- شنبه ۱۰ مهر ۹۵
- ۱۸:۳۵

داستان خاصی نداشت، در سفر به آلمان از طریق دوستانم با خانواد ه ای آشنا شدم و در مدتی که آنجا بودم احساس کردم باید به این اندیشه باشم که تفکری جز تفکر خودم را بپذیرم، ضمن اینکه همسرم خیلی آدم صادقی است. برخلاف من عصبی نیست، خیلی لبخند می زند، مهربان است، آدم ها را دوست دارد و به بچه ها عشق می ورزد.
جزو طرفداران تو بود؟
بیشتر طرفدار تفکر من بود تا طرفدار آهنگ هایم؛ این بیشتر جذبم می کرد. تفکرات و حتی مطالعات و مصاحبه های من. از مصاحبه هایم بیشتر از شعرهایم آگاه بود و این برای من جالب بود.
همسرم سال ها از ایران دور بود، با فرهنگ اروپا آشناتر بود. برای من مهم این است که همسرم در یک خانواده اصیل و با تفکرات ایرانی بزرگ شده است.