- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۳:۱۷
هفته نامه جهان سینما - محمد حسینی: یکی از دلایل روز
شماری علاقه مندان برای به نمایش در آمدن فیلم جوخه خود کشی باز آفرینی
شخصیت جوکر در این فیلم است. آخرین جوکر دنیای سینما، هیث لجر فقید بود که
پس از مرگ برای بازی در این نقش به اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد نیز نایل
آمد.
در مقالات پیشین
از جوکر به عنوان یکی از شخصیت های داستان های کمیک سخن گفته شد؛ هدف نوشته
زیر اما، بررسی حضور این ضد قهرمان محبوب روی پرده نقره ای است. در این
مقاله بر آنیم تا بازیگران مختلفی را که ایفاگر نقش جوکر بوده اند بررسی
کرده و ببینیم که این نقش چگونه به «جرد لتو» رسیده است.
این شخصیت جامعه ستیز علاوه بر کتاب های کمیک در تئاتر، تلویزیون، سینما و بازی های رایانه ای نیز سر سخت ترین هماورد بتمن بوده است؛ هر چند هر از گاهی به سراغ سوپر من و سایر ابر قهرمانان هم رفته اما همواره بتمن را دشمن شماره یک خود در نظر دارد و در واقع می توان گفت تنها رقیبی که می تواند علاوه بر نیروی بدنی توان روانی بتمن را نیز به چالش بکشد، همین جوکر است.
این شخصیت جامعه ستیز علاوه بر کتاب های کمیک در تئاتر، تلویزیون، سینما و بازی های رایانه ای نیز سر سخت ترین هماورد بتمن بوده است؛ هر چند هر از گاهی به سراغ سوپر من و سایر ابر قهرمانان هم رفته اما همواره بتمن را دشمن شماره یک خود در نظر دارد و در واقع می توان گفت تنها رقیبی که می تواند علاوه بر نیروی بدنی توان روانی بتمن را نیز به چالش بکشد، همین جوکر است.

نبوغ بالا در اجرای جنایات و توانایی هایی نظیر ساختن بمب و سلاح های
گوناگون و همچنین طنز تلخ نهفته در ذات او، جوکر را تبدیل به شخصیتی ضد
قهرمان ولی محبوب در دنیای کمیک کرد؛ تا جایی که می توان گفت گاه اگر
محبوبیت او بیشتر از خود بتمن نباشد، کمتر نیست. البته جوکر این محبوبیت
خود را تا حدی نیز وامدار نمایشی است که بازیگران از وی به اجرا گذاشته
اند، به طوری که حتی در میان آن دسته از سینما دوستانی که ارتباط چندانی با
فیلم ها و داستان های کمیک ندارند به لطف این بازیگران جوکر شخصیتی محبوب
محسوب می شود.
1. سزار رومرو؛ از عشق لاتین تا دلقک ضد قهرمان _ سریال بتمن (از 1966 تا 1968)
در سینما و تلویزیون افراد زیادی نظیر مارک همیل و لری استورچ و... با به عهده گرفتن صدا پیشگی این ضد قهرمان محبوب کارهای به یاد ماندنی را به یادگار گذاشته اند. ولی نخستین حضور یک بازیگر در نقش جوکر به سال های پایانی دهه شصت بر می گردد که سزار رومرو در مجموعه سریال های بتمن و هم چنین فیلمی که از آن سریال بر گرفته شده بود در نقش جوکر ظاهر شد. رومرو متولد 1907 بود تا پیش از سریال بتمن نیز چهره ای شناخته شده در سینما و تلویزیون به حساب می آمد؛ مثلا در سریال زورو نیز ایفای نقش کرده بود.
1. سزار رومرو؛ از عشق لاتین تا دلقک ضد قهرمان _ سریال بتمن (از 1966 تا 1968)
در سینما و تلویزیون افراد زیادی نظیر مارک همیل و لری استورچ و... با به عهده گرفتن صدا پیشگی این ضد قهرمان محبوب کارهای به یاد ماندنی را به یادگار گذاشته اند. ولی نخستین حضور یک بازیگر در نقش جوکر به سال های پایانی دهه شصت بر می گردد که سزار رومرو در مجموعه سریال های بتمن و هم چنین فیلمی که از آن سریال بر گرفته شده بود در نقش جوکر ظاهر شد. رومرو متولد 1907 بود تا پیش از سریال بتمن نیز چهره ای شناخته شده در سینما و تلویزیون به حساب می آمد؛ مثلا در سریال زورو نیز ایفای نقش کرده بود.
این بازیگر قد بلند با سبیلی که معروف وی بود معمولا در وسترن ها و در نقش
عاشق پیشه ها لاتین ظاهر می شد که البته بیشتر آن ها تا حدودی کمدی و طنز
بودند، تا اینکه نقش جوکر در سربال به وی پیشنهاد شد. فیزیک بدنی رومرو
برای این نقش مناسب بود، از طرف دیگر رومرو توانسته بود آن وجه دلقک گونه
جوکر را به خوبی درک کرده و به مخاطب نیز القا کند. جوکر در این سریال، بیش
از آن که همان شخص شناخته شده جامعه ستیز که به فکر آزار جامعه و ایجاد
وحشت میان مردم باشد، به فکر تسویه حساب شخصی با بتمن و رابین است.
