وب‌سایت کافه سینما: بسیاری از عشاق سینما اولین بار با تماشای انیمیشن گام به دنیای رنگ و قصه و رؤیا گذاشته‌اند. یکی از کارتون‌هایی که مورد پسند تام و تمام چندین نسل از هواداران انیمیشن است و کماکان قادر است بخنداند و هر بیننده‌ای را جلوی تلویزیون میخکوب کند، سری تام و جری است. جالب است بدانید این موش و گربۀ محبوب که برایمان کلی خاطرۀ بامزه ساخته‌اند، سه ماه دیگر 77 ساله می‌شوند!

 

- تام و جری سال 1940 توسط ویلیام هانا و جوزف باربرا خلق شدند. هانا و باربرا که نویسندگی و کارگردانی این کارتون را بر عهده داشتند، از شخصیت‌های مشهور دنیای انیمیشن بودند و اواخر دهۀ 1930 با رودلف آیزینگ (کارگردان سری انیمیشن‌های هارمونی‌های شاد) در «مترو گلدوین مایر کارتون استودیو» همکاری می‌کردند.

- هانا و باربرا به خاطر تام و جری هفت اسکار بردند!

- آیا می‌دانید که تام و جری در اولین نمایش‌شان در سال 1940 به عنوان تام و جری شناخته نمی‌شدند؟ نام تام در ابتدا جاسپر بود و جری هم جینکس نامیده می‌شد.

- در لندنِ قرن نوزدهم، تام و جری عبارتی رایج برای جوانک‌هایی بود که در رفتارهای آشوبگرانه افراط می‌کردند. با این حال به نظر نمی‌رسد که این عبارت قدیمی در انتخاب نام این کارتون نقشی داشته باشد.

- نام تام و جری به پیشنهاد انیماتوری به نام جان کار انتخاب شد. او برندۀ یک مسابقۀ استودیویی برای انتخاب نام دائمیِ این موش و گربه شد و 50 دلار جایزه گرفت!

 

 

- تام و جری به دلیل استفادۀ زیاد از خشونت، همیشه مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. اما واقعیت این است که در این کارتون‌ هیچ خبری از خون و خونریزی‌ نیست.

- هر دو شخصیت تمایلات سادیستی از خود نشان می‌دهند و هر دو به یک اندازه از زجر دادن یکدیگر لذت می‌برند، گرچه این رفتارها اغلب در پاسخ به اقدامی تحریک‌کننده از سوی رقیب دیده می‌شود. با این حال هروقت به نظر می‌رسد که یکی از شخصیت‌ها در وضعیتی برنامه‌ریزی‌نشده گرفتار شده و یا به دلیل اقدامات یک شخص سوم در معرض خطر مرگبار است، دیگری وجدانش به درد می‌آید و رقیب‌اش را نجات می‌دهد.

- در پایان هر قسمت معمولا جری پیروز می‌شود و تام بازنده. اما موارد نادری هم هست که تام برنده می‌شود. آن هم معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که جری تبدیل به مهاجم می‌شود.

- تام در تلاش‌هایش برای گیر انداختن جری، اغلب باید با اسپایک مقابله کند؛ یک بولداگ خشمگین و بدذات اما بی‌نهایت کودن که هروقت گربه برای گرفتن موش، مخل آسایش او یا پسرش تایک می‌شود، به تام حمله می‌کند.

 

- تام و جری در زمان خودشان پرفروش‌ترین سری فیلم‌های انیمیشن کوتاه شدند و حتی گوی سبقت را از لونی تونز ربودند.

- گرچه بسیاری از شخصیت‌های کوچک و مکمل این کارتون‌ها حرف می‌زنند، اما خود تام و جری به ندرت کلمه‌ای بر زبان می‌آورند.

- موسیقی نقش بسیار مهمی در این فیلم‌های کوتاه ایفا می‌کند؛ به اکشن قدرت می‌دهد، جای خالی جلوه‌های صوتی سنتی را پر می‌کند و احساسات زیادی به صحنه‌ها می‌بخشد. به لطف موسیقی است که گرچه تام و جری کلمه‌ای حرف نمی‌زنند، مخاطبِ کودک همه‌چیز را درک می‌کند.

- اسکات بردلیِ آهنگساز قطعات پیچیده‌ای برای این انیمیشن ساخته که ترکیبی از موسیقی جاز و کلاسیک و پاپ را شامل می‌شود. بردلی غالبا آهنگ‌های پاپ معاصر را بازسازی می‌کرد. مثلا ترانه‌هایی از فیلم‌های ام‌جی‌ام نظیر جادوگر شهر اوز و مرا در سنت لوئیس ملاقات کن که بازیگر اصلی هر دو فیلم جودی گارلند است.

- سال 1945 جری در یک فیلم زندۀ موزیکال-اکشنِ کمپانیِ ام‌جی‌ام به نام Anchors Aweigh ظاهر شد و با استفاده از جلوه‌های ویژه، همراه با جین کلی اجرای رقص زیبایی داشت.

 

- هم تام و هم جری در سکانسی از فیلم موزیکال Dangerous When Wet در رؤیای استر ویلیامز (بازیگر) ظاهر می‌شوند.

- تام و جری سال 1942 در کمیک‌بوک‌ها نیز ظاهر شدند.

- تام و جری سال 1975 در یک سری خیلی ویژه با هم رفیق شدند و آن‌ها را در حال سفر به دور دنیا و رقابت ورزشی و حل معما و ... دیدیم. خوشبختانه این رفاقت ادامه پیدا کرد.

- عنوان تام و جری در طول سال‌ها عملا مترادف با جدالی بی‌پایان شد. به همان اندازه که "نبرد موش و گربه" تبدیل به استعاره شده است.

- در آخرین اپیزود تام و جری، هر دوی آن‌ها به زندگی خود خاتمه دادند. تام روی ریل راه‌آهن اقدام به خودکشی می‌کند و بعد جری به او می‌پیوندد.

- در آرژانتین، ارمنستان، برزیل، کلمبیا، شیلی، مصر، هند، اندونزی، قزاقستان، لبنان، مکزیک، خاور میانه، پاکستان، برخی کشورهای جنوب شرقی آسیا، ونزوئلا، سایر کشورهای آمریکای لاتین، و کشورهای اروپای شرقی (مثل رومانی) شبکۀ کارتون هرروز کارتون تام و جری را پخش می‌کند.

هفته نامه همشهری جوان - مرجان فاطمی: جودی ابوت یک کاراکتر منحصر به فرد است؛ شخصیتی عمیق و چندبعدی که جین وبستر در خلق آن از کوچک ترین جزییات رفتاری و خُلقی هم نگذشته. انگار سالیان سال است او را می شناسیم و کنارش زندگی می کنیم. چقدر یک جاهایی دلمان می خواسته مثل او از کنار ناراحتی ها بگذریم، بی پروا بخندیم و بدون کمترین عذاب، کاری را که دوست داریم انجام دهیم.

 

فرق جودی با تمام شخصیت های دختر کارتون هایی مثل پرین، حنا، آنت، دختر مهربون، نل، کوزت و... همین است. جودی زنده است؛ توی قصه نفس می کشد و لحظه به لحظه جریان دارد. ما را درست از نقطه صفر؛ جایی که جودی در بدترین شرایط زندگی قرار دارد با خودش همراه می کند.

 

انگار درون قصه اش جا می گیریم و جلو می آییم. وادارمان می کند مثل او فکر کنیم، از چهارچوب ها و قوانین خشک اطرافمان رها شویم و کاری کنیم توی زندگی بهمان خوش بگذرد. جودی مهم است به خاطر همان سبک زندگی جذابی که از بچگی به ما نشان داده.

 

 

 

 

هویت: وقتی هنوز نوزاد بوده پدر و مادرش از دنیا می روند و به نوانخانه ژان گریر سپرده می شود. از وقتی یادش می آید در نوانخانه زندگی می کرده و هیچ کس و کاری نداشته. همیشه از خانم لیپت، مدیر نوانخانه، حساب برده و همیشه مثل یک خواهر بزرگ تر از دختر و پسرهای کوچک آن جا حمایت کرده.

 

اسم جودی: زمانی که جودی به نوانخانه سپرده می شود، هیچ اسمی نداشته برای همین هم مسئولان نوانخانه از روی سنگ قبری که نزدیک آن جا بوده اسم جودی را برایش انتخاب کرده اند.

 

فامیلی ابوت: حتی فامیلی این کاراکتر هم برای خودش نیست. برای این که بدون فامیلی نباشد، مسئولان نوانخانه، دفترچه تلفن را باز کرده اند و اولین اسمی را که به چشمشان خورده، برای او انتخاب کرده اند؛ «ابوت» درست اولین اسم دفترچه تلفن بوده.

 

سن: قصه جودی ابوت از هفده سالگی او شروع می شود. زمانی که کودکی را طی کرده و وارد نوجوانی شده. جودی به تدریج در طول داستان بزرگ می شود و قصه نهایتا در جوانی و زمان ازدواج او به پایان می رسد.

 

 

 

 

 

دل رحم: همه آدم ها برایش مهم اند. از کنار هیچ کس ساده نمی گذرد. دلش می خواهد همه را خوشحال کند اما از آن جا که در بچگی از محبت ظاهری ثروتمندان به بچه های نوانخانه بدش می آمده، الان جنس محبتش به آدم ها متفاوت است.

 

تنها: جودی به شدت تنهاست. انگار دیواری بین او و آدم های اطراف کشیده شده. خودش از این مسئله اصلا ناراحت نیست. ترجیح می دهد به جای نشستن کنار دخترهای دبیرستان، تنهایی برود بالای درخت و کتاب بخواند یا قدم بزند. جذابیت کاراکتر جودی این است که از تنهایی برای خودش یک فرصت ساخته و از آن لذت می برد.

 

عمیق با فکر: جودی شخصیتی تک بعدی و دختری سطحی نیست. بین تمام دختران آن دبیرستان، قدرت تفکر و تحلیل بالاتری دارد. لایه های عمیق زیادی در کاراکترش نهفته است. مدام فکر می کند، رفتارها و روابط را آنالیز می کند و درک عمیقی از همه مسائل دارد.

 

زندگی در زمان حال: جودی شخصیت وابسته به گذشته ای نیست. درست است که تلخی های زندگی گذشته اش، خیلی از اوقات آزارش می دهد اما سعی می کند هر لحظه با جزییات و اتفاق های جدید زندگی اش خوش باشد.

 

در یکی از نامه هایش به بابا لنگ دراز می نویسد: «بابا لنگ دراز عزیزم، من رمز واقعی خوشبختی رو کشف کردم و اون اینه که باید تو زمان حال زندگی کرد و اصلا افسوس گذشته رو نخورد. مهم اینه که آدم بتونه با چیزهای کوچیک خیلی خوش باشه.»

 

 

 

موهای بافته شده: مهم ترین ویژگی ظاهری جودی، موهای بافته شده اش است. برخلاف دختران اطرافش که همگی موهای آراسته دارند و به خودشان می رسند، جودی، همیشه موهایش را از دو طرف بافته و هیچ وقت هم مدلش را تغییر نمی دهد. حتی در مهمانی ها و مراسم بزرگ سعی می کند موهایش را یک جوری زیر کلاه مخفی کند اما مدلش را عوض نمی کند.

 

لباس: جودی هیچ وقت در قید و بند لباس نیست. حتی زمانی که بابا لنگ دراز برایش پول می فرستد تا برای رفتن به دبیرستان لباس بخرد، همه پولش را برای بچه های دیگر اسباب بازی و کتاب و کفش می خرد و برای ورود به مدرسه هیچ لباسی ندارد. حتی وقتی هم که بابا لنگ دراز برایش لباس می فرستد، باز هم ترجیح می دهد سادگی خودش را حفظ کند و مثل دختران دیگر در قید و بند لباس نباشد.

 

 

جودی شخصیت کاملا سرگرمی است. از کوچک ترین چیزها برای سرگرم شدن استفاده می کند. هیچ وقت خسته و افسرده نمی شود، ناامیدی در شخصیتش جایی ندارد اما مهم ترین سرگرمی او کتاب خواندن است. زمان زیادی را صرف خواندن می کند و از همه مهم تر، می نویسد. نامه های جودی به بابا لنگ دراز، مهم ترین سرگرمی اش است. از آن جا که این نامه ها تمام زندگی روزمره اش را در بر می گیرد، جودی تمام روز سرگرم نوشتن است.

 

 

سر به هوا: جودی یک دختر کاملا سر به هوا و تا حدی دست و پا چلفتی است. از این جهت به هیچ وجه خصلت دخترانه ندارد. مدام خرابکاری می کند. همه چیز را به هم می ریزد، آبروریزی می کند و صدای همه را در می آورد. حتی زمانی که دلش می خواهد یک کار خوب و درجه یک انجام دهد، باز هم خراب می کند.

 

شادی و شعف: با و جود زندگی غم انگیزی که داشته و خاطرات بدی که تجربه کرده، همیشه پر از شور و اشتیاق است. با ماجراها و اتفاق های خیلی کوچک خوشحال می شود. حتی در مواقعی که اتفاق بدی می افتد و به شدت ناراحت می شود، همچنان سعی می کند شاد باشد و وضعیت را به حالت تعادل برگرداند.

 

افتخار به خود: مهم ترین ویژگی جودی این است که خودش را با تمام ویژگی ها و کمبودهایی که دارد، قبول دارد. هیچ وقت برای خوشایند دیگران، رفتارش را تغییر نمی دهد و از چیزهایی که دوست دارد، نمی گذرد. حتی زمانی که دیگران تحقیرش می کنند، باز هم همان روشی را پیش می گیرد که همیشه داشته و به این مسئله افتخار می کند.