- سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵
- ۱۱:۴۱
در
این نشست دکتر بخارایی؛ مدیر گروه مسایل و اسیبهای اجتماعی انجمن جامعه
شناسی ایران با طرح این مسئله که عوامل رویآوردن به تنفروشی مشترک است،
بیان کرد: «عواملی مثل فقر، اعتیاد زن یا شوهر، ازدواج اجباری و تنوعطلبی
مردان و در مواردی بالابودن عرضه تنفروشی و کمبودن موقعیت ازدواج
میتواند از عوامل روسپیگری باشد.
مطابق آمار، ٤٠
درصد مردان متأهل مشتری این قشر محسوب میشوند و مطابق گزارش بهزیستی، سن
دختران تنفروش به ١٦ سال رسیده و سن فرار از منزل دختران به ٩ سال کاهش
پیدا کرده است. و باید در نظر داشت که فرار نیز میتواند از عوامل تنفروشی
محسوب شود». وی افزود: «در ایران مطابق آمار ثبتشده، چند هزار زن خودفروش
وجود دارد و از میان آنها ١٢درصد را زنان متأهل تشکیل میدهند.
البته
باید در نظر داشت این تنها بخشی از آمار است که ما به آن دسترسی داریم
چراکه روسپیگری در کشور عملی مجرمانه است». در ادامه این گفتوگو، دکتر
مدنی افزود: «درحالحاضر مسئولان کمی وجود دارند که این پدیده را در کشور
انکار کنند، اما زمانی ما تلاش میکردیم که بگوییم پنهانکردن این آسیب
مشکلی را حل نخواهد کرد.
از طرفی نکتهای که بسیار
حائزاهمیت است این است که مشکلات اجتماعی در کشور، چه تنفروشی و چه
اعتیاد، ریشههای ساختاری دارند و برای همین، راه درمان و حل مسئلهای مثل
اعتیاد را بهسختی میشود پیدا کرد یا درمورد پدیده روسپیگری نمیشود
راهحل درستی پیدا کرد چون سیاستهای کلان و نادرست اقتصادی- اجتماعی، ما
را به سمتی برده که پیداکردن راهحل سخت شود».
وی افزود: «از
سال ٨٤ تا ٩٢ بهطورکلی مسائل اجتماعی در کشور نادیده گرفته میشد، اما
متأسفانه باید بگوییم درحالحاضر نیز رویکرد دولتها با آسیبهای اجتماعی
آشتیجویانه نیست و مسائل اقتصادی نیز از دیدگاههای کلاسیک پیروی میکنند
تا به حل رشد اقتصادی برسند و این در حالی است که مسئولیت اقتصادی در حوزه
معیشت مردم وخیم است.
به همین دلایل مجموعه روند
موجود نمیتواند حلکننده مسائل اجتماعی در کشور باشد، مگر اینکه دولت
توجهی جدی به مسائل و امور اجتماعی همشأن با مسائل اقتصادی داشته باشد».
در ادامه این نشست، دکتر مدنی در پاسخ به دکتر بخارایی در رابطه با کشف
باندهای تنفروشی در کشور افزود: «تخمین زنان تنفروش دشوار است. کلا
نمیشود حتی از یک زن تنفروش مصاحبه دقیق علمی به عمل آورد.
در ادامه این نشست، دکتر اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی، با اشاره به کار جنسی و روسپیگری در ایران گفت: «در دهه ٨٠، در دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی، آقای معتمدی، مدیرکل وقت، اعلام کرده بود ٣٠٠ هزار زن روسپی داریم، در جلسه دیگری به علت فشارهای موجود این آمار اعلامشده به ٣٠ هزار رسید و سپس رئیس سازمان بهزیستی این آمار را به سههزار نفر رساند. این در حالی است که سههزار نفر اعلامشده از سوی رئیس سازمان بهزیستی، سههزار نفر زن پذیرفتهشده در مراکز بودند».
وی افزود: «درباره آمارهای روسپیگری در کشور اختلافات زیادی وجود دارد. مثل آمار اعتیاد که در ابتدا یکمیلیونو٣٢٥هزار نفر اعلام شد و یک ماه بعد آمار اعلامی به بالای دومیلیون نفر رسید. به گفته خانم دکتر مینو محرز، ما ٥٠ هزار زن خیابانی داریم که از هر ١٤ نفر آنها، دو نفر مبتلا به اچ.آی.وی هستند. کار جنسی و کارگر جنسی موضوع مهمی است که شاید برای پرداختن دقیقتر و علمیتر باید از طرح مسئله آن قبحزدایی شود. البته نام کارگر جنسی به زنان روسپی در کشورهایی اطلاق میشود که روسپیگری را قانونی میدانند».
مطالب مرتبط با موضوع
دکتر کاظم قجاوند جامعهشناس در شهروند: در جوامع صنعتی
و شهرهای بزرگ میزان تلاش و فعالیت مردان و زنان برای گذران زندگی افزایش
یافته است. در این میان مردان بهدلیل شرایط اقتصادی جامعه ناگزیرند ساعات
طولانیتری را به فعالیت اقتصادی بپردازند. افزایش و طولانی شدن ساعات
کاری، ترافیک، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و بالارفتن توقعات و انتظارات از
سوی اعضای خانواده سبب خستگی مداوم در مردان میشود و نوعی تضعیف و تقلیل و
وارفتگی جسمانی و ذهنی را برای آنها به همراه دارد. در این شرایط حضور
مردان در خانه از کیفیت پایین برخوردار است و پاسخگوی نیازها و تقاضاهای
روزافزون خانوادهشان نیست.
با
توجه به خستگی مردان، مدیریت خانواده آرام آرام از دست میرود و از اقتدار
و منزلت مدیریتی آنها در خانه کاسته میشود. از سوی دیگر با بالا رفتن
جایگاه و منزلت زنان و سهم آنها در اشتغال و مدیریت خانه به مرور تسلط و
احاطه بیشتری در امور خانواده به وجود میآید. متأسفانه به دلیل بههم
خوردن نظم و تعادل منطقی در مدیریت خانواده گاهی سبک اداره خانه توسط زنان
به خشونت و پرخاشگری کلامی و حتی فیزیکی مبدل میشود. این دسته از زنان به
جای تحمل و پذیرش مردان خود آنها را در محیط خانواده تحقیر کرده و سرزنش
میکنند. از سوی دیگر آنها مردان را فاقد عرضه و لیاقت تلقی کرده و به خود
اجازه میدهند او را از خانه بیرون کنند. مردان در این موقعیت معمولاً به
دلیل حفظ آبرو و جلوگیری از تنش و پرخاشگری بیشتر در خانه یا اجتناب از
کتککاری و درگیری بیشتر ترجیح میدهند در محیطی خارج از خانواده و حتی
درون ماشین خود شب را صبح کنند. متأسفانه بهخاطر بههم خوردن کارکرد طبیعی
خانواده و تغییر جایگاه افراد، حرمت پدر در خانواده تضعیف شده و فرزندان
نیز گاهی از تصمیم اشتباه مادر استقبال میکنند. این رفتار میتواند
آسیبهای جدی به پیکره خانواده وارد کند. احساس عدم امنیت، تنفر از ازدواج و
تشکیل خانواده به تنشهای کاذب و افراطی دامن میزند.