بدین ترتیب در بیشتر قسمت های سریال به جای نمایش یک شخصیت جامعه ستیز،
تاکید بر تقابل میان جوکر و بتمن به عنوان قهرمان و ضد قهرمان بوده است؛
مثل به بند کشیده شدن جوکر توسط بتمن یا فرار او از زندان. در کل رومرو در
بیش از بیست اپیزود ایفاگر نقش جوکر بود. او برای ایفای این نقش حاضر به
تراشیدن سبیل کذایی خود نشد، لذا گریمورها مجبور بودند آن را به هر مقدار
از گریم که لازم باشد بپوشاند که البته گاهی در بعضی نماهای کلوز آپ قابل
مشاهده است.
به هر حال
باید در نظر گرفت که این اولین نمایش جوکر بوده و رسانه آن نیز یک سریال
تلویزیونی، ضمن آن که یقینا انتظارات مخاطب از بازی های بسیار متفاوت از آن
چه امروز می دانیم بوده است. همچنین نکته مثبت در این سریال نزدیکی بسیار
گریم، لباس ها و به طور کلی نمایش رومرو از شخصیت جوکر به داستان های کمیک
بوده است.

از سال 1968 تا 1989 که بتمن برتون ساخته شد انیمیشن های زیادی از بتمن به نمایش در آمد. اما نخستین بازی که جوکر بر پرده نقره ای سینما ظاهر شد در فیلم بتمن ساخته تیم برتون بود. وقتی تیم برتون بخواهد فیلی بسازد، احتمال آن که فانتزی باشد بسیار بالاست. بدین ترتیب او گزینه ای مناسب برای کارگردانی بتمن نیز می باشد. او ابتدا برای نقش بتمن مایکل کیتن را انتخاب کرد، سپس برای ایفای نقش جوکر به سراغ جک نیکلسون رفت.
هر چند که همه چیز به همین سادگی اتفاق نیفتاد. برتون با تهیه کنندگان
مشکلات زیادی داشت که انتخاب بازیگران در راس آن ها بود. برای نقش جوکر
گزینه های زیادی چون دیوید بویی، جیمز وودز و تیم کاری مد نظر تهیه کنندگان
بودند که البته تیم کاری گزینه دوم خود برتون هم بود به هر حال برتون
توانست حرف خود برای بازی جک نیکلسون را به کرسی بنشاند، اما او باید شخص
نیکلسون را نیز راضی می کرد.
پذیرش شرایط مد نظر جک نیکلسون برای کمپانی کمی سخت بود؛ آنها حتی برای
تحریک نیکلسون با رابین ویلیمامز نیز مذاکره کردند. اما در نهایت با دستمزد
بالا و تقویم کاری در خواستی نیکلسون موافقت شد و حتی او را در سود آتی
حاصل از فروش فیلم شریک کردند و دین ترتیب نیکلسون لباس جوکر را به تن کرد.
در نگاه اول ظاهرا نیکلسون از جوکر چاق تر و اندکی قد کوتاه تر است، اما فراموش نکنیم که مهم ترین ویژگی جوکر وضعیت روانی و خنده های تلخ و ترسناک اوست. حالا یک بار واکنش های نیکلسون را در فیلم هایی مثل ایزی رایدر، دیوانه از قفس پرید، محله چینی ها و درخشش به یاد بیاورید، مثلا همان صحنه ای در درخشش که نیکلسون با خنده های جنون آمیزش تبر به دست به جان در می افتد و نیکلسون که به یقین یکی از تواناترین بازیگران تاریخ سینماست، برای بازی در نقش شخصیت های متفاوت، تاریک، روان پریش و جامعه ستیز عطش فراوانی دارد.
در نگاه اول ظاهرا نیکلسون از جوکر چاق تر و اندکی قد کوتاه تر است، اما فراموش نکنیم که مهم ترین ویژگی جوکر وضعیت روانی و خنده های تلخ و ترسناک اوست. حالا یک بار واکنش های نیکلسون را در فیلم هایی مثل ایزی رایدر، دیوانه از قفس پرید، محله چینی ها و درخشش به یاد بیاورید، مثلا همان صحنه ای در درخشش که نیکلسون با خنده های جنون آمیزش تبر به دست به جان در می افتد و نیکلسون که به یقین یکی از تواناترین بازیگران تاریخ سینماست، برای بازی در نقش شخصیت های متفاوت، تاریک، روان پریش و جامعه ستیز عطش فراوانی دارد.
با شنیدن نام
نیکلسون نخستین تصویری که در ذهن مخاطب ایجاد می شود شکل چشم و ابروی او و
همچنین قهقهه هایش است، همچنین نیکلسون نشان داده علاوه بر جنون، در نمایش
خونسردی و سنگدلی هم تبحر دارد؛ پس انتخاب او برای نقش جوکر به درستی انجام
شده است.
خود نیکلسون
نیز در مصاحبه ای با ام. تی. وی گفت که آشنایی او با بتمن و جوکر از همان
دوران کودکی اش وجود داشته و گویی اصلا برای بازی در این نقش به دنیا آمده
است و خود را فردی مناسب برای بازی در این نقش می داند. جک نیکلسون روزانه
ساعت های طولانی را صرف منقبض کردن عضلات صورت خود می کرده تا بتواند حالات
مختلف مورد نظر خود بازی جوکر را به دست آورد.
رنگ
و فضای بتمن و شهر گاتهام برتون گرفته و تاریک است، تاریک تر از آنچه که
بعدها نولان به نمایش گذاشت. در این میان، اما، جوکر نمایان است: کت بنفش،
موهای سبز رنگ، چهره ای سفید با لب هایی به رنگ سرخ اغراق شده همگی وجهه ای
اهریمنی تر به جوکر نیکلسون بخشیده است. در این فیلم بر خلاف رویه معمول
در کمیک ها جوکر دارای نامی واقعی استک جک نیپیر.
او
یکی از اعضای باند مافیاست و پس از یک درگیری با بتمن به درون یک مخزن
مواد شیمیایی سقوط می کند تبدیل به جوکر می شود. جوکر به اذعان خود بسیار
سرخوش تر از جک نیپیر است. این نسخه از جوکر از هوش و استعداد زیادی
برخوردار بوده و به رغم روان نامتعادل خود اعتماد به نفس بسیار بالایی
دارد، شوخ طبع است، هر چند که جک نیکلسون معتقد است این شوخی ها «بی مزه»
هستند.
جوکر خود را
هنرمندی قاتل معرفی می کند. او از کشتن قربانیان لذت می برد و حین کشتن
آنها رقص و شادمانی می کند؛ همین طور یکی از سلاح های او نیز گازی است که
خنده را بر لب های قربانیان بر جای می گذارد. این خنده های سادیسمی حتی در
هنگام مرگ خود جوکر هم دیده می شود؛ گویی که او از خود مقوله مرگ لذت می
برد. در این فیلم جوکر قاتل والدین بتمن نیز هست. اولین مواجهه جوکر و بتمن
و همچنین رقص جوکر و ویکی ویل از سکانس های به یاد ماندنی این فیلم هستند.

معرفی هیث لجر به عنوان بازیگر نقش جوکر برای پروژه بعدی بتمن تعجب و حتی خشم شماری از طرفداران مجموعه های بتمن را بر انگیخت؛ چرا که از یک سو لجر برای نقش جوکری که می بایست تهدید کننده بتمن باشد زیادی جوان و خوش چهره بود و از سوی دیگر گمانه زنی هایی برای حضور بزرگانی نظیر آدرین برودی در این نقش وجود داشت.
البته فراموش نکنیم که لجر پیش از آن نیز با بازی در فیلم هایی نظیر کوهستان برو کبک جایگاه خود را به عنوان جوانی آینده دار تثبیت کرده بود. به هر حال نولان از مدت ها قبل لجر را برای بازی در نقش جوکر نشان کرده و حال نوبت لجر جوان بود تا لیاقت خود را به همه ثابت کند.
همچنین
نام جک نیکلسون به عنوان جوکر قبلی خود سایه ای بزرگ بود که لجر می بایست
از زیر آن بیرون بیاید؛ البته جوکر لجر مسیری بسیار متفاوت از جوکر نیکلسون
انتخاب کرد. مایکل کین نیز معتقد است که هر چند جک نیکلسون نمایشی زیبا از
جوکر ارائه کرده اما این نمایش لجر است که بالاتر قرار می گیرد. از دید
کین جوکر نیکلسون بیشتر دلقک است اما جوکر لجر به معنای واقعی یک روان
گسیخته ترسناک به شمار می آید.
از آنجایی که لجر ماه ها قبل از شروع فیلم برداری برای این نقش انتخاب شده بود مدت ها فرصت داشت تا خود را از لحاظ جسمی و مهم تر از آن از لحاظ روانی آماده بازی کند. لجر رویه زندگی در انزوا را در پیش گرفت و به تنهایی در هتلی زندگی می کرد. به گفته خودش او در این مدت روزی دو ساعت می خوابید و توانست بسیاری از کمیک های بتمن و فیلم ها و... را تماشا کند.
از آنجایی که لجر ماه ها قبل از شروع فیلم برداری برای این نقش انتخاب شده بود مدت ها فرصت داشت تا خود را از لحاظ جسمی و مهم تر از آن از لحاظ روانی آماده بازی کند. لجر رویه زندگی در انزوا را در پیش گرفت و به تنهایی در هتلی زندگی می کرد. به گفته خودش او در این مدت روزی دو ساعت می خوابید و توانست بسیاری از کمیک های بتمن و فیلم ها و... را تماشا کند.
برای رسیدن به خباثت جوکر هر منبعی را که مناسب می دید بررسی می کرد، در
این مدت او بارها و بارها پرتقال کوکی کوبر یک را نگاه کرد تا بتواند از
شخصیت هایی مثل الکس الهام بگیرد. لجر معتقد بود نوع خنده و صدای منحصر به
فرد، رمز جذابیت و ترسناکی جوکر خواهد بود، لذا تلاش کرد که بتواند چنین
شخصیتی را طراحی کند. به همین دلیل به روانکاوی روانی جوکر پرداخت و از
نظریه های بی نظمی و آنارشیسم بهره گرفت. او همچنین در دفترچه ای وقایع این
دوران خود را ثبت می کرد.
علاوه
بر این ها هر چیزی که فکر می کرد از دید جوکر لذت بخش باشد، مثلا بم
گذاری، ایدز و... را در دفترچه خود یادداشت می کرد. لجر آن قدر در شخصیت
جوکر ذوب شده بود که حتی دو فیلم کوتاهی که جوکر در فیلم می فرستد را نیز
خودش ساخت. هیث لجر جوکر خود را با این کلمات معرفی می کند: روان گسیخته،
بی رحم و شیزوفرنیک.
در این فیلم برخلاف نسخه 1989 جوکر نام و نشانی مشخص ندارد و مخاطب، به جز مواردی جسته و گریخته که از لابلای حرف ها و خاطراتش درباره والدین و همسرش می شنویم، چیزی از او می داند.
در این فیلم برخلاف نسخه 1989 جوکر نام و نشانی مشخص ندارد و مخاطب، به جز مواردی جسته و گریخته که از لابلای حرف ها و خاطراتش درباره والدین و همسرش می شنویم، چیزی از او می داند.
