تمام فیلم های شیطانی تاریخ سینما | معرفی فیلم های تاریخ سینمای هالیود

  • ۲۱:۳۸

فیلم های مشهوری که میزبان شیطان شدند


هفته نامه کرگدن - حسن لطفی: چند روایت از تصویر ابلیس در سینما؛ نگاهی به حضور شیطان در فیلم های به رُزمری، شب شکارچی، دروازه نهم، جن گیر و وکیل مدافع شیطان.

«کورسو: چرا شیطان؟

بارونس: آخه یه روز دیدمش، 15 سالم بود که به شفافی و وضوحی که الان دارم تو را می بینم، دیدمش. مثل عشق در یک نگاه بود.»*

اگر پای واقعیت هم در میان نباشد، شیطان های تاریخ سینما برای ایجاد جذابیت نیازمند قدرت یا خصوصیتی درخور تحسینند؛ قدرتی که گاه کمر خیر را جلوی خود خم می کند. در فیلم «بچه رزمری»، اولین ساخته رومن پولانسکی (1968)، زنی که نطفه فرزند شیطان را در رحم خود رشد داده است، وقتی فرزندش به دنیا می آید، قصد جان او را می کند. اما دیدن چهره فرزند مشترکش با شیطان او را از این کار منصرف می کند. شاید او همچون بارونس، شخصیت فیلم «دروازه نهم»، فیلم دیگر پولانسکی (1999)، در یک نگاه عاشق او شده است؛ عشقی که انگار همراه با نفرت، لازمه حضور شیطان در دنیای آدمیان است.
 
 فیلم های مشهوری که میزبان شیطان شدند

در فیلم «شب شکارچی»، ساخته قدرتمند چارلز لافتون (1955)، اگرچه همچون فیلم های بچه رزمری، دروازه نهم، «وکیل مدافع شیطان»، «جن گیر»، «کنستانتین» و... شیطان به صورت مستقیم وجود ندارد، اما شخصیت اصلی فیلم با بازی رابرت میچم، خود یک شیطان تمام عیار است؛ شیطانی که واضح تر از تمام شیاطین فیلم های دیگر در یک صحنه کاملا سینمایی نظرش را درباره عشق و نفرت بیان می کند. او در این صحنه در حالی که ردای کشیشی به تن دارد رو به پسرکی که از اولین برخورد حضور او را با شک و تردید نگاه می کند، از داستانی سخن می گوید که با کلام خالکوبی شده بر انگشتان دست هایش ارتباط دارد (دست چپ تنفر و دست راست عشق).

داستان او ستیز همیشگی عشق و تنفر است؛ ستیزی که پیروز میدانش عشق است. اما عشق در ذهن این مرد به ظاهر مقدس (به  تعبیر یکی از شخصیت ها در ابتدای فیلم «انبیای دروغین») معنایی دیگر دارد؛ معنایی که با مرگ و نیستی دیگران همراه است؛ دیگرانی که گاه خود در ردیف شیفتگان شیطانند.

در فیلم دروازه نهم هر سه کلکسیونری که نسخه ای از کتاب شیطانی را با قیمت گزافی خریده اند به طرز فجیعی به قتل می رسند.

در فیلم شب شکارچی، هری پاول، کشیش شیطان صفت، ویلا هارپر، زنی را که شیفته او شده است، با قساوت می کشد و جنازه او را در آب های رودخانه رها می کند (تصویر جنازه زن در آب با موهایی که در امتداد جلبک ها تکان می خورد شقاوت قتلش را بیشتر کرده و تصویرسازی بی نظیری دارد. لافتون در این صحنه نشان داده است ساخت تنها یک فیلم هم می تواند نشان از توانایی فیلمسازی داشته باشد).
 
 فیلم های مشهوری که میزبان شیطان شدند

در فیلم وکیل مدافع شیطان، ساخته تیلورد هکفورد (1997)، قتل نزدیکان به شکل دیگری است. میلتون (شیطان)، با بازی قابل ستایش آل پاچینو، مدیرعامل شرکتش را با هدف جایگزینی فرزندش به جای او از بین می برد؛ هدفی که وابسته به برنامه دامنه داری است. در این برنامه قرار است تعداد زیاد فرزندان شیطان به تسلط بر انسان ختم شود؛ انسانی که به گفته جان میلتون (آل پاچینو)، خدا مانع بزرگی برای رسیدن او به غرایزش است.

در صحنه پایانی فیلم، میلتون به کوین (کیانو ریوز) که به تازگی دریافته فرزند او است، از نقشه های بزرگی می گوید که برای کوین و فرزندانش دارد. در این صحنه، او از عشق سخن می گوید؛ عشق به خود؛ عشقی که بینندگان فیلم شب شکارچی از سال 1955 هنگام تماشای این فیلم در کردار- و نه گفتار- هری پاول (رابرت میچم) دیده بودند.

برای شیاطین سینمایی، همچون رهوران واقعیشان، عشق و نفرت معنای مشخص دارد؛ عشق به خود و تنفر از دیگرانی که مانع تسلط اندیشه های شیطانی آن ها هستند. البته در سینما، همانند دنیای واقعی، خواست های شیطانی مخالفینی هم دارد. این طور نیست که وجود انسان ها به سادگی توسط شیطان یا نمایندگانش تسخیر شود.

گذشته از دو فیلم رومن پولانسکی که به نظر می رسد شیطان برنده اصلی مبارزه خیر و شر شده است، در بسیاری از فیلم ها این پیروزی نصیب مخالفانش می شود (اگرچه به سختی).
در فیلم جن گیر، ساخته ویلیام فرید کین (1973)، موجود شیطانی که بدن دختر جوانی را تسخیر کرده است، در مقابل تلاش کشیشی باایمان مجبور به ترک بدن دختر می شود (هرچند به قیمت جان کشیش). هری پاول در فیلم شب شکارچی به هدفی که از ابتدای فیلم دنبال می کرد (دست یابی به پول هیا دزدی مخفی شده در عروسک دختر کوچک فیلم) نمی رسد.

در سایر فیلم ها نیز شکست شیطان- اگرچه مقطعی- دیده می شود. البته از آن جا که شکست صددرصدی شیطان در فیلم به معنای مرگ او است و این اتفاق در ضمیر ناخودآگاه بیننده تعارض ایجاد می کند، در هیچ یک از فیلم هایی که شیطان در آن نقشی دارد، دیده نمی شود. تداوم حضور شیطان در فیلم های مختلف در پایان قابل انتظار است. البته این پایان بندی، در فیلم های مختلف از قدرت متفاوتی برخوردار است.
 
 فیلم های مشهوری که میزبان شیطان شدند

در فیلم وکیل مدافع شیطان، وقتی کوین از اصل و نسبش خیردار می شود و نقشه پدرش (شیطان) را برای آینده انسان ها می شوند، در اقدامی ناگهانی هفت تیر بر گونه می گذارد و خود را می کشد. این اتفاق فریاد شیطان و درماندگی او را به دنبال دارد. البته فیلمنامه نویس با ظرافت تمام و با افزودن صحنه ای دیگر این پایان بسته را به پایانی باز مبدل می کند. همه اتفاقات در فاصله تنفس دادگاه و در ذهن کوین گذشته و او که پایان تلخ کارهای بدش را دیده است، تصمیم دیگری می گیرد؛ تصمیمی که به ظاهر دوری او از پلیدی را به دنبال دارد. اما در پایان فیلم و در یک نمای غافلگیرکننده، بیننده در می یابد که شیطان بازنده قطعی نیست.
 
البته در اغلب فیلم هایی که شیطان یکی از شخصیت های آن است، اگرچه گره زده شده در فیلم باز می شود و بیننده پاسخ سوال خود را درباره شخصیت های اصلی فیلم می گیرد، پایان به گونه ای است که اگر فیلمساز بخواهد قسمت بعدی برای آن فیلم بسازد، این امکان به سادگی وجود دارد.


مطالب مرتبط با موضوع


وب‌سایت مجله فیلم: نفس عمیقی بکشید و به خودتان تبریک بگویید. اگر در حال خواندن این مطلب هستید به این معنی است که همگی از تابستان سینمایی ۲۰۱۶ جان سالم به‌در برده‌ایم؛ تابستانی که ترسناک‌ترین فصل سینمایی در سال‌های اخیر بود. ما از جنگ‌های روح‌شکن‌ها، نبردهای جوخه‌ی انتحار و جنگ‌های وارکرفت نجات پیدا کردیم و هنوز زنده هستیم. ما حتی از فیلمی که در آن کوین اسپیسی یک گربه‌ی سخن‌گو بود جان به‌در بردیم. ما موفق شدیم چنین تابستانی را پشت سر بگذاریم.
 
