- يكشنبه ۱۶ آبان ۹۵
- ۱۲:۴۸
بیوگرافی زندگینامه کامل حجت الاسلام شیجونی مهمان دید در شب
به بررسی زندگینامه حجتالاسلام جعفر جوادی شجونی می پردازیم: حجتالاسلام جعفر جوادی شجونی معروف به جعفر شجونی در سال ۱۳۱۱ در گیلان به دنیا آمد. او به عنوان یکی از روحانیون مبارز طرفدار حضرت امام خمینی (ره)، از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۵۶ بارها توسط مأمورین شهربانی و ساواک شاه دستگیر شد.
وی در بازگویی خاطرات خود از آن روزها اینگونه نقل کرد: «در سال ۱۳۵۲ چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانیها و مطالبی که در منبرهایم طرح میکردم ممنوعالمنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمیشناسد، دعوت آنها را قبول میکنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، فهمیدم که برای دستگیری من آمدهاند و به ناچار سخنرانی را نیمه تمام گذاشته و از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمیدیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند…»
حجت الاسلام شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و حزب مؤتلفه اسلامی است. مخالفت با هاشمی رفسنجانی، موضع انقلابی علیه فتنه و فتنه گران و حمایت از محمود احمدینژاد از ویژگیهای وی بشمار می رود. شجونی اگرچه همچنان بر دو موضع اول خود پابرجاست اما در مورد حمایت از احمدی نژاد در روزهای پایانی دولت دهم به این عقیده رسید که: «ما هوادار احمدینژاد بودیم ولی ریزش کردیم؛ ما تغییر نکردیم ولی عملکرد رئیسجمهور تغییر کرده است.»
روایت شجونی از شخصیت شهید نواب صفوی
جعفر شجونی به عنوان یکی از همراهان شهید نواب صفوی شخصیت ایشان را اینگونه توصیف کرد: «نواب مردی بود که با گفتن و نوشتن ما نمیشود وی را شناخت. مردی شجاع، مبارز و رشید بود، حقیقتاً انسان والایی بود، در کارهای خیر دخالت میکرد ولی وضع مالی پریشانی داشت؛ اما از نظر عزت نفس و مبارزه شیردل، فداکار و مخلص اسلام بود، شدیداً با بدعت مخالفت میکرد و معتقد بود که باید با بدعت رضاخان مبارزه کرد.
نواب تمام تلاش خود را به کار بست تا در سالهایی که مبارزه علیه اسرائیل شروع شده بود، عدهای را برای اعزام به فلسطین نامنویسی کند، همچنین با برخی از سران کشورهای عربی از جمله مصر و اردن دیدار و گفتگو کرده بود. در دیداری با پادشاه اردن به وی گفته بود انگلیسیها شما را احاطه کردهاند، میخواهند به جامعه اسلامی خیانت کنند؛ اما فایدهای نداشت تا اینکه مبارزه امام خمینی (ره) آغاز و سرانجام به پیروزی رسید. باید از او آموخت که در همراهی ولایت و انسجام نیروهای انقلاب در جهت مبارزه با استکبار جهانی حرکت کنیم.»
تشریح ابعاد ترور شهدای هشتم شهریور
حجتالاسلام شجونی که در دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده حوزه انتخابیه کرج بود، در ۵ شهریورماه ۱۳۹۱ با نزدیک شدن به سالروز شهادت شهید بهشتی و شهید باهنر، در گفت و گو با خبرگزاری دانشجو ضمن تشریح ابعاد ناگفتهای از عملیات ترور شهدای هشتم شهریور، در مورد حمایتهای برخی چهرههای سیاسی کشور در جهت پیشبرد اهداف تروریستی دهه ۶۰ گفت: «در روزگار ما یکی از خط و خطوط شناسان مملکت بعد از انقلاب شهید لاجوردی بود. کشمیری، عامل نفوذی در جریان بمبگذاری کابینه شهید رجایی از سوی بهزاد نبوی به شهید رجایی معرفی شده بود درحالیکه شهید لاجوردی درباره این فرد یعنی بهزاد نبوی میگفت که او باید محاکمه، زندانی و اعدام شود.
در دوره اول مجلس که من در مجلس بودم؛ آقای کشمیری همیشه با ریشهای فراوان و اورکت خاکی رنگ دم در مجلس میآمد و مجلسیها را ورانداز میکرد تا آنها را خوب بشناسد… کشمیری چنان در کاخ ریاست جمهوری نفوذ کرده بود که در آنجا برای افراد، مسئله نشر حرمت درباره شیردادن زن به بچه دیگری یا مسائل مربوط به ربا از توضیح المسائل میگفت. یکی از دوستان میگفت در خیابان پاستور، کشمیری را درحالی دیدند که در زمستان و خیابان پوشیده از برف وقتی مؤذن اذان میگفت، کشمیری بلافاصله در همان شرایط اورکت خود را از تنش در میآورد، روی برف میانداخت و همان جا نماز میخواند…»
روایت شجونی از قیام ۱۵ خرداد
حجتالاسلام جعفر شجونی در ۱۳ خردادماه سال ۱۳۹۲ در گفتگویی با خبرگزاری فارس به عنوان کسی که در ۱۵ خردادماه ۱۳۴۲ حضور داشته، از خاطرات خود در آن روز اینگونه یاد کرد: «رئیس ساواک بازار، آشکارا میگفت شجونی روزی بدنه بازار را با سخنرانی به آتش میکشد. بنده آن زمان روزی ۱۰ تا ۱۲ بار سخنرانی داشتم ساعت ۱۲ شب ۱۵ خرداد همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و مأموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی میکردند.
تا لباسهایم را گم و گور کنم صدای زنگ خانه من به صدا درآمد تا مأموران موفق شوند در خانه مرا بشکنند من از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. البته تیمسار ساواک به همسرم گفت: “محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی، شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند به ما خوش میگذرد.” چند وقتی که از قم فرار کردم در باغهای کرمانشاه پنهان بودم تا اینکه دوستانی را که دستگیر کردند بعد از سه ماه آزاد کردند. بعد از آنکه به ملاقات دوستان آزادشدهام رفتم مرا دستگیر کردند و بعد از یک روز، آزادم کردند.»
بیشترین مردم از بازار در قیام شرکت کرده بودند.
شجونی در مورد رفتار مردم و عکسالعمل مأموران در روز ۱۵ خرداد گفت: «بیشتر مردم شرکتکننده در قیام ۱۵ خرداد برای اعتراض به خیابان ابوذر جمهوری و بازار آمده بودند. معلوم بود بیشترین مردمی که در قیام شرکت کرده بودند از بازار بودند به تعریف امام قیام را بازار راه انداخته بودند.
جمعیت در قیام ۱۵ خرداد زیاد بود ولی ساواکیها به بهانه مقابله با ارتجاع سیاه دست به هر اقدامی میزدند و آن گونه وانمود میکردند که مبارزان و انقلابیون مظاهر فرهنگی و تمدن را قبول ندارند. درحالیکه خودشان این مظاهر را قبول نداشتند.»
ماجرای فروش اموال کاخ شمس از زبان شجونی
حجتالاسلام جعفر شجونی پس از انقلاب اسلامی با حکم حضرت امام خمینی (ره) مسئول کاخ شمس پهلوی در کرج شد. این کاخ متعلق به شمس پهلوی، خواهر محمدرضا پهلوی بود که به دلیل بیماری آسم، این کاخ را برای زندگی در کرج انتخاب کرده بود. این مجموعه در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.
حجتالاسلام شجونی به عنوان نخستین مسئول کاخ شمس در ۱ بهمنماه ۱۳۹۱ در گفتوگویی با خبرگزاری فارس در مورد این کاخ و علت انتخاب خود به عنوان سرپرست کاخ شمس از سوی امام (ره) گفت: «بر اساس سوابقی که من در سخنرانیهای انقلابی در کرج داشتم و در راهپیماییهای مردم سخنرانی میکردم تا انقلاب به ثمر رسید مردم کرج از من خواستند که آنجا رئیس کمیته شوم و حدود ۵۰۰ پاسدار ما داشتیم که از ایران ناسیونال گرفته تا آخر طالقان در اختیار بنده بود و بنده رئیس کمیته بودم و در جاهای مختلف کرج و حومه از جوانان خوشنام مؤمنی که انقلاب کردند، کمیته تشکیل دادم. در وسط این کارها، علمای کرج مثل آیتالله فارغ و آیتالله شریفی رفتند قم به امام (ره) گفتند که آقای شجونی رئیس کمیته است شما دستور دهید که این کاخهای خاندان پهلوی که چند بار هم غارت شده است به تصدی شجونی دربیاید. البته امام (ره) در مبارزات از سال ۱۳۳۱ ما را میشناخت چون ما در سال ۱۳۳۱، ۱۵ روز در قم علیه حزب توده قم میتینگ و مبارزاتی داشتیم.»
سرپرستی کاخ شمس، یک ماه پس از انقلاب
شجونی با اشاره به اینکه یک ماه پس از انقلاب حکم سرپرستی را دریافت کرده بود، گفت: «عین حکم امام (ره) برای سرپرستی بنده در کاخ شمس همین است: “جناب ثقهالاسلام آقای حاج شیخ جعفر شجونی، جنابعالی مأموریت دارید که اموال خاندان پهلوی و بستگان ایشان را که در شهر کرج و حومه قرار دارد از اموال منقول و غیرمنقول و مستقلات همه را ضبط نموده و محافظت کنید و نیز خانههایی را که اداره ساواک برای مأموران خود ساخته است در اختیار افراد بیخانه بگذارید و چنانچه کارهای فوق، احتیاج به مخارجی دارد از اموال مذکور فروخته و صرف کنید از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم/ روحالله موسوی خمینی”»
کاخ ۲ بار غارت شده بود.
شجونی روزی که اولین بار به کاخ شمس رفته بود را اینگونه توصیف کرد: «وقتی ما را بردند کاخ را تحویل دادند تمام شیشههای بزرگ کاخ، شکسته بود و وارد کاخ که شدیم، کل کاخ پر بود از چمدان و شلوارهای لی و جعبههای خالی طلا که همه از مقوا بود. بعد هم رفتیم قفسهها را نگاه کردیم، دیدیم قاشق و چنگال و ظرف بود. سیستم هوا سازی کاخ هم خراب بود چون متصدی آن هم رفته بود. مردم آنجا میگفتند که خود باغبانها و کارگران ۲ بار این کاخ را غارت کردهاند منتهی من در یک عملیاتی دیدم که مثل اینکه این خاندان همه چیز را بردند هیچچیز آنجا نیست، دلیل دارم.»
خاندان پهلوی «گدا» بودند.
شجونی در بیان دلیل اینکه خاندان پهلوی همه چیز را برده بودند، گفت: «اینکه میگویم این خاندان،”گدا” بودند و همه چیز را بردند و چیزی نگذاشتند، دلیلش این است که ما با ۲۰ نفر از پاسداران که برای کمک خود به کاخ برده بودیم رفتیم درون کاخ دیدیم ۲ گاوصندوق، آنجا است گفتیم شاید در اینها چیزی باشد یک نفر آهنگر آوردیم که گاز و هوا بیاورد این گاوصندوقها را باز کند ببینیم چه چیزی درونش است چون امام (ره) گفته بود که آنجا مخارج دارد و مخارجش را از آن اموال، تأمین کنیم. اولاً که بیشتر اموال، غیرمنقول بود و ما نفروختیم و نتوانستیم بفروشیم و آنچه ما فروختیم منقول بود. خلاصه این آهنگر آمد قرار گذاشت ۲۰۰ تومان بگیرد تا در گاوصندوقها را باز کند… خدا میداند که آهنگر گاوصندوقها را شکافت به اندازه ۲۰۰ تومان درون آنها پول نبود که به آهنگر بدهیم. در یک گاوصندوق ۵، ۶ اسکناس قدیمی رضاخانی بود در یک گاوصندوق دیگر، یک کارت پستال بود به رنگ طلایی که نوشته بودند “تولدت مبارک”، داستان عجیبی است. به همین دلیل که چیزی در گاوصندوقها نبود فهمیدیم که همه چیز را بردهاند.»
بچهها میرفتند بالای اتوبوس لباسها را حراج میکردند.
شجونی درباره آنچه در کاخ باقی مانده بود، گفت: «برای ما ۱۳ سگ بزرگ گذاشته بودند که همه اینها هم، بخور بودند… اما ما استخوان هم نداشتیم به اینها بدهیم. اینها روزی فقط ۲۰۰ تومان فیله میخوردند دیدیم که ما یک ریال بودجه نداشتیم. از مردم خواستیم ۱۳ خانواده لطف کنند این سگها را بگیرند نان و استخوانی به اینها بدهند تا به موقع یک فکری بکنیم و مردم هم، حرف ما را پذیرفتند.
آنچه ما در طول مأموریتمان فروختیم یک مقدار گل و گلدان طبیعی بودند که ضایع میشدند. آنجا ۷۰ باغبان داشت که همه رفته بودند ۲ بار هم که کاخ، غارتشده و اموال غیرمنقول هم که سر جایش بود نمیتوانستیم بفروشیم چون سندش را نداشتیم. اجاره یک باغ را گرفتیم گلدانها هم فروش رفت. یک مقدار هم بچههای ما اطلاعیه دادند که مردم بیایند شلوارهای لی و پیراهنها و … را که در کاخ، خراب میشدند بخرند. البته لباسها به خاطر نبودن دستگاه هواساز، ضایع میشدند. بچهها میرفتند بالای اتوبوس، لباسها را حراج میکردند.»
مگر میشود یک آخوند لباس زنانه بفروشد! این حرفهای روزنامه صهیونیستی است.
شجونی در پاسخ به این سؤال که در برخی سایتها، نوشته شده است که ظاهراً شخصاً لباسهای زنانه را روی دست گرفته و در کاخ، حراج میکردید؟ گفت: «این مطلب صحت ندارد. یک پسری بود که میرفت بالای مینیبوس و اتوبوس، لباسها را نشان میداد. این حرفها برای روزنامه صهیونیستی «آیندگان» در آن زمان بود. مگر میشود یک آخوند برود لباس زنانه بفروشد! ما، نماینده امام بودیم. ضمن اینکه یک سری از این لباسها برای کارگران کاخ بود که رفته بودند.»
کاخ شمس و کاخ مادر شمس دست من بود.
شجونی در مورد مدت سرپرستی خود از کاخ گفت: «۲ ماه و نیم سرپرست آنجا بودم تا کارها سر و سامان بگیرد بعد تحویل بنیاد دادم. کاخ شمس و کاخ مادر شمس دست من بود.»
وی به خانههای ساواک اشاره کرد و گفت: «خانههای ساواک، ۱۷ خانه بود دست به ترکیب هیچکدام نزدیم بعضی گفتند به ما بده، گفتم نمیشود. این خانهها را که اطراف کلاک بود به طور کامل، تحویل دادم.»
موضع شجونی علیه فتنه و فتنه گران
حجتالاسلام جعفر شجونی در برنامه زنده تلویزیونی “دیروز، امروز، فردا” که در تاریخ ۱۰ بهمنماه سال ۱۳۸۸ از شبکه سوم سیما پخش شد؛ با اشاره به عدم حضور برخی از افراد اصلاحطلب در مناظرات تلویزیونی، دلیل آن را رو نشدن اهداف آنها و اینکه حرفی برای گفتن ندارند عنوان کرد.
شجونی به راهپیمایی مردم در روز ۹ دی سال ۱۳۸۸ اشاره کرده و گفت: «چطور است به جای سران فتنه مردم بازداشت شوند و آنها را محاکمه کنیم.»
او در ادامه به تمجید از عملکرد دستگاه قضایی کشور پرداخت و گفت: «من قبلاً به قوه قضائیه ایراد میگرفتم ولی امروز میگویم زندهباد قوه قضائیه و امروز این قوه انصاف را رعایت میکند.»
سران فتنه باعث شدند منافقان وارد میدان شوند.
وی با بیان اینکه ما راضی نیستیم که هیچکس بیشخصیت و بیآبرو شود و این اتفاق هیچ لذتی ندارد، اظهار داشت: «عدهای بعد از انتخابات تیشه به ریشه خود زدند و در واقع سران فتنه باعث شدهاند که منافقان و افرادی که پاسدارها را قتلعام میکردند وارد میدان شوند و گروههایی مانند سلطنتطلبان، بهاییها ابراز وجود کنند تا جایی که در روز عاشورا، ۸۰ بهایی دستگیر شد.»
سران فتنه در میان مردم هیچ محبوبیتی ندارند.
جعفر شجونی در برنامه “دیروز، امروز، فردا” خاطرنشان کرد: «من از جوانی در سیاست هستم و ۲۵ بار زندان رفتهام ولی با وجود ۶۰ سال فعالیت سیاسی خسته نشدهام اما در سالهای اخیر سکوت کرده بودم ولی امروز به دلیل رفتار برخی از افراد دوباره مانند دوران جوانی فعال شدهام.»
وی از سران فتنه خواست تا به سوی ولایت بازگردند چرا که در میان مردم هیچ محبوبیتی ندارند و اگر میان مردم آفتابی شوند لنگه کفش میخورند.
تلخترین تجربه این است که عدهای سهم امام را بخورند و علیه ایشان سخن بگویند.
وی در پخش دیگری از این برنامه در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که تلخترین تجربهاش در طول سالهای انقلاب چیست، پاسخ داد: «ما باور نمیکردیم عدهای سهم امام (ره) را بخورند و علیه امام و انقلاب و اسلام سخن بگویند. در حال حاضر تلخترین و بدترین اتفاق در کشور ما این است که چهار، پنج نفر که در این نظام خوردهاند و از امکانات نظام استفاده کردهاند در لندن اتاق فکر درست میکنند.»
افرادی را که اصلاحطلبان تربیت کردهاند قرآن و امام زمان را زیر سؤال میبرند.
وی با تاکید بر اینکه اصلاحطلبان باید کلاه خود را بالاتر بگذارند و ببینند که چه کسانی را تربیت کردهاند گفت: «افرادی را که اصلاحطلبان تربیت کردهاند در تلویزیون BBC، قرآن و امام زمان (عج) را زیر سؤال میبرند.»
اظهارات شجونی درخصوص هاله نور
جعفر شجونی اواخر فروردینماه ۱۳۹۰در گفتگو با مشرق، در مورد مسئله مهدویت و تولید سیدی ظهور گفت: «تعقیب کردن مسئله مهدویت بسیار امر مهمی است. من معتقدم عمر ایسمها و مکتبها تمام شده و ایسمها فروریختهاند. دو مکتب در جهان باقی مانده است. یکی دموکراسی و دیگری مهدویت. دموکراسی را که آمریکا و اروپا آبرویی برایش باقی نگذاشتهاند. تنها چیزی که به نظر من در این جهان باقیمانده مهدویت است. تعقیب کردن این کار با ارزش است، ادیان دنیا همه مهدی دارند. منتها مهدی آنها فرق میکند با مال ما. اسمها فرق دارند… البته این کاری که با تولید این سیدی کردهاند و موجب بحث جدی درباره مهدویت شده، کار با ارزشی است. اشکالاتی به آن وارد است که باید مشورت میکردند که نکردند.»
شجونی ضمن تکذیب این مطلب را که گفتهشده در مورد محتوای سیدی ظهور با او مشورت شده است، در مورد تطبیق سازیهای آن سیدی گفت: «باید مشورت میکردند. اینگونه تطبیقها درست نیست و ممکن است آسیب بزند… حرفم این است که اگر این تطبیقها در عالم واقع محقق نشد مشکل به وجود میآورد و برخی موضوع را دست میاندازند…»
تفکرات بهاییها تبدیل شد به تفکر انحرافی
ایشان با بیان اینکه تطبیق کردن غلط است و اصل مهدویت باید ترویج شود، گفت: «البته اینکه ما تولیدکنندگان این سیدی را متهم کنیم، قبول ندارم. ما بررسی کردیم. اینها آدمهای خوبی هستند. خواستهاند کار خیر بکنند. پس کسی نباید به آنها تهمت بزند؛ اما باید مراقب تفکرات بهایی هم بود. این بهاییها را اینتلیجنت سرویس انگلستان حمایت کرد و بعدها تبدیل شدند به این تفکر انحرافی.»
احمدینژاد دنبال نابودی اسرائیل است.
شجونی در پاسخ به سؤال “فکر نمیکنید دو پهلو برخورد کردن با موضوعات منتسب به مهدویت و مهدویت گرایی، موجب شبهه آفرینیهای بیشتر شده است؟” گفت: «شما میدانید که میخواهند رئیسجمهور را خراب کنند. ایشان دنبال حکومت عدالت است. میخواهد عدالت اسلامی برقرار شود. ایشان میگوید اللهم عجل لولیک الفرج. آقای احمدینژاد دنبال نابودی اسرائیل است. انشاءالله. آقای احمدینژاد دنبال افکار امام است. این است که خیلیها ایشان را قبول ندارند. کینه هم گرفتهاند. یکی همین اسرائیل غاصب است که کینه دارد و هر روز علیه ایشان دسیسه میکند. آقای احمدی نژاد میخواهد اسرائیل را از بین ببرد چون این اسرائیل موجودی نیست که کسی بتواند با آن زندگی کند. یک عدهای هم در داخل با احمدینژاد کینه دارند. اینها با احمدینژاد لج هستند.»
شما نمیتوانید هاله نور دور سر احمدینژاد را زیر سؤال ببرید.
در این گفتگو با تکرار دوباره سؤال قبل و تأکید بر اینکه بحث، بحث سیاسی نبود؛ از ایشان سؤال شد، “به نظر شما در مورد شبهه آفرینیها مثلاً شایعهای که احمدینژاد گفتهاند دور سرم هاله نور است و مسئله مهدویت گرایی، آیا این خرافه گرایی را رواج نداده؟ یک دولت اسلامی موظف است جلوی این حرفها را بگیرد.” گفت:
«شما نمیتوانید هاله نور دور سر رئیسجمهور را زیر سؤال ببرید. من با این تطبیقهایی که شده مخالفم اما نباید موجب شود که فکر کنیم رئیسجمهور آدم مشکلداری است. من یقین دارم که ایشان نماز شبش ترک نمیشود. ممکن است برای ایشان هاله نور هم وجود داشته باشد. این اشکالی ندارد. انشاءالله ایشان هم هاله نور داشته باشند. من هم عرض کردم که با تطبیق دادن مخالفم اما شما میتوانید بگویید هاله دور سر رئیسجمهور نیست؟ این همه علمای ما همچون آیتالله بهجت، آقای بهاءالدینی و بسیاری از عرفای ما این همه از ایشان ارتباطهای معنوی ذکر شده است. اینها در جامعه تأثیر بدی داشته؟»
من خرافه گرایی را تأیید نکردم، رئیسجمهور را تأیید کردم.
شجونی در پاسخ به اینکه “کسانی چون شهید مطهری داشتیم که با این رویکردها مبارزه کردند و ما امروز بعد از ۳۰ سال دوباره دچار خرافات شدهایم که شما هم انگار همین رویه را تأیید میکنید؟” گفت: «خیر من خرافه گرایی را تأیید نکردم. من رئیسجمهور را تأیید کردم. من گفتم ممکن است هاله نور هم وجود داشته باشد.»
آنچه امروز به خطر افتاده است مکتب دموکراسی است نه مهدویت.
خبرنگار از ایشان سؤال کرد “فکر نمیکنید با همین، ممکن است و انشاءاللهها، دینداری اصیل و معرفت دینی به خطر افتاده است؟” و شجونی پاسخ داد: «خیر. من فکر میکنم آنچه امروز به خطر افتاده است مکتب دموکراسی است نه مهدویت. آنچه به خطر افتاده و آبرویش رفته دموکراسی است. آمریکاست. اسرائیل است. پرچم مهدویت امروز سربلند است و به پیش میرود.»
تحلیل شجونی از آزادی فریب خوردگان فتنه
حجتالاسلام جعفر شجونی در اواسط شهریورماه ۱۳۹۰ با اشاره به فرافکنی فتنهگران پس از آزادی زندانیان امنیتی و فریب خوردگان فتنه، اظهار داشت: «دلیل این امر بیکار شدن ضدانقلاب و فتنهگران است و در واقع نهضتهای اسلامی منطقه باعث سرخوردگی و سردرگمی آنها شده است. استکبار و فتنهگران توجه ندارند که جمهوری اسلامی با اشخاص از باب رأفت اسلامی برخورد کرده و در نهایت قدرت، آنها را مورد بخشش قرار داده است بنابراین اینکه آنها تعبیر دیگری از این اقدام نظام کنند موضوع جدیدی نیست و در این ۳۲ سال اتفاق افتاده است.»
ایران همواره با رعایت حقوق بشر، بشریت خود را ثابت کرده است.
حجتالاسلام شجونی با بیان اینکه استکبار نظام را به عدم آزادی و
استقلال متهم میکند و درعینحال عربستان را که حتی یک انتخابات نداشته اهل
دموکراسی میداند، تصریح کرد: «ایران همواره با رعایت حقوق بشر، کمک به
سیلزدگان پاکستان و قحطیزدگان سومالی بشریت خود را ثابت کرده است.»
آزاد کردن زندانیان امنیتی به دلیل تأکیدات هاشمی رفسنجانی دروغ و بیپایه است.
شجونی اظهار داشت: «این ادعا که آزادی زندانیان امنیتی به دلیل پیشنهاد هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ۲۶ تیر [۱۳۸۸] بوده، دروغ و بی پایه است چرا که نظام اسلامی در موضع قدرت بوده و با تقاضای رئیس قوه قضائیه و اعلام برائت فتنه گران، این رأفت اسلامی را شامل حال آنها کرد.»
تهمت منفعل بودن نظام در آزادی زندانیان امنیتی بیمعناست.
حجتالاسلام شجونی افزود: «اگر قرار بود نظام منفعل باشد باید در اوج قضایای ۸۸ و فشار رسانههای بیگانه، زندانیان فتنه را آزاد میکرد، بنابراین نظام در موضع قدرت است و اگر همه زندانیان را آزاد میکرد شاید این موضوعات جای طرح داشت اما در حال حاضر شاهد هستیم افراد دانهدرشت فتنه در زندان هستند و فقط دانهریزهای فریبخورده آزاد شدهاند.»
عفو فریب خوردگان نشان دهنده رأفت اسلامی است.
وی با تأکید بر اینکه وقتی فریب خوردگان در اوج اقتدار نظام از آن تقاضای عفو میکنند و با آن موافقت میشود، نشان دهنده رأفت اسلامی است، گفت: «افکار استکبار همانند موضوع ملانصرالدین است و آنها در حال حاضر در دنیا به شکل سهگانه عمل میکنند؛ رفتار استکبار در لیبی، سوریه، بحرین و عربستان جای تأمل دارد و اگر جمهوری اسلامی به بحرین نیرو اعزام کرده بود آنها سروصدای بسیاری به راه میانداختند، بنابراین سازمان ملل روسیاه است و هیچ آبرویی ندارد.»
مخالفت با هاشمی
حجتالاسلام جعفر شجونی در ۲۰ مردادماه ۱۳۹۱ در گفتگو با خبرگزاری فارس با اشاره به ادعای آیتالله هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه جامعه و مردم خواهان حضور بیشتر وی در عرصه سیاسی هستند، گفت: «بنده نزدیک به ۶۵ سال است که آقای هاشمی را میشناسم؛ از دوران ۱۵ سالگی هم مباحثهای بودیم و البته دوستی نزدیکی با یکدیگر داشتیم لذا امروز حسرت میخورم که چرا آن دوست من امروز حرفهایی میزند که هیچ عاقلی نمیتواند آنرا بپذیرد.»
مردم از هاشمی توقعی جز خانه نشینی و تمکین ندارند.
شجونی با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی در فتنه ۸۸ مردود شد، گفت: «حضور هاشمی در عرصههای سیاسی جز گناه برای او و خرسندی برای دشمنان انقلاب اسلامی چیز دیگری ندارد. مردم از ایشان توقعی جز خانهنشینی و تمکین به نظر حضرت آقا ندارند.»
هاشمی با حضور خود در عرصه سیاسی آب به آسیاب دشمن میریزد.
جعفر شجونی گفت: «دنیا و آخرت هاشمی با حضور در عرصههای سیاسی تأمین نمیشود چون ورود به عرصههای سیاسی فهم و بصیرت سیاسی لازم دارد. آقای هاشمی با حضور خود در عرصه، خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزد. مردم هیچ توقعی از هاشمی برای ورود به عرصههای سیاسی ندارند مگر اینکه موسوی خوئینیها، مجید انصاری و عبدالله نوری داشته باشند که اینها نه مردم هستند و نه با مردم.»
توصیه شجونی به هاشمی
شجونی خطاب به هاشمی رفسنجانی گفت: «بنده به شما که دوست نوجوانی بنده هستید، توصیه میکنم به جای اینکه خودت را تحویل بگیری، پسرت را تحویل دادگاه بده تا مردم راضی شوند، چرا که من هر جای ایران که میروم، توقع مردم این است که آقای هاشمی پسر و دخترش را تحویل قانون دهد، والا کسی توقع ندارد هاشمی به نمازجمعه یا نماز شنبه برگردد.»
موضع شجونی در مورد اصلاح طلبان
حجتالاسلام جعفر شجونی در ۱۶ آذرماه ۱۳۹۱ در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه اصلاحطلبان باید از گذشته خود توبه کنند، اظهار داشت: «اصلاح طلبان با توجه به عملکردی که در جریان دو فتنه ۷۸ و ۸۸ داشتند، نمیتوانند وارد فازهای انقلاب اسلامی شوند. اصلاحطلبان به نظام و مردم خیانت کردند و با دشمن هماهنگ شدند.»
افرادی که انتخابات آزاد را مطرح میکنند با بیگانگان هماهنگ هستند.
شجونی با تأکید بر اینکه مواضع اصلاحطلبان با بهائیان، سلطنتطلبها و گروههای اپوزیسیونی همسو است، گفت: «افرادی که هماکنون انتخابات آزاد را مطرح میکنند با بیگانگان هماهنگ هستند… فیلتر شورای نگهبان محمد خاتمی را تأیید صلاحیت نمیکند چرا که وی نقشی غیرقابلانکار در جریان فتنه داشت.»
واکنش شجونی به اظهارات عسگراولادی
حجتالاسلام جعفر شجونی در واکنش به صحبتهای حبیبالله عسگراولادی در ۱۵ دی ماه ۱۳۹۱ مبنی بر اینکه “موسوی و کروبی فتنهگر نیستند بلکه فتنهگر اصلی آمریکا، انگلیس و استکبار است.” گفت: «بنده در تعجبم از آقای عسگراولادی که چرا سخنانی میگویند که “تطهیر فتنهگران” از آن برداشت شود. رأس فتنه، شیطان بزرگ، آمریکاست اما موسوی و کروبی هم فتنهگر هستند. تطهیر فتنهگران و انداختن همه تقصیرها به گردن خارج مثل این است که بگوییم در دفاع مقدس ۸ ساله هم صدام هیچ تقصیری نداشت بلکه مقصر فقط آمریکا و انگلیس و غرب بودند که وی را تحریک به جنگ علیه ایران کردند و پول و تجهیزات در اختیارش گذاشتند.»
موضع عسگراولادی به هیچوجه موضع حزب مؤتلفه نیست.
حجتالاسلام شجونی خاطرنشان کرد: «بنده در چندین شهر سخنرانی داشتم و معمولاً در این سخنرانیهایم، شرکتکنندگان از مواضع آقای عسگراولادی گلایه میکردند و میپرسیدند که آیا موضع آقای عسگراولادی، موضع مؤتلفه است که بنده به آنها هم تأکید میکردم که اعضای مؤتلفه چنین موضعی ندارند.»
تغییر موضع شجونی در قبال احمدی نژاد
شجونی که به عنوان یکی از حامیان سرسخت احمدینژاد شناخته میشد، با توجه به سخنانش در روزهای پایانی دولت دهم میتوان به این نتیجه رسید که وی دچار تغییر موضع شده است.
اولین نقطه قوت دولت، پرکاری دولت است.
شجونی در گفتگویی با تسنیم در اوایل اردیبهشتماه ۱۳۹۲، هرچند که نسبت به برخی عملکردهای رئیسجمهور دهم انتقاد داشت ولی همچنان این دولت را بهترین دولت در قیاس با دولت هاشمی و خاتمی دانسته و بر همین اساس برای دولت هاشمی نمره ۱۲، دولت خاتمی نمره ۱۰ و دولت احمدینژاد نمره ۱۸ را در نظر گرفت. وی درباره ویژگیهای مثبت دولت نهم و دهم گفت: «در تبیین ویژگیهای دولت آقای احمدینژاد اولین ویژگی را میتوان پُرکاری دولت دانست. این دولت به همراه کابینه به تمام نقاط محروم کشور و روستاها سفر کرده است. در این سفرها مصوباتی داشته و با ساخت جاده، تونل و سایر امکانات، مناطق محروم را از وضعیت سابق بیرون آورده است. یکی دیگر از نقاط قوت دولت، پروژه مسکن مهر بوده است.»
لجبازی کمر رئیسجمهور را شکست.
او در این گفتگو در بیان نقاط منفی دولت احمدینژاد گفت: «متأسفانه این دولت چند پوئن منفی نیز داشت. یکی از نکات ضعفش این است که به مسائل قانونی زیاد توجهی نمیکرد. همانطوری که نسبت به مراجع تقلید و علما همین روش را داشته است. مخصوصاً برای خودش یک مسائل قرمزی در نظر گرفته است.
یکی دیگر از نقاط منفی این است که متأسفانه لجبازی کمر رئیسجمهور را شکست. ما هم آدمی نیستیم که بخواهیم به ایشان توهین کنیم. خود من شخصاً ۱۰ استان کشور رفتم تا برای احمدینژاد تبلیغ کنم. تبلیغ من برای این بود که ایشان آرمانها و اهداف خوبی داشت و مانند حضرت امام (ره) صحبت میکرد.
جشن اخیر در استادیوم آزادی از دیگر نقاط منفی دولت است؛ بعضیها میگویند که دولت خوشخوشانش شده است. حیف است که آقای احمدینژاد در آخرین هفتههای دولت بیاید و چنین مهمانی چند ده هزار نفری برگزار کند که به قول آقای باهنر ۵۰ میلیارد تومان از بودجه این مملکت خرج کند. مردم این خرج و مخارج را قبول ندارند و راضی نیستند.»
دولت باید با متانت خداحافظی کند نه اینکه کاندیدا معرفی کند.
شجونی در این گفتگو اظهار کرد: «به نظر من دولت باید با متانت و احترام خداحافظی کند نه اینکه به فکر بیفتد که این دولت ۸ ساله نیست و ۱۲ ساله است و بازمیخواهیم در قدرت بمانم یا کاندیداتوری معرفی کنم. اینکه دولت وعده بدهد که یارانهها را ۵ برابر میکند و اعلام کند که عدهای نمیگذارند، در شأن دولت نیست که بخواهد از بیتالمال برای انتخابات خرج کند و کسی را از طرف خود بر سر کار بیاورد.»
امیدوارم در پایان دولت احمدینژاد نقاط ضعف دیگری پیش نیاید.
شجونی گفت: «ما با مردم سرکار داریم و این مسائل را جزو نقاط ضعف دولت میدانیم. امیدواریم که در پایان دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، دیگر نقاط ضعف جدید پیش نیاید.»
احمدینژاد از اجرای قانون خوشش نمیآید.
شجونی در پاسخ به اینکه احمدینژاد در ابتدای حضورش در دولت تأکید زیادی بر ارتباط مجلس و دولت داشت؛ اما رفته رفته این ارتباط تیره شد، چرا رئیسجمهور با مجلس زاویه پیدا کرد؟ و آیا این مسئله را میتوان به عنوان یکی از نقاط ضعف رئیسجمهور برشمرد؟ گفت: «این هم نقاط منفی و مثبت دولت است. دلیل زاویه پیدا کردن احمدینژاد با مجلس برای این است که رئیسجمهور از اجرای قانون خوشش نمیآید و میخواهد خودش هرچه فرمودند، فرموده باشند. این جنبههای منفیاش خیلی بد است.
حرفهای حزباللهی ۱۳۸۴ احمدینژاد خیلی فرق دارد با حرفهای لیبرالی سال ۱۳۹۲٫ اینها را که انسان بررسی میکند، نقاط منفی دولت را متوجه میشود.»
خبرگزاری میزان: فرزند حجتالاسلام شجونی با بیان اینکه پدرش چندی قبل از
ناحیه لوزالمعده دچار عارضه شده بود و داروهای قلب استفاده می کرد، اظهار
داشت: وی صبح امروز هنگام اذان صبح به رحمت خدا رفت.
مهدی شجونی در
خصوص دلیل درگذشت حجت الاسلام شجونی گفت: پدرم از ناحیه لوزالمعده
دچارعارضه شده بود و مدتی بود که از داروهای قلب استفاده می کرد و چون مدتی
دچار مشکل بود صبح امروز در بیمارستان فیروزگر میدان ولیعصر به رحمت خدا
پیوست.
فرزند حجت الاسلام شجونی در خصوص شخصیت پدرش گفت: وی همیشه
تأکید بر قدم گذاری در راه انبیاء داشت و همیشه حرف حق را بر زبان جاری می
ساخت.
وی با بیان اینکه پدرم از شخصیتهای اصولگرایی بود، تأکید کرد:
او همیشه در یک خط مشخص بود و هیچ گاه حزب باد نبود و حتی در قبل از
انقلاب هم حرف حق را می زد.
وی خاطر نشان کرد: مرحوم شجونی همواره عاشق ولایت و شهدا بود.
سلام نو: هرچند که با پایان دولت احمدینژاد برخی از اقشار جامعه تمایل دارند که دیگر بحثی در این مورد مطرح نشود و آن مقطع زمانی به فراموشی سپرده شود. اما با توجه به هجم فرصتهای اقتصادی و سیاسی که کشور از دست داد و هزینههایی که به آن تحمیل شد، مشخصا آسیبشناسی چرایی وقوع آن اتفاقات لازم به نظر میرسد. اخیرا علی اکبر جوانفکر، از مشاورین نزدیک احمدینژاد گفته که هاله نور را قبول دارم. به همین بهانه سلام نو گفتگویی با یکی از حامیان سرسخت و سابق احمدی نژاد، حجتالاسلام جعفر شجونی انجام داده که در ادامه میخوانید:
این عضو جامعه
روحانیت مبارز در رابطه با امکان واقعیت داشتن مسائلی مانند هاله نور گفت:
اگر توفیق خدا شامل حال کسی بشود، این مسائل ممکن است. حافظ هم در شعری
گفته است که فیض روح القدس هر باز مدد فرماید، دیگران هم بکنند آنچه مسیحا
می کرد. این مسائل امکان دارند. اما اینکه آیا احمدی نژاد چنین کارهایی
کرده است یا خیر را نمی دانم. چون دیگر چنین کارهایی تکرار نشدند.
در عالم وجود این مسائل امکان دارند
حجتالاسلام
جعفر شجونی به «پایگاه خبری تحلیلی سلام نو» گفت: الان دیگر احمدی نژاد
مرده است و دیگر پی کارش رفته است. بحث روی این مسائل دیگر فایده ای ندارد.
در عالم وجود این مسائل امکان دارند اما اینکه صحیح است یا خیر را نمی
دانم.
شجونی ادامه داد: جاروجنجال راه انداختهاند و افکار مردم را
مشغول یک مسائلی کرده اند. ما نباید راجع به این مسائل بحث کنیم. باید این
سوالات را از آقای جوادی آملی پرسید.
وی افزود: ابن سینا می گوید
هرچه را نمی فهمی را باید زیر گنبد امکان ببری. یعنی ممکن است که بعضی
چیزها زیر گنبد امکان محقق شوند و آنها را باور کنیم. امکان دارد که یک
روز یک جوانی هم بتواند مثل آقای بهجت شود و این کار خوبی نیست که ما
قاطعانه منکر این مسائل بشویم.
از احمدینژاد حمایت نخواهم کرد
وی
در پاسخ به این سوال که اگر احمدینژاد مجددا کاندیدای ریاست جمهوری شود،
آیا از وی حمایت خواهد کرد یا خیر، گفت: به خاطر مشایی نه. البته اگر مشایی
هم نباشد باز هم نه. قحطی آدم نیست. ممکن است فردی بیاید که بهتر از احمدی
نژاد باشد.
وی در خصوص تغییر نظر حمایتی بخشی از جریان اصولگرا در
خصوص احمدینژاد گفت: برخی از رفتارها باعث شد که شک و تردید پیدا کنیم.
انسان قابل تغییر است. ممکن است انسان روزی یقین پیدا کند اما بعد مسائلی
را ببیند و اذعان کند که در انتخابش اشتباه کرده است.
این فعال
اصولگرا توضیح داد: الان برخی می گویند که احمدی نژاد خیلی کار کرده و بی
خوابی کشیده است. اما اینکه وزیر خارجه در سفر خارجی باشد و همانجا عزلش
کنند از کارهای بد آقای احمدینژاد بود. بیرون کردن خانم دستجردی به آن شکل
هم درست نبود. رئیس جمهور می تواند کسانی را عوض کند اما راهش این نیست.
این کارهای احمدی نژاد خیلی بیخود بود.
خودم را مقصر نمیدانم
جعفر
شجونی در پاسخ به این سوال که آیا به خاطر حمایت خود از احمدینژاد، خود
را در مشکلاتی که برای کشور پیش امده مقصر میدانید یا خیر، گفت: نه. انسان
این است. انسان قابل تغییر است. من در بینش تغییر نکرده ام. احمدی نژاد
تغییر کرد.
وی در پایان گفت: فقط یک بار که احمدی نژاد 400 نفر از
نمایندگان ادوار را دعوت کرد و افطار داد، ما هم رفتیم آن افطار را خوردیم.
جدای از این کار دیگری با احمدی نژاد نداشتم. من حتی خودم مشکلات اداری
داشتم. به من گفتند که مشکلات را بگویید و من هم گفتم که من خودم از طریق
رایج قانونی کارها را پیگیری می کنم. البته رفتم و ضرر کردم.
شجونی: من از پول متنفرم و هر چهار بچه ام بیکارند، ولی فائزه امروز فرار کرده رفته
اعتماد نوشت: تنها توجه رسانههای اصولگرا به سخنان آقای شجونی نیست که شما را برای گفتوگو با او وسوسه میکند. او صاحب منبر است و مخاطب. سالهاست که تکلیف خودش را با سیاست روشن کرده و بیهیچ تغییری فقط یک حرف میزند: اصلاحطلبان بدند و اصولگرایان خوب. همین! دیگر هیچ بحث و استدلالی در مقابل این گزاره توان مقاومت ندارد.گفتوگوی زیر تلفنی صورت گرفته و نمیتوان آن را یک گفتوگوی سیاسی دانست بلکه صرفا جملهسازی با کلمات سیاسی است.
در آخرین اظهارنظرتان فرمودید اصلاحطلبان برای آمدن به تکاپو افتادهاند اما کسی منتظر آنها نیست. میتوانید بگویید این تکاپوها دقیقا به چه صورت است؟
اینها همچنان دچار توهماند. مدام خودشان را به عنوان کاندیدا معرفی میکنند و میگویند ما در آینده موفقیم در حالی که اصلا کسی منتظر اینها نیست. زمانی یک فردی در یک دورهیی کار درخشانی انجام داده که مایه سربلندی مردم بوده. این طبیعی است که نامش در ذهن مردم مانده باشد اما اینها که گلی به سر مردم نزدهاند که فکر میکنند در انتخابات موفق خواهند شد.
الان بیشترین کسانی که مدام در پی مطرح کردن کاندیداهای اصلاحطلب هستند، اصولگراها هستند. مشخصا کدام اصلاحطلب برای کاندیدا شدن تلاش میکند؟
آقای عبدالله نوری و قدرتالله علیخانی.
آقای نوری چند روز پیش بیانیهیی صادر کردند مبنی بر اینکه دیدارهایش هدف انتخاباتی ندارد. شیخ قدرت هم که قصد رییسجمهور شدن ندارد.
اطلاعات همه ما همین چیزهاست. اگر دیدارهای او انتخاباتی نیست، پس چیست؟ خوئینیها که در دادگاه ویژه روحانیت محکوم شده، الان چه میگوید؟ کجا مردم منتظر او هستند؟
شما از قبل از انقلاب وارد کار سیاسی شدهاید و به خوبی میدانید که خیلی از کسانی که امروز مورد غضب شما هستند، از ابتدای انقلاب بخشی از پیکره نظام سیاسی بودهاند و بخشی از مرم هم طرفدار آنها هستند. وقتی شما حکم به نبودن آنها در سیستم میدهید، به فکر این هستید که بدنه اجتماعی آنها جذب چه گروهی خواهند شد؟
بدنه اجتماعی؟ مردم از اینها حمایت نمیکنند. کسی از اینها خیری ندیده است.
از کجا میدانید که مردم اصلاحطلبان را قبول ندارند؟
از کجا فهمیدم؟ برای اینکه به اینها رای ندادند. آقای علیخانی خودش در قزوین رای نیاورده، حالا ادعا میکند مردم از اصولگراها متنفرند و این دفعه به اصلاحطلبها رای میدهند. پس چرا خودش در قزوین رای نیاورد؟
در چه انتخاباتی اصلاحطلبها بدون آنکه ردصلاحیت شوند، آمدند و شکست خوردند؟
در دوره اصلاحات حداقل دو قوه در دست آنها بود، هم قوه مقننه و هم قوه مجریه. آنها وقتی به مجلس رفتند، به جای اینکه برای مردم کاری کنند، گفتند ما میخواهیم از حاکمیت بیرون برویم. اینها اعتصاب کردند، استعفا کردند، از مجلس هم بیرون رفتند حالا چرا باید مردم دوباره به آنها رای دهند. اصلا مگر میشود تاجری که سرمایهاش تمام شده را به سرمایهگذاری دعوت کرد.
با توجه به عملکرد اصولگرایان در این بازار، آنها چقدر سرمایه دارند؟
فعلا باد به پرچم اصولگرایی میخورد. دیو چو بیرون رود، فرشته درآید. آنها رفتند، اینها آمدند. حالا منتظریم ببینیم در مجلس چه کار میکنند؟ کسی که به تاریخ پیوسته، دیگر دورانش تمام شده است.
شما که سرد و گرم روزگار را چشیدهاید، روی چه حسابی میگویید اصلاحطلبان به تاریخ پیوستهاند؟
یک وقتی یک آدمی شخصیت بزرگی دارد مثل گاندی و عبدالناصر و مصدق. اینها که اینجور نیستند. اصلاحطلبها نمیتوانند بین مردم آفتابی شوند. مردم از اینها با لنگه کفش استقبال میکنند.
از چند درصد مردم حرف میزنید؟
اکثریت مردم.
براساس آمارگیری خاصی این حرف را میزنید؟
کلهگنده این جریان که هاشمیرفسنجانی است، جرات ندارد به نماز جمعه بیاید چون مردم به او حمله میکنند. اگر خاتمی و کروبی بیایند دیگر بدتر. افکار عمومی را همین جوری میشود فهمید.
یعنی الان اگر چند نفر از مخالفان شما در مراسمی به شما حمله کنند یا ناسزایی بگویند، اصلاحطلبان مجازند بگویند آقای شجونی جرات ندارد آفتابی شود و همه از او متنفرند؟
ما آخوندها در بحث علمی میگوییم مورد، موسس نیست. اینکه شما گفتید موردی است. من که در جامعه ظاهر میشوم، مردم با من سلام و علیک و روبوسی میکنند ولی اینها اینطور نیستند.
چرا شما این بحث را مطرح نمیکنید که شورای نگهبان به همه اصلاحطلبان اجازه حضور در انتخابات را بدهد تا مردم قدرت انتخاب میان دو گزینه را داشته باشند و همین سخن شما به صورت عینی و نه موردی اثبات شود؟
شورای نگهبان مگر میتواند خاصهخرجی کند. مقررات و قانون هست.بعضیها طبق قانون میتوانند فعالیت کنند، بعضیها کارنامه منفی دارند و نمیتوانند فعالیت کنند. شورای نگهبان که از پیرمردهای 80، 85 ساله تشکیل شده، نمیتواند روی هوای نفس تصمیم بگیرد.اصلاحطلبها پرونده دارند چرا که وقتی داخل سیستم شدند، گفتند ما نظام را قبول نداریم. در تمام دنیا هیچکس به براندازها اجازه فعالیت نمیدهد.
آیا انتقاد کردن به معنای براندازی است؟
انتقاد با براندازی فرق دارد. اما اصلاحطلبها هم انتقاد کردند، هم اعتراض و هم براندازی. و هم اینکه برای دشمن سیگنال فرستادند به هوای حرکات اینها، از پادگان اشرف تا سلطنتطلبها، تا فدایی خلق و بهایی و هم کسانی که اصلا رای نداده بودند، مجال عرضاندام پیدا کردند. فکر کردند حلیم پخش میکنند.
دقیقا همانطور که گفتید، کمپ اشرفیها و فداییها چه ربطی به دوستان و یاران امام دارند؟
اینها با امام بودند ولی الان میگویند ما با افکار امام مخالف بودیم.
چه کسانی گفتند؟
خوئینیها و امثال ذلک گفتند ما ولایت فقیه را قبول نداشتیم. اصلا خود اینها بیایند از خودشان دفاع کنند. شما چرا دفاع میکنید؟
من دفاع نمیکنم. سوالم این است که آیا آقای خوئینیها گفته من امام را قبول نداشتم؟
این افکار را، نه خود امام را. پول امام را همه قبول داشتند. دادستانی امام را همه قبول داشتند. کروبی پول امام را قبول داشت اما ولایت فقیه را نه. اینها فقط دم از امام، میزنند. به حسن خمینی میگویند یادگار امام، من هم میگویم. اما شورای نگهبان را که آن هم یادگار امام است، قبول ندارند. آقای محتشمی در سخنرانیاش صراحتا گفت 12 عضو شورای نگهبان اصلا صلاحیت ندارند.
نظارت استصوابی شورای نگهبان در زمان امام هم بود یا بعد از مجلس چهارم شروع شد؟
شورای نگهبان زمان امام هم رد صلاحیت میکرد.
چطور کسی که چندین دوره تایید صلاحیت شده، دیگر تایید نمیشود.
چون در عرض چند روز هم میشود پروندهدار شد. همین الان در روزنامهها به برادر رییس قوه قضاییه تهمت میزنند و برادرش هم میگوید باید بررسی شود. مساله این است که اصلاحطلبها از چشم مردم افتادهاند.
شما نماینده چند درصد مردم هستید؟
شما چرا دلت برای یک سری آدم عوضی میسوزد؟ مثل اینکه خودت هم یک مرضی داری.
من مرضی ندارم فقط میخواستم بدانم دلیل تهمت زدن به بخشی از نیروهای سیاسی چیست، اخیرا ثابتی، معاون ساواک، در کتابش اتهامات زیادی به شما وارد کرده. آیا درست است که این اتهامها را بدون بررسی در مورد شما روا بدانیم و اصلا به شما اجازه دفاع از خودتان را ندهیم؟
ثابتی قاتل آیتالله سعیدی و غفاری بوده. من پاسخ همه تهمتهایش را هم دادهام.
پس نتیجه میگیریم تهمتی که زده میشود، فرد باید بتواند از خودش دفاع کند نه اینکه مردم فقط شنونده یکسری تهمت و ادعا باشند.
ثابتی ساواکی است. یک عمر خون ریخته و جنایت کرده. خودشان به من گفتند ما برای 300 نفر که بین آنها سناتور هم بودند، از این مونتاژها درست کردهایم. یک وقتی من را از خیابانها دزدیدند و بردند معاون ساواک تهران آقای تهامی یک چمدان از همین عکسها ریختند روی میز از آقای آیتالله لواسانی، مصطفی خمینی، آقای فلسفی و… عکس درست کرده بودند که ما برویم ساواکی بشویم و الحمدلله ما ساواکی نشدیم. حالا با سرمایههای ایران آروغ ویتامین میزنند و از این حرفها میگویند.
از من پرسیدید چرا از اصلاحطلبها دفاع میکنم. خود شما چرا از اصولگراها حمایت میکنید؟
مثل این است که بپرسید چرا آب گوارا میخوری؟ اما اصلاحطلبها چه گلی به سر شما زدهاند؟ چون حرفهای ضدانقلابی میزنند، محبوب شما هستند.
خیر به دلیل اینکه معتقد به اصلاح ساختارند نه دفاع از نقایص به هر قیمتی.
هر اصولگرایی اصلاحطلب است اما هر اصلاحطلبی اصولگرا نیست. اینها از اهداف امام جدا شدهاند. اینها به حزب شیطان پیوستند.
در حال حاضر قوه مجریه، مقننه و قوه قضاییه در دست اصولگراهاست. شما الان رضایت کامل دارید؟
ما انتقاد داریم ولی ویرانگر نیستیم. یک موقع ماله دست میگیرند تا دیوارها را بالا ببرند. یک وقتی کلنگ دستشان میگیرند تا ویران کنند.
در حال حاضر شما به چه چیزی انتقاد دارید؟
ما غلطگیریم.
اصلاحطلبها هم غلطگیرند.
آنها نیامدهاند غلط بگیرند. آنها با دشمنان نظام همدست شدهاند.
نگفتید از چه چیزی انتقاد دارید؟
بنده به خود شما که الان سنگ اینها را به سینه میزنید، انتقاد دارم. شما هم دستی در آتش دارید.
شغل من شرافتمندانه نیست؟
خیر، این چه شغلی است که مدام سوال بیخود میکنی. من شما را مثل فرزند خودم دوست دارم. تمام دنیا میداند کروبی 300 هزار تا رای آورد، شما چه میگویی.
سال 84 آقای کروبی پنچ میلیون رای آورد. سوال فقط این است که چه شد که این پنج میلیون تبدیل به 300 هزار تا شد؟
چند میلیون؟
پنج میلیون.
پس طرفدار کروبی هم هستی.
من فقط سوال پرسیدم.
مردم در این چهار سال فهمیدند که اشتباه کردند و دیگر به او رای ندادند.
شما در گذشته رفاقتی هم با این افرادی که الان متهم میکنید، داشتید؟
بله، من که در مجلس بودم، آقای هاشمی رییس بود، یک دوره دیگر آقای کروبی بود. ما آن موقع به آنها عزت و احترام میکردیم.
رفاقت هم داشتید؟
بله.
گاهی دلتان برای آن دوران تنگ نمیشود؟
نه اصلا دلم تنگ نمیشود. من آدم هدفی هستم نه علفی. من اصولی هستم. من و آقای کروبی با هم زندان بودیم. با پدر خدابیامرزش هم زندان بودم. همه ما طرفدار امام بودیم. این مسائل سیاسی و فتنهها ما را از هم جدا کرد. الان دلم برای چه تنگ شود؟ اول از همه ما دنبال شهید نواب صفوی رفتیم، بعد پیوند زدیم به امام. از امام هم هزار تومان گیرم نیامده است. من از پول، مخصوصا پول حرام متنفرم. الان چهار بچه دارم که همه بیکارند.در مقابل فائزه امروز صبح فرار کرده رفته، پسر هاشمی در لندن پرخوری میکند، اینها نظام را فدای فرزندان خودشان کردند. باعث غم و غصه رهبر شدند. کارد بخورد به آن دل که برای آنها تنگ شود./سایت انتخاب
دبیرکل جامعه وعاظ تهران در آخرین مصاحبه مطبوعاتی خود، نکات جالب و تامل برانگیزی را مطرح کرده است. وی در این گفتوگو اطرافیان آیت الله بروجردی از مراجع تقلید شیعیان را به ضد انقلاب بودن متهم کرده و خود ایشان را هم به ناآشنا با اتفاقات روز معرفی کرده است!
حجت الاسلام جعفر شجونی در گفتوگو با ماهنامه «نسیم بیداری» با اشاره به مشی روحانیت در مبارزات پیش از انقلاب گفت: مرام روحانیت با اصل «سرنگونی» مخالف است و حتی قبل از آیت الله بروجردی، چهره های برجسته ای چون آیت الله حائری شیرازی، آیت الله خوانساری، آیت الله فیض قمی و آیت الله حجت کوه کمره ای بسیار تلاش کردند تا شاه را متوجه اشتباهاتش کنند اما او اختیاری از خود نداشت و به حدی ندانم کاری هایش را ادامه داد تا به وسیله نهضت امام خمینی همه چیزش را از دست داد. حتی امام هم در اوایل نهضت به شاه تاکید می کردند که باید اصلاحاتی را در سیاست هایش به وجود بیاورد.
شجونی در پاسخ به این سوال که چرا امام خمینی تا پیش از فوت آیت الله بروجردی نمود سیاسی چندانی نداشت، خاطرنشان کرد: ایشان ملاحظه آیت الله بروجردی را می کردند و چون احساسشان این بود که در زمان حیات او انقلاب عملی نمی شود، بعد از رحلتشان نهضت را گسترش دادند.
عضو جامعه روحانیت مبارز در توصیف دلیل مخالفت آیت الله بروجردی با مبارزه سیاسی، وی را نا آشنا با اتفاقات روز معرفی کرد و گفت: خودشان چندان با اتفاقات آشنا نبودند. دفتر ایشان سالم نبود و رئیس دفتر ایشان شیفته و تحت تاثیر رئیس شهربانی قم بود و رئیس شهربانی قم هم نوکری علومی مقدم رئیس کل شهربانی را می کرد. حتی می توان گفت که «سر» دفتر آیت الله بروجردی بر بالین دربار بود، به طوری که که در قضیه اعدام شهید نواب، نقش مهمی را ایفا کرد. در کل می توانم بگویم که اطراف آیت الله بروجردی را عده ای ضد انقلاب و دوستدار شاه گرفته بودند.
به گزارش دادنا، وی در پاسخ به این سوال که چرا امام سعی نکرد آیت الله بروجردی را از شرایط اطرافش مطلع کند؟ گفت: آقای بروجردی دقیقا مثل شیخ کریم حائری، اصلی ترین دغدغه خود را حفظ حوزه علمیه گذاشته بود و به همین دلیل، چندان تمایل نداشت تا وارد بحثهای این چنینی شود. در این فضا امام نمی توانستند فشاری به ایشان بیاورند و به همین دلیل، بلافاصله پس از رحلت آیت الله بروجردی نهضت را با جدیت بیشتری دنبال کردند.
شجونی در ادامه به ریزش های انقلاب اشاره و خاطرنشان کرد: هیچ انقلابی با ریزش نیروهایش موافق نیست. این انقلابیون هستند که به خاطر کارهایی که انجام داده اند، گمان می کنند که می توانند سهم خواهی کنند. این گروه ها هر وقت که می بینند نمی توانند آنطور که میخواهند به منفعت های شخصی برسند از قطار انقلاب پیاده می شوند. ...مثلا همین آقای کروبی 30 سال با استفاده از انقلاب و نام خمینی به هر چه می خواست رسید، اما وقتی مشخص شد که دوبار از شهرام جزایری پول گرفته است، مشخص شد که نمی تواند جایی در بین انقلاب و انقلابیون داشته باشد. واقعا متاسفم که چنین فردی این همه وقت، خود را به عنوان یک انقلابی و یکی از نزدیک ترین یاران امام معرفی کرده بود.
وی در پاسخ به این نکته که کروبی بالاخره دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بوده، این سمت را کم اهمیت توصیف و خاطرنشان کرد: چرا فکر می کنید رئیس مجلس شدن اتفاق مهمی است؟ شما هم اگر آئین نامه داخلی مجلس را مطالعه کنید، می توانید به راحتی ریاست نمایندگان مجلس را به عهده بگیرید.
دبیرکل جامعه وعاظ در ادامه رئیس مجلس خبرگان را نیز از حملات خود بی نصیب نگذاشت و گفت: امثال هاشمی رفسنجانی و کروبی و دیگر هم مسلکانشان در انقلاب رفوزه شدند و دیگر نمیتوانند ادعای خودی بودن یا دلسوزی داشته باشند. باید منتظر ماند و دید دستگاه قضا چه زمانی جواب تحرکات ضد انقلابی اینها را میدهد.