عکس های زیبای لیلا سعیدی یکی از مجریان صدای تهران

عکس های زیبای لیلا سعیدی یکی از مجریان صدای تهران

عکس های زیبای لیلا سعیدی یکی از مجریان صدای تهران

عکس های زیبای لیلا سعیدی یکی از مجریان صدای تهران

---

مطالب مرتبط با موضوع

 همیشه اسمم رو دوست داشتم،چون عاشق داییم بود و اسمم انتخاب ایشون بود. تازه پنج سالم شده بود و شهادت داییم تلخ ترین اتفاق زندگیم تا اون لحظه و البته تا همیشه س،وقتی سر مزارش خانمی رو دیدم که به شدت گریه میکرد و نمیشناختمش ولی مادرم صمیمانه اورا در آغوش گرفت و گفت لیلاجانم… درست همون موقع که نه،چون نسبتها رو تشخیص نمی دادم ولی بعدها دلیل انتخابش رو فهمیدم،و اینکه چرا بیشتر از بقیه دوستم داشت؟ برای داییم لیلا فقط یک اسم نبود،عشق بود ! همسر لیلا سعیدی صدای تهران بیوگرافی مجریان بیوگرافی لیلا سعیدی اینستاگرام لیلا سعیدی سلام پدر سعیدی: روزت مبارک،راستی کادو چی دوست داری برات بگیرم؟ عطر؟لباس؟یا… نه خداییش چی دوست داری؟ فکر میکنی چی می تونه خوشحالت کنه؟ همش فکر می کنم باید یه چیزی برات بگیرم! چرا؟فقط چون روز پدره و همه اینکارو می کنن؟ خب صادقانه بخوام بگم آره اینم یه دلیلشه، یعنی با همین یه روز همه چیز حله؟؟؟فردا چی ؟بازم به فکر کادو هستم ؟ خب معلومه که نه! رفت تا سال دیگه… یک روز رو بهت تبریک میگم و برات کادو میخرم،بقیه ی روزها ادعای فرزندی دارم و شاید هم بستانکاری!!! پدر سعیدی،اجازه بده خلاف هرسال،امسال برات چیزی نگیرم،اجازه بده فقط بغلت کنم،اجازه بده فقط عذر خواهی کنم،اجازه بده بزرگتر بشم،کمتر لوسم کن!😕 بزار بفهممت! قربون اخلاق تندت برم که تو دلت هیچی نیست،😊 بهم گفتی همینکه خوشحال باشم بهترین هدیه است ! پدر سعیدی، همینکه گاهی پیشونیمو میبوسی احساسی بهم دست میده که یعنی حضورت و بودنت (با همه ی گیر دادنهات😉)چقدددددر مهمه!!! پدر سعیییییدی، من خوشحالم !!!😄😄😄 همسر لیلا سعیدی صدای تهران بیوگرافی مجریان بیوگرافی لیلا سعیدی اینستاگرام لیلا سعیدی کوچه های قدیمی را دوست دارم خانه های قدیمی را… دربها ی چوبی، بوی اصالت می دهند بوی احترام بوی مهمان ناخوانده و عشق ،عشق،عشق…. چقدر آن روزها واقعی تر بود این روزها مثل گنجی کمیاب است هرچند آنروزها گنج هم معنای دیگری داشت… عشق را باید مثل همین کوچه ها یاد گرفت وقتی پیدایش کردی دیگر گمش نکن ! چون ممکن است در کوچه پس کوچه های نوساز و لوکس بار دیگری نباشد و چه تلخ است بار دیگری که به همان کوچه ی قدیمی بر میگردی چیزی نباشد جز مخروبه ای که زیر بنای احساسی دور است آنقدر دور که شاید به عمرمان قد ندهد.