اما کاملا مشخص است که این روان گسیختگی و جامعه ستیزی جوکر ریشه در گذشته
او دارد؛ به همین دلیل است که به رغم استعداد و هوش بالا، دچار ضعف اعتماد
به نفس است. این ضعف کاملا در ارتعاش صدا و لرزش لب های جوکر هویداست.
جوکر تلاش می کند شکنندگی روحی خود را پشت قساوت، خشونت، و شوخی های عجیب
خود پنهان کند. شوخی هایی که اگر چه برای خودش بامزه هستند و حکم تخلیه
روانی دارند اما مخاطب را متعجب و شوکه می کنند.
مثلا در صحنه دیدار مافیا جوکر می خواهد خودکار روی میز را ناپدید کند و
بعد می بینیم که او این کار با فرو کردن خودکار در سر یکی از حاضرین انجام
می دهد، کاری که باعث میخکوب شدن سایر حضار در جلسه می شود. همان طور که
گفتیم از میان دشمنان بتمن، جوکر تنها کسی بود که شاید گاهی کفه ترازو به
سمتش می چربید، زیرا جوکر باهوش بالای خود همواره چند قدم جلوتر از سایرین
از جمله بتمن بود.
یکی از نکات جالب نیز کنایه تضادی است که نام جوکر و دیالوگ کلیدی او یعنی «چرا این قدر جدی؟» با رفتار او دارد. بدین معنی که هر چند جوکر های قبلی درون مایه ای طنز داشته اند جوکر فعلی یک جانی ترسناک است.
یکی از نکات جالب نیز کنایه تضادی است که نام جوکر و دیالوگ کلیدی او یعنی «چرا این قدر جدی؟» با رفتار او دارد. بدین معنی که هر چند جوکر های قبلی درون مایه ای طنز داشته اند جوکر فعلی یک جانی ترسناک است.
این
جوکر تنها به فکر رویارویی با بتمن نیست بلکه می خواهد سایه رعب و وحشت را
بر سر مردم گاتهام بیافکند. جوکر حتی از آسیب دیدن و آسیب رساندن به خودش
نیز ابایی نداشته و حتی از شکنجه شدن نیز نمی ترسد. جالب تر این که نولان
در پاسخ به پرسش «چرا لجر؟» گفته بود که «چون او (لجر) از هیچ چیز نمی
هراسد.»
مدت کوتاهی پس از پایان فیلم برداری بتمن: شوالیه تاریکی هیث لجر به علت مسمومیت ناشی از تداخل دارویی ناباورانه در گذشت. عده ای از جمله جک نیکلسون مشکلات ایجاد شده برای لجر مثل بی خوابی و افسردگی را ناشی از فرو رفتن در نقش سنگین جوکر می دانند.
مدت کوتاهی پس از پایان فیلم برداری بتمن: شوالیه تاریکی هیث لجر به علت مسمومیت ناشی از تداخل دارویی ناباورانه در گذشت. عده ای از جمله جک نیکلسون مشکلات ایجاد شده برای لجر مثل بی خوابی و افسردگی را ناشی از فرو رفتن در نقش سنگین جوکر می دانند.
جکی نیکلسون می گوید با آنکه وی بازیگری با تجربه بوده، رها شدن از قالب
جوکر برایش به آسانی انجام نشده و مدت ها طول کشیده است. حال آن که لجر
بازیگری جوان است و مدت ها خود را وقف فرو رفتن در عمق قالب جوکر کرده است.
به هر ترتیب پایان بتمن با موفقیت خیره کننده آن در گیشه همراه شد؛
موفقیتی که خیلی ها آن را بیشتر مدیون جوکر می دانند تا بتمن.
شوالیه
تاریکی هم چنین توانست نگاه مثبت منتقدین را متوجه خود کند و هیث لجر پس
از مرگ موفق به دریافت اسکار نقش مکمل شد. نولان می گوید که هر چند دیدن
بازی لجر در مراحل تدوین فیلم یعنی هنگامی که لجر دیگر زنده نبود از لحاظ
احساسی برای وی دشوار بوده اما او خوشحال است که شانس همکاری با لجر را
داشته.

وقتی لجر به عنوان جوکر معرفی شد عده ای معتقد بودند که جک نیکلسون آن چنان سطح معیارهای جوکر را بالا برده است که دسترسی به آن برای بازیگری در حد و اندازه های هیث لجر دشوار است.
اما لجر با نمایش خود نشان داد که به دنبال رسیدن به آن استانداردها نیست؛
بلکه حال خود اوست که قلمرویی جدید ایجاد کرده و سطحی بالاتر از معیارها
را ارائه می دهد. حالا حدود هشت سال از آن روزها گذشته و همین نگرانی
درباره جوکر «جرد لتو» وجود دارد. لجر مسیری متفاوت از نیکلسون در پیش گرفت
و لتو هم به همان ترتیب برای خود این حق را قائل شده تا مسیری متفاوت از
پیشینیان را بپیماید.
خود لتو نیز ضمن تمجید از بازی لجر آن را دست نیافتنی می خواند و البته
مسیر پیش روی خود را متفاوت از لجر بیان می کند؛ زیرا معتقد است شخصیت جوکر
ابعاد گوناگونی دارد و هر کدام از نسخه های قبلی روی قسمت هایی از این
شخصیت تمرکز کرده اند.
این که لتو تا چه حد موفق به انجام این مهم شده به باز خوردهای مخاطبین و متقدین بستگی دارد اما بررسی سابقه کاری او و نقش هایی متفاوت و عجیبی که در فیلم هایی مثل باشگاه مصرف کنندگان دالاس و مرثیه ای برای یک رویا و... داشته است نوید بخش نمایشی خیره کننده از لتو است.
این که لتو تا چه حد موفق به انجام این مهم شده به باز خوردهای مخاطبین و متقدین بستگی دارد اما بررسی سابقه کاری او و نقش هایی متفاوت و عجیبی که در فیلم هایی مثل باشگاه مصرف کنندگان دالاس و مرثیه ای برای یک رویا و... داشته است نوید بخش نمایشی خیره کننده از لتو است.
لتو از جمله
بازیگرانی است که معمولا تمایل به بازی در فیلم هایی تاریک و تلخ دارد.
دلیل دیگر، بالا رفتن انتظار مخاطبین از لتو طی چند سال اخیر است. او برای
آخرین فیلم خود موفق به دریافت اسکار شد و در آن فیلم نشان داد که برای
القای خود به مخاطب از هیچ کوششی فرو گذار نخواهد کرد. لتو برای آماده سازی
خود به منظور بازی در نقش جوکر تصاویر و ویدیو هایی از خشونت های افراطی
دیده است که به گفته خودش در وهله اول این پرسش شوجود دارد که آیا اصلا
اسنان مجاز به دیدن این تصاویر است یا خیر!

در نهایت با توجه به تصاویری که این روزها از گریم سنگین لتو از دندان های فلزی و خالکوبی ها تا رنگ چشم و موی سبز می بینیم و همچنین گزارش هایی که از سفر روانی لتو به دنیای جوکر لتو در جوخه خود کشی اگر بهتر از قبلی های نباشد، پایین تر نخواهد بود.
مطالب مرتبط با موضوع
هفته نامه کرگدن - اسم نویسندگان به متن رجوع شود: گاتهام شما را به تماشای یک ضیافت حسابی دعوت می کند؛ یک جشن بیکران، یک
داستان جذاب که آدم را پاک یاد قصه های فیلم های کلاسیک می اندازد.
گفت و گوی درونی با شهر
رامبد خانلری: «دیدار با شهر تاریخی گاتهام»؛ آرزوی من این است که یک روز روزنامه را بردارم و به این آگهی بربخورم. گاتهام شهری خیالی است که بیشتر از هر جایی در دنیا به نیویورک شباهت دارد و این شباهت تا حدی زیاد است که برخی با خود خیال می کنند گاتهام نام قدیمی نیویورک سیتی است؛ جایی که ای کاش وجود داشت و می توانستم برای چند ساعت در کوچه پس کوچه هایش قدم بزنم.

بتمن در میان قهرمانان کتاب های کمیک استریپ یک تافته جدابافته است. بتمن تنها قهرمانی است که در دنیای داستان هایش تنها نیست، جذاب ترین لباس قهرمانی را دارد و ماشین بانمکی دارد.
بروس وین، یعنی هویت بدون نقابش، هم به اندازه بتمن نقاب پوش دراماتیک و جذاب است. شخصیت های مقابل بتمن هم به اندازه خود او بچه معروف هستند و محل زندگی او یعنی شهر گاتهام هم شبیه یک شخصیت در تمام لحظه ها حضور دارد و گاهی مانند آثار فاخر ادبیات داستانی دنیا، ماجرای بتمن به گفت و گوی درونی با شهر شبیه است. شهری که در خودش بتمن، جوکر، آقای پنگوئن، ریدلر، زن گربه ای، راس الغول، مرتسک و... دارد باید شهر جالبی باشد؛ باید آب و خاکش چیزی داشته باشد که آدم هایش این همه پتانسیل شیطنت و هنجارشکنی دارند، حتی آدم خوب ها یعنی آلفرد و هاروی دنت و جیمز گوردون و بروس وین هم با نوعی از هنجارشکنی سعی در حفظ آرامش شهر دارند.
بتمن، شهرش و دشمن هایش بیشتر از هر چیزی توانایی این را دارند که اهمیت ایجاد کنند. تمام کسانی که نقش مرد عنکبوتی را بازی کرده اند، تمام کسانی که نقش هالک را بازی کرده اند و تمام کسانی که نقش سوپرمن را بازی کرده اند، هیچ وقت به اندازه تفاوت میان مایکل کیتون و وال کیلمر و جرج کلونی و کریستین بیل و بن افلک مهم نبوده اند و ایجاد بحث نکرده اند.
این که جک نیکلسون جوکر بهتری بود یا هیث لجر سوالی است که در دنیای دیگر سوپرقهرمان ها ما به ازایی ندارد. انگار که بتمن آدم پروژه های گروهی است و آن ها نیستند. آن ها این را بر نمی تابند که یکی دیگر هم در کنارشان باشد، باید خودشان باشند و خودشان اما این نرمش در مورد بتمن وجود دارد. گاهی مانند «دارک نایتِ» کریستوفر نولان، بتمن در سایه جوکر می ماند و یا که در سایه راس الغولی که لیام نلسن در بتمن شروع می کند، نقش او را بازی می کرد. این ها قوانین نانوشته بتمن هستند که به او کمک می کنند و او را به محبوب ترین و موجه ترین سوپرهیروی سری کمیک استریپ های دی سی تبدیل می کنند.
نویسندگان سریال گاتهام به تمام این دلایل محبوبیت آشنا هستند و در نوشتن سریال باز هم آن ها را لحاظ کرده اند. در این سریال بیشتر از همیشه با هویت شهر گاتهام مواجه هستیم و بیشتر از تمام بتمن ها تکنیک گفت و گو با شهر در آن جواب داده است. اداره پلیس گاتهام، شهرداری گاتهام، تیمارستان آرکهام و کوچه پس کوچه های این شهر این بار بیشتر از همیشه در داستان حضور دارند و تمام ماجرا به خانه بروس وین و آزمایشگاه مخفی او و مخفیگاه بدمن ها خلاصه نمی شود. در این سریال آن قدر با شهر آشنا می شویم که بعد از آن به خودمان بگوییم این شهر باید جوکر و سمت فریز و هوگو استرنج در خوش داشته باشد.
نویسندگان این سریال کار خودشان را سخت تر از همیشه کرده اند و دو فصل سریال را در غیاب جوکر و بتمن پیش برده اند. بروس وین هست اما هنوز بتمن نشده، هنوز بچه است. سلینا کایل هم همین طور، هنوز دختر گربه ای نشده است. نویسندگان این جاهای خالی را با جیمز گوردون، هوگو استرنج و صدالبته آقای پنگوئن پر کرده اند و در کنار این ها از تئو گالاوان شهردار گاتهام، آقای فریز، باربارا کین و شخصیت برساخته ای به نام فیش مونی هم کمک می گیرند. این بار قرعه به نام اسوالد کاپلبات یعنی آقای پنگوئن افتاده است و رابین لرد تیلور مانند هیث لجر در «شوالیه تاریکی» بیشتر از هر کسی در شهر گاتهام به چشم می آید و یک تنه تمام جذابیت ماجرا را تامین می کند.
در این سریال مشخص می شود که هر کدام از این آدم ها از کجا آمده اند و چه بلایی سرشان آمده که این چنین شده اند، چه بلایی سر نیگما آمده که به ریدلر تبدیل شده، چه بلایی سر سایرین آمده و شهر چگونه آن ها را به چنین شخصیتی تبدیل کرده است. سریال گاتهام داستان یک شهر است. بهترین جمله ای که می توانم برای ترغیب شما به دیدن این سریال بگویم همین است؛ دیدار با شهر تاریخی گاتهام در دو فصل و 44 قسمت.

پیش داستانی که از داستان پیشی گرفت*
سحر
سرمست: فرض را بر این می گذاریم که همه ما حداقل یک بار سه گانه بتمن را
دیده ایم و کریستوفر نولان را هم در جایگاه کارگردان در بسیاری بخش ها
تحسین کرده ایم. با این که بتمنی که نولان در سه گانه اش برای ما به تصویر
می کشد در مقایسه با بتمن های پیش تر دیده شده، واقعی تر است و از دنیای
فانتزی بتمن های کارگردان هم رده اش، تیم برتون، فاصله گرفته، به طور کلی
این گونه داستان ها و فانتزی ها- که جدیدا جای خود را میان خیل عظیمی از
تماشاگران باز کرده اند- باز هم سلیقه ای است. و همچنان هستند افرادی که
نسبت به این گونه اقتباس ها از کامیک بوک های بتمن و دیگر سوپرهیروها گارد
دارند و با عینک سیاه بدبینی به تماشای آن ها می نشینند و یا حتی در ورژن
منفعلانه تر دست رد به سینه تماشای آن آثار می زنند.
شاید به همین علت است که سریال گاتهام به نویسندگی و تهیه کنندگی برونو هلر- که در تاریخ 22 سپتامبر سال 2014 از شبکه رسانه ای فاکس پخش شد- خیلی سر و صدا نکرد و تنها طرفداران سوپرهیروها را پای تلویزیون کشاند.
در این سریال، برونوی هلر زمانی از زندگی بتمن را به تصویر کشیده است که در نوع خود خلاقانه و بی نظیر است. از این سریال بارها با عنوان پیش درامدی در فیل های بتمن نام برده شده است و ماجراهایی که در آن به تصویر کشیده م شود مدت ها پیش از ظهور بتمن در شهر گاتهام رخ داده است.
زمانی که شبکه فاکس موفق به خریداری حق پخش این سریال شد، اعتراف کرد گاتهام یکی از پرخرج ترین ها و شامل استفاده از تمامی ضدهیروهای معروف و غیرمعروف است. با انتشار این خبر، بسیاری آن را شایعه تبلیغاتی نامیدند و باور نداشتند در سریالی تلویزیونی تمام سوپرهیروها بتوانند یکجا حضور داشته باشند! اما به زودی و در پی پخش پایلت این سریال که توانست دل منتقدین و مخاطبان را به دست آورد مشخص شد، بنا بر گفته مدیران شبکه فاکس، شخصیت های منفی همچون پنگوئن، کت وومن، پویزن آیوی، مستر فریز، دوچهره و حتی جوکر در یک سریال گرد هم آمده اند.
البته
نباید از معرفی شخصیت منفی جدیدی به نام فیش مونی که مستقیما از ذهن هلر
نویسنده تراوش کرده بود، گذشت. با این حال، تمام این موارد به معنی موفقیت و
بی نقص بودن سریال گاتهام نیست چرا که روند پیشروی داستان سریال بیش از حد
سریع بود و نویسنده با نوعی عجله افراطی سوپرهیروها را یکی پس از دیگری
وارد بازی می کرد و داستان زندگی تک به تک را از زبان خودشان لو می داد!
همین سرعت عجولانه باعث ریزش سطح مخاطبانش در اواخر سال 2014 شد. البته این
میزان از سرعت خارج از ریتم آن هم برای برونو هلر، خلاق و سازنده سریال
های موفقی چون «رم» و «منتالیست» کیم سوال برانگیز است و مطمئنا نمی تواند
بی تاثیر از فشار بر هرچه زودتر ساخته شدن سریال از جانب مدیران شبکه فاکس
باشد.
در این سریال، برخلاف دیگر داستان های بتمن، از همان ابتدا موضوع قتل پدر و مارد بتمن توسط کارآگاه گوردون (با بازی بن مک کنزی) پیگیری می شود. گوردون از اولین روزهایی که در اداره پلیس شهر گاتهام استخدام می شود به همراه هاروی بولاک (با بازی دونال لوگ) تحقیقاتشان را در مورد اسرارآمیزترین پرونده قتل آغاز می کنند که در این تحقیقات کارآگاه گوردون با بروس وین (با بازی دیوید مزوز در نقش بتمن) ملاقات می کند و همین سبب به وجود آمدن رابطه ای دوستانه بین این دو می شود.

در ادامه می بینیم که تلاش گوردون حواب می دهد و روند شکل گیری آینده پسرک را در تبدیل شدن به یک شوالیه تاریکی تحت تاثیر قرار می دهد که همین امر به شروع افسانه ای به نام شوالیه تاریکی (بتمن) منجر می شود. درواقع یکی از جذابیت های این سریال پرداختن به پیش داستان بتمن های قبل از خودش است. با این که شکل و شمایل و نحوه لباس پوشیدن بتمن در این سریال با آنچه در سه گانه نولان می بینیم تفاوت آشکاری ندارد، اما همین تعریف پیش داستان زندگی سوپرهیروها کنجکاوکننده است.
قهرمان اصلی داستان، بن مک کنزی نیز در مصاحبه اش با آسوشیتدپرس گفته است: «سریال گاتهام به طرفداران بتمن نشان خواهد داد که تمام وقایع کی و چطور شکل گرفت. ما همواره از این سریال، بتمن را یتیمی که شنل بر دوش می اندازد تا انتقام خون والدینش را بگیرد، شناخته ایم.
شما نمی دانید پیش از آن که بروس به بتمن تبدیل شود، چه اتفاقاتی رخ داده است؟ شما نمی دانید چه شد که تمام این افراد شرور و تبهکار به کسانی تبدیل شدند که امروز هستند؟..» او بسیاری از این شما نمی دانیدهای دیگر را در مصاحبه اش عنوان می کند و به طرفداری از عوامل سریال همین ماجرای پیش داستان را برگ برنده آن می داند. در این جا می توان با بن مک کنزی در نقش کارآگاه موافق بود و اگر تا به حال این سریال را ندیده ایم و در عین حال به پیش داستان زندگی ابرقهرمان ها نیز علاقه مندیم شروع به دیدن این معجون رنگارنگ (سریال گاتهام) قهرمان ها کنیم.
بهترین بتمن دنیا
خشایار مولایی: گاهی وقت ها دوست دارم بگویم شاید بتمن های نولان به ویژه شوالیه تاریکی فیلم های خوبی هستند اما در مقایسه با بتمن های برتون و حتی جوئل شوماخر بتمن بهتری نیستند. این جور وقت ها با همهاعقتادم به این حرفق از آن چیزی نمی گویم چرا که می بینم آدم ها جوری در مورد نولان و بتمن هایش صحبت می کنند انگار که تا قبل از نولان بتمنی وجود نداشته یا اگر داشته یک قهرمان مهجور بوده که نولان او را از کنج پستوی خانه اش بیرون کشیده و به او محبوبیت بخشیده است.
راستش را بخواهید من فکر می کنم این نولان است که وامدار بتمن است. از نظر من هیچ دینی از نولان بر گردن بتمن نیست. اتفاقی که برای هیث لجر افتاد و آن جایزه اسکاری که بعد از مرگش نصیبش شد؛ بی علت نبود وگرنه «بتمن شروع می کند» را مردم دیده بودندو هیچ کس تا پیش از شوالیه تاریکی نگفته بود: «وای نولان چه بتمنی ساخته!» اما موفقیت شوالیه تاریکی هم بتمن قبلی و هم بتمن بعدی نولان را تحت الشعاع قرار داد و آن ها را بالا کشید. راستش را بخواهید در مورد دو بتمن دیگر نولان این نظر را دارم که نسبت به بتمن های برتون و شوماخر نه بتمن بهتری هستند و نه حتی فیلم بهتری.

من هم مثل خیلی های دیگر بتمن را از کمیک استریپ های دی سی می شناسم. تا پیش از سینمایی شدن بتمن فرق میان زن گربه ای و جوکر و آقای پنگوئن و مترسک و بقیه را شکل و شمایل آن ها مشخص می کرد و این که شما در درونتان علاوه بر ظاهر آن ها با ویژگی های کدام یک ارتباط بیشتری برقرار می کنید اما بعد از بتمن های سینمایی، جک نیکلسون و هیث لجر شخصیت جوکر را و تام هاردی و رابرت اسونسون شخصیت بین را مال خود کردند و هویت جدیدی به آن ها بخشیدند.
به نظر انتخاب های برتون و شوماخر به کمیک ها وفادارتر بودند، جوکر و بِین آن ها به شخصیت های داخل کمیک شباهت بیشتری داشت و این برای من که طرفدار اصیل و دوآتشه بتمن هستم یک برگ برنده محسوب می شود. اجازه بدهید تمام حرف هایم را با یک مثال عینی همراه کنم؛ فرض کنید شما طرفدار دوآشته قورمه سبزی هسیتد؛ آشپزی به سلیقه خود نوعی آلوی وحشی به این خورش اضافه می کند و مزه غذا چندمرتبه بهتر می شود اما شما ته دلتان با غذا ارتباط برقرار نمی کنید. چرا؟ چون این غذا دیگر قورمه سبزی نیست.
من هم همین را می گویم. بمتمن یعنی آن ماجراهایی که در کمیک استریپ ها و انیمیشن های قدیمی این قهرمان دیده ام. اما سریال گاتهام؛ راستش را بخواهید این سریال را با احتیاط تماشا کردم چرا که پیش فرضم قبل از تماشای این سریال این بود که گاتهام بتمن خوبی نیست.
در نخستین مرحله از تماشا، سریال این قرارداد را با من گذاشت که هیچ ادعایی بر بتمن بودن ندارم. من یک سریال ماجرایی معمایی هستم که قهرمانم جیمز گوردون است، شاید معمای من قتل پدر و مادر بروس وین یعنی همان بتمن باشد اما نقش بتمن همین است؛ فرزند مقتولین. آن نگاه فاشیستی با مهر و علاقه بتمنی را کنار گذاشتم و نشستم به تماشای یک سریال جنایی.
در ادامهگاتهام من را به سمت بتمن نبرد، به سمت مسیری برد که بتمن آن را در این سال ها طی کرده است. این بار بیشتر از همیشه حس کردم که به بتمن نزدیکم. بعد ا زگوردون سر و کله آقای پنگوئن پیدا شد و تا به همین جا آقای پنگوئن به تنهایی جای خالی بتمن و جوکر را پر کرده است. بعد از آن ریدلر و هوگو استرنج و آقای فریز اضافه شدند. هم پنگوئن های گاتهام از دنی دویتو پنگوئن بهتری است و هم ریدلر گاتهام از جیم کری ریلدر بهتری است. با تمام احترامی که برای گری الدمن قائل هستم حتی جیمز گوردون گاتهام هم بهترین گوردون تمام بتمن هاست. ادعایی که این سریال در ادامه مسیر مطرح کرد این است: من بهترین گاتهام و بهترین شهروندان گاتهام را از حیث وفاداری به کمیک های دی سی دارم و هنوز سخت ترین مرحله برای این سریال باقی مانده است؛ داشتن بهترین جوکر و صدالبته بهترین بتمن دنیا.
مختصر و مفید درباره گاتهام
ترجمه مستانه تابش:
•
رابین لورد تیلور که در نقش پنگوئن در مجموعه تلویزیونی «گاتهام» ظاهر
شد، مدل خاص راه رفتنش را در این فیلم مدیون یک حقه قدیمی هالیوودی است. او
برای این که بتواند مثل پنگوئن راه برود، یک بطری توی کفش راستش گذاشته
بود که موقع راه رفتن آن قدر اذیتش می کرد که جز لنگ زدن شکل دیگری برای
راه رفتنش وجود نداشت.

• شان پرتوی در نقش آلفرد پنیورته پسر جان پنیورته بازی می کند که در سال های دور در نقش دکتر هو در سریالی علمی- تخیلی به همیننام بازی می کرد. سریال «دکتر هو» یکی از پربیننده ترین سریال های ساخت شبکه تلویزیونی بی بی سی بوده است.
• رابین لورد تیلو می گوید فرایند تست دادن برای بازی در گاتهام آن قدر سرّی بود که او حتی نمی دانسته قرار است برای چه سریالی و در چه نقشی تست بدهد. پس از این جلسه، یک فیلمنامه جعلی با یک نقش غیرواقعی به رابین داده بودند و او دقیقا موقع تست متوجه شد که قضیه از چه قرار است.
• نویسندگان این سریال برای ظهور جوکر برنامه ویژه ای داشتند تا با نشان دادن چندین و چند شخصیت فرعی که هر کدام می توانستند به صورت بالقوه جوکر باشند، مخاطب را حسابی اذیت کنند!
• نه کارآگاه گوردون سریال گاتهام و نه بنجامین مک کنزی که در این نقش بازی می کرد، ابرقهرمان نبوده و نیستند! مک کنزی بعد از این که در روز تولدش سر یکی از صحنه های فیلم برداری زخمی شد، عکس هایی از زخم پیشانیش را روی اینستاگرام منتشر کرد در حالی که پزشک مشغول بخیه زدن آن بود.
• بیمارستان بیلی ستون در استاتن آیلند که بخش هایی از سریال گاتهام در آن فیلمبرداری شد، در واقع یک بیماستان روانی و مرکز ارائه خدمات اجتماعی سرپایی است که در سال 1831 ساخته شده.
• با وجود این که گاتهام سیتی حس و حال نیویورک دهه 70 را دارد، شخصیت های سریال در آن از تلفن همراه و کامپیوتر استفاده می کنند و در عین حال لباس هایشان به سبک امریکایی های دهه 50 است!
• لباس های شخصیت پنگوئن در سریال گاتهام بیش از حد لاکچری است. علتش هم این است که این لباس ها را مارتین گیرینفیلد طراحی کرده و دوخته که پیش از این لباس هایی را برای باراک اوباما، کالین پاول و بیل کلینتون طراحی کرده است.
• سازندگان این سریال سعی کرده اند در نشان دادن فضای شهر از کمترین جلوه های بصری استفاده کنند و به همین خاطر هم هست که فقط طراحی فضایی مثل اداره پلیس حدود 10 هفته طول کشید.
• کاراکتر فیش مونی که جادا پینکت اسمیت نقش آن را بازی می کند، به طور اختصاصی برای این سریال نوشته شده است.
* در این نوشته از اطلاعات «هالیوود ریپورتر» استفاده شده است.