شکست‌های سینمایی بسیار بودند، طرف‌داران زیادی از یاوه‌گویی خسته شدند و وفور دنباله‌ها و بازسازی‌ها، چند ماه سینمایی خسته‌کننده را رقم زد. اما به طور طبیعی این بازه‌ی زمانی خالی از لطف هم نبود. در این میان و در شرایطی که برای پاییز و فیلم‌های مهم سال و فصل جوایز آماده می‌شویم، بد نیست نگاهی به ویرانی‌های حاصل از تابستان سینمایی بیندازیم که پشت سر گذاشتیم. پس در این‌جا ده درسی را با هم مرور می‌کنیم که در عبور هالیوود از مسیر ناهموار و پرفرازونشیب تابستانی‌اش آموختیم.

۱- یک بلاک‌باستر واقعی نیازمند دوام است
 
 رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز!
 
وقتی فیلم تازه‌اکران‌شده‌ای به‌واسطه‌ی «فروش‌های درست» در بازارهای سینمایی مختلف وارد محدوده‌ی یک بلاک‌باستر (فیلم پرفروش و بسیار موفق) می‌شود، نباید این موضوع را فراموش کرد که فروش چشم‌گیر در هفته‌ی افتتاحیه به‌تنهایی کافی نیست و موفقیت بزرگی را تضمین نمی‌کند. بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت در هفته‌ی اول نمایش به فروش بالای ۱۶۶ میلیون دلار دست یافت اما در هفته‌ی دوم به ۵۱ میلیون دلار بسنده کرد و پس از آن از دور خارج شد. همین اتفاق برای جوخه‌ی انتحار هم روی داد که نقدهای بسیار منفی بر آن نوشته شد و احتمالاً از بدگویی تماشاگرانش ضربه‌ی اصلی را خورد؛ و پس از یک فروش افتتاحیه‌ی چشم‌گیر، چندهفته‌ی بی‌فروغ را تجربه کرد و در نهایت به فروش کلی پایین‌تر از انتظارها دست یافت. قابلیت جذب تماشاگران جدید به سالن‌های سینما (یا به عبارت دیگر، برگرداندن تماشاگران برای دومین و سومین بار به سالن سینما) ویژگی است که فیلم‌ها را به بالاترین پله‌های موفقیت می‌رساند. خیلی از فیلم‌های به‌اصطلاح بزرگ این تابستان که با بودجه‌های بسیار کلان و حتی مصرفانه ساخته شدند، نتوانستند در مسیر موفقیت خیلی پیشروی کنند.

۲- نقدهای مثبت به‌تنهایی نمی‌توانند از شکست فیلمی جلوگیری کنند
 
 رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز!
 
منتقدان فیلم‌هایی را توصیه می‌کنند که به نظرشان ارزش دیدن را دارند اما نقدهای تحسین‌آمیز دیگر مثل گذشته تماشاگران را مشتاق دیدن فیلمی نمی‌کند. به عنوان مثال پاپ‌استار: هرگز توقف نکن، هرگز توقف‌کننده نباش ماکومنتری در زمینه‌ی موسیقی از گروه «The Lonely Island» (متشکل از سه کمدین جوان آمریکایی: آکیوا شِیفِر، اندی سَمبرگ و یورما تاکون) است که اندی سمبرگ را در قالب یک جاستین بیبر در حال شکوفایی نشان می‌دهد. این فیلم نظر منتقدان زیادی را جلب کرد ولی در نهایت نتوانست در گیشه‌ی داخلی حتی به فروشی ده میلیون دلاری دست یابد. همسایه‌ها۲ و آدم‌های خوب هم از دیگر نمونه‌هایی هستند که در این زمینه به موفقیت‌های مورد انتظار نرسیدند.

۳- ابرقهرمان‌ها کارشان تمام است، البته هنوز از دور خارج نشده‌اند
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز! 
 
امسال قابل‌اعتمادترین منبع هالیوود در سال‌های اخیر برای کسب درآمدهای هنگفت نیز به ورطه‌ی سقوط افتاد. پیش از این اشاره شد که بتمن علیه سوپرمن و جوخه‌ی انتحار چه‌طور ناامیدکننده ظاهر شدند. اما به این فهرست می‌توان مردان ایکس: آپوکالیپس و فیلم‌های دیگر را هم افزود. حتی کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی که فروش کلی بیش از یک میلیارد دلار را تجربه کرد، بیش‌تر مدیون گیشه‌های خارجی است و در خود آمریکا ۴۰۷ میلیون دلار فروش کرده است. به هر حال امسال این موضوع آشکار شد که دیگر هر فیلمی با قهرمان‌های شنل‌پوش و اسپندکس‌‌به‌تن نمی‌تواند گیشه‌های سینما را فتح کند.
 
۴- بازسازی‌ها و دنباله‌ها دیگر موفقیت‌های تضمین‌شده‌ای نیستند
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز! 
 
فیلم‌هایی که امسال بر اساس آثار موفق گذشته به عنوان دنباله و بازسازی ساخته شدند، اغلب با شکست‌های سختی روبه‌رو شدند و این هشدار نصیب تهیه‌کنندگان استودیوها شد که باید دست از تنبلی بردارند. برای پی بردن به عمق فاجعه، ببینید چندتا از فیلم‌هایی که در ادامه اسم‌شان می‌آید، دیده‌اید یا خبر خاصی درباره فروش آن‌ها در تابستان به گوش شما رسیده است: بن‌حور، آلیس در آن سوی آینه، شکارچی: جنگ زمستانی، لاک‌پشت‌های نینجای جهش‌یافته‌ی نوجوان...، حالا مرا می‌بینی۲، روز استقلال۲، افسانه‌ی تارزان، عصر یخ‌بندان: مسیر تصادم، سفر ستاره‌ای فراسو و جیسن بورن. همه‌ی این فیلم‌ها یا انتظارها را برآورده نکردند یا نتوانستند به پای فروش‌های وسوسه‌انگیز فیلم‌های اصلی‌شان دست یابند. در این میان حتی دنباله‌های خوبی مانند روح‌شکن‌ها و اژدهای پیت هم با مشکل روبه‌رو شدند. اگر هالیوود می‌خواهد از تابستان بی‌حاصل دیگری جلوگیری کند، بی‌تردید یک تغییر رویکرد را باید در دستور کار قرار دهد.

۵- ۲۰۱۶، سال خوبی برای انیمیشن بودن!
 
 رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز!
 
با این‌که انیمیشن پرنده‌های عصبانی نتوانست به محبوبیت دیوانه‌کننده و بسیار فراگیر بازی موبایلی‌اش دست پیدا کند اما باز هم به فروشی ۳۴۶ میلیون دلاری در سراسر جهان رسید. یافتن دوری در حال حاضر رکورددار پرفروش‌ترین فیلم تابستان در آمریکالی شمالی است و به دنبال آن، زندگی مخفی حیوانات خانگی و زوتوپیا هم در فهرست ده فیلم پرفروش قرار گرفته‌اند. انیمیشن متفاوت کوبو و دو تار هم با این‌که در گیشه موفقیت چشم‌گیری به دست نیاورد ولی دستاوردهای هنری و خلاقه‌اش در این تابستان بی‌مانند بود. انیمیشن مهمانی مردانه هم با فروش غافل‌گیرکننده‌ی ۸۲ میلیون دلار به یک پدیده بدل شد.

۶- فیلم‌های استودیویی با بودجه‌ی متوسط، به نابودی نزدیک‌تر شدند
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز! 
 
نزدیک به یک دهه است که تهیه‌کنندگان این صنعت از فیلم‌هایی با بودجه‌های متوسط (که این موضوع شامل هر موردی بین دو تا دویست میلیون دلار می‌شود!) به عنوان یک شکست یاد می‌کنند؛ موضوعی که امسال کاملاً خودش را نشان داد. در این میان شاید درام من در برابر تو به‌واسطه‌ی نیروی عشق به فروشی ۱۶۹ میلیون دلاری رسید و از خطر شکست جست ولی فیلم جودی فاستر در مقام کارگردان، هیولای پول، شکست خورد؛ و از جمله سرزمین آزاد جونز با بازی متیو مک‌کانهی، فیلمی که در آن کوین اسپیسی گربه می‌شود با نام نُه زندگی، و حتی فیلم مریل استریپ با عنوان فلورنس فاستر جنکینز که در نهایت با فروشی بیست میلیونی به کارش پایان داد. ساخته شدن به‌ندرت این گونه فیلم‌ها، خودش جای تأسف دارد و این شرایط هم بی‌شک کار را دشوارتر می‌کند.

۷- پروژه‌هایی با ایده‌ی اریژینال در نهایت موفق می‌شوند
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز! 
 
ظاهراً منتقدان و تماشاگران در این مورد هم‌نظرند که هالیوود در حال تجربه‌ی بحران خلاقیت است. البته امسال بارقه‌های امیدی داشت و در این خصوص می‌توان با خوش‌بینی چشم به آینده داشت. امسال فیلم‌های مستقل و غیراقتباسی به نمایش درآمدند که به فروش‌های رضایت‌بخشی رسیدند و دست‌کم هزینه‌های تولیدشان را برگرداندند؛ از جمله آب‌های کم‌عمق/ The Shallows، تکنوتریلر «Nerve» که در نهایت به فروش جهانی ۴۷ میلیون دلار رسید، یا مامان‌های بد که با فروش ۹۷ میلیونی‌اش همه را غافل‌گیر کرد.

۸- فیلم‌های ترسناک از هر چیزی مصمون هستند
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز! 
 
تنها فیلم‌هایی که امسال دستخوش تغییر ذائقه‌ی عموم سینماروها نشدند و ذره‌ای از سودآوری آن‌ها کاسته نشد، فیلم‌های ترسناک بودند. این فیلم‌ها به ستاره‌های بزرگ نیازی ندارند، ارزان تولید می‌شوند و به‌راحتی می‌شود بازاری برای‌شان یافت. دم نزن/ نفست درنیاد ۳۳ میلیون دلار فروخت. فرنچایز احضار هم‌چنان حکم یک کارخانه‌ی پول‌سازی را برای همه‌ی عوامل سازنده‌اش دارد؛ خاموشی/ Lights Out با بودجه‌ای نزدیک به پنج میلیون دلار به فروشی ۱۲۶ میلیونی در سراسر جهان دست یافت و...

۹- فیلم‌های مستقل خودی نشان دادند 
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز! 
               
در شرایطی که استودیوها با فیلم‌های پرهزینه‌شان و ناکامی‌های متعدد سر می‌کردند، فیلم‌های مستقل فوق‌العاده و تحسین‌شده‌ای به نمایش درآمدند و گاه به فروش‌های قابل‌توجهی هم دست یافتند. از میان چنین فیلم‌های موفقی می‌توان به آثار فیلم‌سازان مؤلفی چون وودی آلن با سفر نوستالژیکش در کافه سوسایتی و فیلم انگلیسی‌زبان فیلم‌ساز یونانی یورگوس لانتیموس با عنوان خرچنگ اشاره کرد.

۱۰- حالا سینماها میدان نبرد شده‌اند
 
رهایی از تابستانِ هراس‌انگیز!
 
در روزگار گذشته، یک فیلم باید مصلوب شدن عیسی مسیح را با جزییاتی پر از خون و خون‌ریزی به تصویر می‌کشید یا کار عجیب و متفاوتی می‌کرد تا شاید کمی جنجال به‌پا کند. اما این روزها همه‌ی کاری که یک فیلم باید انجام دهد شوریدن عموم مردم و جنجال‌آفرینی است تا شاید به موفقیت برسد. نمونه‌ی جالبش تصمیم پل فیگ در بازسازی روح‌شکن‌ها بود که همه‌ی بازیگران اصلی را به جای مردان از میان زنان انتخاب کرد تا یک بازسازی به‌کل متفاوت را جلوی دوربین ببرد؛ یا نیت پارکر و فیلم نویدبخشش تولد یک ملت که با وجود تمام موفقیت‌هایی که برایش پیش‌بینی می‌شد با مطرح شدن رسوایی اخلاقی بازیگر و کارگردان جوانش در دوران دانشجویی(!) بلوایی راه انداخت. خلاصه‌ی کلام این‌که در این روزگار هر فیلمی که روانه‌ی اکران گسترده در سینماها می‌شود پتانسیل بدل شدن به یک اعتراض سیاسی و توجه‌برانگیز را دارد. خدا را شکر که در این میان فیلم‌های دلنشین و معصومی مانند اژدهای پیت هم تولید می‌شوند!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan