ماجرای تصادف وحشتناک امید حاجیلی در اتوبان اشرفی اصفهانی

  • ۱۹:۰۰

امید حاجیلی از تصادف جان سالم به در برد

امید حاجیلی نوازنده سرشناس سازهای بادی و خواننده موسیقی پاپ، ساعات ابتدایی بامداد یکشنبه دوازدهم دی ماه تصادف سنگینی را در بزرگراه اشرفی اصفهانی تجربه کرد.

به گفته یکی از خبرنگاران سینما که در محل حاضر بوده است ، ساعتی پیش (حدود دو بامداد یکشنبه)،در حالی که یک مرسدس بنز پشت چراغ قرمز ایستاده بود، ناگهان یک خودرو هیوندا که راننده اش گویا توجهی به جلو و چراغ قرمز نداشت با سرعتی سرسام آور با پشت بنز برخورد شدیدی کرد. خبرنگار سینما به قصد کمک از ماشین خود پیاده شد که با راننده بنز، امید حاجیلی خواننده مطرح و دوستش که از ناحیه گردن کمی احساس درد می کرد رو به رو شد.

اما متاسفانه اتفاق ناراحت کننده در خودرو هیوندا رخ داده بود. راننده که مردی تقریبا 35 ساله بود به همراه همسرش و فرزند نوزادشان در این ماشین حضور داشتند. در آن لحظه همه به فکر سلامتی نوزاد بودند، امید حاجیلی با اینکه شوکه شده بود نوزاد را که کمی خون سر مادرش به او پاشیده بود را بغل کرد تا از سلامتی اش مطمئن شود و پدر نوزاد با صدای بلند برای همسرش درخواست آمبولانس می کرد. حال نامساعد مادر متاسفانه مانع از این شد که خبرنگار سینما بتواند با ماشین شخصی او را به بیمارستان برساند.

عکسی از تصادف امید حاجیلی در اتوبان اشرفی اصفهانی تهران

تصادف امید حاجیلی

تصادف سنگین امید حاجیلی در اتوبان اشرفی اصفهانی

پس از دقایق نسبتا طولانی و ناراحت کننده، این سوال در ذهن تداعی می شد که در این ساعت تهران که در خیابان کبوتری پر نمی زند چرا این همه انتظار برای یک آمبولانس؟ امید حاجیلی و دوستش بدون آنکه تقصیری در سانحه داشته باشند و آنطور که می توان پیشبینی کرد صدمه مالی شدیدی به آن ها خورده بود، از لحظه تصادف فقط و فقط نگران نوزاد و سرنشینان خودرو هیوندا بودند و با آمدن آمبولانس نوزاد را به پرستاران سپردند.

خبرنگار سینما امیدوار است این مادر که به خاطر غفلت همسرش راهی بیمارستان شد سلامتی اش را به زودی به دست آورد. همان طور که امیدواریم رسانه ای کردن این اتفاق، باعث تاکید روی واکنش درست و انسانی امید حاجیلی و دوست همراهش، و گسترش این حرکت نیک، در سطح جامعه باشد.

دانلود فیلم صحبتهای جنجالی امیرتتلو در برنامه جعبه سیاه اردشیر احمدی

  • ۱۸:۳۳

فیلم: گفتگوی جنجالی با امیر تتلو






نام برنامه : جعبه سیاه

مجری: اردشیر احمدی

پخش : جمعه ها ساعت 22

خلاصه داستان : برنامه گفتگوی های جالب با افراد مشهور این هفته امیرحسین مقصودلو: من تعدادی عکس از قدیم داشتم که همه از این عکسها داشتن! – طرف یه شلاق میخوره ۳۰ تا عکس میگیره میبره نشون میده پناهنده می شه!! – این سوال رو زیاد از من می پرسن که منبع درآمدت از کجاست؟ – دوتا اون گفت دوتا هم من گفتم، درگیری بالا گرفت!!





در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
فیلم:  گفتگوی جنجالی اردشیر احمدی با امیر تتلو

معرفی کامل آلبوم جدید محمد علیزاده به نام گفتم نرو

  • ۱۴:۴۰
 


زمان پخش آلبوم جدید محمد علیزاده بنام گفتم نرو

سیر تا پیاز زندگی هنری فرزاد فرزین سوپر استار موسیقی ایران

  • ۱۳:۵۶

ساخت آلبوم شراره


آلبوم شراره که آمد ترکیب شد با شبکه های نیمه مجاز ماهواره ای. برنامه سازی می کردیم. با مهدی مدرس و فرزاد مدنی و چند نفر از دوستان برنامه پشت صحنه را می ساختیم و من مجری بودم. تازه شبکه آمده بود و آن موقع تنها تایمی بود که مردم خیلی برنامه ها را می دیدند. آلبومم را پخش نمی کردند تا اینکه آقای شاه علی خواست که آلبوم شراره را از آن پخش که درواقع آشنای ما هم بود و فقط آن را پخش می کرد، بگیریم.
آن شرکت اصلا کار پخش را خوب انجام نداد و حتی هزینه تکثیرش را هم خود من انجام می دادم. خلاصه آنکه آنها به خاطر کارنکردنشان از ما غرامت دو میلیونی گرفتند. و این پول آن موقع برای ما خیلی پول بود. از آن آلبوم سی هزار نسخه زده بودیم. بیستم فروردین ماه، مجتبی شاه علی 150 تای دیگر از آن تکثیر و شروع به تبلیغ کردند. برای آن یک تیزر و کلیپ ساختیم و یک دفعه همه چیز تغییر کرد.
همه کارهای آلبوم را خودمان طی سه سال انجام داده بودیم و مجموع هزینه ای که کردیم حدود دوم میلیون و 600-500 هزار تومان بود که یک میلیون و نیم را پدرم در سه قسط 500 هزار تومانی داد و دیگر پولی نداد و ما رفتیم پیش ارژنگ حقانی کارها را میکس و مستر کردیم. خودمان در خیابان نصرت استودیو نت داشتیم و من و یاشار صباحی کار می کردیم و بقیه را خودمان تقبل کردیم.

بگذار واقعیت آلبوم شراره را بگویم که تا حالا هیچ جا نگفتم. آلبوم شراره وقتی از آن پخش درآمد و روی آن 30 هزار تا، چهار میلیون تومان سود کردیم و پنج میلیون هم به مجتبی شاه علی فروختیم. همان پنج میلیون را هم نمی خرید و می گفت بده برایت پخش کنم.
البته به نسبت آلبوم اول بودن، خوب سود کرده بودیم. شش، هفت میلیون برای ما ماند. خدا را شکر جای خوبی افتاد. وقتی که آلبوم را گرفتند روی آن تبلیغ کردند، شبکه دستشان بود و مردم آهنگ را شنیدند و رفتند خریدند. آن موقع هم مثل الان نبوده که فردای پخش هم در اینترنت آن را ببینند. خودشان گفتند که 70- 360 هزار تا فروخته بود که برای آلبوم اول استارت خوبی بود.
 
 
فرزاد فرزین

جنجالی ترین خواننده های جهان در سال 2016

  • ۱۳:۵۵

سال 2016 سال پرباری در دنیا موسیقی بوده است. خواننده های بسیاری آلبوم های جدید خود را روانه بازار کردند که بسیار هم موفقیت امیز بود، برخی های دیگر هم نتوانستند به خوبی سالهای قبل خودی نشان دهند. اگر دوست دارید بدانید که بهترین و بدترین خوانندگان هالیوودی در سال 2016 چه کسانی بوده اند، با ما همراه شوید.

 
بهترین ها:
 
بیانسه
 
 بهترین و بدترین خوانندهای هالیوودی سال 2016
 
بیانسه با آلبوم «لیموناد»-Lemonade - و دریافت جایزه گرمی یکی از بهترین اجراهای خود را ارائه داد. او هچنان هم در دنیای موسیقی حکمرانی می کند.
 

تمام حاشیه های حضور جناب خان در کنسرت گروه لیان

  • ۱۳:۰۲

حضور پرحاشیه جناب خان در یک کنسرت


روزنامه هفت صبح: حضور صداپیشه عروسک محبوب «خندوانه» در کنسرت یکشنبه پنجم دی ماه گروه «لیان» در تالار وحدت با برخی حواشی در سالن همراه شد.
 
حضور پرحاشیه صداپیشه جناب‌خان در یک کنسرت

در شب دوم کنسرت گروه «لیان»، که با حضور چهره‌های سرشناس در تالار وحدت روی صحنه رفت، محسن شریفیان پس از معرفی «محمد بحرانی» (صداپیشه جناب خان)، گفت: قطعا جناب‌خان تاثیر و نقش زیادی در معرفی موسیقی نواحی علی‌الخصوص موسیقی جنوب و بوشهر به نسل جدید داشته است و امیدواریم هرچه زودتر این عروسک محبوب به خانه‌های همه برگردد.

آیا حسین علیزاده تبدیل به سانسورچی و مفتش شده است

  • ۱۳:۰۱

نامه ای برای حسین علیزاده؛ کارشناس هنری را تبدیل به مفتش و سانسورچی کرده اند


روزنامه شرق: حسین علیزاده، آهنگ‌ساز و موسیقی‌دان ایرانی، ١٦ دی سال گذشته با انتشار نامه‌ای از سمت خود در شورای عالی خانه موسیقی استعفا داد. او در بخش‌هایی از این نامه، ضمن انتقاد به عملکرد شورای عالی خانه موسیقی آورده بود: «بنا بر تجربه‌ای که طی سه سال گذشته در شورای عالی خانه موسیقی داشته‌ام، روحیات و اصول فکری خود را در راستای آن ندیده، لذا بدون آنکه کتبا استعفایی تقدیم کنم، بدون جنجال از آن کناره‌گیری کرده‌ام. اگر اهمیت موضوع برای شما عزیزان بستگی به استعفای کتبی این‌جانب از خانه خود دارد، این‌جانب، حسین علیزاده، عضو و دبیر شورای عالی خانه موسیقی، استعفای رسمی و کتبی خود را اعلان داشته و آرزوی موفقیت را برای شما عزیزان، در راه اعتلای موسیقی کشور دارم».

کمتر از دو هفته بعد، در پی تشکیل جلسه شورای عالی خانه موسیقی، استعفای حسین علیزاده از سوی این نهاد صنفی پذیرفته شد. پس از گذشت یک سال از این اتفاق، فردین خلعتبری نامه‌ای خطاب به حسین علیزاده نوشته و در آن به شرایط کنونی موسیقی ایران اشاره کرده است. این نامه را که به درد مشترک اهالی هنر موسیقی اشاره دارد، در ادامه می‌خوانید:

«اجازه می‌خواهم، همین یک‌بار در این نامه، شما را با تو عوض کنم. همین یک‌بار. خواستم حرف‌هایم را بگویم. کسی را نیافتم که بشنود. به تو می‌نویسم که می‌دانم می‌خوانی، و اگر نه این بود چگونه می‌توانستی از آنچه شنیده‌ای، این‌گونه بنوازی و این‌گونه بسازی. سرگشاده نوشتم، چون، می‌دانم که نمی‌خوانند. می‌دانم که نمی‌شنوند. آن‌که گفت شنیدن کی بوَد مانند دیدن، می‌خواست کسی نخوانَد، که ندیده نفهمد. نیما، وقتی می‌خواست بگوید، به همسایه‌اش نوشت. همسایه‌ای که نبود. نیما همسایه خودش بود. کاش بتوانیم همسایه نیما باشیم. در حرف‌های همسایه، او از مسیرش در شعر و فرم گفت و کاش می‌شد ما، امروز، با هم از موسیقی بگوییم. امروز موسیقی ما پر از سایه است. سایه‌هایی هوشیار که از ما نیستند. اهالی انکار.

نه‌اینکه ترا نشنوند، صدایت را می‌خواهند، معنایت را نه. نمی‌دانم عاقلانند یا غافلان. هنوز نمی‌دانم. نمی‌دانم که می‌دانند آگاهی نغمه ساز، که در تن این سرزمین رُست، حقیقت بود یا مجاز؟ که اگر برایشان، حقیقت بود چه نیاز به مجوز داشت؟ موسیقی به مجاز رفت، تا آنجا که دیدند، جوازِ مجاز را چاره‌ای نیست. تمام تلاششان را کردند که در سرزمین ِ موسیقی، سکه‌ای رواج دهند که پشتوانه‌اش این خاک نباشد. و موسیقی می‌دانست که زیر لوایی می‌تواند کوچه‌کوچه این شهر را بپیماید. و آنچه آنها برای انکار آن نیاز داشتند، کسانی بودند که بر کرسی موسیقی بنشینند و به‌جای ساز، کاغذ تأییدشان کند و به‌جای موسیقی نسخه بنویسند. برای موسیقی نسخه بپیچند. آنهایی که، وقتی که نمی‌دانند، سکوت کنند که فرزانه بنمایند. ذوق شنیدن هم نمایششان باشد و یا اگر چیزی به نشانه تاثر در وجودشان پدید‌ آید، بتوانند آنرا پوشیده نگه دارند تا مبادا احساسشان را بیرون بریزند و سبک جلوه کنند. ولع شنیدن موسیقی تازه نداشته باشند. نسل جوان را به‌کلی انکار کنند و از قدیمی‌ها تندیسی بسازند تا مبادا بجنبد. تا مبادا بجنباند. خواستند آنها را پرورش دهند، نشد، و اگر شد یاغی شد. دیدند با اندکی جست‌وجو می‌توانند آنها را بیابند و یافتند و برگزیدند و «ماندگار» یافتند.

بر این باورم که موسیقی‌دانی که همین امروز، همین امروز، با اراده خودش، دست از کار موسیقی می‌کشد، دیگر اهل موسیقی نیست.

کارشناس است. سرنخ این رشته را یافتن کارآگاه می‌خواهد و کاردان. یک آهنگ‌ساز به من نشان بده که تا زمانی که عقلش کار می‌کرده، نساخته باشد. یک آدمِ حسابی در عالم نشان بده که تا آخرین لحظه عمرش دست از کار برداشته باشد. یک هنرمند تمام‌عیار پیدا کن که زندگی‌اش از حق‌الجلسه و حق مشاوره تأمین شده باشد. بر این باورم کسی که خود را در مقام کارشناسی آثار هنری همکارانش قرار می‌دهد، در بهترین حالت مفتش است و در بدترینش سانسور‌چی. اینکه خودش به خودش رحم نمی‌کند دیگر چه انتظار از آمران؟ ماموریتشان در یک جمله این است (حق با شماست، ما درست می‌گوییم!)

این می‌شود که موسیقی از آنچه در بیرونش است عقب می‌ماند. و برای جبران این عقب‌ماندگی، خود را به ابزار تزیین مجالس و مجامع و حلقه‌ها و مناسبت‌ها تبدیل می‌کند. شعار می‌دهد. و باز از نغمه تهی می‌شود. می‌شود ابزار تدبیرِ دیگری. موسیقی اگر از اصلش جدا بیفتد چه فرق می‌کند مال کدام جبهه باشد؟ بیچاره مردمی که تنشان مورمور نغمه‌ای می‌شود که جای شعار نشسته است. در این صدا تحولی نیست. همه هویتش را از گذشته می‌گیرد. بعد مردمی را می‌پرورند که تأییدشان کنند. از نظر آنها مردم همان‌هایی هستند، که هستند و نه آنهایی که نیستند. در نظرشان، مردم، یک پدیده واحد است و غیرقابل‌تفکیک. نظر مردم فقط یکی است. رأی حداکثری، رأی تمامی مردم است. و مردم صلاح خودشان را می‌دانند. هرچند، بر این باورم که انسان ذاتا شریف است، اما نمی‌توان چشم بر تیرگی و تیره‌روزی‌اش بست.

این است سرنوشت آهنگ زمانه ما. بیچاره حقیقت که در این زمانه، تأییدش را باید از مردم بگیرد. این مردمی که اکنون تعدادشان، از خیالشان، از افکارشان و رویایشان مهم‌تر است. شکمشان که سیر شود پول بلیت کنسرت که داشته باشند، موسیقی راه خودش را رفته است لابد. موسیقی در این نظم دیگرخواسته، می‌رود کنار شهربازی و لب دریا و مسابقه لیگ‌برتری. با استقبال حداکثری. ستون موسیقی ما، موسیقی تو و من، لابه‌لای عکس‌های ستاره‌ها گم می‌شود و اگر نامی از تو می‌برند فقط از ترس این است که مبادا کاری از این کارزار پدید بیاید و مقبول همان مردم بیفتد و آنها عقب بمانند در مسابقه آرای ماخوذه.
 این مردم، وقتی کنسرتی لغو می‌شود، دیگر داد نمی‌زنند. می‌روند خانه‌شان، و آنان که نسخه می‌پیچند به وقتش، به دولتش! سکوت می‌کنند یا امضا جمع می‌کنند. گاهی هم نامه به مقامات می‌نویسند و به بالا تقدیم می‌کنند. این‌گونه است که مقامات همیشه از بالادست به موسیقی نگاه می‌کنند. نگذاشته‌ایم موسیقی آن روی برترش که فلسفه را به چالش می‌کشد نشان دهد.

 کاری می‌کنند که تو قدم‌هایت را آهسته برداری. پروایت را می‌گیرند تا سقف پروازت آسمان آنها باشد. مالکان زمینی، که مدعی تملک آسمانند.

تو که می‌گویی انگار نمی‌شنوند. تو پا پس می‌کشی جانشینت آماده است. بار را از دوششان برداشته‌ای. آن‌قدر موسیقی باید مشغول حلیت خودش باشد که موسیقی‌دان از هویتش غافل می‌شود.

 ما را درون خانه‌هایمان ناکار‌آمد می‌کنند. این سیاست، خیل عظیمِ ساز‌به‌دست‌ها را به لشکری تار‌و‌مار‌شده تبدیل می‌کند که همه به گمان بیگانه‌بودنِ دیگری از هم می‌گریزند و به کنج خودشان پناه می‌برند. ببین غافله «بیت ِموسیقی» چقدر عضو دارد و چقدر می‌تواند داشته باشد. در این آشفته‌بازار هرجا را می‌نگری، یک عده‌ای از دوستانمان، همکاران‌مان، دارند به دیگرانی فحاشی می‌کنند. حیات یکی مشروط به ممات دیگری است. گاهی باید سکوت کرد که قافله‌سالار غافلان نباشی. گاهی که لب می‌گشایی، هر کسی چیزی می‌گوید. نه! پرت می‌کند. آنهایی که تکذیبت می‌کنند، از اول تو را نمی‌دانستند و آنان که تأییدت می‌کنند، بیشتر غریبه‌اند. سؤال ناظر بی‌طرف این است: آقا این موسیقی بزرگ‌تر ندارد؟ بر این موسیقی سهم زیبایی کدام است؟ معلوم است روحیه نقدِ جبهه‌ای آن‌قدر غالب است که اهالی موسیقی به کنسرت یکدیگر نمی‌روند و کارهای هم را نمی‌شنوند و اگر هم بر سبیل اتفاق گذرشان به هم بیفتد، مجال، مجال ِ‌انکار است. ببین با گذشته زنده می‌مانیم! حالمان را ببین! دردم می‌گیرد؛ دردی که چاره‌اش، نوشتن، تمرین‌کردن، ضبط‌کردن، تربیت‌کردن و روی صحنه بردن است؛ ولی گاهی این درد داد آدم را درمی‌آورد.

تو که این‌همه بودی و زخمه زدی و صبر کردی و در‌نماندی، چرا تنها می‌شوی؟ چرا هر‌از‌گاهی باز از سر خط. از بین جوانان مدرسه‌ات باید دسته‌ای را به خط کنی که سینه‌خیز، رازدار این سرزمین باشی و پسِِ هر مضرابت جای خالی دوستانِ جامانده‌ات را کنارت حس کنی. آنهایی که نیستند و پیش از آنکه نباشند، مانده بودند و آنهایی که هستند، کاش نبودند. این‌گونه نبودند!

شاید، دردت نهفته به ز طبیبان مدعی

یکی باید بگوید: آنچه در این تنگ بلوری است، چشمه نیست.

لابد در این مانده از موسیقی باید افتخار کرد و بر دهل کوفت. آن‌هم نه یکی که دو تا؛ و اگر می‌شد دو تا، دو تا جشن گرفت.

بر موسیقی اگر جشنی باشد، هنوز به شکرانه پیروزی دیگری است. پیروزی‌ای که با تو بود؛ اما اکنون، تو را پشت درهای بسته، محبوس می‌خواهد یا در خانه دیگری. چقدر دوست داشتند تو برای همیشه به سفر بروی.  چه غم‌انگیز است. به تو می‌گویند دست مردم را بگیر و ببرشان؛ ولی راه را نشان نده.

در این میانه آنچه از موسیقی باقی می‌ماند، اسباب طربی است که البته آن را نیز به دلیل دیگری از ملت دریغ می‌کنند.

روی سخنم با توست، تنها با تو؛ زیرا می‌دانم بسیاری از فرزندان سرزمینم روبه‌رویت نشسته‌اند تا نغمه‌ای بشنوند که دیگرگون‌شان کند. بسیاری که بی‌شمارند و اندک. تو که با سازت یک‌تنه، میان مردم می‌روی و از راستی‌آزمایی موسیقی نمی‌ترسی. آنچه اصل است مربوط به اکنون تو می‌شود. صحنه برایت آزاد‌راه است. گاهی به تنهایی با ملتی در تمرینِ پنجه در پنجه‌ای که بیاموزند زور بازوی‌شان را کجا باید بنمایند و ‌هزار جبهه نه در برابرشان که دورشان را بشناسند و بدانند چه کسی خودی است و چه کسی نیست. موسیقی تو به آنها یاد می‌دهد که دشمن، فقط ناآگاهی است؛ یا اینکه اگر این را یاد داد، موسیقی است.  قربانت، فردین».





تمام مصائب ترانه سلام بمبئی برای بنیامین بهادری

  • ۱۲:۳۸

ترانه «سلام بمبئی» برای بنیامین دردسر شد


باشگاه خبرنگاران جوان: بازیگر «سلام بمبئی» از تجربه اولین بازی خود در یک فیلم میلیاردی گفت.
 
این روزها فیلم «سلام بمبئی» بر پرده سینما با استقبال بالایی مواجه شد که با حضور عوامل چهره توانست به این موفقیت برسد. یکی از این عوامل، بازی بنیامین بهادری در این فیلم است که برای اولین بار این خواننده بازیگری را تجربه کرده است. به این بهانه گفتگویی با وی انجام داده ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
توضیحات بنیامین درباره جنجال شعر «سلام بمبئی»

تاریخ دقیق کنسرت خواننده گان مطرح در دی ماه 95

  • ۱۵:۱۸
خبرگزاری ایرنا: کنسرت های گوناگونی در حوزه موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک تا پایان دهه نخست دی ماه برگزار می شود که از آن جمله می توان به اجراهای کیهان کلهر، همایون شجریان، شهرام ناظری و ارکستر بادی «کارا» اشاره کرد.
 
 در حالیکه حدود دو هفته تا آغاز برگزاری پر سر و صداترین رویداد موسیقی ایران، یعنی سی و دومین جشنواره بین المللی موسیقی فجر باقی است، گروه های گوناگون موسیقی، شتابان در حال برگزاری کنسرت های خود پیش از روزها و شب های برگزاری جشنواره هستند؛ جشنواره ای که از ۲۲ دی ماه تا یکم بهمن ماه در تهران برگزار می شود.
 
کنسرت های ماه دی

ملانی آوانسیان نوازنده زن گروه بنیامین ممنوع نوازش شد

  • ۱۵:۱۴

ممانعت از حضور نوازنده زن در کنسرت «بنیامین»


خبرگزاری ایلنا: کنسرت «پری‌زاد» بنیامین بهادری شب گذشته(یکشنبه ۵ دی ماه) در حالی در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی روی صحنه رفت که «ملانی آوانسیان» (نوازنده ویلن سل و برادر استیو آوانسیان، نوازنده درامز ارکستر بنیامین موزیک) اجازه حضور و ساز زدن در هیچ کدام از دو سانس این کنسرت را علیرغم طی‌شدن مراحل معمول اداری پیدا نکرد تا صندلی این نوازنده تا انتهای این کنسرت خالی بماند.
 
ممانعت از حضور نوازنده زن در کنسرت بنیامین بهادری 
 
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan