عدم حضور جناب خان در فصل چهارم خندوانه | حاشیه های تلویزیون ایران

  • ۱۵:۵۱


فصل چهارم خندوانه بدون جناب خان!

فصل چهارم خندوانه بدون جناب خان!


روزنامه هفت صبح - مرجان فاطمی: سعید سالارزهی، مالک و صاحب امتیاز کاراکتر محبوب جناب خان از احتمال حذف این کاراکتر در فصل چهارم خندوانه و تصمیم قطعی برای ساخت فیلم سینمایی آن با حضور رامبد جوان خبر داد.
 
جناب خان مدت ها قبل از این که در برنامه «خندوانه» حضور پیدا کند یکی از کاراکترهای اصلی مجموعه «کوچه مروارید» بود. در این مجموعه رامبد جوان با جناب خان همبازی بود و اصلا به همین دلیل هم تصمیم گرفته شد که برای مدتی در برنامه «خندوانه» حضور داشته باشد. حالا بعد از گذشت یک سال و نیم، سعید سالارزهی مالک و صاحب امتیاز جناب خان نسبت به ادامه حضور این کاراکتر در این برنامه تردید دارد. او معتقد است که رسالت جناب خان چیزی فراتر از حضور در برنامه خندوانه است و به دنبال ساخت فیلم سینمایی با حضور این کاراکتر است. مشروح این مصاحبه را بخوانید.
 
 فصل چهارم خندوانه بدون جناب خان!

جناب خان یکی از مهمترین کاراکترهای عروسکی مجموعه «کوچه مروارید» بود. چه شد یکمرتبه سر از خندوانه در آورد؟

- پیشنهاد حضور جناب خان در خندوانه در حین ضبط سری دوم کوچه مروارید شکل گرفت و برای این تصمیم دو دلیل داشتیم. اول اینکه در «خندوانه» می تواند یک تغییر مثبت اتفاق بیفتد و با دعوت یک عروسک به عنوان مهمان، در سری مهمان خندوانه نوآوری شکل بگیرد و اینکه ما هم نیاز داشتیم عروسک جناب خان دیده شود. رامبد با مدیر شبکه نسیم این مسئله را در میان گذاشت و توافقی صورت گرفت که جناب خان به عنوان مهمان، چند قسمت به خندوانه برود اما چون تاثیر حضورش خیلی زیاد بود، تداوم پیدا کرد.

خب حتما این حضور برای شما هم سودی داشته. شما به عنوان خالق جناب خان می خواستید برند جناب خان شناخته شود تا کوچه مروارید بیشتر فروش برود؟

- فروش بیشتر کوچه مروارید و کسب درآمد و موفقیت آن یک گام از برنامه ای است که ما به دنبال آن هستیم. هدف ما فراتر از کوچه مروارید و حتی فراتر از مرزهای ایران است. تلاشی را که ما از سال 1389 شروع کردیم برای طراحی و خلق برنامه های عروسکی است که در خارج از مرزهای ایران هم بتواند مورد توجه قرار بگیرد. از نظر ما جناب خان تازه در ابتدای راه است. البته موفقیت او تا به حال نشان داده که تیم ما قادر به خلق کاراکترهای جذاب است در حالی که بعد از کلاه قرمزی و شهر موش ها تقریبا هیچ کاراکتر قدرتمند و جذابی خلق نشده بود.

چطور به ایده ساخت کاراکتری مثل جناب خان رسیدید؟

- اولین بار من سال 89 تصمیم قطعی را برای خلق کاراکترهای جذاب گرفتم و محمد باقری، امیر سلطان احمدی، محمد بحرانی، نیوشا صدر و بهادر مالکی را به عنوان اعضای اتاق فکر و نگارش متن انتخاب کردم. مدتی تلاش کردیم و طراحی اولیه کوچه مروارید به شکل ابتدایی و ناقص صورت پذیرفت ولی به دلیل مشغله زیاد من و تصویب مشروط وزارت ارشاد، برای مدت چند ماه کار رها شد. در شروع سال 90 من دوباره محمد نادری را به عنوان نویسنده و اتاق فکر جدیدی با حضور رضا کاظمی نژاد، سارا سالار و سیما سالار رهی، محمد نادری و خودم شکل دادم و به مدت دو سال طراحی کامل شخصیت ها و نگارش متن البته این بار به صورتی که می بینید، طول کشید. اگرچه امیر سلطان احمدی به عنوان مشاور من حضورش به صورت پراکنده، هیچ گاه قطع نشد.

جناب خان تا حدودی با الگوبرداری از عروسک های معروف مایت شو ساخته شده و شکل و شمایلش کاملا از جنس آنهاست، چرا چنین تقلیدی انجام دادید؟

- به هیچ وجه تقلید صورت نگرفته. من از بین سبک های مختلف عروسی سبک پولیشی را به اسفنجی و سایر شکل ها ترجیح می دادم. استفاده از پارچه پولیشی به جای اسفنج مخصوصا وقتی که پارچه کهنه تر می شود، به بافت پوست و صورت نزدیک تر است. از طرفی وقتی در صورت عروسک به جزییات بیش از اندازه پرداخته شود، مثل چروک پیشانی و اخم و غیره، قدرت تداعی ذهن در مخاطب کاسته می شود در حالی که در طراحی جناب خان در عین سادگی خیلی از حالات روانی کاراکتر تداعی می شود. ما به هیچ وجه تقلید مو به مو از هیچ برنامه ای نکردیم.
 
حدود دو سال روی طراحی شکل جناب خان وقت گذاشته شده است. هدیه هاشمی، نیما مجلسی و مرتضی خدایی ده ها طرح زدند. خیلی از طرح ها را هدیه هاشمی ساخت و ما دور ریختیم و در نهایت با وسواس و حساسیت بالا عروسک جناب خان و سایر عروسک ها تولید شدند.
 
فصل چهارم خندوانه بدون جناب خان!

برای کاراکتر جناب خان از اول ویژگی هایی مثل جنوبی بودن، لبوفروشی و ... مد نظرتان بود؟ یعنی عروسک بر اساس چنین تعریف هایی شکل گرفت؟

- برای طراحی و خلق کاراکتر جناب خان ما کاملا گروهی کار کردیم. گرچه حق رد کردن یا پذیرش نظرات تیم را برای خودم به عنوان کارگردان و سرپرست اتاق فکر قائل بودم ولی در مورد جناب خان ما یک لبوفروش را می خواستیم که با لهجه محلی صحبت کند. محمد نادری که از دوستان قدیمی محمد بحرانی بود از بین لهجه های مختلف روی آبادانی تاکید داشت و نظرات مختلف اتاق فکر برای لهجه های بعدی رد شد.

کوچه مروارید شخصیت های عروسکی زیادی داشت اما به نظر می رسید بار اصلی جذابیت از همان ابتدا روی دوش جناب خان بود. انگار این کاراکتر نسبت به سایرین هم پرداخت بهتری داشت و هم عمق بیشتری برایش در نظر گرفته شده بود.

- بله، حق با شماست. در مرحله نگارش محمد نادری بارها از طرف اتاق فکر و خود من مورد سرزنش قرار می گرفت که برند کودک کوچه مروارید را تبدیل به برند جناب خان کرده ای و تمام اتفاقات و قصه ها حول محور جناب خان پروبال داده شده است. در مرحله ضبط نیز محمد بحرانی با ویژگی های فوق العاده اش کار نادری را به اوج رساند.

بعد از اینکه جناب خان در خندوانه معروف شد چند سری جدید از کوچه مروارید توزیع شد اما به نظر می رسد چندان روی فروش  اثر نگذاشت.

- تاثیر داشت ولی اصلی ترین مسئله ما این شد که محبوبیت جناب خان و ظرفیت های این کاراکتر در حوزه بزرگسال موثر است و تیم اتاق فکر ما را به سمتی برد که برای ایجاد یک برند جدید بزرگسال برنامه ریزی کنیم. یعنی اینکه لزوما قصد ما برگرداندن جناب خان به مجموعه کوچه مروارید نیست و احتمال دارد در قالب یک اثر نمایشی زمینه مستقل شدن برند جناب خان را ایجاد کنیم.

به عنوان مالک و صاحب امتیاز می توانید هر زمان نخواهید اجازه ندهید که جناب خان به کارش در خندوانه ادامه دهد؟

- بله. این مسئله ممکن است و همینجا باید این نکته را بگویم که احتمال عدم حضور جناب خان در خندوانه در سری جدید خیلی بیشتر از حضورش است. راستش حضور جناب خان حتی در این دوره اخیر نیز به رغم تمایل من انجام پذیرفته است. رامبد دوست صمیمی من است و برنامه خندوانه به نظر من یک برنامه استثنایی و خاص است که توانسته در فضای شاد و صمیمی از ارزش هایی بگوید که تا قبل از آن در هیچ بستر جذابی بیان نمی شد و به نظر من هیچ کس غیر از رامبد از پس موفق کردن و موفق نگاه داشتن برنامه خندوانه بر نخواهد آمد ولی جناب خان به خندوانه دعوت شد تا تیم ما که چندین سال برای خلقش تلاش کرده ایم، بهره برداری کنیم و این در حالی است که به رغم اینکه حضور جناب خان در خندوانه موفقیت های زیادی برای این برنامه و شبکه نسیم به همراه داشته و اسپانسرهای زیادی جذب کرده، در طی این دو سال ما هیچ درآمدی از این حضور نداشته ایم. از طرفی جناب خان با انگیزه ها و اهداف خاص و متفاوتی خلق شد و به نظر می رسد وقتش رسیده که مسیر شخصی اش را ادامه دهد.
 
فصل چهارم خندوانه بدون جناب خان!

الان بار بخش مهمی از جذابیت خندوانه روی دوش جناب خان است و طبیعتا با حذف این شخصیت، برنامه دچار مشکل می شود. شما بیشتر به خاطر مسائل مالی با حضور جناب خان در خندوانه مشکل دارید؟ یعنی اگر به این لحاظ به توافق برسید مشکل برطرف می شود؟

- نه. گفتم ما برنامه و اهداف مشخصی برای جناب خان داریم و اگرچه حق طبیعی ماست که از منافع مالی جناب خان بهره برداری کنیم ولی نه به هر قیمتی. قبلا هم گفتم ما تازه در ابتدای راه هستیم و خیلی ایده ها و برنامه های ویژه ای برای جناب خان در نظر داریم و شرط اصلی ما برای ادامه، حفظ موفقیت و محبوبیت جناب خان است و برای ما این نگرانی که حضور جناب خان در مدت خیلی طولانی در خندوانه، آسیب ببیند وجود دارد.

الان فکر می کنید جناب خان خارج از خندوانه می تواند همین اندازه جذاب باشد؟

- حتما همینطور است. شما اگر فیلم سینمایی جناب خان اکران شود نمی روید تماشا کنید؟

از این جهت سوال را مطرح کردم که برنامه کوچه مروارید بعد از معروف شدن جناب خان، باز هم چندان فروش قابل توجهی نداشت.

- ما کوچه مروارید را برای کودکان ساختیم و  برند شدن در حوزه کودک فرمول کاملا متفاوتی دارد. احتیاج به زمان طولانی دارد تا بچه ها با کاراکترها انس بگیرند.

فیلم سینمایی که به فکر ساختنش هستید برای گروه سنی بزرگسال است؟

- بله، جناب خان با شرایط فعلی در حوزه بزرگسال موفق تر عمل خواهد کرد اما این فیلم طوری ساخته خواهد شد که چنانچه خانوده ای با کودک هفت ساله شان هم به تماشا بیایند، همه شان خوشحال و راضی سالن را ترک کنند ولی همانطور که گفتم مخاطب اصلی مان بزرگسال است. بخش های خصوصی و دولتی علاقه شان را برای اسپانسری این مسئله نشان داده اند. تیم ما ترجیح می دهد که رامبد هم کنار جناب خان بازی کند و هم کارگردانی فیلم را به عهده بگیرد اما اگر به مدت طولانی درگیر خندوانه باشد و وقت نداشته باشد، برای ما بهتر است که فقط بازی کند و کارگردانی را به شخص دیگری واگذار کنیم. منتظریم تا ضبط خندوانه تمام شود و بنشینیم درباره این مسئله صحبت کنیم.

قرار است چه توافقی با عوامل خندوانه داشته باشید؟

- در حال حاضر من به عنوان مالک و صاحب امتیاز جناب خان امانت دار دو گروه هستم، ابتدا خالقین جناب خان که طی این چند سال و بی ادعا برای موفقیت ما تلاش شبانه روزی داشته اند، دسته دوم امانت دار مردم. در حال حاضر جناب خان در بین مردم محبوبیتی کم نظیر را دارد و چنانچه به این کاراکتر آسیبی وارد شود، مردم نیز متاثر خواهند شد. برنامه خندوانه تقریبا هر شب اجرا می شود و نگرانی درباره یکنواختی و بی خاصیت شدن جنابخان وجود دارد.

البته همانطور که گفتم علاوه بر این مسائل مالی هم بی تاثیر نیست و اگر امکان سازگاری بین اهداف کاری و مالی ما با تیم خندونه وجود داشته باشد و احترام متقابل به حقوق مادی و معنوی طرفین موجود باشد، احتمال تداوم حضور جناب خان در خندوانه خواهد بود.

در آینده ممکن است کاراکتر احلام هم به جناب خان اضافه شود؟

- بله، احتمال آن خیلی هم زیاد است. در واقع اتاق فکر جناب خان درباره اش تصمیم نهایی را خواهد گرفت. عده ای از دوستان اعتقاد دارند هیچ گاه شکل ظاهری اش را نشان ندهیم و بعضی از بچه ها با دیده شدن احلام موافق هستند ولی نه به این زودی. خود من دوست دارم که حتما دیده شود و خیلی هم زود چون اعتقاد دارم با آمدن احلام ظرفیت های جدیدی برای جناب خان فراهم خواهد شد.


مطالب مرتبط با موضوع


روزنامه ایران - دریا فرج پور: یک زمانی بود که تلویزیون‌مان جز نود برنامه جذابی نداشت. برنامه‌ای نبود که تماشاگران پرشمار بالقوه جعبه جادو را جذب و وادارشان کند به تماشا؛ بنشاند روبه‌روی تلویزیون و اجازه بلندشدن بهشان ندهد. این چیزها را درباره تلویزیون‌های خارجی شنیده بودیم؛ که یقه تماشاگر را می‌گیرند و ول نمی‌کنند؛ که گاه تا ده، بیست‌سال ادامه پیدا می‌کنند و محبوبیت‌شان هم کم نمی‌شود.

مثل خارجی‌ها!! !!

 بعد هم که به قول محمد مایلی‌کهن از ماهواره همسایه دیدیمشان، فهمیدیم کار چندان شاقی هم نکرده‌اند. یعنی کاری نبود که از ما برنیاید. یک مجری کاربلد می‌خواست و چند مهمان آشنا و البته دستی باز برای حرف‌زدن و حرف بیرون کشیدن از زیر زبان مهمانان. آن‌جا بود که حس کردیم چه آسان امکان ارتباط با این وسعت و عمق را از دست داده‌ایم. چه آسان تماشاگران را هل داده‌ایم سمت کانال‌های همسایه. چه آسان بازی را باخته‌ایم به رقبایی که نه یک‌دهم ما امکانات و سرمایه دارند و نه یک‌دهم ما آدم‌های کاربلد و ذهن‌های توانا...

البته نه این‌که تاکنون اصلا از این برنامه‌ها نداشتیم. تک‌وتوک بودند کسانی که یک دوره‌ای آمدند و سروصدا کردند و تماشاگر هم جذب کردند. جز نود که اول نوشته نامش آمد، شب شیشه‌ای رضا رشیدپور را داشتیم، اجراهای فرزاد حسنی را داشتیم، احمدزاده را داشتیم... اینها همگی آغازهای خوبی داشتند؛ اما زمانی که می‌رفت تا پا بگیرند، زمانی که موعد برداشت رسید، با دست‌های خودمان زدیم و همه‌چیز را خراب کردیم. برنامه‌ها تعطیل شدند. مجری‌ها ممنوع‌الکار شدند، بعضی هم رفتند. عمر امیدواری ما به داشتن تلویزیونی جذاب و موثر هم سر آمد. باز یک تلویزیون خالی و بازنده داشتیم. تلویزیونی که چیزی نداشت برای دیدن و نازیدن...

چند‌سال گذشت، تا این‌که خندوانه روی آنتن رفت. اتفاقی که خیلی چیزها را عوض کرد... 
 
آغاز یک دوران

مثل خارجی‌ها!! !!

خندوانه آغاز یک دوران جدید در تلویزیون ایران بود. با این برنامه مدیران ما فهمیدند نه‌تنها نباید از محبوبیت یک برنامه و برنامه‌ساز ترسید؛ بلکه عاقلانه‌ترین کار استقبال از این محبوبیت است که درنهایت در بیلان کاری مدیریت ثبت خواهد شد. این را هم فهمیدند که ترس از شادی، ترس عاقلانه‌ای نیست؛ می‌شود شادی‌ آفرید؛ بدون آن‌که این کار الزاما به معنای ابتذال باشد. با این‌که می‌توان رادیکال‌تر هم با موضوع طرف شد و گفت اگر این شادی‌آفرینی به معنای ابتذال هم باشد، باز نتیجه کار به رویکردش می‌ارزد( خصوصا در تلویزیون که رسانه‌ای سبک‌تر و سطحی‌تر از سینما یا دیگر مدیوم‌هاست)؛ اما عجالتا به همین هم راضی هستیم و خندوانه را به دلیل برداشتن این گام‌ها ستایش می‌کنیم. در حقیقت اگر خندوانه در سه دوره حیاتش فقط این کارها را کرده و این دو تابوی خودساخته مدیران را شکسته باشد، وظیفه تاریخی‌اش در قبال فرهنگ و رسانه این مرزوبوم را به بهترین شکل ایفا کرده است؛ با این‌که می‌دانیم دستاوردهای خندوانه منحصر به این تابوشکنی نبوده و بهترین و خاطره‌سازترین لحظات یک نسل از تلویزیون بین‌ها مدیون این برنامه است. حالا که سه دوره از خندوانه می‌گذرد دیگر می‌توان مطمئن بود اگر سال‌ها بعد جایی صحبتی از تلویزیون امروز وسط آید، با حسرت از خندوانه یاد خواهد شد که یادش بخیر؛ آن روزها یک خندوانه‌ای بود که...

غیرممکن ممکن شد

مثل خارجی‌ها!! !!

خندوانه خیلی بی‌سروصدا آمد. آن‌قدر که امیدی نمی‌رفت کار بگیرد و دیده شود. درواقع نه‌تنها مدیران که حتی خود رامبد جوان هم فکر نمی‌کرد کارش محبوب شده و به ساخت سری دوم و سوم و احتمالا دهم ختم خواهد شد. خندوانه یک برنامه جدید امتحان پس نداده بود که نمونه مشابهی نداشت و در تلویزیون عادت کرده به سری‌دوزی و چلاندن ایده‌های موفق تا آخرین حد ممکن، این بی‌شباهتی، موضوع هراسناکی در حد یک شکست محتوم قلمداد می‌شد. خندوانه همچنین ساختاری مجری‌محور داشت؛ آن هم با یک مجری ناآزموده که باوجود محبوبیت و البته حضور راحت و دوست‌داشتنی مقابل دوربین، اجرا را در این حد تجربه نکرده بود. موضوع برنامه هم عجیب بود و برای موفق‌شدن گزینه‌ای ترسناک؛ ستایش شاد بودن و خندیدن در هر شرایطی در فرهنگ عامه این مرزوبوم لوس‌بازی و الکی‌خوش‌بودن معنی می‌شود. این چیزها امیدواری به موفقیت این برنامه را کمتر و کمتر می‌کردند. شبکه نسیم که قرار بود خندوانه را روی آنتن بفرستد، اما مهم‌ترین دلیل ترس‌ها بود؛ شبکه نوپایی که نه تماشاگر داشت، نه پول و امکاناتی در حد دیگر شبکه‌ها و نه این‌که حتی به شیوه عادی پخش می‌شد. تماشاگر برای این‌که شبکه نسیم را ببیند، باید هزینه می‌کرد، گیرنده‌ای می‌خرید و پای برنامه می‌نشست. همه اینها یعنی که خندوانه برای دیده و پسندیده‌شدن، راه ساده‌ای پیش پایش نبود. شکست این برنامه محتمل‌تر و طبیعی‌تر از موفقیتش بود؛ اما... غیرممکن ممکن شد.

دلیل پیروزی

مثل خارجی‌ها!! !!

سری اول همه را تکان داد. خندوانه با تکیه بر پاشنه آشیل و دلایل شکستش، موفقیتی عجیب را تجربه کرد. تمام عوامل کاهنده شانس موفقیت برنامه به یاری‌اش آمده و موفقش کردند. این‌که خندوانه پا بر شانه هیچ‌کس نداشت، تروتازگی عجیبی باعث شد که تماشاگر را سحر می‌کرد. این‌که مجری بی‌تجربه بود، با کمک ویژگی‌های فردی رامبد جوان صمیمیتی خاص را بر اجرای او حاکم کرد؛ جوری که نمی‌شد دوستش نداشت. استقبال از موضوع برنامه نیز تاکیدی بر احساس کمبود این عنصر حیاتی در جامعه بود و نشان داد جامعه عبوس، غمگین و البته خشمگین ما چقدر به شادی و خنده و موسیقی نیاز دارد و لزوم دوباره‌نگری و شکستن یک‌سری تابوی فرهنگی را یادآوری کرد.

پخش از شبکه نسیم هم که می‌گفتند به دلیل کم تماشاگر بودن و توی چشم نبودن باعث دیده‌نشدن خندوانه می‌شود؛ تأثیر عکس داشت و به دلیل حساس نبودن مدیران، باز بودن دست رامبد جوان را باعث شد. جوان که در شکل عادی باید هزاران قیدوبند و بایدونباید را برای گرفتن مجوز نمایش کارش رعایت می‌کرد، در نسیم با دستی بازتر برنامه‌اش را شکل داد. اینها همه در کنار هم نشان دادند اگر کسی کارش را بلد باشد می‌تواند از محدودیت‌ها نیز در راستای تاثیرگذاری بیشتر سود جوید؛ البته به شرطی که شانس هم همراهش باشد و مجال و فرصتی برای اجرای ایده‌هایش داشته باشد. رامبد جوان که در سینما هم نشان داده بی‌بهره از شانس نیست و چه‌بسا در موقعیت‌های مشابه فرصت کار را در مقایسه با همکارانش راحت‌تر به دست می‌آورد، کاربلدی را هم داشت و خندوانه‌اش درنهایت بدل شد به یک موج؛ به یک حرکت پرشتاب به سوی موفقیت؛ به یک سکوی پرتاب؛ به یک الگوی برنامه‌سازی؛ به آغازگری یک دوران تازه و...

شهر خلوت

ساخت سری ‌دوم یک فیلم، سریال و حتی یک برنامه موفق، چالش ترسناکی است. کم نیستند سری دوم کارهایی که بهره‌ای از موفقیت نخستین کار آن مجموعه نبرده‌اند. رامبد جوان در خندوانه اما این غیرممکن را ممکن کرد. سری دوم خندوانه در قیاس با سری اول برنامه موفق‌تر نیز بود. آیتم‌های جذابی که مسابقه استندآپ کمدی گل سرسبد آنها بود، بی‌اغراق خیابان‌ها را خلوت کردند و این برای برنامه‌ای که داستانی نبود، اتفاقی نوظهور محسوب  می‌شد.

آغاز پایان

مثل خارجی‌ها!! !!

سری سوم اما با شرایطی متفاوت آغاز شد. درحالی‌که توقعات به نحو ترسناکی بالا رفته بود، سری سوم کاملا ناامیدکننده آمد. مسابقه تکراری و تقلیدی لباهنگ در روزهای نوروز نشانی از عصای جادویی جوان نداشت و نشان داد او هم می‌تواند اشتباه محاسباتی داشته باشد. درحالی‌که ایده اصلی برگرفته از یکی از شبکه‌های خارجی، ایده جذابی به نظر می‌رسید اما رامبد شاید به این فکر نکرده بود که بستر فرهنگی جامعه برنامه اصلی با فرهنگ و قوانین دست‌وپاگیر ما تفاوت دارد و ستارگان ما هنگام لب‌خوانی فقط می‌توانند سیخ ایستاده و زل بزنند به دوربین و چقدر جذاب می‌تواند باشد تماشای کسی که دارد ترانه‌ای را لب‌خوانی می‌کند. مسابقه خانواده باحال اما بدتر بود؛ بدترین مشکلش هم این بود که ما خانواده باحالی نمی‌دیدیم. اینها در کنار تغییر دکور و صحنه؛ تغییر چند شخصیت محبوب؛ کاستن از موسیقی و مسائلی از این دست باعث شدند سری سوم ناموفق قلمداد شده و جوان و گروهش با انتقادات زیادی مواجه شوند. به‌نظر می‌رسید خندوانه به پایان راه نزدیک شده و رامبد جوان گام‌های آخر خندوانه را درحال برداشتن است. اما...

بوی خندوانه

مثل خارجی‌ها!! !!

فرق یک آدم موفق و ناموفق در این است که آدم موفق اگر بفهمد راه را اشتباه رفته می‌تواند بازگشته و مسیر دیگری را طی کند؛ اما آدم ناموفق راه اشتباه را تا ته بن‌بست ادامه می‌دهد. جوان هم به هر دلیل وقتی فهمید یک جای کار ایراد دارد، عکس‌العمل امیدوارکننده‌ای نشان داد و برنامه‌ای که تماشاگران تنهایش گذاشته بودند و از دست رفته می‌نمود، دوباره به مسیر اصلی‌اش بازگرداند. برنامه‌ای که بیشتر از مردم، شادکردن اسپانسرها را داشت دنبال می‌کرد، دوباره این روزها دارد هدف اصلی‌اش را پیگیری می‌کند. خندوانه دوباره دارد رنگ‌وبوی خندوانه می‌دهد؛ گیرم با تماشاگرانی کمتر از دو سری قبل و گیرم با محبوبیتی تقسیم شده با دورهمی مدیری...

رامبد جوان دوباره نشان داد آدم باهوشی است. او که با بالارفتن انتظارات تماشاگران راه دشواری پیش پایش بود و با اضافه شدن رقیب قدری چون مهران مدیری دشواری راهش بیشتر هم شده بود؛ با تغییر مسیر در حساس‌ترین نقطه ممکن برنامه‌اش را نجات داد و خودش را یک بار دیگر احیا کرد. حیف بود خندوانه در این نقطه به پایان راه برسد. این برنامه‌ای است که می‌تواند سالیان‌سال ادامه داشته باشد و محبوبیتش را هم حفظ کند. درست مثل آن برنامه‌هایی که در تلویزیون همسایه می‌دیدیم و همین خندوانه بود که باعث شد بیشترمان دیگر به خانه همسایه نرویم. آخر خودمان هم برنامه‌ای با همان قدرت و جذابیت داشتیم دیگر...  



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
مجله اینترنتی سیمرغ شهر اخبار بازیگران بیوگرافی بازیگران اخبارسینمای ایران اخبار سینمای جهان اخبار تلوزیون ایران اخبار تلوزیون جهان اخبار موسیقی ایران اخبار موسیقی جهان


مجله اینترنتی سیمرغ شهر حذف
اخبار روز حذف
اخبارسینما حذف
اخبار موسیقی حذف
اخبارتلویزیون حذف
اخبار فناوری مصالب طنز وسرگرمی حذف
بیو گرافی بازیگران حذف
اخبار داغ سلبریتی های ایرانیx
بیوگرافی بازیگران سینما و تلویزیون ایرانx
فرهنگ وهنر ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
نویسندگان
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan