- سه شنبه ۱۲ بهمن ۹۵
- ۱۴:۰۷
دعوتنامه (مهرداد فرید)
این که فیلمساز به ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، رانتخواری و غیب شدن دکل نفتی کنایه میزند در حالی که فیلم سطح پایین خودش با سرمایهگذاری بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده یک بحث فرامتنی است که میتواند به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد. اما بحث فرامتنی در مورد چنین فیلمی میتواند به معنای اهمیت بیش از اندازه به چنین محصولی تلقی شود. دعوتنامه اساساً سطحپایینتر از این است که قرار باشد جدی گرفته شود و متلکهای اجتماعی هم عملاً بیشتر به مسخرگی فیلم کمک میکنند! چرا؟ چون در لایه رویی فیلم جا نیفتادهاند. این که یک سارق خردهپا از مسائل کلان اجتماعی حرف بزند مسخره است. این که ادبیات او با رییس یک بانک تفاوتی نداشته باشد احمقانه است. این که شما مثلاً نگران دزدیده شدن دکل نفتی در مملکت باشید اما دغدغه این را نداشته باشید که دیالوگهایی که به زبان فارسی نوشته شدهاند در دهان نابازیگران فیلم شما بچرخد، شرمآور است. اما این که فیلمنامه شما احتمالاً از بدترین فیلمنامههای آثار رضا صفایی – که البته به عنوان فیلمسازی که سعی میکرد کارش را در یک چرخه صنعتی و بدون رانت پیش ببرد فیلمساز بسیار قابل احترامی است – هم بدتر باشد و ادای فیلمنامههای گییرمو آریاگا را در بیاورید از همه زشتتر است. همه اینها مسائل متنی هستند و ربطی به فرامتن ندارند. دعوتنامه بدون این نکات هم میتوانست بدترین فیلم یکی دو سال اخیر جشنواره فجر باشد. اما مهرداد فرید با این اشارات مطلقاً بیربط به مسائل کلان مملکت حسابی خنده را بر لب تماشاگران مینشاند و جایگاه تازهترین ساختهاش را تا حد یکی از ابلهانهترین و مضحکترین فیلمهای یک دهه اخیر سینمای ایران ارتقا میبخشد! در این شرایط، مقایسه فیلم با گنج قارون که هیچ، با قاعده بازی ژان رنوار هم فایدهای ندارد.