‌های داخلی آمریکا. گاف این فیلم اگرچه چندان واضح نیست اما به‌هرحال هست و اگر دقت کنیم خود را به ما نمایان خواهد کرد. در صحنه‌ای از فیلم که اشلی تیر خورده و رت باتلر زیر بغل او را گرفته و به سمت اتاق خواب می‌برد، ملانی را می‌بینیم که یک چراغ گازی در دست گرفته تا راه آنها را روشن کند. تا این‌جا حرفی نیست. اما اگر به چراغ ملانی نگاه کنید متوجه خواهید شد که سیمی به آن متصل است. ظاهرا نورپردازان برای طبیعی‌بودن نور، منبع نور صحنه را به‌عنوان منبع اصلی انتخاب کرده‌اند و چون چراغ گازی نور کافی برای فیلمبرداری تولید نمی‌کرده، از یک چراغ برقی با ظاهر گازی استفاده کرده‌اند. اما حواس هیچ‌کس به سیم آن نبوده. لازم به ذکر است که زمان وقوع بربادرفته هنوز لامپ برقی اختراع نشده بود...
 


خوب، بد، زشت
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

وسترن اسپاگتی سرجیو لئونه که توانست با موفقیتش سرآغاز یک ژانر شود نیز از اشتباه مبرا نیست. در صحنه‌ای از این فیلم بلوندی و توکو با برانکاردی درحال حمل مواد منفجره هستند. برانکارد بسیار کهنه و درب‌وداغان است و خیلی جاهایش شکسته. اما درست در پلان بعد یک برانکارد تروتمیز و سالم را می‌بینیم که کوچکترین شکستگی هم ندارد. در صحنه‌ای دیگر نیز پس از بستن سری دینامیت‌ها به پایه پل، وقتی بلوندی فیوز یک‌سری از دینامیت‌ها را می‌زند به یکباره هر چهار فیوز عمل کرده و چهار انفجار همزمان رخ می‌دهد. نکته مهم‌تر اما این است که در تاریخ وقوع رخدادهای این فیلم هنوز دینامیت اختراع نشده بود، اما در این فیلم به وفور از آن استفاده می‌شود. البته شاید هم تاریخ اشتباه می‌گوید، وگرنه سرجیو لئونه و گافی در این حد؟!
 


ارباب حلقه‌ها
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

سه‌گانه عظیم تکنولوژیک پیتر جکسون با آن موفقیت‌های مالی و اعتباری بی‌سابقه‌اش (نمونه‌اش یازده نامزدی فیلم سوم این سه‌گانه در اسکار و درو کردن تمام اسکارهاست) و نیز باوجود این‌که بخش اعظمش در استودیو ساخته شده اما باز هم از گاف دادن در امان نمانده است. در قسمت دوم این سه‌گانه، یعنی در برج‌های دوقلو جایی که فرودو در مسیر کوهستان سرنوشت حلقه را در زنجیر به گردن انداخته و قرار است در نماهای متوالی تأثیر حلقه بر احساسات و عواطف او به نمایش درآید، اندازه زنجیر مدام کم و زیاد می‌شود و گاهی روی سینه‌اش می‌رسد و گاه نیز از گردن او پایین‌تر نمی‌آید. در فیلم سوم یا همان بازگشت پادشاه نیز بازیگری بر گونه راستش زخمی دارد، اما در پلان بعدی زخم را در گونه چپش می‌بینیم. در همین فیلم در صحنه جنگ تی‌شرت‌های سربازان پیاده‌نظام از زیر زره‌هایشان به خوبی دیده می‌شود. اینها نشان می‌دهند حتی فیلم‌های تماما کنترل شده و پرامکانات نیز می‌توانند سوتی داشته باشند...
 


گلادیاتور
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

داستان این ساخته موفق ریدلی اسکات درباره سردار رومی که وادار به بردگی می‌شود، در‌سال ١٨٠ قبل از میلاد رخ می‌دهد، یعنی حدود ٢٣ قرن پیش. این اشاره و تأکید بر این تاریخ به این دلیل است که گاف اصلی این فیلم گافی تاریخی است. در صحنه‌های جنگی این فیلم گرز سنگین زنجیردار در دست جنگجویان دیده می‌شود و الحق نیز صحنه‌های زیبایی به‌خصوص در جنگ‌های گلادیاتوری با این گرز خلق شده است اما واقعیت این است که گرز زنجیردار نه‌تنها در زمان مبارزات گلادیاتوری وجود نداشته، بلکه ٩٠٠‌سال بعد نیز وجود نداشته و درست در اواسط قرون وسطی چنین سلاحی راه به جنگ‌ها باز کرد. در صحنه‌ای دیگر نیز ارابه‌هایی را می‌بینیم که با سرعت در حرکتند و با واژگونی یکی‌شان گردوغبار تمام قاب را پر می‌کند. ‌ای‌ کاش صحنه تا پیش از فرونشستن گردوخاک تمام می‌شد، چون وقتی دیگر غباری نمانده، ناگهان در پلانی سیلندر گاز نصب‌شده زیر ارابه که احتمالا سوخت حرکت سریع آن را تأمین می‌کند، پیش چشم می‌آید...
 


دزدان دریایی کارائیب
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

این سری فیلم‌ها با بازی جانی دپ در نقش کاپیتان جک اسپارو یکی از محبوب‌ترین کاراکترها و سری فیلم‌های سده اخیر به شمار می‌آیند. فیلم‌های پرفروشی که البته از نظر ساخت و پرداخت نیز فیلم‌های قدرتمندی هستند. اما گاف‌های این سری فیلم‌ها نیز یکی دو تا نیست. از نخستین فیلم مجموعه به کارگردانی گور وربینسکی به نام نفرین مروارید سیاه مثال می‌آورم که چند گاف بامزه دارد: از صحنه‌ای روی عرشه کشتی که پشت‌سر کاپیتان ناگهان سروکله یکی از عوامل پشت صحنه با تی‌شرت و کلاه کابویی پیدا می‌شود بگیرید تا جایی از فیلم که در آن یک سرباز انگلیسی با اسلحه چند شلیک متوالی انجام می‌دهد و این درحالی است که تازه در‌ سال ١٨٠٠ بود که اسلحه‌هایی ساخته شد که برای هر شلیک نیاز به مسلح کردن نداشت و با یک‌بار مسلح‌کردن می‌شد چند شلیک انجام داد...
 


شمال از شمال‌غربی
 
همه سوتی می‌دهند شما چطور؟!

این که بگوییم کارگردان فیلمی آلفرد هیچکاک است، یعنی که انتظار گاف و سوتی خاصی در آن فیلم نداریم. هیچکاک اصولا معروف بوده به کنترل کامل سر صحنه و توجه فراوان به جزییات. اما جالب این‌که حتی کسی چون هیچکاک نیز از سهوهایی کوچک مبرا نیست، آن هم در فیلمی چون شمال از شمال‌غربی که در هر نظرسنجی و رأی‌گیری جزو بهترین و محبوب‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما انتخاب می‌شود. شمال از شمال‌غربی داستان درگیرشدن تصادفی مردی در یک ماجرای جاسوسی است. فیلمی با لحظات پرتنش و پرتحرک فراوان. جالب است که گاف مهم فیلم هم دقیقا در صحنه‌ای رخ داده که یکی از پرتنش‌ترین لحظات فیلم در جریان است: در یک کافه شلیکی صورت می‌گیرد. این در یک فیلم جاسوسی طبیعی است اما آنچه طبیعی نیست این است که پیش از شلیک اسلحه در بک‌گراند تصویر پسربچه‌ای را می‌بینیم که انگشت‌هایش را در گوش‌هایش فرو کرده است. ظاهرا در تمرین‌های پیش از برداشت یا در برداشت‌های قبلی صدای شلیک آزارش داده و این‌بار تصمیم گرفته یکی دو ثانیه پیش از شلیک فکری برای این قضیه بکند. هیچکاک بزرگ هم ناغافل همین برداشت را در تدوین استفاده کرده و بهانه‌ای دست ما داده تا امروز یادی از این فیلم در فهرست فیلم‌های سوتی‌دار تاریخ سینما بکنیم. دستش هم درد نکند...

... و مثال‌هایی دیگر

در نخستین فیلم سری مرد عنکبوتی پیتر در تمرین تار تنیدن تارهایش را به سمت چراغ خواب پرتاب کرده و آن را می‌شکند اما در پلان‌های بعد همان چراغ را سالم و در همان جای قبلی می‌بینیم. در فارست گامپ در جایی که تام هنکس و دوست ستوانش مقدار زیادی میگو صید می‌کنند، وقتی میگوها را نگاه کنید متوجه خواهید شد که میگوها پاک شده‌اند و جالب این‌که سر و دم آنها نیز کنده شده است. در مظنونین همیشگی که یکی از تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های دو دهه اخیر است در نمایی یک جت چهار موتوره می‌بینیم و در نمای عکس آن از پشت هواپیما متوجه می‌شویم با یک جت دوموتوره سروکار داریم. در شجاع دل پنج اسکاری مل گیبسون در قرن پانزدهم مبارزان اسکاتلندی با دامن‌های اسکاتلندی دیده می‌شوند و این درحالی است که دامن‌های اسکاتلندی تازه صد‌سال بعد از زمان رخداد اتفاقات این فیلم به وجود آمده است. نجات سرباز رایان با تمام دقتش در زمینه جزییات اما در زمینه سلاح‌های جنگی گاف دارد و در آن جایگاه راننده تانک آلمانی در عقب تانک به تصویر کشیده شده، درحالی‌که در تانک‌های آلمانی جایگاه راننده در جلوی تانک تعبیه شده بود. در آخر هم به فیلم اژدهای سرخ اشاره می‌کنیم که داستان‌ هانیبال لکتر پیش از ماجراهایش در سکوت بره‌هاست. درواقع این فیلم دو‌سال پیش از زمان رخدادهای سکوت بره‌ها جریان دارد. اما در صحنه‌ای از آن کارآگاه در جست‌وجوی کشویی به نسخه‌ای از فیلم خانم دات فایر برخورد می‌کند که محصول‌ سال ١٩٩٣ است. درواقع در‌ سال ١٩٨٨ نسخه‌ای از فیلم تولید‌شده در ١٩٩٣ در خانه شخصیت فیلم وجود دارد. جالب نیست؟



مطالب مرتبط با موضوع


هفته نامه تماشاگران امروز: بهزاد فراهانی از پیشنهاد بازی در سریال امام علی(ع) به زنده‌یاد فردین گفت. شاید حدس زدن این که مرحوم فردین برای چه نقشی کاندیدا شده بود، خیلی سخت نبود. این که شاخص‌ترین نماد بزرگ‌مردی و جسارت در این سریال کسی بود که نقشش را بعدها داریوش ارجمند بازی کرد اما کاندیدای اول کارگردان و تهیه‌ کننده سریال برای آن کسی جز فردین نبوده است. پیشنهادی که حدود ۲۵ سال پیش و ۱۰ سال قبل از درگذشت این هنرپیشه مطرح شده و شاید می‌توانست داستان زندگی او را جور دیگری رقم بزند اما تقدیر، یار نبوده است.
 
چرا فردین، مالک اشتر نشد؟

«دفتر هنر دهه ۶۰ را از هر طرف که ورق بزنیم، امکان ندارد به نام محمدعلی فردین برنخوریم. هنرپیشه‌ای که نه به‌خاطر بازی‌های زیبایش که بیشتر به خاطر فتوت و جوانمردی‌اش در اذهان مردم ماندگار شده. فردین حالا نامش اصطلاحی است برای هر آن چه رنگی از کم‌لطفی دارد.

در گفت‌وگویی که دو هفته پیش با بهزاد فراهانی از پیشکسوتان سینما و تئاتر کشور داشتیم، روایتی شنیدیم از پیشنهادی که به این هنرپیشه مطرح برای بازی در یک سریال مذهبی تلویزیونی شد و او نپذیرفت. روایتی که ۲۵ سال مسکوت مانده و حالا برای اولین‌بار است که منتشر می‌شود. آنجا که بهزاد فراهانی از پیشنهاد بازی در سریال امام علی(ع) به زنده‌یاد فردین گفت، شاید حدس زدن این که مرحوم فردین برای چه نقشی کاندیدا شده بود، خیلی سخت نبود. این که شاخص‌ترین نماد بزرگ‌مردی و جسارت در این سریال کسی بود که نقشش را بعدها داریوش ارجمند بازی کرد اما کاندیدای اول کارگردان و تهیه‌ کننده سریال برای آن کسی جز فردین نبوده است. پیشنهادی که حدود ۲۵ سال پیش و ۱۰ سال قبل از درگذشت این هنرپیشه مطرح شده و شاید می‌توانست داستان زندگی او را جور دیگری رقم بزند اما تقدیر، یار نبوده است. بهزاد فراهانی، بازیگر نقش معاویه، محمد بیک‌زاده، تهیه‌کننده سریال امام علی(ع) و جمیله فردین، خواهر زنده‌یاد فردین کسانی هستند که روایت‌هایی را در این باره با ما مطرح می‌کنند.

بهزاد فراهانی: فردین خودش نپذیرفت

بازیگر نقش معاویه در سریال امام علی(ع) می‌گوید اگر میرباقری و اصرارش برای حضور او در فیلم گرگ‌ها نبود، هیچ‌وقت به تلویزیون نمی‌آمد. او اولین کسی است که این مسأله را مطرح می‌کند.

در اتفاقات دهه ۶۰ شما و آقای رشیدی و آقای انتظامی شاید جزو خوش‌شانس‌ها بودید که بعد از انقلاب توانستید کار کنید و به سرنوشت آقای فردین و ملک‌مطیعی دچار نشدید.

پنج سال نگذاشتند من کار کنم و در تئاتر هم راهمان نمی‌دادند. در ضمن آقای فردین خودشان نخواستند. برای فیلم امام علی(ع) با آقای میرباقری دنبالش رفتیم. خدا بیامرزدش و نور به قبرش ببارد. به نظر من او یک تختی ثانی و آدم بسیار بزرگی بود.

برای کدام نقش؟

ما برای نقش مالک اشتر پیشش رفتیم و آقای فردین نپذیرفتند. او گفت من هنرپیشه‌ای هستم که مردم با این عصا و رقصی که دارم دوستم دارند، شما از من می‌خواهید بیایم مالک اشتر شوم که شمایلی از مولا علی(ع) است؟ با این کار، من همان فردین سابق را هم خرابش می‌کنم، لذا نمی‌آیم. این درست همان جوابی است که آذر شیوا داد. شما می‌دانید که اگر آقای میرباقری نبودند، ورود من به تلویزیون هیچ‌وقت دست نمی‌داد؟ آقای میرباقری وقتی می‌خواستند گرگ‌ها را کار کنند، پیش محمد هاشمی، مدیرعامل وقت صداوسیما رفتند و گفتند که یا ایشان باید این نقش را بازی کند یا من اصلاً کار نمی‌کنم. او بود که مجوز بازی من را گرفت و دستش هم درد نکند.

برای این که روایت دقیق‌تری از این موضوع داشته باشیم، با محمد بیک‌زاده، تهیه‌کننده سریال امام علی(ع) تماس گرفتیم. این تهیه‌کننده مطرح تلویزیون این مسأله را تأیید می‌کند که فردین اولین انتخاب آنها برای بازی در نقش مالک اشتر بوده است و به دو دلیل او کاندیدای این نقش بوده؛ هم به خاطر چهره زیبایش و هم به این دلیل که به مردانگی مشهور بوده است.
 
چرا فردین، مالک اشتر نشد؟

اخیراً با آقای بهزاد فراهانی یک مصاحبه انجام دادیم و ایشان گفتند برای نقش مالک اشتر گزینه اول آقای میرباقری، آقای فردین بوده‌اند و حتی با ایشان صحبت کردید ولی ایشان این نقش را نپذیرفتند. ما می‌خواهیم بدانیم که چقدر این موضوع صحت دارد؟

من بسیار مایل بودم که آقای فردین وارد کار شود و با ایشان هم صحبت کردم. اتفاقا آقای فردین هم پذیرفت. ایشان حتی این جمله را گفتند که مثل این که خداوند می‌خواهد من را عاقبت به‌ خیر کند ولی علت این که ایشان را نیاوردیم این بود که مجوز فعالیت نداشتند. در آن زمان ارشاد به ایشان مجوز فعالیت نداد.

البته آقای فراهانی روایت‌شان این بود که طبق صحبت خود آقای فردین چون تصویری که مردم از ایشان در ذهن داشته‌اند، بیشتر هنرپیشه فیلم‌های رقص و آوازدار بوده، ایفای یک نقش مذهبی یک مقدار سخت است.

نه. صحبت با ایشان را بنده انجام دادم. کسی هم همراه ما نبود. یعنی کسی که بخواهد یک نقل قولی از آقای فردین کند، من هستم و من هرگز این موضوع را جایی ذکر نکرده‌ام.

چه شد که شما و آقای میرباقری‌ به این گزینه رسیدید؟

چون آقای فردین چهره خیلی زیبایی داشتند.

غیر از چهره‌شان...؟

و این که چون در اجتماع به فتوت و مهربانی شهره بودند.

احتمالا همان زمان که می‌خواستید با آقای فردین صحبت کنید، می‌دانستید که خیلی سخت است ایشان را بعد از این همه سال محرومیت دوباره وارد کار کنید.

سخت که نه، چون ما مجوز کار خیلی‌ها را گرفته بودیم. من مجوز خانم خوروش را گرفتم و برای کار دیگری هم برای مرحوم رشیدی مجوز گرفتیم. نه، گرفتن مجوز مشکلی نداشت. حالا چه وضعیتی بود که در آن زمان ارشاد با حضور آقای فردین مخالفت کرد، نمی‌دانم. هم ارشاد و هم خود تلویزیون با فعالیت ایشان مخالفت کردند.

آن زمان، دوره آقای هاشمی بود؟

شروع کار ما در دوره آقای هاشمی بود. قانع کردن آقای هاشمی زیاد پیچیدگی نداشت. ایشان آدم بسیار همراهی با اهل هنر بودند. در واقع اگر حمایت‌های مدیران آن زمان صداوسیما نبود، هرگز امام علی(ع) ساخته نمی‌شد. به پای ما ایستادند. در آن زمان بودجه کل شبکه ۱۸۰میلیون تومان بود و من ۲۶۰ میلیون تومان هزینه کردم. این به معنی حمایت بی‌دریغ و بدون شائبه‌ای است که توسط آقای هاشمی و علی‌الخصوص آقای فریدزاده که در آن زمان مدیر شبکه یک بودند، نسبت به ما شد. به این جهت قانع کردن آنها برای حضور آقای فردین پیچیدگی نداشت.
 
چرا فردین، مالک اشتر نشد؟

پس کجای کار پیچیدگی داشت؟ در ارشاد آن زمان هم آقای ضرغامی بودند؟

یادم نیست.

شما چه مراحلی را طی کردید که گفتند مجوز نمی‌دهند؟

ما دیدیم به او اجازه نمی‌دهند کار کند و در عین حال نمی‌خواستیم پروژه دچار تنش و دردسر شود. بنابراین آقای ارجمند را انتخاب کردیم که ایشان هم گزینه خوبی بود. دیدیم که خیلی هم خوب بازی کرد.

ولی ش� src="http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1395/7/17/1022066_223.jpg" title="چرا فردین، مالک اشتر نشد؟" alt="چرا فردین، مالک اشتر نشد؟" style="border: medium none;" width="400" height="550">

جمیله فردین: فردین هم ممنوع‌الکار بود، هم ممنوع‌التصویر، هم ممنوع‌المعامله، هم ممنوع‌الخروج!

سال گذشته جمیله فردین، خواهر زنده‌یاد فردین در گفت‌وگویی با ما بسیار از خواست قلبی زنده‌یاد برادرش برای بازگشت به عرصه هنر صحبت کرد اما این که این هنرپیشه مطرح به گفته بهزاد فراهانی این فرصت مغتنم برای حضور در این سریال را نپذیرفته یا به گفته تهیه‌ کننده سریال امام علی(ع) پذیرفته اما مجوزهایش صادر نشده است را جمیله فردین پاسخ می‌دهد. او سال گذشته گفته بود: «فردین خیلی دوست داشت کار کند و این جمله خودش است که می‌گفت وقتی من نمی‌توانم بازی کنم مثل این است که پرواز را از یک پرنده بگیرند و این خیلی ناراحت‌کننده است.»

ماجرایی مربوط به ۲۵ سال پیش داریم درباره این که از زنده‌یاد فردین برای بازی در سریال امام علی(ع) دعوت شد ولی ایشان نپذیرفتند، این صحت دارد؟

چه کسی این را گفته؟

در این باره دو نفر صحبت کرده‌اند. آقای فراهانی می‌گویند فردین خودشان بازی در این نقش را نپذیرفتند و تهیه‌کننده سریال امام علی(ع) می‌گوید نتوانستیم مجوز حضور ایشان را بگیریم.

با شناختی که من از فردین و رفتار و منش او دارم فکر می‌کنم جملاتی که آقای فراهانی عنوان کرده‌اند صحیح‌تر باشد؛ البته این جملات هم صد درصد نیست. ممکن است بعد از سال‌ها یک مقدار تغییرات در انشای این جملات داشته باشند ولی آنچه من می‌دانم و شاهدش بوده‌ام این بود که همیشه مخالف حضور ایشان بودند.

آقای بیک‌زاده هم گفتند نمی‌توانستیم مجوز کار ایشان را بگیریم.

این جمله درست است. فردین را مکتوب ممنوع‌الکار نکرده بودند اما همان‌طور که قبلاً هم گفتم او، هم ممنوع‌الکار بود، هم ممنوع‌التصویر، هم ممنوع‌المعامله و هم ممنوع‌الخروج. این چهار ممنوعیت برای او وجود داشت و دست و پایش را بسته بودند.

ممنوع‌الخروج؟

بله. تا یک مدتی اجازه نمی‌دادند حتی از کشور خارج شو
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan