اظهار وجود بازیگران زرد ایرانی در راهپیمایی اربعین امام حسین (ع)

  • ۱۲:۰۵

تصاویر/ کاروان هنرمندان چهل چراغ

جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در راهپیمایی پرشکوه اربعین حسینی حضور دارند.

حضور هنرمندان در راهپیمایی اربعین

حضور هنرمندان در راهپیمایی اربعین,بازیگران در پیاده روی اربعین,حضور هنرمندان در راهپیمایی اربعین,بازیگران در پیاده روی اربعین,ارسلان قاسمی در اربعین
حضور هنرمندان در راهپیمایی اربعین,بازیگران در پیاده روی اربعین,حضور هنرمندان در راهپیمایی اربعین,بازیگران در پیاده روی اربعین,ارسلان قاسمی در اربعین

فیلم و سریالهای با موضوع محوری ایدز

  • ۲۰:۲۲

سریال ها و فیلم های ایرانی و خارجی با محوریت ایدز    


هفته نامه صدا: تلویزیون ایران در 20 سال اخیر گاه و بی گاه سراغ بیماری ایدز رفته است و سریال هایی ساخته که گاه بیماری نقش مهمی در روند ماجرا داشته و گاه فقط یکی از خرده داستان ها بوده است.
 
در سال های قبل که بیماری هنوز یک موضوع ممنوع بود طبیعی بود که حرف زدن از آن کمی عجیب و نامتعارف به نظر برسد اما سریال «پریا» این فرصت را فراهم آورد تا تماشاگر با موضوع بیشتر آشنا شود و به آن فکر کند. این جا مروری داریم روی سریال هایی که درباره ایدز در تلویزیون ما ساخته شده است.

آخرین ستاره شب

خیلی ها یادشان نیست؛ این سریالی بود که دو دهه قبل، یعنی سال 1373 تولید و پخش شد و هما روستا و داود رشیدی به همراه علی فرهبد (که همان زمان به خارج از کشور مهاجرت و شهرتش را فراموش کرد) نقش های اصلی را بازی می کردند. آن زمان بیماری ایدز، به اندازه امروز شناخته شده نبود و هنوز خانواده ها نمی دانستند که با چه جور بیماری ای طرف هستند. برای همین هم ساخت این سریال و نشان دادنش یک جور فاش کردن اسرار مگو بود و تابویی بود که خیلی ها ترجیح می دادند درباره اش حرف نزنند.

کارگردان سریال یادش می آید وقتی قصه را برای یکی از مدیران تلویزیون تعریف کرده او هم نمی دانسته که چنین قصه ای امکان پخش پیدا می کند یا نه. اما فیلمنامه اصغر عبداللهی داستان خوبی داشت و در آخر نظر موافق مدیران را هم جلب کرد.

سریال را منوچهر پوراحمد کارگردانی کرده بود که قبل تر سریال «خاله خانم» را هم ساخته بود. اما این یکی جدی بود و بسیار تاثیرگذار. داستان آن درباره محراب، پسر دو استاد دانشگاه بود که بعد از سال ها زندگی در اروپا به ایران بر می گردد و در انتها به دلیل ابتلا به بیماری ایدز جان خود را از دست می دهد. در آن زمان از روش های انتقال بیماری به هیچ وجه چیزی گفته نمی شد و گرچه در سریال پسر به دلیل تصادف و انتقال خون آورده به این بیماری مبتلا می شد اما در تمام سریال، این بیماری سهمگین و ترسناک نمایش داده شد.

تماشاگران آن یادشان هست که آن زمان چه حساسیتی درباره سریال به وجود آمد و با این که قصه اش لکنت هایی داشت خیلی ها گمان می کردند که دچار سانسور شده است. اما «آخرین ستاره شب» سریالی بود که دست کم تلنگری به جوانان زد و آن ها را کنجکاو کرد تا بیشتر درباره این مسائل بدانند و سوال بپرسند.

سریال ها و فیلم های ایرانی و خارجی با محوریت ایدز
 

همه چیز درباره فیلم گیتا ساخته جدید مسعود مددی

  • ۱۶:۱۵

پوستر فیلم «گیتا» رونمایی شد       

گیتا

پوستر فیلم سینمایی «گیتا» به کارگردانی مسعود مددی در آستانه اکران عمومی رونمایی شد.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، اولین ساخته بلند مسعود مددی که به تهیه‌کنندگی مجید شیخ‌انصاری تولید شده، داستانی مادرانه دارد و از آذر ماه در سینماهای کشور اکران می‌شود. پوستر فیلم «گیتا» شامل تصاویری از بازیگران اصلی این اثر است. همچنین سایر پوسترهای این اثر سینمایی بزودی رونمایی می‌شود.

داستان این فیلم روایت زندگی گیتا و همسرش امیر است که دلمشغولی‌های ساده خود را دارند. گیتا بعد از گذشت دو سه سال از رفتن پسرش به خارج از کشور هنوز بشدت دلتنگ است و دوری او را برنمی‌تابد. فارغ از همه تدابیر و دلخوشی‌های ساده آن‌ها، سرنوشت تغییرات پیچیده و غیرمنتظره‌ای برایشان رقم می‌زند.

همه چیز درباره فیلم هولوگرامی برای شاه با بازی تام هنکس

  • ۱۶:۰۰

«هولوگرامی برای شاه»؛ حکایت یک تاجر شکست‌ خورده    

خبرگزاری صبا: فیلم «هولوگرامی برای شاه» نمونه خوبی برای آثاری است که حتی بازیگران بزرگی چون تام هنکس نیز نمی‌توانند مشکلات عدیده فیلمنامه‌اش را زیر سایه نقش‌آفرینی خوب خود ببرند. مشکل اصلی به منبع اصلی بازمی‌گردد، کتابی که دیو اگرز در سال 2012 منتشر کرد و با تکیه بر شخصیتی چون آلن کلی (تام هنکس) که گویی نسخه امروزی از ویلی لومنِ «مرگ دستفروش» را ارائه می‌دهد به مشکلات اقتصادی روز پرداخت.
 
حکایت یک تاجر شکست‌ خورده

تمام فیلم های توقیف و سانسور شده تاریخ سینمای ایران

  • ۱۵:۵۵

عوامل ممیزی در سینما و تلویزیون در دولت های مختلف و بنابر شرایط و خط مشی دولت های مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ البته این تفاوت نه در سطوح کلان که در تفسیر به رای های متفاوت از مضامین و همچنین ملاحظات بعضا جناحی خود را نشان می دهد. گاهی در دولتی برخی مواضع، آن طور که در دولت دیگری سر و صدا به پا می کند، مورد توجه نیست یا اینکه در زمان هایی پیش آمده که از خط قرمزهایی در سینمای ایران عبور شده است.

 
در این گزارش به تفکیک، دولت های مختلف را بررسی می کنیم که چه نشانه هایی در هر کدام خط قرمز بوده است و فیلم هایی را در پستوی خانه ها نگه داشته اند.

شاید نکته درخور توجهی که باید به آن اشاره کرد، این باشد که در ایران و سیستم دولتی کشور، مجموعه ها وباستگی مشخصی به افراد دارند و از همین رو با تغییر رییس جمهور و وزیرانش، همه چیز از زمین تا آسمان تفاوت پیدا می کند. نبود برنامه مدون که رویکردهای مشخص شده ای را در اختیار همه مدیران دولت های مختلف قرار دهد، باعث می شود در دوره های مختلف شاهد برخوردهای متفاوتی با آثار تولیدشده و هنرمندان وجود داشته باشد.

سیمای سانسور در سینمای ایران (1)
شب های زاینده رود
 
سنگِ بنای ممیزی در کوران وقایع سیاسی

دهه شصت را می توان پرتلاطم ترین دهه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران دانست. از یک سو، جنگ و دفاع در برابر عراق متجاوز و از سوی دیگر مشکلات سیاسی در داخل کشور؛ از یک طرف تحریم های بین المللی و از طرف دیگر فشار مالی بر مردم در ایام جنگ؛ دهه ای که می توان از آن با عنوان «دهه دشوار» در خاطره ها یاد کرد.

در چنین بحبوحه بلاتکلیفی، فرهنگ و هنر در اوضاع نابسامانی به سر می برد. تکلیف خیلی مسائل هنوز روشن نشده بود؛ به خصوص در سال های ابتدایی دهه شصت که هنوز معلوم نبود خط مشی حکومت قرار است در اجرا چگونه باشد و نقاط حساس کجا قرار داده شود. تازه انقلاب شده بود و بسیاری از هنرمندان با دلایلی متفاوت یا خانه نشین شده یا از ایران کوچ کرده بودند. بعضی نیز هنوز در تلاش برای کار کردن بودند، انقلابی بودند و انقلاب را از آنِ خود می دانستند؛ سینما در ابتدای دهه شصت براساس همان درونمایه انقلابی اش پیش می رفت.

اولین جشنواره فجر که از جشنواره تهران به فجر تغییر نام داده بود، در سال 61 برگزار شد. وقتی به نام فیلم ها نگاهی می اندازیم متوجه می شویم که هنوز فضا «خودی» و «ناخودی» نشده است. پس از این دوره از جشنواره فجر است که اولین خط کشی ها صورت می گیرد. اولین فیلم های توقیفی در کارنامه جمهوری اسلامی ثبت می شود تا ممیزی بنا شود و تعریف بی تعریفی در اذهان بنشیند که اگر چنین نباشد و چنین باشد، فیلم در محاق توقیف می رود. نمونه های بارزش نیز «مرگ یزدگرد» ساخته بهرام بیضایی و «خط قرمز» ساخته مسعود کیمیایی است.

هنوز بر سر دلایل توقیف برخی فیلم های جشنواره اول، نقل های متفاوتی وجود دارد. تازه حجاب شکل قانونی به خود گرفته بود و سوسن تسلیمی بدون حجاب در فیلم «یزدگرد سوم» جلوی دوربین رفته بود. می گویند به همین دلیل فیلم توقیف شد. بماند کهنقل های گوناگون بسیاری نیز در این باره هست.

نکته اینجاست که سنگ بنای توقیف در همین زمان رقم خورد. بد نیست به زمان برگزاری اولین جشنواره فجر نیز نگاهی بیندازیم. بنی صدر فرار کرده و عزل شده بود. رجایی در انتخابات رای آورده و او هم ترور شده بود. فضای جامعه درگیر جنگ و ترور بود. گروه های سیاسی در سطح اجتماع درگیر بودند. فضا ملتهب بود و پس از این دو دوره ناتمام، تمام توجه دولت و حکومت معطوف به جنگ و کنترل فضای سیاسی کشور بود.

در چنین شرایطی جشنواره اول برگزار شد و پس از نمایش فیلم ها درجشنواره، برخی فیلم ها کنار گذاشته شد و تا امروز نیز رنگ اکران به خود ندید؛ بنابراین چنین شد که سنگ بنای ممیزی در شرایطی بدون تعادل و بدون خط مشی مشخص شکل گرفت.

سیمای سانسور در سینمای ایران (ناقص)
سیمای سانسور در سینمای ایران (ناقص)
 
ختم جنگ و ساز سازندگی

فیلم های دهه شصت یا رنگ و بوی جنگ داشت یا روایتی علیه رژیم پهلوی بود. زنان در سینما کم رنگ بودند و در نقش های جانبی در فیلم ها حضور داشتند. داستان ها حول همین محورها می چرخید و اگر فیلمی یا بازیگر زنش پررنگ بود یا داستانش بیرون از این دایره روایت می شد، حساسیت ممیزی ها را بر می انگیخت. به همین سادگی تعریف مشخصی از ممیزی ارائه شده بود: هر فیلمی که در آن شرایط، بی توجه به جنگ و قوانین تازه وضع شده از سوی حاکمیت بود، غرض مند تشخیص داده شده و با فیلم برخورد می شد. این روال تا انتهای دهه شصت ادامه پیدا کرد.

دوازده مرداد سال 68، آیت الله هاشمی رییس جمهور و جنگ تمام شده بود. مملکت ویرانه بود؛ بنابراین هنوز هم وقت توجه به ساحت فرهنگ و هنر نبود، زمانه زمانه ساخت و ساز و ایام سازندگی بود. ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی مصادف بود با همشتمین دوره جشنواره فجر.

فرآیند ممیزی سینما تغییری نکرده بود و در بر همان پاشنه می چرخید، با این تفاوت که سینما نباید جامعه را یاد روزهای تلخ می انداخت و از همین جا هم واژه سیاه نمایی ساخته شد. فیلمی اگر به سراغ یک روایت وضع بد معیشت یا چیزی می رفت که یادآور رنج جامعه بود، با برچسب سیاه نمایی به توقیف می رفت یا با ممیزی های سرسختانه رو به رو می شد. دوره سازندگی شروع شده و فرهنگ، بی اهمیت ترین مسئله در جامعه بود. کسی هم با ممیزی کار نداشت و ممیزی بر همان اساسی که در ایام بحرانِ سال های شصت شکل گرفته بود، مسیرش را ادامه می داد.

شکسته شدن خط قرمز حضور زن

در چنین شرایطی که حواس ها معطوف به سازندگی بود، بهروز افخمی یکی از فیلم سازانی که پس از انقلاب رو آمده بود و از فیلم سازان انقلابی به حساب می آمد، با فیلم «عروس» یکی از مصادیق ممیزی را زیر پا گذاشت؛ یعنی نمایش چهره زن به عنوان ستاره سینما. همین موضوع نیز مسئله نمایش زن در سینمای ایران پس از انقلاب را دوباره باب کرد.

زنان دیگر کم رنگ نبودند و فیلم ساز حق داشت که روی شخصیت زن فیلمش کار کند. بازیگر درست انتخاب کند و به پوشش زن در فیلم فکر کند.
 
با شکسته شدن این ممیزی از سوی یکی از خودی ها، توجه ممیزی به نوع پوشش زنان بیشتر شد؛ یعنی می شد زنان را نشان داد و دوربین نمای نزدیک از صورت زن نمایش بدهد؛ اما به شرط ها و شروط ها. اگر فیلمی از آن شروط عدول می کرد، ممیزی تیغش به کار می افتاد و کارش را می کرد.
 
سیمای سانسور در سینمای ایران (ناقص) 
سیمای سانسور در سینمای ایران (ناقص) 

تلاش خودی ها برای جا به جا کردن خطوط ممیزی

به طور مشخص این فرآیند ادامه پیدا کرد و فیلم سازانی مانند مخملباف، میرباقری، ملاقلی پور و... که از فیلم سازان مذهبی در آن زمان محسوب می شدند، در فیلم هایشان تلاش کردند خطوط قرمزی که ممیزی از دهه شصت تعریف کرده بود، بشکنند. اصلا از دل همین تلاش برای شکستن خطوط قرمز بود که مخملبافِ دگم آن روزها که قصد داشت به خود نارنجک ببندد و مهرجویی را سر فیلم «اجاره نشین ها» انتحاری بکشد، به یکباره فیلم ساز معترض سانسور شد. چون برخی از نمادهای فیلمش را ممیزی سانسور کرد و او صدایش درآمد و از آن سمت بام افتاد.

در همین ایام نیز، فیلم های مهرجویی به دلیل برخوردهای امثال مخملباف به توقیف می رفتند، مثل فیلم «بانو» که بعد از چندین سال توقیف، اجازه نمایش پیدا کرد. در این فرآیند شاید بتوان به فیلم پرسر و صدای «آدم برفی»، ساخته داوود میرباقری اشاره کرد که  سال 73 ساخته و نمایش داده شد و سه سال در توقیف ماند و در سال 76، یعنی با روی کار آمدن دولت بعدی، دولت سیدمحمد خاتمی، اجازه نمایش پیدا کرد.

و این چنین بود که در کنار ممیزی هایی که دولت اعمال می کرد، «جریانات لباس شخصی» شکل گرفت؛ جریاناتی که وقتی ممیزی با فیلمی کار نداشت، با به آتش کشیدن سینما و تجمعات علیه فیلم و فیلم ساز و رفتارهایی ازین دست، فیلم ها را سردر سینماها پایین می کشیدند و دولت را تحت فشار قرار می دادند.

اصطلاحات ممیزی در دهه هفتاد

دوران اصلاحات از نیمه دهه هفتاد آغاز شد؛ اما پیش از پیروز شدن محمد خاتمی در انتخابات، سینما به عنوان یک رسانه مستقل و البته تاثیرگذار به خدمت سیاست درآمده بود و هنرمندان با حضور پررنگ و فعال در فضای سیاسی کشور موضع گیری می کردند و فیلم های تبلیغاتی برای نامزدها می ساختند؛ البته در آن زمان حمایت علنی این قشر از محمد خاتمی نشان از جریان های تا آن زمان پنهان سینمای کشور داشت.

مردادمان سال 76 که دولت اصلاحات به شکل رسمی روی کار می آید، عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد می شود. او سیف الله داد را به عنوان معاونت سینمایی انتخاب می کند؛ کسی که هنوز هم بعد از گذشت 20 سال از مدیریتش، به نیکی از او یاد می شود.

سیف الله داد در نخستین گفت و گویی که آن روزها داشت، گفته بود تصمیم گیرندگان اصلی سینما، خود سینماگران هستند و دولت فقط مواظب این است که خدای ناکرده کسی پایش را از حدودی که برایش تعیین کرده اند، فراتر نگذارد. همچنین دولت علام کرده بود نظارت را فقط بر فیلم های ساخته شده اعمال می کند و برای هنرمندان فضای آزادی را به وجود می آورد.

عملکرد وزارت ارشاد در شکستن برخی تابوها باعث استیضاح مهاجرانی در مجلس شورای اسلامی شد که البته او توانست پیروز از میدان خارج شود. در چهار سالی که مهاجرانی و سیف الله داد، مدیران فرهنگی و سینمایی کشور بودند، کمتر از سی فیلم توقیف شد و فضای باز برای فیلم سازان باعث بروز آثار تازه ای در ژانرهای مختلف شد؛ از تغییر در نحوه پوشش بازیگران تا گریم ها و آرایش موها، از صحبت بی پروا از روابط دختر و پسری تا بیان عشق و عاشقی ها، همه و همه، در همین دوران شروع شد و پا گرفت.
 
 سیمای سانسور در سینمای ایران (1)
 
پرداختن به مسائل زنان در ابعاد مختلف که شاید در برخی موارد حتی در سطح ماند، نگاهی به مشکلات جوانان از دغدغه های عاطفی تا شغل و بی کاری و اختلاف میان سنت و مدرنیته را در آثار آن سال می توان دید.
 
با همه این اوصاف، فیلمی مانند «دایره» به کارگردانی جعفر پناهی، با اینکه خارج از ایران دیده می شود؛ اما در داخل به جز یک اکران خصوصی چیز بیشتری به دست نمی آورد. فیلم درباره شش زنی است که از زندان فرار کرده اند و هر کدام تلاش می کنند به نوعی به جامعه بازگردند.

در چهال سال بعدی که دولت اصلاحات ادامه داشت، شرایط کمی فرق کرد. مهاجرانی به دلیل فشارهای زیاد مجبور به استعفا و احمد مسجدجامعی وزیر روزهای پایانی دولت هفتم و چهار سال دولت هشتم شد. در آن دوره، محمدحسن پزشک و محمدمهدی حیدریان به عنوان معاونت سینمایی فعالیت می کنند و فیلم های با مضامین مذهبی، سیاسی و حتی جنگ در این دوران توقیف می شود.

عباس کیارستمی، جعفر پناهی، کیانوش عیاری، علیرضا امینی، فریدون جیرانی، خسرو سینایی، ابوالقاسم طالبی و نیکی کریمی از کارگردان هایی هستند که فیلم هایشان رنگ پرده نمی بیند؛ البته دلایل ریز توقیف هر کدام از فیلم ها مشخص نیست و پای صحبت کارگردان های آنها هم که می نشینی خودشان دقیقا نمی دانند چرا فیلمشان توقیف شده است.
 
تعداد زیادی از این آثار هنوز تکلیفشان مشخص نیست. البته سال 83، فیلم سینمایی «مارمولک» ساخته و اکران می شود؛ اما اکرانش با حاشیه های زیادی مواجه می شود و دست اندکاران آن مجبور می شوند خیلی زودتر آن را از روی پرده سینماها جمع کنند.

سیمای سانسور در سینمای ایران (ناقص)
سیمای سانسور در سینمای ایران (ناقص)





عوامل ممیزی در سینما و تلویزیون در دولت های مختلف و بنابر شرایط و خط مشی دولت های مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ البته این تفاوت نه در سطوح کلان که در تفسیر به رای های متفاوت از مضامین و همچنین ملاحظات بعضا جناحی خود را نشان می دهد. گاهی در دولتی برخی مواضع، آن طور که در دولت دیگری سر و صدا به پا می کند، مورد توجه نیست یا اینکه در زمان هایی پیش آمده که از خط قرمزهایی در سینمای ایران عبور شده است.
 
 سیمای سانسور در سینمای ایران(2)
 
بازگشت به دوران بحران
 
آمار فیلم های توقیفی در هشت سال صدارت محمود احمدی نژاد بر مسند رییس دولتی بسیار بالاست و به طور متوسط، هر سال 15 فیلم توقیف شده است. به نظر می رسد در چهارساله اول، برای توقیف به نام کارگردانی هایی که در تیتراژ می خورده نگاه کرده اند و کارگردانی هایی مانند ابوالفضل جلیلی، بهمن قبادی، سامان سالور، سامان مقدم و محمدمهدی عسگرپور فیلم هایشان پشت مانده است؛ البته در آن زمان که محمدرضا جعفری جلوه معاونت سینمایی را بر عهده داشته است، بیش از هفتاد فیلم از اکران بازماند که شاید بتوان یکی از دلایل اصلی این توقیف ها را در سلیقه ای رفتار کردن مدیران دانست.
 
لباس ها، گریم های بازیگران و دیالوگ هایی که رنگ و بوی سیاسی داشت، فیلم ها را در کمد نگه می داشت؛ البته با اینکه از دوران مدیریت جعفری جلوه به نیکی یاد می شود؛ به دلیل نگاه دولتی بسیاری که در بخش های مختلف وجودداشت، این دوره رکورد زد و بیشترین تعداد فیلم ها را بدون اینکه رنگ اکران به خود ببینند، کنار گذاشت.
 
در این میان، چهار سال بعدی دوران احمدی نژاد جواد شمقدری در راس معاونت سینمایی که بعد از تغییر معاونت به سازمان، همچنان رییس سازمان سینمایی باقی می ماند، در ابتدای راه برخی از آثار توقیف شده را بیرون می آورد و شاید بتوان گفت چراغ سبزی را به اهالی هنر نشان می دهد؛ اما این وضع دیری نمی پاید و بهانه های تازه ای برای توقیف فیلم ها به میان می آید.
 
به عنوان مثال اگر در فیلم ها نشانه ای از وزارتخانه های دولتی و فعالیت هایشان وجودداشت، صدای فیلم بسته می شد. از آنجایی که اتفاقات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 وتاثیرات بعد از آن در جامعه به وضوح دیده می شد، کارگردان ها که قشر زیادی از آنها را جوان ها تشکیل می دادند، نمی توانستند نسبت به حوادثی که آشکارا و نهان در جامعه رخ می داد، سکوت کنند و ردپای آنها را در فیلم هایشان، حتی با یک اشاره کوچک کلامی یا یک سکانس نان دهند. همین ها دلایلی می شد که برای نمایش دچار مشکل شوند و مورد ممیزی داشته باشند.
 
مشکلات شرعی و ارتباط جنس مخالف هم از موارد دیگری بود که در این سال ها تعدادی از آثار را متوقف کرد. در کنار اینها گریم و حجاب بازیگرها یا پیداکردن شباهت هایی میان یک نقش با افرادی که در سیاست کشور دست دارند از دیگر موارد بود.
 
در همین دوران واژه «سیاه نمایی» هم در ادبیات سینمایی کشور پاگرفت! فیلم های زیادی با انگ سیاه نمایی جامعه توقیف شد و کارگردان هایشان در مواردی از ساخت فیلم های بعدی خود نیز بازماندند؛ البته نباید فراموش کنیم که همیشه حضور بعضی بازیگرها خط قرمز حساب می شده و در این دوران و بعد از حوادث سال 88 که برخی از اهالی هنر آشکارا به حمایت از برخی گروه های سیاسی می پرداختند، تعداد این هنرمندها بیشتر هم شد و به این شکل بود که یک اثر هنری به دلیل حضور یک نفر که اتفاقا نقش زیادی بازی کرده و اصلا خودش نبوده، توقیف می شده است.

 سیمای سانسور در سینمای ایران(ناقص)
سیمای سانسور در سینمای ایران(ناقص) 
 
شعار اعتدال فرهنگ؛ یکی به نعل و یکی به میخ
 
دولت تدبیر و امید، سُکان وزارت ارشاد را به علی جنتی سپرد و او هم ریاست سازمان سینمایی را به حجت الله ایوبی داد. این دولت که برای سر و سامان دادن به اوضاع درهم هشت سال قبل به خیلی از هنرمندان امید داده بود، در ابتدا برای رفع توقیف فیلم های سال های قبل قدم برداشت.
 
در این میان تعدادی از آثاری که با عناوین مختلف، از جمله سیاسی، توقیف شده بود روی پرده آمد؛ اما این دولت هم در مقابل موضوعات مذهبی و خانوادگی، همانند دولت های قبلی، ناموق بود و نتوانست پای مجوزی که برای فیلم هایش صادر می کند بایستد و اجبارا فیلم ها را از روی پرده پایین می آورد.
 
در این میان روحانی که قول داده بود ممیزی را به تشکل های سینمایی و سینماگران متخصص بسپارد تا با این کار تعداد فیلم های توقیف شده کاهش پیدا کند، هنوز قولش را عملی نکرده است.

سیمای سانسور در سینمای ایران(ناقص) 
سیمای سانسور در سینمای ایران(ناقص) 
 
معیارهای ممیزی در سینمای ایران
 
شواهد و قراین نشان می دهد، نخستین بار در سال 1309 لایحه ای کلی سنگ بنای نظارت بر آثار سینمایی را در ایران گذاشته است، با این توضیح که: «هر سینما مکلف است مدیرمسئول تعیین کند و او را تنها به شعبه معارف بلدیه معرفی کند- هر قسمت از فیلم را که بلدیه منافی اخلاق و عفت بداند، قطع کرده، با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده، در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارالیه خواهدشد».
 
این چند کلمه در نهایت اختصارش می خواهد از ضرورت چشم های ناظری بگوید که باید همیشه و همه جا بر سر هنرمند باشد تا دست از پا خطا نکند و مرزهای اخلاق و عرف را زی رپا نگذارد؛ اما این فقط آغاز ماجراست. بعدها در سال 1329و 1347 نیز، دوباره بر سر جزییات و تشریح این قضیه بحث هایی می شود که در نهایت، گستره وسیعی از موارد ممنوع را از «توهین به ادیان و پروردگار و کتب مقدس و پیامبران» و «اسائه ادب به مقام شامخ سلطنت و خاندانش» گرفته تا «ارائه مناظر جزییات روابط جنسی و قتل» و... به صراحت پیش می کشد؛ اما بی تردید بیشترین حساسیت ها در دهه چهل و پنجاه به مسائل سیاسی بر می گردد. کوچک ترین تردید و ظن سیستم نظارت به اثری در راستای تحریک و سوءقصد و آشوب علیه حکمت به حذفش منجر می شد.
 
فیلم های برجسته بسیاری بود که پیش از انقلاب گرفتار ابعاد مختلف سانسور و ممیز شد و حالا به بخشی از تاریخ سینمای ایران بدل شده است. «اون شب که بارون اومد» و «تهران پایتخت ایران است» ساخته های کامران شیردل، «چنن کنند حکایت» ساخته محمدرضا اصلانی، «رگبار» و «غریبه و مه» ساخته های بهرام بیضایی، «گاو»، «آقای هالو» و «پستچی» از آثار داریوش مهرجویی، «گوزن ها»ی کیمیایی، «سایه های بلند باد» ساخته بهمن فرمان آرا، همه و همه در سال های قبل از انقلاب با چندین سال توقیف یا موارد بی شمار اصلاحات و ممیزی اجازه نمایش پیدا می کنند.
 
«آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی با فیلم نامه غلامحسین ساعدی پس از چهار سال توقیف در سال 1352 اکران می شود و «دایره مینا»ی مهرجویی اگرچه در سال 1353 ساخته می شود؛ پروانه نمایش نمی گیرد و در توقیف می ماند تا سال 1356 که بالاخره رنگ پرده را به خود می بیند.
 
سیمای سانسور در سینمای ایران(2) 
 
وضعیت پس از انقلاب اما یک سر فرق می کند. یکی، دو سال آغازین انقلاب، کوران ساخت فیلم هایی است آزاد و هیجان زده، اگرچه سایه سنگین نظارت نظام پیشین را روی خود احساس نمی کنند؛ هنوز متوجه معیارها نظام پیش رو نیستند؛ بنابراین عجیب نیست که بیش از نیمی از این فیلم ها هیچ وقت و هیچ کجا اجازه نمایش نگیرد. دلایل مختلفی هم در این امر دخیل بود: از حضور بازیگران مطرح شده در فرهنگ سینمایی دوره قبل تا ضرورت حجاب و تنگ تر شدن فضا و اجازه گفتمان گروه ها و جریان های سیاسی.
 
«انفجار» ساموئل خاچیکیان، «خط قرمز» کیمیایی، «حاجی واشنگتن» حاتمی و «مرگ یزدگرد» بیضایی ازاین دسته است. جالب اینکه دو نمونه آخر با هزینه تلویزیون ملی ایران ساخته می شود و به صورت خودخواسته توقیف می شود. تازه در دهه 60 است که اوضاع قدری سامان می گیرد و نظام فرهنگی جمهوری اسلامی سر و شکل پیدا می کند. در این دهه تلاش می شود موارد ممنوع و ممیزی به صورت دقیق مشخص شود:
 
* هتک حرمت مقدسین و مقدسات اسلامی و سایر ادیان شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
 
* نفی برابری انسان ها از هر رنگ و نژاد و زبان و قوم انکار ملاک برتری که تقوا است و تحریک اختلاف نژادی و قومی یا استهزا و تمسخر آنها.
 
* نفی یا مخدوش کردن ارزش والای انسان.
 
* اشاعه اعمال رذیله و فساد و فحشا...
 
* تشویق و ترغیب یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راه های کسب درآمد نامشروع...
 
* بیان یا عنوان هرگونه مطلبی که مغایر با منافع و مصالح کشور بوده و مورد سوءاستفاده بیگانگان قرار گیرد.
 
* نشان دادن صحنه هایی از جزییات قتل، شکنجه، جنایت و آزار که موجب ناراحتی و بدآموزی شود.
 
* بیان مخدوش حقایق تاریخی و جغرافیایی...
 
* نشان دادن تصاویر و اصوات ناهنجار، اعم از نقص فنی یا غیر آن...
 
* نمایش فیلم های نازل تکنیکی و هنری یا آثاری که ذوق و سلیقه تماشاگر را به انحطاط و ابتذال بکشاند و...
 
کاملا مشخص است که این موارد در حدود کلی شان قابلیت تفسیرپذیری بسیاری دارد و نمی شود به یک گزاره مشخص دست پیدا کرد. در سال های بعد موارد دیگر نیز به این گزینه ها اضافه می شود که به برخی از آنها اشاره می شود:
 
* انکار اصل توحید و دیگر اصول دین یا سست کردن و اهانت به آنها...
 
* تحریف یا اهانت به فروع دین...
 
* اهانت به پیامبران و ائمه و مقام معظم رهبری، شورای رهبری، مجتهدان و فقها...
 
* هتک حرمت مقدسین و مقدسات اسلامی و سایر ادیان الهی...
 
* نفی برابری انسان ها...
 
* نفی ارزش والای انسانی: حجاب، ایثار...
 
* به کار بردن الفاظ رکیک، فحاشی، نمایش استعمال دخانیات...
 
* اشاعه فحشا و بدحجابی...
 
آنچه واضح است اینکه ساختار ممیزی و سانسور در سینمای ایران ابعاد پیچیده و چندگانه ای دارد و تدوین همه جوانب آن حتی در قالب یک گزارش، کاری طاقت فرساست که در بسیاری از کانال ها به تفسیر و برداشت شخصی ممیز در تقابل با یک اثر بستگی دارد.
 
با این توضیح، عجیب هم نیست که اجازه اکران بسیاری از فیلم ها در دوره ای از آنها سلب می شود؛ اما در دوره ای دیگر بسیار مورد ارج و احترام قرار می گیرند؛ بنابراین در راس همه موارد ممیزی باید به «برداشت ممیز و نگرش مدیران سینمایی» اشاره کرد که به تنهایی شاید نیرویی به مراتب قوی تر از همه نیروهای تاثیرگذار دیگر باشد.
سیمای سانسور در سینمای ایران(ناقص) 
سیمای سانسور در سینمای ایران(ناقص)



همه چیز درباره فیلم (زیبا و هیولا) نسخه بازسازی شده با بازی اما تامپسون

  • ۱۵:۲۳

تریلر بازسازی «زیبا و هیولا» منتشر شده و در اولین ۲۴ ساعت توانست رکورد بیشترین بازدید را شکست.

این ویدیو که اولین تریلر کامل به نمایش درآمده از این فیلم است و چشم‌به‌راه‌های بسیاری دارد، توانست در ۲۴ ساعت نخست ۱۲۷.۶ میلیون بازدید داشته باشد. این ارقام به جز آمار بازدید در چین است. عمده این موفقیت را می‌توان به محبوبیت اما واتسون نسبت داد که ۲۷ میلیون از ۲۹ میلیون بازدید در فیسبوک،‌ از صفحه شخصی این بازیگر انجام شده است.

همه چیز درباره فیلم جولیتا اصلی ترین رقیب فروشنده در اسکار خارجی زبان

  • ۱۴:۱۰

زیر و بم «خولیتا»؛ یکی از رقبای «فروشنده»    


ماهنامه همشهری سینما 24 - ماریا دلگادو، ترجمه پوریا شجاعی: وقتی که اولین بار خولیتا، قهرمان هم نام فیلم در بیستمین اثر پدرو آلمودوار را می بینیم در میان سالگی به سر می برد (با بازی اما سوارز، منبع الهام اولیه خولیو مدم فیلمساز) و می خواهد مادرید را به مقصد پرتغال ترک کند تا با مردی به نام لورنزو زندگی کند (داریو گراندینتی، بازیگر «با او حرف بزن») اما تصادفا با بئا (میشل بنر)، دوست دوران کودکی دخترش آنتیا برخورد می کند.

خولیتا که مدت هاست با دخترش ارتباط ندارد، خبرهای غیرمنتظره ای از زندگی او می شنود و متقاعد می شود که در شهر بماند. او که سعی داشته از گذشته اش فرار کند، متوجه می شود که تنها راه منطقی مقابله با گذشته، مواجه شدن با آن است. پس لورنزو بدون او به پرتغال می رود و خولیتا شروع به فکر کردن به دلایل ناپدید شدن عمدی آنتیا می کند.

همان طور که از این افتتاحیه پیداست، «خولیتا» در ادامه کمدی اسلپ استیک قبلی آلمودوار «خیلی هیجان زده ام!» (2013) نیست و به کل مسیر دیگری را دنبال می کند. در حالی که آن فیلم به طرز اغراق شده ای بازی های تئاتری (که عمدی بود) داشت و شخصیت ها به طرز مضحکی می آمدند و می رفتند (اگرچه در محدوده یک هواپیمای به گل نشسته)، این یکی فیلم خیلی کم سروصداتری است، با بازی هایی کنترل شده و مولفه های ملموسی از معما. اسم اصلی و اولیه این درام «سکوت» بود اما برای جلوگیری از هرگونه تشابه با فیلم بعدی مارتین اسکورسیزی نامش را تغییر دادند و سکوت، هم کلید درک روایت این فیلم است، هم درک زیبایی شناسی آن.
 
زیر و بم «خولیتا»؛ یکی از رقبای «فروشنده»

همه چیز درباره فیلم کونگ: جزیره‌ی جمجمه Kong: Skull Island

  • ۱۲:۵۴

کمپانی برادران وارنر اولین تصویر رسمی از کینگ کونگ در فیلم کونگ: جزیره‌ی جمجمه (Kong: Skull Island) را منتشر کرد.

 

به گزارش زومجی به نقل از گیم اسپات، مجموعه فیلم‌های کینگ کونگ (King Kong) با اکران فیلم Kong: Skull Island در اوایل سال ۲۰۱۷ میلادی باز خواهد گشت. مجله اینترمینتت ویکلی اخیرا تصویر جدیدی را از این فیلم منتشر کرده است که در این تصویر برای اولین بار ظاهر کامل و رسمی کینگ کونگ را در فیلم Kong: Skull Island می‌توانیم مشاهده کنیم. شما در ادامه می‌توانید تصویر را مشاهده کنید.

تام هیدلستون، بری لارسن، ساموئل ال جکسون، جان گودمن و جان رایلی از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم Kong: Skull Island حضور دارند. کارگردانی این فیلم بر عهده جردن وت رابرتز است. در نمایشگاه کامیک کان سن دیگو امسال، اولین تیزر تریلر فیلم Kong: Skull Island منتشر شد. اوایل تابستان رابرتز در یک مصاحبه اعلام کرده بود که در این فیلم شاهد بزرگترین کونگ تاریخ سینما از لحاظ اندازه خواهیم بود. چندی پیش پوستر جدیدی از فیلم Kong: Skull Island منتشر شد که اطلاعاتی را از مکان‌های جزیره جمجمه و هیولاهای آن به اشتراک می‌گذاشت.

همه چیز درباره شرکت عظیم والت دیزنی و دلایل موفقیتش

  • ۱۲:۴۰

 

برنامه‌ریزی بلند مدت و خرید‌های سیستماتیک، کمپانی دیزنی را در مسیر ثبت رکوردی تازه در صنعت سینمای جهان قرار داده است.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از گاردین، کمپانی دیزنی در سال ۲۰۱۶ با یاری یک مشت ابرقهرمان، جنگ‌های ستاره‌ای و یک ماهی فراموش‌کار در گیشه سینمای جهان یکه‌تازی می‌کند.

بر اساس پیش‌بینی کارشناسان سینما مجموع فروش آثار سینمایی این کمپانی در سطح جهان تا پایان سال جاری میلادی از مرز هفت میلیارد دلار خواهد گذشت که در تاریخ این صنعت بی‌سابقه است. این کمپانی با ارائه فیلم‌های پرفروشی چون «در جستجوی دُری»، «کاپیتان آمریکا» و به تازگی «دکتر استرنج» در حال حاضر بیش از شش میلیارد دلار در سینماهای جهان بلیت فروخته است و هنوز تا پایان سال آثاری چون انیمیشن «موانا» و فیلم «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» را در نوبت اکران دارد.

سیر تا پیاز فیلم نفس از زبان نرگس آبیار

  • ۱۱:۲۹

نرگس آبیار از «نفس» متفاوتش می گوید      


ماهنامه همشهری سینما 24 - نسیم نجفی: فیلم «نفس» از نظر تصویری، پیرو تمایل کارگردانش به واقع گرایی است. ظاهر فیلم با آنچه چشم در دنیای بیرون از فیلم می بیند مطابقت دارد و این در طراحی صحنه و لباس، بازی ها و آشناسازی حضور دوربین روی دست و از سطح نگاه کودک فیلم، اصل مهمی بوده است اما این واقع گرایی در طراحی ظاهر و نمای فیلم، قرار نیست در باوراندن حرفی که کامل نیست و وجود مهمی از واقعیت در آن حاضر نیست، نقش بازی کند.

از این نظر «نفس» نسبت به «ایستاده در غبار»، «واقعی»تر است. در عین حال وجوه سینمایی و آنچه مختص سینماست در آن قربانی محوریت درام پر تنش نشده است. از این نظر نسبت به «فروشنده» هم «سینمایی»تر است. علاقه به خیال بافی کودکانه در نرگس آبیار سابقه خوبی دارد. او پیش از فیلمسازی تعدادی کتاب داستان چاپ کرده که بعضی از آنها برای کودکان و مطابق ذهن خیال باف آنها نوشته شده است. در «نفس» هم به این راه رفته است و برای تخیل و فانتزی نجات بخش ابراز نگرانی می کند.
 
نرگس آبیار از «نفس» متفاوتش می گوید
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan